۲۲ تير ۱۴۰۴ - ۱۷:۴۹
کد خبر: ۷۸۶۲۱۷

سناریوهای تکراری و یخ زده محور غربی-عبری-عربی علیه ایران برای تابستان داغ؛ ورود به چرخه باطل زیر سایه جنگ

سناریوهای تکراری و یخ زده محور غربی-عبری-عربی علیه ایران برای تابستان داغ؛ ورود به چرخه باطل زیر سایه جنگ
شکست در جنگ دوازده‌روزه، ورود آمریکا به درگیری و تلفات سنگین اسرائیل، موقعیت بازدارندگی ایران را تثبیت کرده و هزینه‌های راهبردی فشار را به سطحی رسانده که تکرار آن می‌تواند نتیجه معکوس ایجاد کند.
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، در شرایطی که جنگ دوازده‌روزه میان ایران و اسرائیل با دخالت مستقیم آمریکا در روزهای پایانی متوقف شده، تحرکات جدیدی از سوی محور غربی-عبری در جریان است؛ تحرکاتی که نشان می‌دهد تمرکز از جنگ نظامی به سمت سایر ابعاد جنگ ترکیبی تغییر یافته است. در این مرحله، سناریوهایی نظیر عملیات روانی، فشار دیپلماتیک، حملات سایبری، تهدید تحریم و تحرکات امنیتی در مناطق مرزی به شکل منسجم و هماهنگ فعال شده‌اند، با این هدف که بدون بازگشت به جنگ مستقیم و زیر سایه جنگ مجدد، ایران را وادار به امتیازدهی راهبردی کنند. با این حال، بسیاری از این ابزارها قبلاً استفاده شده و در عمل وارد چرخه‌ای باطل و ناکارآمد شده‌اند؛ چرخه‌ای که افکار عمومی ایران و منطقه را نسبت به تکرارپذیری آن آگاه کرده و اثرگذاری آن را کاهش داده است.
 
سفر نتانیاهو به واشنگتن در بازه ۱۶ تا ۱۹ تیر ۱۴۰۴ (۷ تا ۱۰ ژوئیه ۲۰۲۵) را می‌توان نقطه پیشران این سناریوهای جدید دانست؛ سفری که به‌گفته اندیشکده کوئینسی در تحلیل روز ۱۶ تیر (۷ ژوئیه)، با هدف جلب چراغ سبز از دولت ترامپ برای اقدامات امنیتی، سایبری و تحریم‌محور علیه ایران انجام شد. اما به‌گفته تایمز اسرائیل در ۲۰ تیر (۱۱ ژوئیه)، نتانیاهو از اعلام ترامپ درباره احتمال مذاکره با ایران غافلگیر شد و نشست خبری مشترک لغو گردید. همین شکاف، نخستین نشانه از فرسودگی سناریوی فشار هماهنگ بود.
 
در همین فاصله، رسانه‌های عبری مانند یدیعوت آحارونوت در گزارش ۲۱ تیر (۱۲ ژوئیه) تأکید کردند که ارتش اسرائیل در شمال غزه، علی‌رغم استمرار حملات، با تلفات بی‌سابقه مواجه است. منطقه بیت‌حانون و اردوگاه جبالیا شاهد کمین‌های متعدد از سوی حماس بوده، و انتقال مجروحان با چالش‌های لجستیکی روبه‌رو شده است. این در حالی‌ست که رژیم صهیونیستی ادعای پیروزی نظامی در جنگ علیه ایران  محور مقاومت دارد . ارتش صهیونی مقابل ایران که هیچ . هنوز در باتلاق جنگ با حماس گیر کرده است و درصدد جبران آسیب های اقتصادی، اجتماعی و روانی حاصل از جنگ های بی حاصل است. حزب الله در لبنان مستحم و قوی است. یمن هم که در حال شلیک به اهداف صهیونی در عمق سرزمین‌های اشغالی و همچنین در دریای سرخ است  و علی رغم تلاش‌های محور غربی و عبری محور مقاومت در عراق در اوج آمادگی است.
 
در عرصه امنیتی، العربیه در گزارش ۱۸ تیر (۹ ژوئیه) اعلام کرد که گروه جیش‌العدل در جنوب‌شرق ایران تحرکاتی سازمان‌یافته داشته و احتمالاً تحت هدایت مستقیم محور اطلاعاتی عربی–عبری عمل می‌کند. مؤسسه خاورمیانه (MEI) در تحلیل روز ۲۱ تیر (۱۲ ژوئیه) به قلم بریان کاتولیس نوشت که اسرائیل و عربستان در حال آزمودن ابزار «ناهم‌زمان مرزی» برای فشار غیرمستقیم بر ایران هستند—تحرکاتی که در ظاهر امنیتی‌اند، ولی هدف آن‌ها تحریک پاسخ سیاسی تهران و ایجاد فضای گفت‌وگو در شرایط اضطرار است.
 
در جبهه سایبری، وال‌استریت ژورنال در ۲۰ تیر (۱۱ ژوئیه) گزارش داد که طی ده روز اخیر، سه حمله سایبری به زیرساخت‌های صنعتی ایران انجام شده که منشأ آن سرورهای مرتبط با اسرائیل و یک کشور اروپایی بوده‌اند. مرکز دفاع سایبری ایران این حملات را شناسایی و خنثی کرده، و به‌گفته اندیشکده IISS در گزارش ۲۱ تیر (۱۲ ژوئیه)، توان دفاع سایبری ایران طی دو سال گذشته دو برابر شده و امکان پاسخ متقابل و بازدارندگی سایبری در سطح منطقه‌ای فراهم شده است.
 
سناریوی تحریم نیز بار دیگر فعال شده است. لوموند در ۲۱ تیر (۱۲ ژوئیه) از نشست محرمانه پاریس با حضور فرانسه، انگلیس و آمریکا برای بررسی سازوکار ماشه خبر داد. اما شورای آتلانتیک در یادداشت ریچارد لبارون در ۲۲ تیر (۱۳ ژوئیه) هشدار داد که «بازگشت تحریم‌های همه‌جانبه نه‌تنها امکان مذاکره را مسدود خواهد کرد، بلکه روند بازسازی برنامه هسته‌ای ایران را تسریع می‌کند». این نگرانی نشان می‌دهد که حتی نخبگان غربی هم به فرسودگی سناریوی فشار حداکثری آگاه شده‌اند.
 
در نهایت، همه این سناریوها—از جنگ سایبری و رسانه‌ای تا فشار تحریم و تحرکات مرزی—تاکتیک‌هایی هستند که از تجربه‌های گذشته الهام گرفته‌اند، اما دیگر نه تازگی دارند و نه اثربخشی قطعی. شکست در جنگ دوازده‌روزه، ورود آمریکا به درگیری و تلفات سنگین اسرائیل، موقعیت بازدارندگی ایران را تثبیت کرده و هزینه‌های راهبردی فشار را به سطحی رسانده که تکرار آن می‌تواند نتیجه معکوس ایجاد کند. عدم همراهی برخی کشورهای عربی با فشار سیاسی جدید، به‌ویژه قطر و اردن، نشانگر شکاف در محور عبری-غربی است.
 
مخاطب داخلی و منطقه‌ای نباید از تحرکات جدید دچار نگرانی شود. این سناریوهای تکراری وارد چرخه‌ای از شکست راهبردی شده‌اند؛ چرخه‌ای که پیش از این هم نتوانست ساختار قدرت ایران را تغییر دهد. امروز نیز، با قدرت نرم، توان سایبری، شبکه مقاومت و موقعیت منطقه‌ای ایران، ابزارهای فشار نه‌تنها ناکام خواهند ماند، بلکه هزینه‌شان برای طراحان بیش از گذشته خواهد بود. این بار نیز، مثل دفعات قبل، سناریوها در سایه جنگ آغاز می‌شوند و در دل بن‌بست پایان می‌یابند.
ارسال نظرات