۱۵ آبان ۱۴۰۴ - ۱۳:۴۰
کد خبر: ۷۹۶۷۶۴
دکتر ایزدی:

گفتمان مقاومت جهانی شده است/ پیام 13 آبان، امروز در غرب شنیده می‌شود

گفتمان مقاومت جهانی شده است/ پیام 13 آبان، امروز در غرب شنیده می‌شود
استاد دانشگاه تهران و تحلیل‌گر ارشد مسائل سیاسی، با مرور شش مقطع حساس در تاریخ روابط ایران و آمریکا، تصریح کرد: واشنگتن در هر مرحله‌ای که می‌توانست به‌عنوان شریک و متحد ملت ایران ظاهر شود، مسیر سلطه، خیانت و تقابل را برگزید.

به گزارش خبرنگار  سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، دکتر فواد ایزدی، استاد دانشگاه تهران و تحلیل‌گر ارشد سیاسی، در سلسله نشست های بصیرتی با موضوع تسخیر لانه جاسوسی؛ بازخوانی نقطه‌عطف انقلاب اسلامی در نبرد روایت‌ها که امروز، پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۴ در مجتمع عالی حوزوی ولی امر (عج) برگزار شد، با محوریت پاسخ به این سوال که اگر لانه جاسوسی تسخیر نمی‌شد، آیا روابط ایران و آمریکا عادی می‌شد؟ به تحلیل ابعاد گوناگون این واقعه تاریخی پرداخت.

تحلیل‌گر ارشد سیاسی با اشاره به تجربه تاریخی دولت دکتر محمد مصدق تصریح کرد: مرحوم مصدق نه تنها نگاه انتقادی به آمریکا نداشت، بلکه امید داشت واشنگتن میانجی اختلاف ایران و انگلیس بر سر مسئله نفت شود. او در شهریور ۱۳۳۰ برای شرکت در اجلاس عمومی سازمان ملل به نیویورک رفت و برخلاف عرف معمول که سفر سران کشورها چندروزه است، هفته‌ها در آمریکا ماند تا با مقام‌های اجرایی و قانون‌گذاری این کشور دیدار کند و هدف او نیز جلب حمایت آمریکا برای احقاق حقوق ملت ایران بود.
 
وی ادامه داد: اما نتیجه آن حسن نیت، کودتایی بود که از دل سفارت آمریکا در تهران بیرون آمد. کودتایی که دولتی کاملاً مستقل، بدون برنامه هسته‌ای، موشکی یا نفوذ منطقه‌ای را سرنگون کرد. مصدق نه به دنبال تقابل با غرب بود و نه قصد ملی کردن فوری صنعت نفت را داشت؛ بلکه تنها می‌خواست قراردادهای ظالمانه اصلاح شود. با این حال، آمریکا و انگلیس با همکاری یکدیگر دولت قانونی ایران را ساقط کردند و بدین ترتیب نخستین ضربه بزرگ را به استقلال ملت ایران وارد ساختند.
 
تحلیل‌گر ارشد سیاسی با اشاره به مقایسه‌ای تاریخی بین ایران و عربستان در آن دوران گفت: در همان سال‌ها، آمریکایی‌ها در عربستان شرکت نفتی‌ را تأسیس و قراردادی امضا کردند که ۵۰ درصد از سود خالص به عربستان و ۵۰ درصد به آمریکا تعلق گیرد. در حالی که در ایران، نه تنها چنین شراکتی برقرار نشد، بلکه سهم ملت ایران از منابع خود به حداقل یعنی چیزی حدود 16 درصد رسیده بود و این اعتراض مصدق دقیقاً به همین بی‌عدالتی بود.
 
وی با اشاره به تجربه تاریخی روابط ایران و آمریکا پیش از انقلاب اسلامی خاطرنشان کرد: پیش از تسخیر لانه جاسوسی، در دوره‌هایی هیچ دشمنی از سوی ایران نسبت به آمریکا وجود نداشت، بلکه اعتماد و همکاری نیز صورت گرفت، اما نتیجه آن خیانت و دخالت مستقیم آمریکا در امور داخلی ایران بود. نمونه بارز این مسئله، کودتای ۲۸ مرداد و سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق است که در نتیجه اعتماد بیش از حد به آمریکا رخ داد.
 
تحلیل‌گر ارشد سیاسی با بیان اینکه پس از جنگ جهانی دوم بیشترین درآمد دولت انگلیس از نفت ایران تأمین می‌شد، افزود: بازسازی خرابی‌های جنگ در انگلستان با پولی انجام شد که از ایران به دست آمد. در واقع ثروت مردم ایران صرف آبادانی اروپا شد، در حالی که ملت ما در فقر و وابستگی نگه داشته شدند.
 
واشنگتن می‌توانست متحد ملت ایران باشد، اما شش‌بار اشتباه راهبردی مرتکب شد
 
شش فرصت ازدست‌رفته آمریکا
 
استاد دانشگاه تهران در بخش دیگری از سخنان خود گفت: بنابراین آمریکا دو فرصت بزرگ را در روابط با ایران از دست داد؛ نخست، در ماجرای نهضت ملی شدن صنعت نفت که می‌توانست به‌جای همدستی با انگلیس، از دولت مصدق حمایت کند و روابطی مثبت با ملت ایران بسازد. دوم، در دوران بعد از کودتا که می‌توانست با مدیریت صحیح شاه، به ثباتی منطقی در ایران برسد، اما مسیر غارت، فساد و سرکوب را انتخاب کرد.
 
وی در توضیح فرصت دومی که آمریکا آن را سوزاند، اظهار داشت: محمدرضا شاه پهلوی از دوران کودتای ۲۸ مرداد رابطه‌ای خاص با نیکسون داشت. نیکسون در آن زمان معاون آیزنهاور بود و پس از رسیدن به ریاست‌جمهوری نیز از حمایت مالی شاه در کارزار انتخاباتی‌اش بهره برد. همین ارتباطات شخصی موجب شد شاه از دخالت و نظارت مستقیم سازمان سیا در امور داخلی ایران جلوگیری کند و عملاً میدان دید و نفوذ اطلاعاتی آمریکا در داخل کشور کاهش یابد.
 
دکتر ایزدی افزود: در حالی‌که دفتر منطقه‌ای سازمان سیا در تهران مرکز فعالیت‌های اطلاعاتی آمریکا در غرب آسیا بود، شاه با نیکسون توافق کرده بود که این سازمان در داخل ایران فعالیت نکند. به همین دلیل، سیا از تحولات واقعی جامعه ایران و گسترش نارضایتی‌ها بی‌خبر ماند و دیر متوجه وقوع انقلاب اسلامی شد. این، دومین فرصت ازدست‌رفته آمریکا در مدیریت روابط با ایران بود.
 
وی در ادامه به تحلیل سومین خطای راهبردی آمریکا پرداخت و گفت: در سال‌های منتهی به انقلاب، برخی از مشاوران کاخ سفید مانند سایروس ونس، وزیر خارجه وقت آمریکا، هشدار می‌دادند که باید با مخالفان حکومت شاه ارتباط برقرار کرد، زیرا در صورت پیروزی انقلاب، روابط ایران و آمریکا به‌شدت آسیب خواهد دید. اما برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر، با این دیدگاه مخالفت کرد و رئیس‌جمهور آمریکا در نهایت نظر او را پذیرفت. به همین علت، واشنگتن تا آخرین روزهای حکومت پهلوی از شاه حمایت کرد و هرگونه ارتباط با نیروهای انقلابی را نپذیرفت؛ تصمیمی که سومین فرصت از دست‌رفته آمریکا بود.
 
استاد دانشگاه تهران با اشاره به تحولات پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز تصریح کرد: پس از انقلاب، برخی مقامات آمریکایی از جمله سایروس ونس پیشنهاد کردند که واشنگتن با دولت موقت ایران وارد تعامل شود، زیرا برخی از چهره‌های این انقلاب روابط نزدیکی با جریان‌های سیاسی دموکرات در آمریکا داشتند. اما بار دیگر، نظر برژینسکی غالب شد و دولت کارتر به‌جای بازسازی روابط، مسیر تقابل را برگزید.
 
وی ادامه داد: بر اساس اسناد منتشرشده از لانه جاسوسی و اسناد غیرمحرمانه‌شده وزارت خارجه آمریکا، هدف اصلی واشنگتن پس از انقلاب، سرنگونی نظام تازه‌تأسیس جمهوری اسلامی بود. این در حالی بود که هنوز روابط دیپلماتیک قطع نشده بود و حتی سفارت آمریکا در تهران فعال بود. این رفتار، چهارمین و شاید مهم‌ترین فرصت ازدست‌رفته آمریکا برای اصلاح روابط با ایران محسوب می‌شود.
 
دکتر ایزدی افزود: آمریکا پس از انقلاب، به‌جای بازسازی روابط و اصلاح رفتار خود، مسیر طراحی برای سرنگونی نظام جدید را در پیش گرفت. این خط‌مشی از سال ۱۳۵۸ آغاز شد و با پذیرش شاه مخلوع در آمریکا به اوج رسید. ادعای درمان بیماری شاه، در حالی مطرح شد که بیمارستان‌های اروپا می‌توانستند خدمات مشابهی ارائه دهند؛ اما هدف واقعی، فراهم‌سازی پناهگاه سیاسی برای او بود. همین مسئله حساسیت شدیدی در میان نیروهای انقلابی و دانشجویان ایجاد کرد.
 
وی با اشاره به پیش‌بینی دقیق دستگاه دیپلماسی آمریکا از وقوع حادثه تصریح کرد: آمریکایی‌ها خود نگران بودند که در صورت پذیرش شاه، سفارتشان در تهران مورد حمله قرار گیرد. پیش از آن هم، تنها دو روز پس از پیروزی انقلاب نیز، گروه‌های چپ‌گرا برای مدتی کوتاه سفارت آمریکا را اشغال کرده بودند. لذا واشنگتن به‌خوبی می‌دانست احتمال تکرار چنین واکنشی وجود دارد.
 
دکتر ایزدی ادامه داد: در همین ایام، هنری پرات، مسئول میز ایران در وزارت خارجه آمریکا، به تهران آمد تا ارزیابی دقیقی از اوضاع ارائه دهد. او با دکتر ابراهیم یزدی، وزیر خارجه وقت، و سپس با شهید آیت‌الله بهشتی دیدار کرد. هر دو به او هشدار دادند که ورود شاه به آمریکا پیامدهای خطرناکی خواهد داشت و دولت ایران قادر به کنترل خشم انقلابی مردم نخواهد بود.
 
تحلیل‌گر ارشد سیاسی با اشاره به این نکته که پرات پس از این دیدارها در گزارشی به واشنگتن اعلام می‌کند که در صورت ورود شاه به آمریکا، سفارت ایالات متحده در تهران سقوط خواهد کرد، افزود: با وجود این هشدار کارشناسی، مقامات آمریکایی بر پذیرش شاه اصرار کردند. همین تصمیم غلط، جرقه‌ای شد برای اعتراضات گسترده و در نهایت تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام.
 
وی با اشاره به ماهیت نخستین حرکت دانشجویان گفت: در ابتدا قرار نبود دانشجویان در سفارت بمانند و این اقدام صرفاً جنبه نمادین داشت. اما با توجه به اسناد و مدارک به‌دست‌آمده و حمایت قاطع امام خمینی(ره)، این حرکت تداوم یافت. امام فرمودند: این انقلاب بزرگ‌تر از انقلاب اول است. زیرا ماهیت واقعی سلطه آمریکا را برملا کرد و استقلال واقعی ملت ایران را تثبیت نمود.
 
واشنگتن می‌توانست متحد ملت ایران باشد، اما شش‌بار اشتباه راهبردی مرتکب شد
 
تحلیل‌گر ارشد سیاسی، با اشاره اهمیت و ضرورت تسخیر سفارت با توجه به شرایط کشور در سال‌های ابتدایی انقلاب اسلامی گفت: طبیعی است که شور انقلابی پس از مدتی فروکش می‌کند. مردم پس از گذشت حدود یک‌سال از پیروزی انقلاب، با واقعیت‌ها و مشکلات اداره کشور روبه‌رو شدند و دریافتند که رفع بسیاری از این مشکلات نیازمند زمان و ثبات است. در چنین شرایطی، خطر بازگشت ضدانقلاب، طراحی برای کودتا و دخالت بیگانگان بیش از پیش احساس می‌شد.
 
وی با بیان اینکه تسخیر لانه جاسوسی در چنین فضایی شکل گرفت، افزود: در آن مقطع، آمریکا تلاش داشت از طریق حضور در سفارت و ارتباطات دیپلماتیک ظاهری، به فعالیت‌های اطلاعاتی و جاسوسی خود ادامه دهد. امام خمینی(ره) در ابتدا از جزئیات اقدام دانشجویان اطلاع نداشتند، اما پس از روشن شدن ابعاد ماجرا، از آن حمایت کردند و فرمودند: دانشجویان ما جای خوبی را گرفته‌اند. این حمایت نشان‌دهنده درک عمیق امام از عمق توطئه‌های آمریکا بود.
 
دکتر ایزدی با اشاره به اسناد به‌دست‌آمده از سفارت تصریح کرد: مطالعه این اسناد نشان داد که آمریکایی‌ها حتی برای ترور امام خمینی(ره) و طراحی کودتا در کشور برنامه‌ریزی کرده بودند. به همین دلیل، اگر لانه جاسوسی تسخیر نمی‌شد، احتمال اجرای این طرح‌ها بسیار زیاد بود. در واقع، تسخیر سفارت چشم و دست آمریکا را در ایران کور کرد و بسیاری از عملیات‌های اطلاعاتی و خرابکارانه را خنثی ساخت.
 
وی در ادامه به نقش سفارت آمریکا در سایر کشورها اشاره کرد و گفت: امروز هم یکی از مشکلات آمریکا در قبال ایران، نداشتن سفارتخانه در تهران است. آنها از طریق دفاتر امور ایرانیان در شهرهایی مانند دبی و لندن تلاش می‌کنند نقش سفارت را ایفا کنند؛ همان فعالیت‌هایی که پیش‌تر از خاک ایران انجام می‌دادند.
 
این استاد دانشگاه تهران با مرور تصمیم اشتباه آمریکا در پذیرش شاه مخلوع خاطرنشان کرد: یکی دیگر از فرصت‌های بزرگ از دست‌رفته برای آمریکا همین پذیرش شاه بود. آنها می‌توانستند او را به کشور دیگری بفرستند، اما تصمیم گرفتند او را وارد خاک خود کنند. همین اقدام زمینه‌ساز تسخیر سفارت شد. مردم ایران خواستار بازگرداندن شاه و اموال غارت‌شده کشور بودند. شاه و خانواده‌اش با ثروت‌های کلان، زندگی اشرافی خود را در غرب ادامه دادند؛ در حالی که این ثروت‌ها حاصل غارت ملت ایران بود.
 
دکتر ایزدی افزود: پس از تسخیر لانه نیز، به‌جای مذاکره‌ای منطقی برای بازگرداندن اموال ملت ایران، دولت آمریکا مسیر تقابل را در پیش گرفت و حتی عملیات نظامی طبس را طراحی کرد که با شکست کامل مواجه شد. این عملیات نتیجه اختلاف میان مقامات آمریکایی از جمله برژینسکی و سایروس ونس بود که نهایتاً ونس به نشانه اعتراض استعفا داد.
 
تحلیل‌گر ارشد سیاسی در جمع‌بندی سخنان خود تأکید کرد: بررسی تاریخی این رویداد نشان می‌دهد که حتی اگر سفارت آمریکا تسخیر نمی‌شد، سیاست‌های خصمانه واشنگتن علیه جمهوری اسلامی ادامه می‌یافت. تسخیر لانه فقط این روند را آشکار و ابزارهای نفوذ آمریکا را از بین برد. پیام اصلی این واقعه آن بود که ملت ایران قادر است در برابر استکبار جهانی بایستد و طراحی‌های آن را خنثی کند.
 
واشنگتن می‌توانست متحد ملت ایران باشد، اما شش‌بار اشتباه راهبردی مرتکب شد
 
نفوذ پیام انقلاب اسلامی تا قلب نظام سرمایه‌داری
 
وی با اشاره به تحولات اخیر در ایالات متحده گفت: همین چند روز پیش در نیویورک، شهری که نماد سرمایه‌داری و مرکز نفوذ صهیونیست‌ها در دنیاست، فردی به عنوان شهردار انتخاب شد که پرچم فلسطین را بالا برد و از مردم مظلوم غزه حمایت کرد. این اتفاق بی‌سابقه است. نیویورک هشتمین اقتصاد جهان است و چنین تغییری در فضای سیاسی آن، نشان‌دهنده نفوذ پیام انقلاب اسلامی تا قلب نظام سرمایه‌داری است.
 
دکتر ایزدی ادامه داد: اگر ایران در این سال‌ها بر مواضع خود درباره فلسطین پافشاری نمی‌کرد، پرونده فلسطین مدت‌ها پیش بسته شده بود. امروز حتی در دانشگاه‌های مطرح آمریکا مثل کلمبیا، دانشجویانی از خانواده‌های ثروتمند و نخبه که قرار بود نسل بعدی حکمرانان آمریکا باشند، با چفیه از مردم فلسطین حمایت می‌کنند. این اتفاق بزرگی است و به‌روشنی نشان می‌دهد که گفتمان مقاومت جهانی شده است.
 
وی در توضیح اهمیت پیام رهبر انقلاب به دانشجویان آمریکایی در سال گذشته یادآور شد: حضرت آقا در آن پیام، دانشجویان آمریکایی معترض به جنایات رژیم صهیونیستی را بخشی از محور مقاومت نامیدند؛ جمله‌ای که خشم مقامات آمریکایی را برانگیخت و حتی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا بیانیه رسمی در واکنش به آن صادر کرد. 
 
این استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه پیام سیزده آبان امروز در غرب نیز شنیده می‌شود، تصریح کرد: وقتی در نیویورک، شهری که نماد نظام سرمایه‌داری است، فردی با شعار عدالت‌خواهی و حمایت از فلسطین رأی می‌آورد، یعنی این پیام به عمق جامعه آمریکا رسیده است. این نشانه شکست روایت‌سازی انحصاری غرب است و باید آن را فرصت بزرگ فرهنگی برای جبهه مقاومت دانست.
 
تحلیل‌گر ارشد سیاسی با انتقاد از برخی جریان‌های غرب‌گرا در داخل کشور افزود: متأسفانه برخی از جریان‌های داخلی به‌جای خوشحالی از چنین تحولی، دچار بی‌تفاوتی یا حتی ناراحتی می‌شوند. در حالی که این اتفاق، نتیجه استمرار همان پیام سیزده آبان است؛ پیامی که عدالت‌خواهی و مقابله با ظلم را فراتر از مرزها مطرح کرد.
 
دکتر ایزدی در پایان با اشاره به وظیفه نهادهای فرهنگی و رسانه‌ای گفت: اکنون که صدای عدالت‌خواهی انقلاب اسلامی در آمریکا هم شنیده می‌شود، نهادهای فرهنگی کشور باید فعال شوند و از این فرصت برای گسترش گفتمان مقاومت استفاده کنند. اگر قرار است از تکرار حملات نظامی آمریکا علیه ملت‌های مستقل جلوگیری شود، این مبارزه فقط با قدرت موشکی پیش نمی‌رود، بلکه نیازمند حضور مؤثر در عرصه نرم و فرهنگی است. ما باید از چنین نشانه‌هایی درک راهبردی داشته باشیم و آنها را سرمایه بدانیم، نه حاشیه.
ارسال نظرات