۲۶ مهر ۱۳۸۹ - ۰۶:۴۴
کد خبر: ۸۸۰۰۳
بازخوانی پرونده تحول در حوزه (55)؛

رهبر معظم انقلاب: وظیفه مبلغان در نظام دینی سنگین تر است

خبرگزاری رسا ـ‌ رهبر معظم انقلاب بیان داشتند: وقتی که دولت و نظام اجتماعی بر اساس دین است، مسؤولیت مبلّغان دین مضاعف می‏شود. اساس همه اینها هم این است که دین و سیاست از هم منفک نیستند.
حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دیدار جمع زیادى از علما، روحانیون، فضلا و مبلغین با ایشان در سال 1376، طى سخنانى آگاهى مبلغین به مسایل سیاسى روز و ضرورتهاى تبلیغ را ضرورى خواندند.

خبرگزاری رسا، در راستای بازخوانی انتظارات رهبر معظم انقلاب اقدام به باز نشر این مطلب کرده است.

هماهنگی در تبلیغ
البته اهمیت ماه محرّم و آنچه در این ماه انجام می‏گیرد، آن‏قدر هست که به خاطر آن، اجتماعاتی تشکیل شود و درباره مسائل مربوط به آن، گفتگو صورت گیرد. ان‏شاءالله در آینده، خیلی بجا و خوب است که قبل از ایامِ تبلیغ ماه محرّم، هماهنگیها و همفکریهای فراوانی در جهات مختلف، برای انتخاب موضوعات و کیفیّت تبلیغ و وظایف مهمّی که در ماه محرّم هست، انجام شود. ما هم امروز به قدر وسع، چند کلمه‏ای عرض می‏کنیم:

تبلیغ
در قضیه محرّم - که در تاریخ اسلام، از همه جهت قضیه نمونه و بی‏نظیری است - یک جهت بارز، همین قضیه تبلیغ است. فرصتی است برای این که به برکت خون مطهّر و نابحق ریخته حسین‏بن‏علی علیه الصّلاة والسّلام و اصحاب و خانواده آن بزرگوار و واقعه مظلومانه آنها، مردم نسبت به حقایق آن دینی که این دماءِ مطهّره به پاس آن ریخته شد، آشنا و آگاه شوند. این هم یکی از برکات ماندگار حادثه کربلاست و باید آن را قدر دانست.

تبلیغ در دوران حاکمیت اسلام و غیر آن
چند صد سال است که در ایران و شاید در بقیه نقاطِ پیرو مذهب اهل بیت در عالم، سنّت تبلیغ در ماه مهمّ محرّم جاری است. تبلیغ در دورانی که حاکمیّت اسلام نیست، یک تفاوت اساسی با تبلیغ در دوران حاکمیت اسلام دارد. در دوران حاکمیت اسلام، تبلیغ هر بخشی از دین، می‏تواند درست در جای خود واقع شود؛ یعنی بیان یک بخش از مجموعه‏ای که برای اداره زندگی مردم لازم است. در حالی که وقتی حاکمیت اسلام وجود ندارد، این طور نیست؛ بخشها از هم جداست، به هم بی‏ارتباط است و همه مجموعه، کامل نیست.

بیان احکام فردی
فرضاً اگر کسی درباره احکام فقهی در دوره حاکمیت اسلام کار می‏کند، آن احکام را دوگونه می‏تواند مورد مطالعه و ملاحظه قرار دهد: یک طور احکام فقهی مربوط به اداره یک فرد، منهای این که این فرد در کجای عالم زندگی می‏کند.

بیان احکام اجتماعی
یک وقت هم انسان همین حکم فقهی را به عنوان بخشی کوچک یا بزرگ از چگونگی اداره یک جامعه بررسی می‏کند. اینها با هم متفاوت است.

تفاوت در استنباط حکم شرعی
حتی در استنباط حکم فقهی هم تفاوتهایی به وجود می‏آید؛ حتّی در مسأله طهارت و نجاست؛ حتّی در مسائل شخصی. یک وقت به عنوان جزئی از مجموعه اداره کننده فرد و جامعه در حاکمیت اسلام مطرح می‏شود؛ یک وقت هم نه، مجرّد از مجموعه اسلام و فقط به عنوان یک حکم که برای یک فرد مطرح است، می‏باشد. ای کاش فضلای روشن‏بین بنشینند، تفاصیل این تفاوتها را برای پژوهشگران خودِ حوزه‏های علمیه تشریح کنند.

اخلاق فردی
مسأله اخلاق نیز همین طور است. مثلاً راجع به گذشت و صبر حرف می‏زنیم. یک وقت یک مسأله شخصی محض است و به عنوان اخلاق اسلامی و یک دستور اخلاقی و روحی صرفاً فردی، یک ارزش مطرح می‏شود: در مقابل مصائب صبر کنیم. این، یک طور است.

اخلاق اجتماعی
یک وقت هم صبر در سطح جامعه‏ای که با انواع مشکلات و فشارها و موانع و عوائق در کار و راه خود مواجه است، مطرح می‏شود: باید افراد در قبال این موانع و این شداید، صبر بورزند. در این جا، صبر یک طور دیگر مطرح می‏شود. حقیقت صبر یک چیز است؛ چگونگی طرح قضیه مهمّ است.

تبلیغ در دوران حکومت اسلامی
اساس فرق بین دوگونه تبلیغ که عرض کردیم، این است که در دوران حاکمیت اسلام، دین عبارت از مجموعه مسائل زندگی است که سیاست هم جزو آن است، اداره حکومت هم جزو آن است، مسائل ارتباطات خارجی و موضعگیریهای مسلمانان در مقابل جناحهای مختلف دنیا هم جزو آن است، مسائل اقتصادی هم جزو همین مجموعه است، ارتباط اشخاص با یکدیگر و رعایت اخلاق در امور مختلف زندگی هم جزو آن است. دین، یک مجموعه است که شامل مسائل شخصی و فردی، مسائل اجتماعی، مسائلی که دستجمعی باید انجام گیرد، مسائلی که ولو اجتماعی است، ولی یک یک افراد می‏توانند آن را انجام دهند و مسائلی که مربوط به سرنوشت دنیا یا سرنوشت آن کشور است، می‏شود. وقتی که می‏خواهیم تبلیغ کنیم، یعنی تبلیغِ همه اینها.

تبلیغ در غیر حکومت اسلامی
ببینید این تبلیغ، با نوع تبلیغی که ما در گذشته قبل از اقامه حکومت حق و حکومت الهی می‏کردیم، چقدر متفاوت است. آن روز کافی بود ما همین موضوعی را که می‏خواهیم تبلیغ کنیم، درست بلد باشیم؛ آن گاه یک مبلّغ خوب می‏شدیم.

آگاهی نسبت به معادلات جهانی
امروز اگر جهان، یا لااقل جامعه خود را درست نشناسیم، هر چه هم که آن موضوع را خوب بلد باشیم، نمی‏توانیم یک مبلّغ خوب باشیم. باید بفهمیم این حرفی که ما می‏زنیم، به کجا ارتباط پیدا می‏کند؛ چه جناحی را در سطح جهان - نه در سطح کشور - تقویت می‏کند، چه جناحی را تضعیف می‏کند. مثل یک جبهه نبرد. یک وقت یک نفر انسان، با دشمنی مواجه می‏شود و می‏خواهد از خودش دفاع کند. این، یک طور دفاع است. یک وقت هم انسان در مجموع یک جبهه چند کیلومتری در سنگری قرار گرفته است و می‏خواهد دفاع کند. این دفاع، طور دیگر است. یک وقت باید به مصلحت جلو رفت، یک وقت هم باید به مصلحت عقب آمد. یک وقت انسان خیال می‏کند که در حال حمله به دشمن است؛ اما ناگهان می‏بیند که به خودی تیراندازی می‏کند!

انتقاد نسبت به نطام
از اوّل تشکیل این نظام تا امروز، بعضی از افراد بودند و هستند که در گوشه و کنار می‏نشینند و زبان انتقادشان مرتّب روی این نظام و حقایق آن باز است. اشتباه اساسی آنها این است که مثل کسانی هستند که در سنگرهای خود، خوابشان برده است؛ بعد که از اطراف جبهه پیشرفتهایی صورت گرفته است و عدّه‏ای رفته‏اند مواضع دشمن را آن جلو جلوها گرفته‏اند، این آقا حالا از خواب پا شده است و آن جایی را که خودیها گرفته‏اند، زیر رگبار می‏گیرد؛ به خیال آن که دشمن آن جاست! آن جا، خودیهایند؛ اما این آقا خواب بوده و خبر ندارد! خواب ماندن در مسائل سیاسی، گاهی این طور نتایجی می‏دهد. تبلیغ، این قدر اهمیّت پیدا می‏کند.

جبهه خودی و جبهه دشمن
گاهی شنیده می‏شود که در گوشه و کنار، کسانی اظهاراتی می‏کنند و حرفهایی می‏زنند و بدون توجّه، به جایی ضربه وارد می‏کنند. این، بر اثر عدم توجّه به وضع و محاذات سیاسی دنیا و وضع و محاذات دوست و دشمن است. نمی‏دانند که جبهه خودی کجاست، جبهه دشمن کجاست. کافی نیست که ما چهارتا مسأله یاد بگیریم و بخواهیم آنها را بگوییم. گاهی بیان یک مسأله، شیوه خاصی دارد که اگر آن شیوه رعایت نشود، ممکن است ضربه وارد بیاید. باید هوشیار بود. این، خصوصیّت فضای اقامه دولت حقّ است.

دین از سیاست جدا نیست
در فضایی که دولت حق قائم است، همه اهل حق، مسؤولیتشان مضاعف می‏شود. وقتی که دولت و نظام اجتماعی بر اساس دین است، مسؤولیت مبلّغان دین مضاعف می‏شود. اساس همه اینها هم - همان طور که عرض کردیم - این است که دین و سیاست از هم منفک نیستند.
به اعتقاد من، این بزرگترین فصلِ مربوط به نظام سیاسی اسلام است که امام بزرگوار و عظیم الشّأن ما ابداع کرد. سالها، بلکه قرنهای متمادی، قدرتمندان و زمامداران ناحق و غیرعادلِ عالم سعی کردند دین را - که هر جا هست، حکم به حقّ و عدل می‏کند و با کسی مماشات نمی‏کند - از دخالت در امور خودشان پس بزنند. قرنهای متمادی سعی کردند اثبات کنند که دین از سیاست جداست؛ چرا دین را با سیاست مخلوط می‏کنید؟ بروید دین خودتان را تبلیغ کنید! حرفهای ظاهر فریبی هم مطرح می‏کردند: دین، اشرف از این است که وارد میدان سیاستِ آلوده شود! بله؛ سیاستی که از دین جدا باشد،آلوده است؛ اما سیاستِ دینی به همان اندازه مقدّس است که عبادتِ دینی.

بعد از انقلاب تا امروز، شاید بیشترین حمله‏ای که به اصول فکری سیاسی نظام جمهوری اسلامی شده است، حمله به همین «عدم انفکاک دین از سیاست» است. همه جای دنیا به این حمله کردند؛ امروز هم حمله می‏کنند. امروز کسانی در اطراف دنیا نشسته‏اند، کتاب می‏نویسند، مقاله می‏نویسند، به زبانهای مختلف و در محیطهای دور از ایران و در همه جای جهان، گفتار تلویزیونی ارائه می‏کنند؛ برای این که ثابت کنند دین از سیاست جداست.
سبحان‏الله! این قضیه «عدم انفکاک دین از سیاست»، در شکستن هیمنه قدرتهای ظالم و ناحق، چقدر نقش عظیمی دارد که رهایش نمی‏کنند! روز به روز علیه قضیه «عدم انفکاک دین از سیاست» حرف گفته می‏شود،مطلب نوشته می‏شود. البته عدّه‏ای هم در داخل، گاهی مثل طوطی - که بی‏توجّه، چیزهایی را تکرار می‏کند - مانند همان حرفها را تکرار می‏کنند. البته بعضی هم اصلاً دلشان با بیگانگان است و دین را با کلیّت خودش قبول ندارند!

در آن سالهای ریاست جمهوری که برای شرکت در یک اجتماع جهانی، می‏خواستم به یک کشور خارجی سفر کنم، سخنرانی‏ای فراهم کرده بودم و طبق معمول، خدمت امام ارائه کردم که ایشان نظر بدهند. ایشان در حاشیه یادداشت کردند که راجع به «عدم انفکاک دین از سیاست» هم در این سخنرانی مطلبی بگنجانید. من اوّلش قدری تعجب کردم که این قضیه «عدم انفکاک دین از سیاست»، چه ارتباطی می‏تواند با سران کشورها - مثلاً صد کشور غیر مسلمان - داشته باشد؟ در عین حال، چون امام دستور داده بودند، نشستم چند صفحه نوشتم. وقتی وارد مطلب شدم، تأمّل کردم و دیدم که نه، درست همین است. جای این بحث، در منبرهای عظیم جهانی است. چرا؟ چون علیه این بحث، در منبرهای جهانی کار می‏شود. بعد هم به آن جا رفتیم و آن بحث را القا کردیم و بسیار هم در نفوس مؤثّر واقع شد و اهمیت این حرف آشکار گردید. این عدم تفکیک دین از سیاست، روشن‏بینی آن مرد بزرگ را می‏رساند.
وقتی که به عدم تفکیک دین از سیاست قائل هستید، پس اهل دین باید سیاست را بشناسند و آن را بفهمند و در آن جایی که میدانِ کار سیاسی است، فعّال باشند و در آن جایی که میدان بیان احکام دینی محض است، آگاه از امر سیاسی و وضع سیاسی، آن را اعلام کنند. سیاست موجب نمی‏شود که انسان حکمی را کتمان کند. سیاست نباید موجب کتمان احکام الهی شود. نخیر؛ به عکس، سیاست موجب می‏شود که انسان، احکام و معارف الهی را طوری بیان کند که در نفوس مؤثّر واقع شود و با توجّه به همه جوانب ادا گردد. این، معنای آگاهی از سیاست برای امر تبلیغ است.

بیانات مقام معظم رهبرى‏در دیدار با روحانیان و مبلّغان اعزامى در آستانه ماه محرّم‏الحرام‏ (????/??/??)
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=1429
/919/پ203/ع

ارسال نظرات