وهابیت و صهیونیسم خاستگاه مشترک دارند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در اهواز، آیت الله محسن حیدری نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت اهواز، از فعالان حوزه معارف اهل بیت(ع) است و در این زمینه تالیفات متعددی به زبان عربی و فارسی از جمله ولایة الفقیه؛تاریخها و مبانیها، قاعدة لاضرر، حزب علوى و حزب اموى، الارهاب و العنف على ضوء القرآن و السنة به چاپ رسانده اند. به مناسبت سالروز تخریب قبور اهل بیت(ع) توسط حکومت آل سعود در هشتم شوال 1344هجری قمری با وی به گفت و گو در مورد افکار وهابیت نشستیم که حاصل آن در ادامه می آید:
رسا ـ فرقه وهابیت توسط چه کسی و چگونه شکل گرفت؟
ما دو عنوان داریم: وهابیت و سلفی گری، که رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند. وهابیت فرقه ای است که قرن دوازدهم در نجد عربستان توسط شخصی به نام محمدبن عبدالوهاب، با حمایت طایفه آل سعود و پشتیبانی پشت پرده انگلیس و صهیونیست ها بنیانگذاری شده و در قرن اخیر حاکمیت ریشه داری در عربستان پیدا کردند. حاکمیت آنها از قرن دوازده آغاز شده ولی در طول این سه قرن افت و خیز زیادی داشتند. دو بار رژیم وهابی سقوط کرد و آخرین بار در آستانه جنگ جهانی اول توسط عبدالعزیز بن عبدالرحمن ریاض را اشغال کرده و به تدریج قدرت پیدا کردند. سپس جریانی به نام «الاخوان» پی ریزی کردند این جریان توانست حجاز، یعنی مکه و مدینه را زیر سلطه خود قرار دهد. از آن زمان تا به حال بیش از یک قرن می گذرد. خود عبدالعزیز بیش از پنجاه سال حکومت کرد و بعد از او تا به حال پنج نفر از پسر های او یکی پس از دیگری سلطنت و پادشاهی عربستان را به عهده گرفتند. حامی و پشتیبان اصلی جریان وهابیت همین حکام آل سعود هستند. همانطور که پشتیبان مذهبی آل سعود هم همین جریان وهابیت است.
رسا ـ پیشینه فکری و اعتقادی وهابیت به کجا بر می گردد؟
از لحاظ فکری این نحله تابع یک جریان فکری ممتدی به نام سلفی گری است. سلفی گری چیز تازه ای نیست که همزمان با وهابیت به وجود آمده باشد. سلفی گری یک جریان فکری متمایز از بقیه جریان های اسلامی در طول تاریخ است که از زمان پیغمبراکرم(ص)آن هسته اصلی اش شکل گرفت و در زمان امیرالمومنین (ع) این جریان تحت عنوان خارجی گری به کار خود ادامه داد. بعدها تحت عنوان سلفیت و سلفی گری با محوریت احمد بن حنبل به عنوان یکی از ائمه فقه اهل سنت ادامه پیدا کرد تا اینکه به صورت رسمی در قرن چهارم توسط شخصی به نام بربهاری در بغداد تحت عنوان سلفیت نامگذاری شد.
اعتقادات سلفی ها
اعتقاد سلفیت این است که ما باید دین خود را از سلف صالح بگیریم. یعنی به دین و شریعت با عینکی که سلف یعنی اصحاب پیغمبر(ص)، تابعین و تابعین تابعین تا قرن سوم به دین نگاه می کردند، ما هم باید به همان صورت به دین نگاه کنیم. یک حالت دگم و تحجر، غرور و مقدس مآبی بر آنها حکم فرما است. ادعای آن را دارند که اسلام فقط نزد ماست، دیگران اصلا اسلام ندارند و از دین خارجند و همه را تکفیر می کنند.
مشکل امت زمانی است که اشرار بر آنها حکومت کنند
تا اینکه در قرن هشتم این جریان سلفیت توسط فردی به نام «ابن تیمیه»، ابعاد گسترده ای پیدا کرد. برای اولین بار این افراد توسل، شفاعت و مسائل دیگر را زیر سوال بردند و حتی زیارت پیغمبراکرم(ص) را حرام و بدعت اعلام کرده و توسل به او را شرک دانستند و ساختن بارگاه برای اولیای خدا را حرام کردند. این افکار را برای اولین بار ابن تیمیه مطرح کرد که ریشه آن در افکار اموی است. برای مثال ابوایوب انصاری که از اصحاب پیغمبر اکرم(ص)بود برای توسل سرش را روی سنگ قبر پیغمبراکرم(ص) گذاشته بود و دعا می کرد، مروان بن حکم آمد سر و گردنش را فشار داد به گونه ای که می خواست او را خفه کند بعد او سرش را بلند کرد و به مروان گفت: من این سنگ را نمی پرستم من خدای این پیغمبر را می پرستم، اما از رسول اکرم(ص) شنیدم «مشکل امت زمانی است که اشرار بر آنها حکومت کنند». آن موقع مروان حاکم مدینه بود و به طعنه به او گفت که شما اشرار ملت هستید.
بنی امیه به دلیل بغض و کینه ای که نسبت به پیامبراکرم(ص) داشتند توسل به ایشان را منفی می دانستند و در واقع نفی توسل به پیغمبر اکرم (ص) ریشه اش از همین بنی امیه گرفته شده است که اعتقادی به پیامبر نداشتند. بنا بر فرمایش امیرالمومنین(ع) «بنی امیه مسلمان نشدند بلکه تظاهر به اسلام کردند و کفر را در دل نهان کردند و وقتی که یارانی پیدا کردند آن را ابراز کردند».
ابن تیمیه در زندان از دنیا رفت
ابن تیمیه برخلاف همه مذاهب اسلامی این مسائل را در دمشق سوریه مطرح کرد. به دنبال آن علمای اهل سنت با او برخورد کرده و او را در مباحثات مغلوب کردند همچنین در دادگاه او را محکوم کرده و به زندان انداختند. بعد از آزادی به مصر رفت و در مصر نیز چنین برخوردی با او کرده و به زندان انداختند باز وقتی که از زندان آزاد شد به دمشق برگشت. در دمشق دوباره همان افکار را مطرح کرد و به زندان رفت تا اینکه در زندان از دنیا رفت.
بعد از ابن تیمیه، سال 726 قمری در اوایل قرن هشتم، شاگرد او «ابن قیم جوزیه» افکار او را ادامه داد ولی بعد از مرگ ابن قیم دیگر این افکار فراموش شد. فقط بعضی از افراد لای کتاب ها از آن اطلاع داشتند و گرنه در بین مردم و اهل سنت کسی از تفکرات ابن تیمیه طرفداری نکرد تا اینکه در قرن دوازدهم بعد از چهار قرن، محمد بن عبدالوهاب که پدرش روحانی عیینه بود ظهور کرد.
محمد عبدالوهاب تفکرات ابن تیمیه را مطالعه کرده و تحت تاثیر افکار او قرار می گیرد .آنها را در بین مردم مطرح می کند و پس از آن توسط پدرش طرد می شود. پس از آن به بصره می آید و بنا بر بعضی از نقل ها با یک جاسوس آمریکایی به نام مستر همفر آشنایی پیدا می کند و او را تشویق می کند که به همانجا برگردد و این افکار را در همان مکان ادامه دهد. پس از مرگ پدرش این افکار را به صورت علنی مطرح کرد و اولین کسی که در مقابل او قرار گرفت و در رد افکار او کتاب نوشت برادرش بود.
هر کسی که افکار آنها را قبول نداشت به عنوان کافر معرفی می شد
محمد عبدالوهاب در همان زمان با پشتیبانی انگلستان با آل سعود رابطه برقرار می کند و تفکراتش را گسترش می دهد. آنها با تکفیر مسلمان ها کارشان را شروع کردند آن هم در مرحله اول خود اهل سنتی که آنجا بودند مورد تکفیر این افراد قرار می گرفتند و آنها را از دم شمشیر می گذراندند. کاری به شیعه و سنی بودن افراد نداشتند، هر کسی که افکار آنها را قبول نداشت به عنوان کافر معرفی می کردند.
رسا ـ این عقیده آنها برچه اصل دینی استوار است؟ چه توجیه روایی یا عقلی برای این عمل شان دارند که به راحتی حکم به تکفیر مسلمین می دهند؟
این ها فکر می کنند که توسل جستن به پیغمبراکرم(ص) یا ساختن گنبد و بارگاه، شرک به خداست و چون شرک به خدا حرام است پس هرکس که این چیز ها را قبول داشته باشد مشرک و کافر است پس باید توبه کند و مسلمان شود. منطقشان شبیه منطق خوارج است، همانطور که خوارج حکمیت را حرام دانستند و خودشان را کافر فرض کرده و توبه کردند. سپس گفتند حضرت علی(ع)هم این حکمیت را قبول کرده و کافر شده است. باید توبه کند و اگر این کار را انجام ندهد در مقابل او می ایستیم. امام فرمود حکمیت اشتباه بود ولی کفر نیست. افزون بر این که من آن را قبول نداشتم شما اصرار کرده و آن را بر من تحمیل کردید.
منظور این است که منشا تفکرات وهابیت، همچون خوارج توهماتی است که به دلیل جهالت آن را به زبان می آورند و از آنجایی که متحجر هستند فقط نظریه خودشان را قبول دارند و نظریات دیگران را دور می اندازند و آن را کفر و شرک می دانند. این سلفی گری و وهابیت نسخه دیگر آن خارجی گری و مسلک خوارج است که فقط خودشان را قبول دارند.
رسا ـ یعنی هیچ فرقی بین وهابیت و سلفی گری نیست؟
وهابیت مرحله ای از سلفی گری است. سلفی گری در طول تاریخ اسلام مطرح بوده و در هر زمانی به یک شکل مطرح شده است ولی روح حاکم بر این جریان یک روح واحد است.
رسا ـ این جریانات از لحاظ سیاسی چگونه هستند؟ جریانات سلفی گری که در اخوان المسلمین مصر و یا سایر کشورها وجود دارد چه ارتباطی با وهابیت دارد؟
خود سلفی گری هم شدت و ضعف دارد. این جریانات که نام بردید سلفی هم دارند، ولی سلفیت آنها با سلفیت وهابیت فرق دارد. آنها سلفیت افراطی وهابیت را قبول ندارند. به ابن تیمیه معتقد هستند و خیلی اعتقادی نسبت به توسل و شفاعت ندارند ولی اینگونه نیستند که مسلمین را تکفیر کنند. اما وهابیت، تند، افراطی و تکفیری هستند.
درست است که اخوان المسلمین رگ و ریشه های سلفی گری دارد ولی آدم های ضد صهیونیست و ضد آمریکا هستند. اما وهابیت خیلی راحت با صهیونیست و آمریکا در ارتباط هستند. وقتی که فلسطینی ها را اخراج کردند و اسرائیل تشکیل شد، همین عبد العزیز بن عبدالرحمن گفت: ما سرزمین فلسطین را به بیچاره های یهودی بخشیدیم.در جنگ سی و سه روزه ماهیت ارتباط وهابیت با اسرائیل افشا شد؛ مفتی وهابیت گفت نه تنها کمک کردن به حزب ا... حرام است، دعا کردن برای پیروزی آنها هم جایز نیست. در جریان غزه معلوم شد که با کمک آل سعود اسرائیلی ها غزه را بمباران می کردند. چنین آدم های زشت و زننده ای دارند. در حقیقت جریانات صهیونیست، وهابیت و لائیسم، هر سه تولید شده فراماسونری هستند.
رسا ـ جریان طالبان چه تفکراتی دارند؟
آنها هم یک تفکر تند سلفی و وهابی دارند که طالبان افغانستان شاخه ای از طالبان پاکستان است.
رسا ـ به نظر شما به چه دلیل این جریان مبارزه با شیعیان را به مبارزه با آمریکا و اسرائیل ترجیح می دهد؟
به دلیل آنکه خواستگاه وهابیت و صهیونیست یکی است و ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. به عنوان نمونه القاعده پز مقابله با آمریکا را می دهد ولی تا کنون یک انفجار در اسرائیل انجام نداده و یک کمک به فلسطین نکرد ه است. بلکه وقتی که مقاومت فلسطین با حزب ا... لبنان متحد شدند همین طرفداران القاعده در فلسطین بر علیه حماس قرار گرفتند و با حماس در گیر شدند و عملا به اسرائیل کمک می کنند یعنی القاعده و سلفی گری آب در آسیاب اسرائیل می ریزد.
رسا ـ شما گسترش و قدرت یافتن جریان وهابیت را توطئه استعمار غربی و صهیونیسم می دانید؟
شکی در آن نیست. البته زمینه های خاص خود را دارند که آمریکا از آن سوء استفاده کرده است. اگر بخواهیم تشبیه کنیم مانند معاویه که از جریان خوارج سوء استفاده کرد و آنها را در راستای اهداف خودش در مقابل امیر المؤمنین(ع) قرار داد. اما بعد از شهادت امیر المومنین (ع) خود خوارج به جان معاویه افتادند.
رسا ـ وهابیت و عربستان هزینه و تبلیغات بسیار زیادی برای نشر عقاید خود در سایر کشورها انجام می دهند با این وجود به نظر شما این تفکر چقدر مورد پذیرش مردم قرار گرفته است؟
نفت عربستان در اختیار آنهاست. نفت عربستان بیشترین نفتی است که در منطقه استخراج می شود. این منبع عظیم در اختیار آنها قرار می گیرد که از همین پول فعالیت گسترده ای برای نشر عقاید خود می کنند. مثلا در طی چهارده قرن مخالفین اهل بیت(ع) هزار و پانصد عنوان کتاب بر ضد شیعه تولید کرده اند. این وهابی ها طی ربع قرن اخیر به اندازه ده برابر آن کتاب ها نوشته اند و هر کدام به تیراژ چهل، پنجاه میلیون به زبان های مختلف و به صورت مجانی پخش می شود. البته از آنجا که منطق قوی ای ندارند غالبا مورد پذیرش انسان های فهیم و عاقل قرار نمی گیرد.
الان در خود عربستان، جوان های تحصیل کرده به شدت از افکار وهابیت منزجر هستند؛ چون که برپایه درست و عقلانی استوار نیست و همه اش بر پایه تحکم، استبداد و بدون استدلال می خواهند مرام خود را به دیگران تحمیل کنند که این امر برای انسان های تحصیل کرده قابل قبول نیست. لذا موج گرایش به تشیع و اهل بیت در عربستان زیاد است.
رسا ـ وهابیون در تبلیغات خود به گونه ای عمل می کنند که گویی نماینده تمام اهل سنت بوده و حکومت آل سعود نماینده آنهاست. این موضوع تا چه حد درست است؟
وهابیت اهل سنت را تکفیر می کردند؛ به عنوان نمونه وقتی که وهابیت در نجد شروع به کار کردند اولین قبری را که منهدم کردند قبر زید بن خطاب برادر عمر بن خطاب بود که گنبدی داشت و آن را تخریب کردند. کسانی که این گنبد را ساختند شیعه که نبودند اهل سنت بودند؛ بنابراین تا چهل پنجاه سال اول عمر وهابیت عمده در گیری آنها با اهل سنت بوده است. ده ها هزار نفر از اهل سنت آنجا توسط وهابی ها کشته شده اند، از 1219 تا 1225 طی این شش سال درگیری آنها با شیعیان آغاز شد و حدود هفتاد الی هشتاد سال پس از آنکه مذهب وهابیت درست شد درگیریشان با شیعیان شروع شد.
رسا ـ چگونه است که وهابیت الان تمام تمرکز خود را بر ضدیت و مبارزه با شیعیان گذاشته اند؟
به دلیل آنکه احساس کردند به واسطه انقلاب اسلامی مذهب تشیع و اهل بیت خیلی گسترش پیدا کرده است و این علمای شیعه هستند که با منطق قوی، وهابیت را زیر سوال برده اند؛ به همین دلیل دشمن اصلی خودشان را شیعیان می دانند. علاوه بر این، شیعه به عنوان مبنای فکری و مذهبی انقلاب اسلامی ایران است و انقلاب اسلامی منافع آمریکا و اسرائیل را در معرض خطر قرار داده و از آنجایی که صهیونیست ها و آمریکایی ها تشیع را به عنوان دشمن اصلی خودشان می دانند، وهابیت هم که نوچه آنهاست از این جهت هم انگیزه سیاسی دارند.
اهل سنت از وهابیون بری و منزجر هستند؛ به عنوان نمونه پنجاه نفر از علمای اهل سنت آفریقا برای آیت ا... العظمی سبحانی که وقتی کتاب های شما به دست ما رسید، ما به استناد کتاب های شما که برگرفته از قرآن و سنت است توانستیم در مقابل وهابیون بایستیم. در مدینه جوان سودانی اهل سنت را دیدم که می خواست در بقیع یک توسلی کند، او را با بی احترامی بیرون کردند. من را که دید آمد و گفت: نگاه کن ما هشتاد درصد از آنها دور هستیم و هشتاد درصد به شما نزدیک هستیم. این احساس یک جوان سنی است.
رسا ـ برخورد ما با وهابیون چگونه باید باشد؟ همان ارتباطی که با اهل سنت داریم باید با وهابیون هم وجود داشته باشد؟
اولا برخورد ما با همه روشنگری است. ما با کسی دشمنی نمی ورزیم؛ البته اهل سنت را برادران دینی خود می دانیم، اما وهابیت را دشمن اسلام و مزدور استعمار و فراماسونری می دانیم.
وهابیت تشکیلات دست پرورده استعمار انگلیس است و هدف از تأسیس و تشکیل وهابیت از سوی انگلیس مبارزه با اصالت اسلام، از بین بردن آثار تاریخی صدر اسلام و ایجاد شکاف و تشکیک در دین مبین اسلام می باشد. این فرقه در حال ایجاد انحراف بین صفوف مسلمانان است و می خواهد وجهه اسلام و شیعیان را در نظر جهانیان زشت جلوه دهند.
خوشبختانه در برهه کنونی فرقه ضاله وهابیت همراه با اربابان مستکبر خود در سراشیبی سقوط قرار دارند و نشانه های تزلزل و نابودی در جامعه موزاییکی و پوشالی این فرقه به روشنی دیده می شود.
رسا ـ تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید./9461/گ401/ر