۳۱ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۷:۰۹
کد خبر: ۱۳۹۵۰۲
آیت‌الله علمی اردبیلی از زبان شاگردان(2)؛

استادی که بدون عمامه و وضو درس نمی‌گفت

خبرگزاری رسا ـ مرحوم آیت‌الله علمی اردبیلی بعد از نماز صبح نمی‌خوابیدند، برای خودشان چای آماده کرده و به مطالعه می‌پرداختند و پس از آن پیاده به دانشکده علوم دانشگاه رضوی می‌رفتند و هنگامی که برمی‌گشتند، پس از مختصری استراحت، دوباره به مطالعه می‌پرداختند.
آيت الله علمي اردبيلي
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، آیت‌الله میرزا علی علمی اردبیلی(ره)، صاحب کتبی همچون دلیل الفقه (در 4 جلد)، فرهنگ فلسفه، مقدمه‌ای بر اقتصاد، نگرشی بر خطوط کلی مارکسیسم، منطق برای همه، الهدایه الی اسرار البدایه و شرح نهایه الحکمه است که اوایل شهریور امسال دار فانی را وداع گفت.
متن زیر، بخش دوم گفت‌وگوی صمیمی با هادی رستگارمقدم گوهری از شاگردان نزدیک مرحوم آیت‌الله علمی اردبیلی است که تقدیم خوانندگان رسا می‌شود.
مرحوم علمی مدتی در بغداد پزشکی خوانده و بعد از آن مقید بودند که در بحث داروهای گیاهی مطالعه کنند، همچنین در روان‌شناسی و روانکاوی نیز شناخت داشتند و دانشمندان این رشته را خیلی خوب می‌شناختند و دیدگاه‌هایشان را بیان می‌کردند.
روزی در جمعی، ایشان «نفس» را دو دسته کرده و دیدگاه فلسفه اسلامی و غرب را راجع به آن بیان کردند، همچنین دیدگاه روان‌شناسی را راجع به آن بررسی ‌کردند، بنده چون مدتی  روان‌شناسی تدریس می‌کردم، واقعاً برایم اعجاب‌انگیز بود زیرا تصور می‌کردم که در این مسأله از جمع حاضر مسلط‌تر هستم، اما متوجه شدم که باید  روان‌شناسی را نیز پیش ایشان بیاموزم.
شخصیت رفتاری ایشان و اخلاقی که داشتند برگرفته از ملاقات‌های بسیار زیادی بود که با علمای مختلف داشتند زیرا با بسیاری از مجتهدین و علمای بزرگ، رفت و آمد داشته و حتی در منزل برخی از آنان چند روزی بیتوته می‌کردند. ایشان تعریف می‌کردند«مدتی به شوشتر رفتم و یکی از افراد خاندان جزایری‌های شوشتری مرا به منزل خود برد»، با وجود این‌که به جز ضرورت، تمایل به مسافرت نداشتند؛ اما علمای بزرگی را ملاقات کرده بودند.

استادان آیت‌الله علمی اردبیلی

مرحوم علمی در ادبیات از مدرس افغانی در نجف بهره بردند در حالی که برخی سایت‌ها این دوره را در قم ذکر کرده‌اند در صورتی که سالی که مدرس افغانی از قم به نجف مهاجرت کردند، مرحوم علمی 3 یا 4 سال بیشتر نداشتند و طبیعتا در نجف در محضر مدرس افغانی درس خوانده‌اند.
استادان دیگر ایشان علمای بزرگی همچون قزلجه‌ای تبریزی و پدرشان، سید محمود شاهرودی و شهید صدر بودند و در مشهد از محضر آیت‌الله میلانی، آیت‌الله عبدالنبی کجوری، آیت‌الله کماری (مرحوم علمی از ایشان نام برده‌اند)، آیت‌الله زنجانی و علامه طباطبایی بهره بردند.
با آیت‌الله زنجانی و علامه طباطبایی مراوده زیادی داشتند و می‌گفتند: «هنگامی که علامه طباطبایی به مشهد مشرف می‌شدند، قبل از ازدواجم، در ایام تعطیل و برای تفرج به روستای زشک می‌رفتیم و مرحوم علامه طباطبایی هم می‌آمدند و مسائل فلسفی را مطرح می‌کردیم و ایشان با سعه‌ صدر پاسخ می‌دادند.»
نوع سلوکی که از بزرگانی مانند آیت‌الله زنجانی، علامه طباطبایی و حتی آیت‌الله خوئی دیده و برخوردهایی که با آنان داشته‌اند در ساختن شخصیت رفتاری ایشان بی تاثیر نبوده و در کلاس‌های ایشان، ما نیز آن سلوک را می‌دیدیم. مثلا وقتی کسی سؤالی مطرح می‌کرد، بحث را قطع کرده و جواب او را می‌دادند یا اگر دو نفر در حضور ایشان شروع به مباحثه می‌کردند، ساکت نشسته و دخالتی نمی‌کرد تا این‌که بحث تمام شود و می‌فرمودند لازمه رسیدن به مباحث اجتهادی همین بحث‌ها است. 

تأکید به مطالعه زیاد در مسیر اجتهاد

بنده نیز علمای زیادی را دیده و مراوده داشتم، همچون آیت‌الله مرعشی نجفی در قم، آیت‌الله گلپایگانی، علامه یحیی نوری در تهران که کتب زیادی دارند، آیت‌الله محمدهادی امینی فرزند مرحوم علامه امینی و دیگر علما، اما از خصوصیاتی که ایشان داشت و من در علمای دیگر ندیدم این بود که از هر کتاب چند جمله خلاصه می‌نوشتند.
مرحوم علمی می‌گفتند: «من از ابتدای اینکه کتاب خواندن آموختم، دفتری داشتم که در آن اسم کتاب، تاریخ مطالعه، موضوع  و نتیجه برداشت‌های خودم و آنچه که در کتاب بود را می‌نوشتم و با کوچک‌ترین مراجعه به آن دفتر تمام ذهنیات و مطالعاتی که قبلاً داشته‌ام، برمی‌گردد» که این سفارش را از هیچ‌کس‌ نشنیده‌ام. 
ایشان بعد از نماز صبح نمی‌خوابیدند، برای خودشان چای آماده کرده و به مطالعه می‌پرداختند و پس از آن پیاده به دانشکده علوم دانشگاه رضوی می‌رفتند و هنگامی که برمی‌گشتند، پس از مختصری استراحت، دوباره به مطالعه می‌پرداختند.
ایشان برای اسلام، دین، حوزه علمیه و انقلاب چیزی کم نگذاشتند؛ اما دوست نداشتند در حرم دفن شوند و بهشت رضا را ترجیح می‌دادند و این مطلب را همیشه تکرار می‌کردند؛ یک بار که از ایشان پرسیدم هم‌جواری حضرت رضا(ع) بهتر نیست؟ گفتند: «از هارون نزدیک‌تر به ایشان داریم؟ هم‌جواری روحی مهم‌تر از جسمی است».
مرحوم علمی در حرم دفن شدند ولی مراسم ایشان خیلی خالی بود، در حالی که نهادهای حوزوی وام‌دار ایشان هستند و ایشان در همین حوزه علمیه درس خارج گفته و امضای ایشان برای پرونده طلبه کافی بود؛ متأسفانه علم، ‌نگرش علمی و گرایش به مسائل علمی در جامعه ما رنگ باخته است.

بیماری خود را پنهان می‌کردند

مرحوم علمی می‌گفتند: «به بنده پیشنهاد کردند برای خبرگان رهبری بروم، گفتم اگر بگویم نمی‌آیم خدایی نکرده به خاطر مخالفت با نظام نیست، حالم خوش نیست»؛ کسی باور نمی‌کرد که ایشان مریض است چون اصلاً در بستر نمی‌افتادند، بنده نیز از مریضی ایشان مطلع بودم ولی فکر نمی‌کردم که دارو مصرف نکرده و پیش دکتر نرفته باشند و فوت ایشان از عوارض همان مریضی‌هایی بود که بیان می‌کردند.
ایشان می‌گفتند: «من مریضم و توان ندارم و اگر بروم و جای کسی را که می‌‌تواند فعال باشد بگیرم، خیانت کرده‌ام، برای دانشگاه هم گفتم من نمی‌توانم، اما می‌گفتند که فقط می‌خواهیم بیایی دانشگاه و بروی، گفتم یک درس برایم بگذارید».

نکات اخلاقی شخصیت آیت‌الله علمی اردبیلی

بزرگ‌ترین نکته اخلاقی که بنده در مرحوم اردبیلی مشاهده کردم این بود که در برخورد با خانواده، هیچ چیز مانع رفتار خوب ایشان نمی‌شد و حتی اندکی بد صحبت نمی‌کردند.
ارزشی خاصی به طلبه می‌گذاشتند و تا جایی که امکان داشت طلاب را در کنار خود می‌نشاندند و در کلاس درس، مقابل خود آنان را می‌چیدند مگر این که ناچاراً فضا کم می‌آمد.
با این که درس داخل خانه ایشان بود ولی بدون عمامه و بدون وضو نمی‌آمدند، در همه این سال‌ها به محض شروع درس تلفن خود را می‌کشیدند ولی به کسی نمی‌گفتند موبایل خود را خاموش کند، هنگامی که فرزندشان داخل کلاس می‌آمد به هیچ عنوان حواس ایشان پرت نمی‌شد و شاگردان نیز به او توجه نمی‌کردند و خودشان از مهمان پذیرایی می‌کردند. 
مقید بودند روزی یک ساعت پیاده روی کنند و معمولاً از سمت راست خیابان حرکت کرده و سرشان پایین بود و می‌فرمودند: «در پیاده‌روی خیلی از مسائل را برای خود حل می‌کنم و یا طرح کلی یک نوشته را آماده می‌کنم، گاهی در کنار خیابان ایستاده و می‌نویسم»؛ دفتر کوچکشان را بنده دیده بودم.
دانشجویان زیادی با ایشان ارتباط داشتند و بعد از سال‌ها که به خانه و زندگی و کار خود رفته بودند، باز هم تماس گرفته و حال ایشان را می‌پرسیدند که نشان دهنده برخوردشان با جوانان بود و این اگر این ویژگی‌ها نمادین بود، یک یا دو بار اتفاق می‌افتاد ولی در وجود ایشان هضم شده بود.
در پایان باید گفت؛ مرحوم علمی کتابی در خصوص مرحوم نائینی نوشته‌اند که زندگی‌نامه، استادان، شاگردان، اندیشه‌های سیاسی و نوآوری‌های ایشان را در آن آورده‌اند که کتاب مرجعی درباره مرحوم نائینی خواهد شد، همچنین حدود 50 عکس به بنده داده‌اند که از شاگردان مرحوم نائینی است و بسیاری از ایشان را خودشان ملاقات کرده‌اند که از شخصیت‌های برجسته‌ای هستند که امروز فقط اسمی از آنها باقی مانده است.
مرحوم علمی تمایل داشتند که آن عکس‌ها در آخر کتاب چاپ شود، بوستان کتاب این کتاب را در دست چاپ دارد که مرحوم علمی تأیید اول آن را انجام دادند و تأیید دوم قرار بود مهرماه به ایشان داده شود، که به رحمت ایزدی پیوستند./932/ز502/س
ارسال نظرات