۱۶ آبان ۱۳۹۱ - ۱۳:۴۲
کد خبر: ۱۴۵۶۳۶
بر منبر خاطره (6)؛

عمامه گذاری در شب

خبرگزاری رسا ـ شب عیدی بود، دیر وقت از منزل آقا بیرون می‌رفتیم و کسی از همکاران باقی نمانده بود. طلبه جوانی با عجله وارد منزل شد و سلام کرد. گفتم : چه فرمایشی دارید؟ گفت: می‌خواهم خدمت آقا برسم و معمم شوم.
فقيه آگاه به روايت تصوير / حضرت آيت الله سيد محمدرضا گلپايگاني

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، در آستانه هجدهم آبان ماه، سالگرد ارتحال حضرت آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی(ره) و برگزاری کنگره فقیه آگاه خبرگزاری رسا خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین عباس محققی کاشانی، داماد مرحوم حضرت آیت الله گلپایگانی را از کتاب منبر خاطره باز نشر می‌کند.

شب عیدی بود، دیر وقت از منزل آقا بیرون می‌رفتیم و کسی از همکاران باقی نمانده بود. طلبه جوانی با عجله وارد منزل شد و سلام کرد. گفتم : چه فرمایشی دارید؟ گفت: می‌خواهم خدمت آقا برسم و معمم شوم. گفتم: اجازه دهید تا به عرض آقا برسانم.

آقا در جواب فرمودند: بگویید بیاید. آمد و دست آقا را بوسید و عرض کرد: آقا! می‌خواهم با دست مبارک حضرت عالی معمم شوم.آقا فرمودند: فردا روز عید، عده‌ای از طلاب در این جا معمم می‌شوند شما هم باشید. بهتر است در جمع آقایان معمم شوید و خاطره‌ای شیرین برایتان خواهد ماند. گفت چه ساعتی؟ آقا فرمودند: ساعت 9 صبح خوب است.

گفت: آقا! ساعت 9 می‌خواهم بروم منزل آیت الله شریعتمداری معمم شوم. فرمودند: ساعت 10 بیایید.

عرض کرد: آقا! ساعت 10 می‌خواهم بروم منزل آیت الله مرعشی معمم شوم.

فرمودند: ساعت 11 بیایید. گفت: ساعت 11 وعده کرده‌ام منزل آقای شیرازی بروم و معمم شوم! آقا خنده‌اش گرفت و فرمود: چه می‌خوانی؟ جواب داد: رسائل و مکاسب.

آقا سؤال فقهی از او نمودند، جواب داد. سؤال اصولی فرمودند، جواب داد. یک سؤال ادبی از او داشتند، جواب داد.

آقا فرمودند: احسنت، چون طلبه‌ی جدی هستی مانعی ندارد. جلو آمد و آقا عمامه بر سر او گذاردند و پاکتی هم به عنوان تبریک و تشویق به او مرحمت نمودند./971/د102/ن

ارسال نظرات