۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۶:۱۱
کد خبر: ۱۶۳۳۸۳
عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه:

خوراک سمی علوم غربی تهدید نرم برای هویت اسلامی جامعه است

خبرگزاری رسا ـ حجت الاسلام شیروانی غفلت زایی را کمترین آسیب علوم مبتنی بر فلسفه غرب دانست و تأکید کرد: کتاب و سنت می تواند در تعیّن دادن تازه به علوم انسانی در همه حوزه ها سهیم باشد، ما باید از منابع دینی (به معنای خاص و عام) خود برای غنی سازی علوم انسانی بهره مند شویم.
خوراک سمی علوم غربی تهدید نرم برای هویت اسلامی جامعه است خوراک سمی علوم غربی تهدید نرم برای هویت اسلامی جامعه است

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، نشست علمی «بررسی نقش فلسفه اسلامی در بازسازی علوم انسانی» روزگذشته در دانشگاه علوم اسلامی رضوی برگزار شد.

 

حجت الاسلام علی شیروانی، عضو گروه فلسفه پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در این نشست با بیان این که به تعبیر آیت الله جوادی آملی بهتر است به جای «علم دینی» از «علم اسلامی» استفاده کنیم، گفت: علم اسلامی، علمی است که مبتنی بر فلسفه علم الهی شکل گرفته باشد. بر این اساس، فلسفه اسلامی فلسفه ای است که در امتداد متافیزیک الهی باشد.

 

 وی افزود: هر علمی فلسفه خاص خود را دارد از این رو مشاهده می کنیم که توسعه علوم نیز، ناشی از بازاندیشی در فلسفه آن هاست. اینجاست که نقش فلسفه در تولید علم اسلامی روشن می شود؛ به عبارت دیگر ما باید ابتدا متافیزیک اسلامی داشته باشیم تا بر مبنای آن به فلسفه و علم اسلامی برسیم.

 

در ادامه این نشست، حجت الاسلام حسن معلمی، عضو هیئت علمی دانشگاه باقر العلوم(ع) در تشریح تلقی رایج از علوم انسانی، اظهار داشت: معمولا این گونه است که هر علمی که به نحوی با انسان مرتبط باشد، علم انسانی نامیده می شود اما مقصود ما از علوم انسانی در اینجا، علومی همچون حقوق، سیاست و اخلاق است که محورشان انسان بوده و به نحوی با سعادت و شقاوت او مرتبط هستند.

 

علم دینی یا مبتنی بر متون دینی است یا ملهم از آن

وی تصریح کرد: معانی مختلفی برای علم دینی وجود دارد اما آنچه به محل نزاع ما در بحث نزدیک است، علم دینی به معنای اعم و اخص است. علم دینی به معنای اعم به سه بخش علمی که مبانی اسلامی دارد، علمی که از اسلام الهام گرفته است و علمی که جهت گیری اسلامی دارد، تقسیم می شود و به معنای اخص نیز علمی است که همچون احکام که با شیوه اجتهادی از منابع اسلامی استخراج می شود، اصول یا نظام آن با همین شیوه از متون دینی استخراج شود.

 

حجت الاسلام معلمی با بیان این که هیچ یک از این موارد با یکدیگر منافات ندارند، افزود: حتی علوم انسانی غربی با این که در مبانی مشکل دارد اما اینگونه نیست که همه آن مشکل دار باشد بلکه مجموعه ای آمیخته از حق و باطل است که چون مطلوب ما حق است، چندان به آن اهمیت نمی دهیم.

 

این پژوهشگر حوزه علمیه قم با اشاره به سخنی از آیت الله جوادی آملی که می گویند «هر علمی به حق برسد، اسلامی است»، گفت: همه موارد فوق می توانند در یک مجموعه علم اسلامی قرار گیرند حتی مطالب حقی که در علم غربی، با باطل ممزوج شده است.

 

در ادامه، حجت الاسلام شیروانی ابراز داشت: در بحث از اسلامی سازی علوم انسانی و نقش فلسفه در این عرصه، چند مرحله باید به صورت منطقی طی شود؛ در وهله نخست باید امکان تحول علوم مورد بررسی قرار گیرد که این امر کاملا قابل بررسی بوده و میان خود دانشمندان علوم انسانی هم مورد اجماع است. گام بعد، تبیین ضرورت تحول و مطلوبیت آن است که در این مرحله بایستی وضعیت فعلی علوم انسانی به خوبی تبیین و نقاط ضعف و آسیب زا مشخص شود.

 

عضو هیئت علمی مجمع عالی حکمت، تشخیص زمینه های تحقق تحول را گام سوم در بازسازی علوم انسانی دانست و گفت: ما اکنون در مرحله دوم قرار داریم، کتاب و سنت می تواند در تعین دادن تازه به علوم انسانی در همه حوزه ها سهیم باشد، ما باید از منابع دینی (به معنای خا و عام) خود برای غنی سازی علوم انسانی بهره مند شویم و خصوصا دانشجویان و نخبگان باید در این زمینه با جدیت در پی راه و روش های تازه باشند.

 

وی افزود: کمترین آسیب علوم انسانی این است که غفلت زاست، خدا در آن جایگاهی ندارد چون مبدأ ومعادی در آن مطرح نیست. در حالی که دکتر گلشنی از فیزیکدانان مطرح در سطح جهانی می گوید «در کتب قدمای علوم تجربی مشهود است که علما و اندیشمندان به عنوان شناخت فعل خدا سراغ علوم تجربی می رفتند». با چنین نگاهی، علوم تجربی هم جزو الهیات قرار می گیرد چرا که طبیعت را به عنوان شناخت خلقت و مخلوق مورد مطالعه قرار می دهد.

 

خوراک سمی علوم غربی تهدیدی نرم برای هویت جامعه اسلامی است

حجت الاسلام شیروانی تأکید کرد: امروز نیز چه در حوزه علوم انسانی و چه تجربی، ما نیازمند دمیدن چنین روحی در متون درسی مدارس و دانشگاه ها هستیم به گونه ای که دانش آموز و دانشجو در حال کاوش در آزمایشگاه، خود را در حال عبادت در مسجد ببیند.

 

این استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: متأسفانه ما خیلی دیر به فکر تحول علوم افتاده ایم و اگر در این عرصه جدیت نداشته باشیم، این خوراک سمی ای که در مدرسه و دانشگاه به جوانان ما داده می شود، در آینده ای نه چندان  دور، عوارض خود را نشان خواهد داد. از این رو با توجه به آسیب زایی این تهدیدهای نرم برای هویت اسلامی جامعه، تحول تأکید بر روی تحول علوم انسانی، بسیار حکیمانه و معقول است.

 

در ادامه، حجت الاسلام معلمی در مورد نقش فلسفه به معنای عام در علوم انسانی اظهار داشت: به عنوان نمونه، در باب معرفت شناسی، غرب معتقد به نسبیت گرایی است و این که نمی توان به حق محض دست یافت در حالی که قرآن کریم بارها به امام، کتاب و راه حق و باطل اشاره کرده و تأکید دارد انسان ها برای نجات و سعادت باید از اهل حق باشند. بنابراین با توجه به این که خداوند حکیم، به انسان تکلیف مالایطاق نمی دهد، بر خلاف نظر غرب، حق و باطل نه تنها وجود دارد بلکه از طریق عقل، وجدانیات و علوم حصولی یا حضوری قابل شناخت نیز هست. 

 

این استاد حوزه علمیه قم اضافه کرد: چنین معرفت شناسی ای را معرفت شناسی اسلامی می نامیم چرا که مبانی ای را معقول و مستدل کرده است که دقیقا مدعیات قرآن کریم وبرگرفته از متون اسلامی است.

وی در پاسخ افرادی که می گویند علم اعم از فلسفه و ریاضی و غیره، اسلامی و غیراسلامی ندارد، ابراز داشت: طبق توضیحی که ارائه شد، چنین ادعایی صحیح نیست؛ انسان شناسی اسلامی نیز لزوما به معنای استنباط اجتهادی از آیات و روایات نیست بلکه علمی است که مبانی آن اسلامی و یا الهام گرفته از اسلام باشد.

 

حجت الاسلام معلمی تصریح کرد: روشن است که علم روانشناسی ای که بر مبنای فلسفه اسلامی( که طبق آیات و روایات، معتقد به وجود، تجرد و خلود روح است) با روانشناسی مبتنی بر معرفت شناسی و فلسفه غرب که تجرد و خلود روح را نفی می کند، چقدر تفاوت دارد.

 

وی تأکید کرد: فلسفه اسلامی، متخذ و هماهنگ با آیات و روایات و فلسفه ای است که اعتقادات ما را معقول و مستدل می کند و چنانچه مبنای علوم انسانی قرار گیرد آثار و برکات فراوانی خواهد داشت.

 

تعدد تعین ها در علوم انسانی به معنای تقابل آن ها با یکدیگر نیست

حجت الاسلام شیروانی در پاسخ این پرسش که با توجه به تعین های مختلف علوم انسانی، آیا می توان آن ها را علم محسوب کرد، گفت: این تعین ها به این معنا نیست که وقتی آن ها را با یکدیگر مقایسه کنیم، مخالف هم باشند. به عنوان مثال، در فلسفه اسلامی، برهانی به نام صدیقین برای اثبات وجود خدا داریم اما در فلسفه مسیحی چنین برهانی وجود ندارد زیرا در متون دینی آنان تعبیر «اعرفوا لله بالله» وجود ندارد.

 

همچنین روانشناسی غربی که انسان را منحصر در دنیا و اوج سعادت او را بهره مندی بیشتر از لذایذ می داند در حالی که روانشناسی اسلامی در این خصوص، بر مبنای دید اخروی، قائل به طمأنینه مستمر و سکینه است، اما این دو دیدگاه، در تقابل نیستند بلکه در دو سطح قرار دارند.

 

نحوه تأثیر فلسفه در علوم انسانی

در پایان، حجت الاسلام معلمی در تشریح نحوه تأثیر فلسفه در علوم انسانی، یادآور شد: این که حضرت زینب(س) پس از آن همه مصیبت خطاب به یزیدیان می فرماید « مارأیت الا جمیلا»، یک شعار نیست بلکه مبتنی بر فلسفه ای الهی است که شهادت، رشادت و ایثارگری در راه خدا را امتیاز و مقامی در جهت رشد و کمال انسان می داند.

 

وی گفت: جهان بینی، هستی شناسی و اصول فکری و رفتاری چنین فردی بسیار متفاوت است نسبت به فردی که زندگی انسان را منحصر به دنیا می داند و مبدأ و معادی برای او قائل نیست. همچنین کارکردهای اقتصادی که قائل به عدالت به عنوان هدفی برای کاهش دغدغه های اقتصادی انسان وکمک به او در حرکت در مسیر کمال است با کارکردهای اقتصادی که قائل به زور و آزادی است، بسیار متفاوت خواهد بود./930/ز502/س

ارسال نظرات