۰۳ تير ۱۳۹۳ - ۰۹:۲۲
کد خبر: ۲۱۰۵۵۱
نگاهی به فیلم«اشباح» اثر داریوش مهرجویی؛

شبحی از سینما زیر نور ناامیدی

خبرگزاری رسا _ «اشباح» نام فیلم جدید یکی از کارگردان‏های باسابقه سینمای ایران است که در حال حاضر بر پرده سینماهای کشور رفته است.
شبحی از سینما زیر نور ناامیدی
در آمدی بر سینمای مهرجویی
 
اشباح هم در نوع خود، اثر مهمی است. اثری که به بازنمایی دو موقعیت انسانی در اتمسفر سیاسی و فرهنگی پیش و پس از انقلاب می‏پردازد. فیلمی که در آن زندگی سیاه یک تیمسار رژیم شاهنشاهی که با ظلم و تجاوز، به زیر پا گذاشتن حقوق دختر جوانی که خدمتکار اوست دست می‏زند، به فروپاشی روحی و جسمی او و میراثی که از خود بر جای نهاده می‏رسد.
 
 
وقتی فیلمی از مهرجویی به نمایش درمی‏آید، نمی‏توان تنها به آن فیلم بسنده کرد و عقبه و سابقه کارگردانش را نادیده گرفت. این موضوع قطعا در مورد داریوش مهرجویی اجتناب ناپذیر است که فیلم‏های او علاوه بر شخصیت مستقلش، در گستره یک کارنامه هم دیده می‏شود.
 
«اشباح» فیلمی از سازنده اثر مورد ستایش حضرت امام(ره)
 
«اشباح» فیلم قابل توجهی است که باید دید؛ چرا که مهرجویی تنها کارگردان ایرانی است که یکی از فیلم‏های کارنامه او یعنی «گاو» مشخصا مورد تأیید و تفقد حضرت امام خمینی(ره) قرار گرفت.
 
فیلم«گاو » که در زمان ساخت و اکران خود، توانست جریانی نوین در سینمای بی‌رمق ایران در رژیم شاهنشاهی به وجود آورد و برگ برنده‌ای بشود در کارنامه کارگردانش.
 
مهرجویی و «گاو»؛ نگاهی به راهی که آمده و مسیری که در پیش دارد
 
به جاست به مناسبت فیلم جدید مهرجویی، نگاهی گذرا و فشرده و موجز داشته باشیم به کارنامه و زندگی این سازنده فیلم‏های پرخاطره و ماندگار سینمای ایران و به ویژه فیلم مهم و تکرارناپذیر «گاو» که همان‏طور که گفتیم، تنها فیلمی است که حضرت امام خمینی(ره) از آن اسم بردند و مورد تفقد و تقدیر خویش قرار دادند.
 
"اشباح" جدیدترین ساخته داریوش مهرجویی کارگردان قدیمی و با سابقه سینمای ایران پس از فیلم‏ها‏یی چون "چه خوبه که برگشتی"، "نارنجی پوش"، "آسمان محبوب"، "طهران تهران"، "سنتوری"، "مهمان مامان" و... است.
 
مهرجویی کیست و در سینما چه کرده است؟
 
داریوش مهرجویی متولد 1319 و دارای مدرک لیسانس فلسفه از دانشگاه  UCL. مهرجویی پس از اتمام تحصیل در آمریکا، مدتی سردبیری نشریه «پارس ربویو» در لس‌آنجلس را به عهده گرفت. او در سال 1345 به ایران باز می‏گردد و فیلم تجاری الماس 33 را می‏سازد که با شکست همه جانبه روبرو می‏شود. در سال 1348 و با ساخت فیلم «گاو» به همراه فیلم «قیصر» پایه‏گذار نوع جدیدی از سینما می‏شود. گاو به شدت مورد استقبال واقع می‏شود.
 
استقبالی که از مردم گرفته تا منتقدان و از طیف نیروهای عادی و افراد مذهبی گرفته تا والاترین مقام دینی کشور را شامل می‏شود.
 
«هامون» نقطه عطفی در کارنامه فیلمسازی کارگردانی خوش قریحه
 
در سال 1368 با ساخت فیلم "هامون"، زندگی روشنفکران را به تصویر می‏کشد که سخت مورد پسند منتقدان و تماشاگران قرار می‏گیرد و بعدها در نظرسنجی‏ها‏ی مختلف به عنوان فیلم محبوب تماشاگران انتخاب می‏شود.
 
در سال 1376 مهرجویی داستان زیبای درخت گلابی را به تصویر می‏کشد که یکی از ماندگارترین فیلم‏های نوستالژیک سینمای ایران نام می‏گیرد. از «درخت گلابی» تا «سنتوری» حکایت روزگاری پر تلاطم و تجربه گرا بعد از ساخت "درخت گلابی"، مهرجویی با ساخت دو فیلم بلند "میکس" (1378) و "بمانی" (1380) نتوانست موفقیت‏اش را تکرار کند.
 
اما در سال 1382 با ساخت "مهمان مامان" به جایگاه قبلی‏اش بازگشت و در سال 1385 با ساخت فیلم جنجالی "سنتوری" اثری حساس و پرحاشیه را در کارنامه فیلمسازی خویش به ثبت رساند.
 
باید گفت فیلم سینمایی اشباح، چه از نظر ساختار و چه به جهت مضامین و مفاهیم منتشر و مستتر در آن، اثر قابل تأمل و ویژه‌ای است.
 
از تیرگی و نهیلیسم طاغوتی تا روزنه‏ها‏ی امید انقلابی
 
اثری که به بازنمایی دو موقعیت و دو جغرافیای انسانی در اتمسفر سیاسی و فرهنگی ایران پیش و پس از انقلاب می‏پردازد. فیلمی که در روایت آن حدیث زندگی تیره و تار یک تیمسار رژیم شاهنشاهی را که با ظلم و تعدی و تجاوز، به زیر پاگذاشتن حقوق دختر جوانی که خدمتکار اوست منتهی می‏شود، رقم می‏خورد.
 
در ادامه شاهد فروپاشی روحی و جسمی این تیمسار و در نهایت خودکشی او هستیم و البته دنبال کننده میراثی که او از خود بر جای نهاده است.
 
میراث ماندگار طاغوت؛ نیستی و ظلم
 
میراثی که تیرگی و ظلم و سیه روزی را برای او، خانواده‏اش و خدمتکارش به دنبال دارد. در ادامه داستان، با یک گذر زمانی، شاهد دوران جدید در زندگی آدم‌های قصه هستیم. دورانی که با روشنایی و امید و حرکت، ممزوج شده و تلخی و تاریکی و سیه روزی رژیم گذشته را به روشنان تلاش و تکاپو و خواستن و امید در دوران جدید مبدل می‏کند.
 
دختر بر جای مانده از آن خدمتکار، اینک با شیرین زبانی و شور و نشاطی که در خود می‏بیند، به دنبال فتح قله آرزوها و آرمان‏هایش، نمادهای بارزی از شوق و تکاپو را به منصه ظهور و بروز می‏رساند.
 
مروری داستانی و مضمونی بر قصه «اشباح»
 
اگر بنا باشد با مرور این داستان و یادآوری وجوه داستانی و استعاریش نگاه دقیق‏تری به فیلم اشباح داشته باشیم، باید گفت ماجرا از آنجا آغاز می‏شود که تیمسار سلیمانی که درگیر مسائل حاد زندگی است، با همسر خود دچار مشکلات عجیبی می‏شود. سارا در کشاکش زندگی پرتلاطم خود با تیمسار، به فکر رهانیدن خود از زندگی است و تقابل عشق و عقل که در قاموس مقررات جاری او نمی‏گنجد. دایی‌بابا وکیل خانواده در تلاش آرام کردن اوضاع است و از سوی دیگر معمار برای اهداف خود شرایط سختی را برای ناجی خانم و دخترش به وجود آورده است. مازیار نیز پس از آمدن به ایران، درام‌های تازه‏ای را رقم می‏زند و اهالی خانواده چون شبح‏ها‏ی سرگردان به دنبال خلوت‏ها‏ی زندگی خود می‏گردند و همین منظومه داستانی، موقعیتی می‏شود برای باروری درام در امتداد یک استعاره.
 
حرکت از تاریکی به روشنی و از سیاهی به سپیدی
 
حرکتی که از دوران منحوس رژیم طاغوتی، آرام آرام به دوران تثبت شادی و کورسوی امید در آسمان آبیِ امید و تلاش و لبخند منتهی می‏شود. در واقع می‏توان گفت فیلم سینمایی «اشباح» یک درام سخت و مهیب و سهمگین است برای روایت استعاری آنچه بر بخشی از این مردمان جامعه ایرانی رفته است که هم جبر زمانه و هم موقعیت شخصیشان از آنها ابزارهایی برای کامجویی وابستگان دیکتاتوری طاغوتی ساخته است.
 
اما همین نسل و قشر اجتماعی نیز با گذر زمان و عبور دوران، برای نسل بعدی خود، میراثی روشن‌تر و امیدوارانه‏تر دارد. میراثی که دیگر نه نشانههای سیه بختی و درد و رنج، که نمادهای شور و امید را می‏توان در آن یافت.
 
فرزندی بر جای مانده از تعدی و ظلم که نماد رستگاری و امید می‏شود
 
فرزند باقی مانده از آن خدمتکار مظلوم و ستمکشیده، تبدیل می‏شود به نوگلی در بوستان آرزوها و آرمان‏هایش که با حضوری شیرین و شاد، نویدبخش آینده‏ای زیبا و امیدوارانه برای خانواده‏ای می‏شود که از دوران از هم پاشیدگی رهیده و در بستر حرکت به سوی آینده‏ای تابناک قدم برمی‏دارد. خانواده‏ای که می‏تواند دور یک میز بنشیند و از شادی و امید و آرزو بگوید و برای آینده‌ای که موهوم نیست و در دسترس، برنامه‏ریزی کند.
 
اما می‏توان گفت «اشباح» هم ادامه‏ای است بر روند فیلمسازی سال‏های اخیر مهرجویی که نوعی از تجربه گرایی و توجه به عوالم کمتر دیده شده و بازنمایی وجوهی خاص از حیات بشری در گستره جغرافیایی ایران و شرق را دنبال می‏کند.
 
«اشباح»ی از دل محاکات شخصی و مجازات اجتماعی
 
فیلمی‏ که هم می‏توان وجهی از محاکات و سرنوشت ظالمان رژیم طاغوت را در آن دید و هم جنبه‏ای از سرنوشت محتوم و مکتوم بشر را که برای بهتر و انسانی‌تر شدنش، راهی جز امید و رستگاری ناشی از آن برایش قابل تصور نیست.
 
اما حقیقت این است که فیلم سینمایی «اشباح» هم مثل بسیاری دیگر از آثار مهرجویی، در یک بستر فلسفی و با نگاهی هستی شناسانه و با ابزار قرار دادن سینما و درام و روایت، شکل گرفته است.
 
انسان و فلسفه هستی، در دام درامی سینمایی
 
عنصر انسان و هویت او در کنار جبر جغرافیایی و ماهیت اخلاق و سرنوشت و مفهوم فلسفه زندگی در این فیلم هم وجهی بارز می‏یابد که البته در پیوند با درام و نحوه روایت، به پدیدار شدن یک موجودیت سینمایی وامدار ادبیات و فلسفه منجر می‏شود.
 
فیلم سیاه و سفید و این انتخاب، کمک شایان توجهی به مضمون و نحوه روایت و باورپذیرتر کردن آن و ایجاد حس مدنظر فیلمساز کرده است. حسی ملهم از امید و ناامیدی، یأس و نگرانی و سرنوشت و آینده در میان دو سر طیف تاریکی و روشنی و زجر و رهایی و جالب اینجاست که در همه این ادوار و احساس‏ها و موقعیت‏ها، یک انسان، حضور دارد و یک شخصیت، نضج می‏گیرد و بزرگ می‏شود.
 
اشارت و استعارتی که در موجودیت آن فرزند ناخواسته در این فیلم وجود دارد، واگویه‏ای بر همین امر است. رشد و نمو انسان در محیط‌ها و آوار مختلف که از پوچی و نابودی و نیستی به رشد و امید و آرزو و آرمان‏های بشری امتداد می‏یابد و حقیقت و واقعیت زندگی نیز همین است.
 
و البته پاشنه آشیل فیلم «اشباح» هم درست همین موقف فکری و اندیشگی است؛ یعنی جایگاه انسان در حیات این دوران‏ها‏ که زندگیش امتدادی در تجربه آنها قرار دارد.
 
/979/703/ر
 
ارسال نظرات