رابطه فرم و محتوا در اثر هنری از نگاه رهبر انقلاب


در مباحث زیبایی شناسی و مربوط به فلسفه هنر، پیرامون ارزشگذاری یک اثر هنری، معمولاً چند رویکرد وجود داشته است. رویکرد فرمالیستی که خط کش ارزشگذاری خود را بر میزان قدرت و انسجام فرم و قالب در یک اثر هنری میگذارد، کمتر به محتوا و پیامهای ناشی از آن توجه میکند.
هر چند «کانت» نخستین فیلسوفی است که بین ارزش اخلاقی و ارزش زیبایی شناسانه تفکیک قائل شده و هنر را عاری از پیام اخلاقی میداند، اما در آخر اخلاقی بودن هنر را فضیلت میشمارد؛ ولی دیدگاهی افراطیتر نیز وجود دارد که در اساس هنرمند را از این رسالت مبرا میکند. به عنوان مثال «اسکار وایلد» مینویسد:« چیزی بهعنوان کتاب اخلاقی یا غیراخلاقی وجود ندارد. کتابها یا خوب نوشته میشوند یا بد. همین و بس... و هیچ هنرمندی در پی آن نیست که چیزی را به اثبات رساند؛ و هیچ هنرمندی همدلیهای اخلاقی ندارد».
با این حساب این نظریه در سیر تحول خود، و در نقطه اوج به نظریه «هنر برای هنر» میرسد و هیچگونه چهارچوب بندی و پیام محوری را برای اثر هنری مجاز نمیشمرد. در برابر این نگرش، دیدگاهی دیگر و البته اصیلتر وجود دارد که هر چند اثر هنری حاصل نبوغ و خلاقیت هنرمند است اما از پیامها و محتواهای آن نیز نباید غافل شد. تا جایی که برخی بر این عقیدهاند که اگر هنری، با تعالی انسانی و رسیدن به اهداف مشترک جامعه منافاتی نداشته باشد، بدون تردید و تعارف کنار گذاشته خواهد شد. به عنوان مثال افلاطون در ترسیم مدینه فاضله خود، علی رغم اینکه به بزرگی هومر شاعر، اذعان دارد، وی را به خاطر سرودن اشعاری که به خدایان باستان دروغ میبندد و آن را به صفات انسانی متصف میکند از شهر آمانی خویش بیرون میراند.
در این بین بررسی دیدگاه رهبر معظم انقلاب از این باب مورد توجه است که هم از سویی دیدگاههای حکمی مبتنی بر فلسفه صدرالمتالهین را بازتاب نموده و از سوی دیگر نگرش اسلام ناب را به عنوان فقیهی مسلم، در راستای اعتلای هنر بیان میدارد. بر این اساس، توجه به بیانات و نصایح ایشان در ترسیم هنر آرمانی عصر جمهوری اسلامی، هم برای جامعه هنری که در جامعه تحت زعامت ایشان زیسته و هم به آینده هنر میاندیشند، بسیار مهم، تاثیرگذار و سرنوشت ساز خواهد بود.
ارزش توأمان و رابطه متقابل فرم و محتوا
بر خلاف این تصور که همه ارزش یک اثر هنری به فرم یا محتوای آن است، رهبر معظم انقلاب بر این عقیدهاند که همان طور که لازم است یک اثر هنری در مضمون و پیام خود، متعهد و اخلاقی باشد، لازم است فرم و قالب آن نیز در نهایت قدرت و خلاقیت هنرمند باشد. ایشان در این باره میفرمایند: «مخاطب من آن کسانى هستند که مىتوانند کار هنرى فعال و پر تلاش کنند و پیام هنرى را ابلاغ کنند. البته باید از قالبهاى خوب و تکنیکهاى خوب و قابل قبول و قابل ارائه در همه رشتهها و شعبههاى هنر استفاده کنند؛ کار هنر با محتوا پایان نمىیابد، قالب نیز ارزش بسیار دارد. ظرف نازیبا، مظروف زیبا را زشت جلوه مىدهد»1.
بنابراین هرچقدر محتوا از ارزش و غنای بیشتری برخوردار باشد، به تناسب باید از تکنیک و فرم قدرتمندتری استفاده نماید. تا حدی که در حد اعلای آن میتوان به قرآن کریم مثال زد که در اوج معرفت و ارزش محتوایی، در نهایت زیبایی و فرم قدرتمند است. ایشان در اینباره میفرمایند: «خدای متعال برای بیان عالیترین معارف فصیحترین بیان را انتخاب کرد یعنی خدای متعال میتواند مثل حرفهای معمولی قرآن کریم و معارف اسلامی را با بیان معمولی بگوید اما نه؛ خدا این را در قالب فصیحترین و زیباترین بیان هنری ریخته که خود قرآن کریم هم میگوید نمیتوانید مثل لفظ و ساخت هنری آن را بیاورید معنایش که معلوم است».2
بر این اساس ملاک ارزش و داوری مربوط به یک اثر هنری، صرفاً نمیتواند فرم و ساختار قدرتمند باشد. بلکه اثر هنری وقتی ارزشمند است که به همان اندازه که به ساختار آن توجه شده است، مضمون به دست فراموشی سپرده نشده باشد. لذا اگر اثر هنری علیرغم خلاقیت و قدرت بیانی خارقالعاده خود، مسأله غیر اخلاقی را دامن بزند، ارزشمند نخواهد بود. رهبر معظم انقلاب درباره ملاک ارزش گذاری هنری میفرمایند: «آن هنرمندانی که هنرشان در خدمت بیگانگان است هرچند هنرشان هم بالاست و بعضی از آنها از لحاظ هنری بسیار برجستهاند ولی من در هنری که آنها دارند ارزشی حس نمیکنم. پول، ثروت، قوّت بازو، زبان گویا و بقیه ثروتهایی که در خدمت حق و انسانها و راستی و درستی نباشد چه ارزشی دارد».
رابطه هنر با شخصیت هنرمند
پس از مسأله اهمیت توأمان فرم و مضمون، باید به این دیدگاه اشاره نمود که شخصیت هنرمند تأثیر مستقیم بر انتخاب فرم و مضمون اثر هنری خواهد داشت. به عبارت دیگر «هر قدر یک هنرمند به مرحله بالاتری از فکر و اندیشه و درک عقلانی برسد، جوهره کارهای هنری او کیفیت و ارتقاء بیشتری خواهد یافت و درک هنری او از پشتوانه بیشتری برخوردار خواهد شد. و در مقابل هرچقدر از نظر فکری از عمق کمتری برخوردار باشد، اثر هنری سطحیتری خواهد آفرید.«
بنابراین رهبر معظم انقلاب برای رسیدن به هنری که از هر نظر فاخر و عمیق باشد، تبیین مینمایند که قبل از هرچیز باید شخصیت هنرمند شخصیتی عمیق و خود ساخته باشد. با توجه به همین اصل است که میتوان به خوبی با دیدن یک اثر هنری به شخصیت، عقاید و روحیات هنرمند خالق آن اثر پی ببرد.
به عنوان نمونه یک وقت شما معماری را میبینید که اندیشهای دارد؛ یک وقت یک معمار از لحاظ اندیشه، لخت و بی هویت است و متکی به فکری نیست؛ اینها اگر بخواهند بنایی را ایجاد کنند، دو گونه طراحی میکنند. اگر ساخت یک شهر را به دست دو نفر آدم این طوری بدهند، یک نیمه آن با نیمه دیگر به کلی متفاوت خواهد بود.
پس برای رسیدن به هنری که هم از فرم و هم محتوا پسندیده و قابل دفاع باشد، باید متکا یا نقطه عزیمت و خاستگاهی از اندیشه والا، این درک هنری و سپس تبیین هنری را پشتیبانی کند؛ با این وجود مسؤولیت و وظیفه هنرمند در دو مقام بروز مییابد. یکی تلاش بر ارائه اثر متعهد و همسو با سعادت انسانی و دیگری اهتمام بر ارائه ساختاری قوی و فرمی قدرتمند. کسی که قریحه هنری دارد، نباید به سطح پایین اکتفا کند. این یک تعهّد است.
هنرمند تنبل و بیتلاش، هنرمندی که برای تعالی کار هنری خودش و ایجاد خلاقیت تلاش نمیکند، در حقیقت به مسؤولیت هنری خودش در قبال قالب عمل نکرده است. هنرمند باید دائم تلاش کند تا آن جایی که میتواند، باید برای اعتلای قالب هنری تلاش کند. این تعهّد در قبال قالب، بدون یک احساس شور و عشق و مسؤولیت، البته این شور و عشق هم مسؤولیت است؛ آن هم یک دست قوی است که انسان را وادار به کاری میکند و نمی گذارد که احساس تنبلی و تن آسایی، او را از کار باز بدارد، به دست نمیآید.
توجه به اصل بیان شده گره گشای یک مشکل رایج در آثار هنری است. اینکه گاه علی رغم محتوا و مضامین دینی یک اثر هنری، رفتار و گفتارهایی از هنرمند سر میزند که با اصل ارزشهایی که هنر خود را بدان آراسته است تناقض دارد. بر این اساس باید توجه نمود که به عنوان مثال یک « فیلم با نمودارها ونمادهاى غیر اسلامى همراه نباشد. گاهى مىشود که یک فیلم نماز خواندن را نشان مىدهد ولى بازیگران فیلم با رفتارشان و با وضع نامناسب پوشش و نگاهشان یک ضد ارزش اسلامى را در حقیقت متجلى مىکنند». یعنى این نکته هم اهمیت دارد. متن فیلم، متن محتوا و حاشیه محتوا هر دو باید اسلامى باشد. به نظر میرسد این مسأله به این خاطر است که هنرمندی که در اثر هنری خود صحنهای دینی را به نمایش میگذارد، نگرش صحیح و اعتقاد عمیقی به آن مسأله ندارد، چرا که در این صورت این تناقض آشکار در اثر دیده نمیشد.
در پایان در باب رابطه بین فرم و مضمون اینگونه نتیجه میگیریم که این دو به طور غیر قابل تفکیکی، به هم وابسته و دارای اهمیت همزماناند. ارزش یک اثر هنری همانطور که به فرم قوی وابسته است، به مضمون انسانساز و متعهد نیز بستگی دارد، از سوی دیگر اثر هنری هر چند پیام و مضمونی عالی داشته باشد، اگر با ساختاری ضعیف ارائه گردد، با ابتذال خود، محتوای خویش را نیز به ابتذال کشیده و از ارزش میاندازد. در نهایت اینکه هنرمند، برای رسیدن به ساختار و مضمونی پسندیده و توأمان باید، خود را به آن آموزهها و معارف مزین و با اعتقاد و ارادت به خلق آن اثر هنری بپردازد./922/ی703/س
احسان قنبری
............................................
.1 سخنرانى در مراسم سالگرد تاسیس سازمان تبلیغات اسلامى، 01/04/1366
.2 پیام به چهارمین کنگرهى شعر و ادب و هنر، 26/02/1363
.3 بیانات در دیدار مداحان و شاعران اهل بیت، 1384/05/05
.4 بیانات در دیدار مسؤولان و هنرمندان دفتر هنر و ادبیات مقاومت حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1370/04/25