۲۴ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۲
کد خبر: ۲۲۵۹۱۸
پژوهشگر حوزوی:

علامه طباطبایی فهم قرآن را خارج از انحصار ائمه اطهار می‌دانست

خبرگزاری رسا ـ پژوهشگر حوزه علمیه قم با اشاره به این که علامه طباطبایی فهم قرآن را در انحصار پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) نمی‌دانست، گفت: ازنظر ایشان ائمه اطهار(ع) نقش معلمی را دارند که مسیر دستیابی به مفاهیم قرآن را هموار می‌کنند.
نشست علمي جايگاه روايات در روش شناسي تفسيري علامه طباطبايي

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام جمشیدی پژوهشگر حوزه‌علمیه پیش از ظهر امروز در یازدهمین پیش‌همایش اندیشه‌های علامه طباطبایی در تعریف مبانی تقسیر، اظهار داشت: پایه‌هایی که تفسیر قرآن بر آن استوار است را مبانی تفسیر گویند.

وی با اشاره به این که هر دانشی سلسله مباحث پیشینی دارد، گفت: در تفسیر مباحثی مانند الهی بودن، غیر الهی بودن، قابل فهم بودن یا  نبودن قرآن، منابع تفسیر از جمله مبانی آن به شمار می‌آید؛ اینها مسائلی اساسی و پایه فعالیت‌های بعدی بوده و لازم است که پیش از ورود به بحث حل و فصل شود؛ به عنوان مثال یکی از مبانی آن است که آیا بدون استناد به حدیث می‌توان معانی واژگان قرآنی را بررسی کرد؟

حجت الاسلام جمشیدی با بیان این که معانی اصطلاحی تفسیر تفاوت چندانی با معنای لغوی آن ندارد، ابراز داشت: جز این‌که در معنای اصطلاحی به بیان مقصود خداوند از این جملات و کلمات می پردازد؛ بنابراین مفسر در صدد است از طریق شناخت مدلول جملات از طریق اصول محاوره مقصود خداوند را کشف کند البته این بدان معنی نیست که محتوای کلمات خداوند به این محدوده ختم می شود.

وی تصریح کرد: در قرآن آنچه از راه‌هایی غیر دلالت الفاظ و خارج از اصول محاوره عرفی به دست می آید از مراد ظاهری قرآن خارج است و تفسیر محسوب نمی‌شود؛ علامه طباطبایی بین تفاسیر احکام شریعت و تفسیر قرآن تفکیک قائل شده است؛ ایشان تفاسیر احکام، قصص و امور مربوط به معاد را مأموریت پیامبر(ص)می‌داند و میل فهم قرآن را برای انسان‌های عادی نیز ممکن می‌داند.

این پژوهشگر حوزوی ادامه داد: با نگاه حدیثی می توان منابع مبانی ناظر به چگونگی ارتباط قرآن و حدیث مانند ارشادی بودن ارزش روایات تفسیری و غیره، مبانی مرتبط با اعتبار حدیث در تفسیر از جمله عدم حجیت خبر واحد در غیر احکام فقهی، مبانی مرتبط با قلمرو بهره‌گیری از حدیث در تفسیر، مبانی ناظر به فهم احادیث تفسیری مانند صنف‌شناسی احادیث تفسیری قرآن را بیان کرد.

حجت الاسلام جمشیدی در زمینه ارشادی بودن ارزش روایات تفسیری تأکید کرد: پس از پذیرش نقش تفسیری معصومان به قرآن به استناد به آیه«وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ»روایات متواتری چون ثقلین جای این پرسش است که آیا بیانات معصومان از آیات بیان مطالبی است که از دسترس مخاطبان خارج است؟ و اگر توسط ایشان بیان نشود مردم از دستیابی به آن عاجز خواهند بود؟

وی افزود: فرض دیگر آن است که مطالب بیان شده از سوی حضرات معصومین از راه تجربه، خطا، دقت و تفکر برای انسان های عادی نیز امکان پذیر است و معصومین در مقام معلمین همان چیزی که کلام الهی دلالت می کند برای مردم بیان می کنند و چیزی که مردم با تجربه و تلاش علمی به آن دست می یابند را به مردم منتقل می سازند.

حجت الاسلام جمشیدی در بررسی نظر علامه طباطبایی دراین باره،‌ گفت: ایشان با تفکیک نقش پیامبر(ص) در فهم قرآن و دستیابی به احکام قرآنی ضمن پافشاری بر نقش انحصاری معصومان در تبیین تفاسیر موضوعات قرآنی، فهم قرآن را در انحصار پیامبر(ص)و اهل‌بیت(ع)ندانسته و این بزرگواران را صرفا معلمی می داند که مسیر دستیابی به مقصد را هموار می کنند.

وی افزود: بنابراین علامه بیانات معصومین را در تفسیر قرآن، ارشاد به مطالبی می دانست که از دسترس انسان‌های عادی خارج نیست؛ استدلال علامه این است که آیات قرآن در مورد تأمل و تفکر خود گواه این مدعا است.

حجت الاسلام جمشیدی ارشادی بودن رابطه تبیینی حدیث با قرآن را دارای نتایج مهمی دانست و گفت: در درجه اول کشف مراد ذاتی آیات برای مخاطبان غیر معصوم نیز امکان پذیر است با این تفاوت که این کشف برای معصومین خطا ناپذیر و برای غیر معصومین خطا پذیر است.

وی بررسی روانشناختی سخنان معصومین در تفسیر قرآن را امکان پذیر دانست و بیان کرد: ارزش سخنان ایشان به مفهوم شناسی آیه مورد نظر ختم نمی‌شود؛ با این مبنا کمیت سخنان معصومین در تفسیر آیات از اهمیت چندانی برخوردار نخواهد بود.

این پژوهشگر حوزوی افزود: از دیگر نتایج حاصله آن است که اعتبار سند تاثیری در واقع نمایی سخن ندارد؛ نتیجه دیگر آن که حدیث تفسیری، حدیثی است که برنشانه‌های قطعی آیات قرآن مبتنی است و علامه طباطبایی در موارد بسیاری در المیزان از این معیار استفاده کرده است./928/پ202/ی

ارسال نظرات