از نظر متون اسلامی، زرتشت متنبی بوده است/تلاش غرب برای هویت بخشی به خود به وسیله زرتشت/اجازه ندهیم از اقلیتهای نجیب، سوءاستفاده کنند
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، دین به دو قسم حق و باطل تقسیم میشود. دین حق، آیینی است که دارای عقاید درست و صحیح و مطابق با واقع بوده و رفتارهایی را مورد توصیه و تأکید قرار میدهد که از ضمانت کافی برای صحت و اعتبار برخوردار باشند و دین باطل چنین نیست.
خداوند در قرآن کریم به پیامبر خطاب میکند به کافران بگو: «لَکمُْ دِینُکُمْ وَ لىِ دِین، دین و آیین شما براى خودتان، و دین و آیین من براى خودم.» (کافرون/6). به جهت اینکه آشنایی با ادیان حق و باطل، فوائد بسیاری از جمله 1. انسان ذاتا کنجکاو است و دوست دارد از چگونگی عقاید و اعمال دیگران مطلع باشد 2. مطالعه افکار، اعمال و تاریخ ادیان باعث میشود تأثیر شگفت آور دین در زندگى بشر و نقش آن در شکوفایى علم و هنر روشن شود 3. تحقیق درباره ادیان براى دینداران سود معنوى دارد و به باورهاى دینى ایشان عمق مىبخشد. حق را از باطل بهتر تشخیص میدهند و آنان در بحث خود، کژیها و نابهنجاریهاى ادیان دیگر را میفهمند 4. فهم درست اعتقادات و اعمال دینى ملتها میسر میشود و تنها پس از آن مىتوان راه راست را به آنان نشان داد و کاستیهاى آن ادیان را تفهیم کرد ـ دارد.
یکی از مقولات در حال شکلگیری و گسترش در سطح جامعه که نقد و بررسی آن نیز نیازمند ظرافت تحلیل است، گسترش فعالیت تبلیغاتی ایرانیگری و ترویج ایران باستان همراه با رویکرد تبلیغ زرتشت در سطح جامعه به ویژه در قشر جوان کشور است، متأسفانه در سالهای گذشته نیز برخی از مسؤولان خود علمدار این موضوعات شدهاند که پیامدهای مختلفی برای کشور داشته و دارد.
ما نیز برای مشخص شدن حداقل قسمتی از پشت پرده این موضوع تصمیم گرفتیم با حجتالاسلام علی مصلح، کارشناس و پژوهشگر باستان، باستانگرایی و زرتشت که عضویت در هیأت علمی معاونت تبلیغ حوزه علمیه و مؤسسه معراج در بحث زرتشت و باستانگرایی و مدیریت گروه زرتشت و باستانگرایی مدرسه خاتم النبیین را در کارنامه خود دارد، گفتوگو تفصیلی و چالشی داشته باشیم.
گفتوگوی چالشی و جذاب چند ساعته ما با ایشان در حوزههای مختلف شناخت باستان و باستان گرایی و بررسی و نقد تفکر زرتشتیان بود که بخش مربوط به باستان و باستانگرایی پیشتر منتشر و آنچه در ادامه مشاهده میکنید مربوط به بخش دوم گفتوگو یعنی بررسی و شناخت زرتشت است.
علاقهمندان در ادامه متن گفتوگو را از نظر میگذارنند؛
رسا ـ رسیدیم به بحث زرتشت؛ مقداری درباره زرتشت و زرتشتیان و ماهیت و خصوصیات او و آئینش بفرمایید.
زرتشت تنها دینی است که نمیتوان گفت همه پژوهشگران در آن متفق القول هستند، در هیچ مورد زرتشت همانند شخصیت، دیانت، زمان و مکان او افراد اتفاق نظر ندارند، برخی او را یک اسطوره بیان میکنند، چرا که پژوهشگران حوزه زرتشت و مورخان تاریخ، پیشدادیان و کیانیان را یک اسطوره بیان میکنند و زرتشت نیز در اوستا در همین تاریخ بیان شده و برخواسته از این دو حکومت است. به گونهای که پیشدادیان پیشینیان زرتشت و کیانیان به عنوان کسانی که با او زندگی میکردند بیان شدهاند. به همین دلیل وقتی پیشدادیان و کیانیان به عنوان اسطوره معرفی میشوند زرتشت نیز اسطوره و افسانه معرفی میشود.
شخصیت زرتشت از تمام جهات همانند زمان و مکان زندگی وی، پیامبر بودن یا نبودنش، داشتن کتاب یا نداشتن آن، باقی ماندن کتاب وی تاکنون و اینکه کدام قسمت کتاب اوستا برای او است جای تشکیک دارد و در هیچ یک از این موضوعات پژوهشگران اتفاق نظر ندارند.
رسا ـ دستاورد جامعه علمی ما اکنون درباره اوستا همین بیانی است که فرموید؟ یعنی به این میزان تشکیک در آن وجود دارد؟
بله؛ بنده به این موضوع یقین دارم.
رسا ـ پس زرتشتیان مطالب خود را از کدام منبع بیان میکنند و به چه میزان میتوان نسبت به اینها استناد کرد؟
در بحث شناخت زرتشت چند رویکرد وجود دارد، اگر بخواهیم زمان و مکان زرتشت را بشناسیم باید به مباحث کتابهای پهلوی، زرتشتیان و اوستا مراجعه کنیم و اینها از اسنادی هستند که زمان زرتشت را تقریبا 558 تا 630 پیش از میلاد بیان میکنند، برخی نیز زمان او را 300 سال پیش از حمله اسکندر بیان میکنند و این نگاه سنتی است.
نگاه دیگری درباره زمان زرتشت با رویکرد زبان شناسی وجود دارد که دانشگاهها بیشتر آن را میپسندند، البته درباره این موضوع میان دانشمندان هیچ اتفاق نظری وجود ندارد، ولی دانشگاهها آن را معمول میدانند. در روش زبان شناسی زبان شناسان میگویند اوستا یک دست نیست، دورههای مختلف زمانی را طی کرده و تطورات زبانی آن مشخص است و از روی این تطوارت زبانی میتوانیم بگوییم که فلان متن قدیمی و فلان متن جدید است. بر این اساس گاه شماری زبانی ایجاد کردهاند و گفتهاند: قدیمیترین بخش اوستا گاتاها است که از حدود 80 تا 1800 سال پیش از میلاد نوشته شده است.
همچنین فرد فراماسونری به نام «ذبیحالله صفا» ادعا کرده که براساس گاهشمار و تحقیقات نجومی و تقویمی توانسته تاریخ دقیق تولد زرتشت را به دست آورد، وی مدعیست که زرتشت 1727 سال پیش از میلاد در فلان روز به دنیا آمده است. این موضوع نیز از سوی جلال الدین آشتیانی به سخره گرفته شده و حسن تقی زاده که از نظر سیاسی فرد مورد قبولی نیست نیز آن را نقد کرده است. ولی امروز خود زرتشتیان نوشته کتاب اوستا و رویکرد سنتی خود را کنار گذاشته و آنچه «ذبیحالله صفا» بیان کرده است را پذیرفتهاند و در کتابهای خود مینویسند.
رویکرد دیگری وجود دارد که از کتابهای یونانی به دست میآید مبنی بر اینکه زرتشت 6 هزار سال پیش از افلاطون و 5 هزار سال پیش از خشایار شاه زندگی میکرده است و براساس این نظریه زرتشت 8 هزار سال پیش زندگی میکرده است که برخی از افراد گفتهاند: گویی یونانیان زرتشت را نمیشناختند و برای اینکه بگویند سالهای پیشین زندگی میکرده چنین تعبیری را بیان کردهاند.
البته یکی از شاگردان افلاطون درباره زرتشت مطالبی را بیان کرده و یونانیان برای آنکه به آن قدمت دهند گفتهاند: زرتشت 6 هزار سال پیش از افلاطون زندگی میکرده و با این کار اسطوره سازی میکنند.
به طور کلی این رویکردها روند زمان زندگی زرتشت را نشان میدهد که به عقیده دکتر شریعتی این بازی غرب است و میخواهد برای خود اصالتی به وجود آورد، از اینرو تاریخ زرتشت را به 500 سال پیش از میلاد باز میگرداند تا آن را به قبل از مهاجرات برساند و بگوید زرتشت فرد آریایی بوده که تمام انبیا از او همه چیز را اخذ کرده سپس مطالبی را به آن اضافه کردهاند، انبیا سامی و یا بین النهرینی تفکر جدید و توحیدی نیاوردهاند.
امروزه نیز بسیاری از کتابهای که در حوزه ادیان به ویژه زرتشت نوشته میشود، نسبت به تأثیرات یهود از آیین زرتشت و مسیح از میترائیسم و زرتشت تأکید میکنند و تقریبا تمام شاکله فکری ادیان را با زرتشت مرتبط میکنند، از اینرو به او قدمت میدهند تا بتوانند به آریایی بودن خود فخر بفروشند.
رسا ـ زرتشتیان مکان زندگی زرتشت را کجا بیان میکنند و آیا از کتب میتوان محل دقیق زندگی وی را یافت؟
درباره مکان زندگی زرتشت نیز دیدگاههای مختلفی وجود دارد، در کتابهای سنتی پهلوی و فارسی همانند «دینکه»، «زروآستر»، «اوستا» مکان زندگی زرتشت غرب ایران همانند آذبایجان و ارومیه بیان میشود.
از سوی دیگر زبان شناسان که جاده صاف کن استعمار هستند، مکان زندگی زرتشت را شرق ایران همانند منطقه «بلخ»، «خوارزم» و «سیستان» بیان میکنند، البته اسنادی برای این منطقهها نیز وجود دارد. ولی احساس میشود که زبانشناسان تلاش میکنند تا زرتشت را از منطقه غرب دور کنند، چرا که اگر در منطقه غرب باشد باید بپذیرند که تحت تأثیر تفکرات انبیای بنی اسرائیلی قرار گرفته و سخنان طبری در این صورت قابل تأمل میشود، ولی وقتی زرتشت را برای منطقه شرق بیان کنند در این صورت گفته مورخان اسلامی کنار گذاشته میشود، چرا که به عقیده مورخان اسلامی زرتشت شاگرد عزیر نبی بوده که به فلسطین میرود و به سبب گناه بزرگ مورد غضب و نفرین انبیا قرار گرفته و پیسی میگیرد، سپس به منطقه آذربایجان باز میگردد و دین زرتشت را تبلیغ میکند.
البته باید توجه داشت کار زبان شناسان که با زبان، مکان مشخص میکند جای تشکیک دارد. آقایان دیاکونوف، ژان کلنز و دیگران نیز میگویند تعیین کردن مکان به وسیله زبان کار علمی نیست، ولی مستشرقان تمام این مطالب را کنار گذاشته و برای زرتشت مکان مشخص میکنند و میگویند که این زبان برای منطقه شرق ایران است و زرتشت برای منطقه بلخ، خوارزم، رود سیحون و جیحون بوده است. امروز نیز برخی از محققان همانند «فرهنگ مهر» برای وی یک مدفن مشخص کردهاند که یکی از زرتشتیان درباره تعیین مکان دفن زرتشت میگوید: بنده در جلسهای بودم که به ذهنم خطور کرد چرا به «مزار شریف» مزار شریف گفته میشود؟ ـ به مزار شریف، مزار علی نیز گفته میشود ـ حضرت علی(ع) که در نجف دفن شدهاند، پس باید این مزار شریف دیگری باشد که افراد برای اینکه مزار از سوی مسلمانان در هنگام حمله ویران نشود گفتهاند که مزار شریفی است و نام فرد را بیان نکردهاند و این همان مزار زرتشت است. اکنون نیز برای مزار شریف به عنوان مزار زرتشت سند سازی میکنند، در حالی که شجرنامه امامزاده مدفون در مزار شریف کاملا مشخص است.
نکته دیگر این است که زرتشتیان از نظر احکام خود قائل به دفن مردگان نبودهاند و جایی برای مدفن مشخص نمیکردند. آنها چهار عنصر آب، خاک، هوا و آتش را مقدس و در مقابل مردگان را ناپاک، دیو و پلید میدانستند و معتقد بودند که مردگان ناپاک نباید به وسیله چهار عنصر مقدس از بین بروند، از اینرو بدن را بر روی تخته سنگ قرار میدادند تا طعمه لاشخورها شود و پس از آن نیز استخوانهای اجساد را در صندوقچهای از تخته سنگ قرار میدادند، آنها هیچ کرامت انسانی برای افراد پس از مرگ قائل نبودهاند.
رسا ـ چرا غربیها میخواهند زرتشت را پیامبر خود معرفی کنند؟
به گفته دکتر شریعتی غربیها به خود همه نوع اصالتی دادهاند، ولی در اصالت مذهبی و دینی خود گیر افتادهاند. اکنون نژاد ژرمنها و بسیاری از غربیها آریایی است، ولی دینشان مسیحیت است، غربیها دیدند که مسیحیت یک دین سامی است و در اینجا نتوانستند اصالت آریایی را اثبات کنند، از اینرو به سراغ زرتشت آمدند و او را یک پیامبر آریایی مطرح کردند. البته غربیها دین زرتشت را بیشتر به سبب کاربرد اسلام ستیزانه آن بیان کردند.
رسا ـ اکنون دیدگاه غربیها به زرتشت چگونه است؟ آیا آنها نیز همانند زرتشتیان ایران برای خود مراسمهای خاصی دارند؟
ما در جهان 138 هزار نفر زرتشتی داریم که تمام آنها اصالتا ایرانی بودهاند، تعدادی از آنها در زمانهای گذشته به هند سفر کرده و پارسیان هند شدهاند، از اینرو تنها زرتشتیان در ایران و هند بودند، ولی در قرن بیستم وقتی غرب به ویژه بریتانیا و مستشرقان به موضوع زرتشت ورود پیدا کردند زرتشتیان جان تازهای گرفتند.
حتی در آن زمان انگلستان در هند مدرسهای تأسیس میکند که تمام علوم روز خود را به زرتشتیان آموزش میدهند، زرتشتیان نیز از روزنه زبان انگلیسی و معلمان مسیحی به این نتیجه میرسند که دینشان پوسیده و باید دستکاری شود تا چیزی شبیه مسیحیت شود، از اینرو انجمنی به نام «اصلاح طلبان مزدی اثنا» تأسیس میکنند تا در دین زرتشت تغییراتی ایجاد کند ولی نسبت به قانع کردن موبدان و در چگونگی توجیه این تغییرات دینی به مشکل بر میخوردند تا اینکه مهره غرب به نام «مارتین هوگ» وارد داستان میشود که این شخص به زرتشتیان میگوید: کتاب شما یک دست نیست، بلکه از نظر زبان شناسی قسمتهای مختلفی دارد، تنها قسمتی که شما باید به زرتشت منسوب کنید قسمت گاتاها است و بقیه مطالب نوشتهای مغان و موبدان شما است و تفکر زرتشت توحید بوده است نه ثنویت، ثنویت را مغان و موبدان شما پس از زرتشت تحریف کردهاند.
«هوگ» داستان زرتشت را اینگونه برای زرتشتیان توجیه میکند و اصلاح طلبان مزدی اثنا نیز از این موضوع بسیار خرسند میشوند، چرا که اولا دینشان از ثنویت خارج میشود، ثانیا لازم نبوده است که تمام کتاب خود را برای افراد قرن حاضر توجیه کنند؛ بلکه به افراد میتوانند بگویند که تمام کتاب «اوستا» برای زرتشت نبوده و دیگران آن را تحریف کردهاند و تنها یک قسمت که از 17 سروده تشکیل شده مناجات زرتشت با اهورا مزدا بوده است. به این قسمت نیز نمیتوان زیاد گیر داد که آیا ثنویت دارد یا توحید؛ البته طیف عظیمی از زرتشتیان این موضوع را نمیپذیرند و میگویند باوری که از اجدادمان به وسیله کتاب اوستا رسیده این نیست، از اینرو غربیها شخص دیگری را وارد صحنه میکنند که او به زرتشتیان میگوید: چه فردی گفته است که ثنویت بد است؟ ثنویت رمز عالم هستی است که پیامبر شما نیز با رمز صحبت میکرده است، تمام اسرار عالم را در لفافه رموز قرار داده بوده و ثنویت جدای از خیر و شر است که تمام هستی نیز ثنویت است.
زرتشتیان سنتی نیز سخن این فرد را میپذیرند و آرام آرام تمام زرتشتیان به خیال اینکه مستشرقان به آنها خدمات شایانی میکنند زیر پرچم غرب قرار میگیرند، از اینرو زرتشتیان در این دوره دچار مسخ ماهیت شدهاند و امروز آنچه در کتابهایشان بیان شده نیستند و رسومی که گذشتگان و اجدادشان انجام میدادهاند را انجام نمیدهند. دیگر به احکام و شریعتشان پایبند نیستند، بلکه تنها بر روی کتاب گاتاها دست گذشته و میگویند که تنها این قسمت ـ 17 سروده ـ برای زرتشت است.
رسا ـ یعنی اکنون زرتشتیانی که در ایران زندگی میکنند از تفکرات غربی پیروی میکنند؟
بله؛ یعنی اگر نگاه توحیدی آمده از غرب آمده است، چرا که در کتاب و اسناد زرتشتیان نگاه نگاه ثنویت است، از قسمتهای مختلف «اوستا» نیز بر میآیید که زرتشتیان به عنوان افرادی بودهاند که موبدان و مغان مظاهر طبیعیت را مورد پرستش قرار میدادهاند و اگر به آنها گبر میگفتند موضوع دروغی نبوده است، اگر آتش پرست میگفتند موضوعی نبوده که بخواهند زرتشتیان را بدنام کنند و اینگونه که امروزیها میگویند آتش قبله آنها است و آتش را نمیپرسند سخن درستی نیست، چرا که در کتابهایشان آتش به عنوان الهه مطرح و مورد پرستش قرار میگیرد.
رسا ـ شما بر روی کتاب اوستا نیز کار کردهاید؟
بله.
رسا ـ ویژگیهای خوب این کتاب چیست و چه افرادی آن را ترجمه کردهاند؟
نخست باید دانست که خود زرتشتیان از زبان اوستای هیچ سر در نمیآوردند، البته مقداری درباره کتابهای پهلوی متوجه میشدند، ولی اوستای را نمیفهمیدند و مستشرقان بودند که کتاب اوستا را به زبان قابل خواندن ـ فرانسوی، انگلیسی و فارسی ـ برای آنها ترجمه کردند. آقای ژان کلنز که تنها بازمانده زبان شناسان است میگوید: ما اول کار هستیم و هنوز نصف اوستا را نفهمیدهایم. آقای دیاکونوف نیز میگوید: به اندازه مترجمان گاتاها ما گاتا داریم، به گونهای نیست که افراد متوجه شوند کتابها چه چیزی میگویند.
فرد وقتی ترجمه «پور داوود» و «آذرگشسپ» درباره کتاب اوستا را میخواند لذت میبرد، ولی وقتی ترجمه مستشرقان و زبان شناسان که راه را به این افراد نشان دادهاند را میخواند میبیند آنچه این دو نفر گفتهاند با آنچه مستشرقان گفتهاند بسیار متفاوت است و آنگونه که «پور داوود» و «آذرگشسپ» فضا را اخلاقی میکنند فضا اخلاقی نیست.
البته اندرزنامههایی که زرتشتیان در دورانهای اسلامی نوشتهاند با احکام اسلام مشابهت پیدا کرده است، ولی کتاب اوستایی که پیش از اسلام وجود دارد شبهاتهای بسیار کمی با ادیان ابراهیمی دارد. برای نمونه در میان ایرانیان راستگویی جایگاه بسیار خوبی داشته است که از آن به «گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک» تعبیر میکنند. خود زرتشتیان نیز امروز باور دارند کتابهای پهلوی و کتابهای که بعدا نوشته شده کتابها و نگاه اصلی آنها نیست، بلکه اینها تحت تأثیر اسلام واقع شده و در آن فضا نوشته شده است.
رسا ـ دقیقا در تاریخ اسلام نسبت به زرتشت چه مطالبی بیان شده است؟
در برخی از تواریخ اسلام به ویژه تاریخ طبری نامی از زرتشت برده شده که در برخی از آنها از زرتشت به عنوان صاحب المجوس یاد کردهاند، مورخان اسلامی میگویند از علمای اهل کتاب شنیدهاند، زرتشت شاگرد عزیر نبی بوده که مورد غضب انبیا قرار گرفته و مبتلا به پیسی میشود، سپس ادعای پیامبری میکند. او را به عنوان متنبی بیان میکنند، در کتاب «آثار الباقیه عن القرون الخالیه» ابوریحان بیرونی آمده که زرتشت متنبی بوده ـ ادعا پیامبری ـ است و مردم نیز فریب او را خوردهاند. در متون اسلامی زرتشت یک فرد متنبی شناخته میشود، ولی نگاه قرن بیستم به سبب ورود مستشرقان به این ماجرا بسیار متفاوت است.
رسا ـ نگاه جمهوری اسلامی ایران به زرتشت چیست؟
جمهوری اسلامی به زرتشت نگاه خاصی ندارد، بلکه نگاهش به زرتشتیان است، زرتشتیان زیر مجموعه و فرق مجوس هستند که در نگاه اسلامی به عنوان اقلیتهای مذهبی به شمار میآیند، البته میان فقها درباره اهل کتاب بودن یا شبه اهل کتاب بودن مجوس اختلاف نظر وجود دارد، ولی بیشترشان به عنوان اهل کتاب شناخته میشود.
رسا ـ تکلیف ما با جریان زرتشت چیست؟
این جریان یک جریان ضربه زن به انقلاب و نظام نیست، خود زرتشتیان مشکلی ندارند، بلکه خطر باستانگرایی است که اینها نیز در برخی موارد سوء استفاده میکنند.
رسا ـ حس میشود جریان زرتشتی یک جریانی است که اگر فرصت مناسبی داشته باشد بتواند مشکلاتی را ایجاد کرده و ادعاهای داشته باشد، شما این موضوع را قبول دارید؟
این موضوع مقطعی است، زرتشتیان در زمانهای خاصی همانند عید نوروز جان میگیرند، معمولا در این فضا موقعیت کار کردن دارند. در عید نوروز در تخت جمشید و پاسارگار موقعیتی دارند که خود را نشان دهند، وگرنه نمود بسیاری ندارند. اکنون نیز تا یک فرد سیاسی جلودار اینها نباشد جان نمیگیرند.
رسا ـ بهره برداری سیاسی افرادی که زرتشت را بیان میکنند چیست؟
بنده هدف اصلی افراد را نمیدانم، ولی صهیونیست از این فضا استفاده میکند، برای نمونه امروز به آن میزان که سیاسیون صهیونیست کوروش را مطرح میکنند ما بزرگش نمیکنیم.
رسا ـ آیا بحث زرتشت و باستانگرایی به قدری حاد است که حوزه نیز نسبت به این موضوع ورود پیدا کند؟
در زمانی آقای مشایی حاد شد، ولی اکنون آرامتر شده ولی قطعا لازم است. البته حوزه اکنون دورههای را برای تربیت مربیان برای نقد فرق برگزار میکند.
رسا ـ نباید غفلت کرد که مطالب زرتشتیان در ظاهر بسیار زیبا جلوه میکند و این خود سبب جذب دیگران میشود، دلیل این جذابیت چیست؟
اینها در عرصه ادبیات شعرای قهاری دارند که با ورودشان در هر فردی حس وطن دوستی و وطن پرستی را زنده میکنند، لازم است که شعرایی که نگاه جهان وطنی، متعادل و دینی دارند در این فضا وارد شده و با فضای ادبی مطالب اینها را نقد کنند.
/402/993/م