۲۰ تير ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۰
کد خبر: ۲۷۳۸۹۶
دبیر اجرایی همایش تغییرات جمعیتی در گفت‌وگو با رسا؛

در سال 1404 خشکسالی جمعیتی خواهیم داشت/کسب رتبه 25 کاهش جمعیت در منطقه

خبرگزاری رسا ـ دبیر اجرایی همایش تغییرات جمعیتی با بیان این‌که در سال 1404 از حیث منابع و نیروی انسانی در بحران بسیار جدی و خشکسالی قرار خواهیم داشت، گفت: امروز ما از آمریکا، انگلیس و اسرائیل در بحث افزایش جمعیت بسیار عقب‌تریم و در میان 26 کشور منطقه که برای ما از نظر جغرافیای سیاسی بسیار اهمیت دارند، از حیث جمعیت در رتبه 25 قرار داریم!
حجت‌الاسلام ابوترابي حجت‌الاسلام ابوترابي حجت‌الاسلام ابوترابي حجت الاسلام يعقوبي - ديدار مديران تأمين اجتماعي خراسان شمالي

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، امروزه بسیاری از کشورها در حالت عدم تعادل جمعیتی قرار دارند، از یک سو کشورهای در حال توسعه با مشکلات و مسائل رشد بی‌رویه جمعیت دست و پنجه نرم می‌کنند، از سوی دیگر جوامع توسعه یافته از نتایج منفی شدن رشد جمعیت و سالخوردگی جمعیت رنج می‌برند، به عبارت دیگر، اکثریت کشورهای جهان به نوعی با مسائل ناشی از عدم تعادل جمعیتی مواجه‌اند. ولی در این میان کاهش جمعیت در جمهوری اسلامی ایران نسبت به سایر کشورها با سرعت بیشتری در حال پیمودن مسیر خود است.

 

به گونه‌ای که براساس سناریو رشد پایین جمعیتی که سازمان ملل متحد در سال 2010 منتشر کرد، اگر جمهوری اسلامی ایران به همین صورت به ادامه جایگزینی جمعیتی بپردازد و برنامه‌ای برای تعادل آن نداشته باشد در 80 سال آینده جمعیت 31 میلیونی را تجربه خواهد کرد که 47 درصد آن را افراد سالمند بالای 60 سال دربر می‌گیرند و این در حالی است که در خاورمیانه کشورهای عربستان و قطر دارای بیشترین رشد جمعیتی در میان سایر کشورهای منطقه هستند.

 

حجت‌الاسلام علی ابوترابی، دانش آموخته رشته روانشناسی، استادیار و عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، عضو هیأت مدیره انجمن روانشناسی اسلامی حوزه علمیه قم، مدرس در زمینه‌های مناسبات دین و روانشناسی، مسائل تربیتی، فرهنگی، اجتماعی و خانواده در گفت‌وگوی صمیمی و تفصیلی با خبرگزاری رسا به بررسی ابعاد و آثار کاهش جمعیت در کشور می‌پردازد.

 

عضو شورای علمی و دبیر اجرایی همایش «تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه» که با پیام رهبر معظم انقلاب برگزار شد، در ابتدای بحث به بررسی تغییرات جمعیتی و آثار آن در جامعه می‌پردازد و ضمن تأکید بر این‌ نکته که باید نسبت به موضوع کاهش جمعیت نگاه دینی مطرح شود، اظهار می‌کند: چون حوزه در بحث کاهش جمعیت نقش داشته، ضرورتا در وضعیت پیش آماده نیز باید موضع خود به عبارتی موضع دین را اعلام کند.

 

وی همچنین تصریح کرد: رهبر معظم انقلاب بیشترین فرمایشات درباره راهکارهای فرهنگی را به تغییر نگرش درباره جمعیت اختصاص داده و از حوزه و حوزویان خواسته‌اند که در این زمینه برای روشن شدن افکار مردم تلاش کنند.

 

حجت‌الاسلام ابوترابی در بخشی از این گفت‌وگو ضمن تشکر از خبرگزاری رسا برای پیگیری چنین موضوعی یادآور شد: بنده نمی‌خواهم تعیین و تکلیف کنم، ولی قاعدتا این خبرگزاری به عنوان یک خبرگزاری حوزوی باید ابعاد مختلف مباحث تربیتی را پیگیری کند تا بتواند یک فکر غالب و جا افتاده در جامعه را به تدریج اصلاح کند، همچنین بتواند در رسالت رسانه‌ای و حوزوی خود نقش ایفا کند.

 

 

 

علاقه‌مندان در ادامه متن این گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانند؛

 

رسا ـ ما اکنون به لحاظ ترکیب جمعیتی در چه موقعیتی هستیم؟ در موقعیت خطر، فاجعه و یا عادی هستیم؟

 

تشخیص جایگاه فعلی در بحث جمعیت با ملاحظه وضعیت خطر و ریسک موضوعیست که اگر مشخص شود در تغییر نگرش اجتماعی نسبت به جمعیت عامل مؤثری خواهد بود. برای رسیدن به این هدف ـ فهم این جایگاه ـ از سه منظر می‌توانیم نگاه کنیم. نخست باید به تحلیل محتوایی فرمایشات مقام معظم رهبری به عنوان بالاترین مقام کشور، سیاست پرداز مسائل فرهنگی کلان کشور، برترین کارشناس علمی مسائل اجتماعی و سیاسی بپردازیم، از این چند جایگاه می‌توانیم فرمایشات ایشان را مورد تحلیل قرار دهیم تا ببینیم در این فرمایشات چه نکاتی مطرح شده و آیا از این نکات می‌توان به جایگاه فعلی پی‌برد.

 

از منظر دیگری می‌توان به این موضوع نگاه کرد و آن دیدگاه دانشمندان است که در مسائل جمعیتی کار می‌کنند. سومین منظری که می‌تواند وضع ما را روشن کند اعترافات و یا سخن دشمنان است که امروز به صراحت درباره وضعیت جمعیتی ما صحبت می‌کنند.

 

حداکثر حدود دو سال است که رهبر معظم انقلاب مباحث جمعیتی را مدنظر قرار داده، تذکر و روشنگری درباره آن را آغاز کرده‌اند؛ در این دوره زمانی نسبتا کوتاه از لحاظ کمیت از بیشترین تذکرات در مسائل فرهنگی به ویژه سبک زندگی مردم در ابعاد جامعه شناختی، دینی، اقتصادی و دیگر مسائل بحث جمعیت را برای اقشار مختلف در دامنه بسیار گسترده مطرح کرده‌اند. مقام معظم رهبری این موضوع را در میان مجتهدان مجلس خبرگان، نهادهای قانونگذار همانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس، اندیشمندان و نخبگان اجتماعی و حتی سایر افرادی که می‌توانند مؤثر باشند همانند جمع کارشناسان بهداشت و مسائل خانواده و ماماها مطرح کرده‌اند.

 

نوع ادبیات ایشان در این‌باره نیز یک ادبیات متمایزی است، یعنی از هشداردهی، برنامه‌ریزی کلان، ابلاغ سیاست‌های چهارده‌گانه مدنظر به سران قوا گرفته تا راهکارهای اجرایی و حتی تبیین این موضوع برای حوزه که شما هزاران مبلغ در این زمینه داشته باشید است. ایشان همچنین راهکارهای علمی درباره تغییر و اصلاح نگرش مردم درباره جمعیت همانند حل گره‌های ذهنی از نخبگان کشور را بیان کرده‌اند. در جنبه‌های کیفی نیز این‌گونه عمل کرده‌اند، یعنی کیفیت صحبت‌ها و فرمایشات ایشان درباره جمعیت دارای ویژگی‌هایست که ما در کمتر جایی آن‌ها را شاهد هستیم، این‌که معظم له می‌فرمایند «همه ما، همه مسؤولان باید استغفار کنند از آن‌چه در زمینه کاهش جمعیت صورت گرفته است» و یکبار دیگر می‌فرمایند «خطری برای جهان اسلام و کشور»، با دیگر می‌فرمایند «گناه گذشته مسؤولان کشور را باید جبران کنیم» و شاید کمتر شنیده شده که ایشان در قبال یک مسأله‌ بزرگ اجتماعی و حتی تهدیدات نظامی و اقتصادی دشمن فرموده باشند «من تنم می‌لرزد» و در قبال مسأله جمعیت می‌فرمایند «وقتی انسان به عمق مسائل جمعیتی می‌اندیشد تنش می‌لرزد» این نشان می‌دهد که ما در یک وضعیت خاصی هستیم و رهبر معظم انقلاب نیز می‌فرمایند «اگر به بافت پیر برسیم دیگر راه بازگشت نخواهیم داشت.»

 


نکته دوم بررسی وضعیت جمعیت از نگاه علمی و آکادمیک است که باید از منظر کارشناسان و کارشناسی آن را بررسی کنیم، یعنی بررسی‌های آماری داشته باشیم، استانداردهای که در مباحث جمعیت شناختی مطرح است را با لحاظ استانداردها وضعیت خود بررسی کنیم تا ببینیم در چه مرحله‌ای قرار داریم.

 

نکته سوم که وضعیت ما را مشخص می‌کند جملات و صحبت‌های دشمنان است که اکنون پس از گذشته 27 سال از سیاست کاهش جمعیت درباره وضعیت کشور ما قضاوت می‌کنند. البته شخصیت‌های خارجی به دو قسم تقسیم می‌شوند که برخی کارشناسان جمعیتی سازمان ملل، یا اندیشمندان رشته جمعیت شناسی هستند، ولی وجه شاخص کسانی هستند که با ما و ملت ما خصومت دارند، همانند شخصیت‌‌های آمریکایی، سیاستمداران استکبار جهانی و یا سازمان‌های جاسوسی. اگر از این بعد بررسی کنیم می‌توانیم وضعیت خودمان را تشخیص دهیم.

 

 

رسا ـ مقداری بیشتر درباره منظر دوم و سوم بفرمایید؟

 

در این‌جا دو موضوع مطرح است، نخست پاسخ به این مطلب که از دیدگاه علمی و کارشناسی وضعیت جمعیتی ما در چه موضعی قرار دارد و با توجه به این وضعیت می‌توان نسبت به‌ آینده امیدوار بود و یا باید احساس نگرانی کرد؟ چه راهکارهای باید اندیشید؟

 

بهترین معیار در درک مسائل جمعیتی توجه به آمارها و اصطلاحات جمعیتی شناسی و به عبارتی فهم کمی و رقمی جمعیت است. اصطلاحات مختلفی در علم جمعیت شناسی برای تبیین بافت جمعیت به کار می‌رود، عباراتی همانند نرخ باروی کل، رشد سالانه جمعیت، بعد خانوار و تعیین مفاهیمی همچون جایگاه کشور به قیاس جمعیت جایگزین و دیگر موارد.

 

راحت‌ترین اصطلاح مفهوم نرخ باروی کل است، در این اصطلاح تعیین می‌کنیم تعداد فرزندان به نسبت زنانی که شأن مادری دارند به چه میزان است. به عبارتی دیگر زنان جامعه که به عنوان محور در تعیین آمارهای جمعیت شناختی مورد لحاظ قرار می‌گیرند، یعنی جمعیت زنانی که می‌توانند مادر باشند ـ سن 15 تا 49 سالگی ـ در حال حاضر و یا در هر زمان دیگر تقسیم بر تعداد فرزندان موجود می‌شود و این‌گونه نتیجه نرخ باروی کل به دست می‌آید و با توجه به این نرخ می‌توان وضعیت جمعیت را مشخص کرد.

 

برای نمونه اگر در نظر بگیریم در یک محله‌ای 6 زن با دارا بودن دامنه سنی باروی زندگی می‌کنند و در این محله 10 فرزند نیز وجود دارد، می‌توانیم بگوییم نسبت جمعیت در این محله 10 نسبت به 6 است، یعنی سهم هر زن 6/1 فرزند است که به 2 فرزند هم نمی‌رسد و نرخ باروی کل این محله حدود 7/1 می‌شود، اتفاقا نرخ باروی کشور در سال 90 نیز 7/1 بود، یعنی سهم هر زنی به عنوان مادر به 2 فرزند نمی‌رسید.

 

حالا این پرسش مطرح می‌شود این نسبت باید برحسب نظام آفرینش ـ تکوینی ـ به چه میزان باشد. اگر پدر و مادر را در نظر بگیریم 2 نفر می‌شوند که قاعدتا این 2 نفر یک زمانی از دنیا خواهند رفت و اگر 2 نفر به جای این‌ها باشند نسل بشر منقرض نخواهد شد، چرا که دو نفر فوت کرده و 2 نفر متولد شده است، ولی چون حوادث و سوانح وجود دارد باید تعداد فرزندانی که به دنیا می‌آیند بیش از 2 نفر باشند تا جای والدین را پر کنند که آن را 1/2 معین کرده‌اند که مساوی با نرخ جمعیت جایگزین می‌شود. البته این میزان براساس میانگین تولد است و اگر زنی فرزند به دنیا نیاورد زن دیگر باید 2/4 فرزند به دنیا بیاورد که به صورت میانگین برای 10 زوج 21 فرزند می‌شود.

 

در هر جامعه‌ای از جوامع انسانی در سطح جهانی میزان تولد از 1/2 پایین‌تر باشد زنگ خطر به صدا در می‌آید، یعنی جامعه به سمت جمعیت منفی در یک دوره می‌رود. البته تا زمانی که والدین در قید حیات هستند جامعه به سمت جمعیت منفی نمی‌رود ولی چون زیر 2/1 کودک دارند در یک زمانی این پدیده رخ خواهد داد و شکی در آن نیست. در حال حاضر نخستین نکته قابل فهم و درک این است که وضعیت کشور ما زیر حد جایگزین است، یعنی موالید دهه‌های قبل که اکنون میانسال یا پیر هستند وقتی از دنیا می‌روند طبقه بعدی جای آن‌ها را پر نمی‌کند و این یک امر مسلم است.

 

اکنون در مفهوم نرخ باروی کل سهم هر زنی در کشور ما که می‌تواند شأنیت مادری داشته باشد 7/1 است، این آمار براساس 1/2 نشان می‌دهد که ما با سطح جایگزین بسیار فاصله داریم، سطحی که بقای انسان در کشور ما است، یعنی حدود 4/ فاصله داریم. در حالی که در سال‌های 55 تا 65 نرخ باروی کل در کشور ما حدود 7/6 و دسته کم 5/6 بوده است، یعنی سهم هر مادری 6 و نیم فرزند به صورت میانگین بوده و ما از بالاترین نرخ رشدهای جهانی بودیم، ولی امروز حتی از بسیاری کشورهای غربی که روبه انقراض بودند و خودشان را جمع کردند در رده پایین‌تری قرار داریم.

 

امروز ما از آمریکا، انگلیس و اسرائیل در بحث افزایش جمعیت بسیار عقب‌تریم و در میان 26 کشور منطقه که برای ما از نظر جغرافیای سیاسی بسیار اهمیت دارند از حیث جمعیت در رتبه 25 قرار داریم، یعنی از حیث کاهش جمعیت از طرف نمره منفی رتبه دوم را داریم.

 

این افت جمعیتی کشور از 1/6 در فاصله سال 68 تا 90 به 7/1 به گونه‌ای است که در تاریخ بشریت سابقه نداشته و در طی این فاصله زمانی این تعداد کاهش جمعیت رخ نداده است، یعنی کاهش 4 برابری. اساسا در هیچ کشوری شیب نزول جمعیتی این‌گونه نبوده و این به کاهش جمعیت تعبیر نمی‌شود بلکه جمعیت شناسان پرتگاه یا سقوط آزاد جمعیتی ایران مطرح می‌کنند که اگر این موضوع در مباحث اجتماعی، توسعه، اقتصاد، ژئوپلتیک و جغرافیای سیاسی بحث شود فرد عواقب پرتگاه جمعیتی را می‌تواند متوجه شود.

 

البته برای قشر نخبه و فرهیخته قابل توجه است که قرار نبود در بحث کاهش جمعیت به این سرعت تنزل پیدا کنیم، قرار بود از سطح 5/6 نرخ باروی کل به 4 فرزند در یک شیب بسیار ملایم و در طول 23 سال کاهش پیدا کنیم، یعنی قرار بود در سال 90 برای میانگین 4 فرزند یا نرخ باروی کل 4 و پس از آن با تغییر اوضاع کشور برای افزایش جمعیت یا تثبیت فرزندان برنامه‌ریزی کنیم، هیچ زمانی قرار نبود ما از میانگین 4 فرزند پایین‌تر بیاییم ولی مسائلی رخ داد که دارای نمره بی‌سابقه در جهان شدیم و در طی 3 سال ـ 68 تا 71 ـ نرخ باروی کل را به 4 رساندیم، این تنزل و سقوط تا سال 90 ادامه داشت که به 7/1 رسیدیم، در این رقم نیز پیش بینی‌های حتمی نهفته است.

 

 

رسا ـ این پیش بینی‌های حتمی نهفته در نرخ آماری 7/1 چیست؟

 

نخست باید نرخ رشد سالانه جمعیت ما بررسی شود، یعنی نسبت جمعیتی که هر سال به جمعیت موجود اضافه می‌شود. برای نمونه ببینیم سالانه به چه میزان بر جمعیت 76 میلیون نفری کشور ما افزوده می‌شود، برای این کار نسبت سنجی‌های صورت می‌گیرد، برای نمونه موالی کشور با افراد کاسته شده از کشور مقایسه می‌شود که مهم‌ترین شاخصه کاستی‌ها نیز مرگ و میر است، مابه التفاوت میان موالی و کاستی‌ها ـ مرگ و میر ـ آن چیزی می‌شود که به جمعیت کشور اضافه شده است.

 

موالی کشور در سال 90 حدود 1 میلیون 400 هزار نفر بوده و چیزی حدود 500 هزار نفر مرگ و میر وجود داشته که مابه التفاوت میان این‌ دو 900 هزار نفر می‌شود، به قیاس کل جمعیت موجود آن سال 29/1 به جمعیت کشور اضافه شده است، با این آمار اگر ما یک روستا را با جمعیت 100 نفر در نظر بگیریم باید بگوییم که در یک سال حتی 2 نفر به جمعیت آن روستا افزوده نشده و این نرخ از پایین نرخ‌های جهانی است که کشور ما داراست. در حالی که در سال 90 قریب به 5/22 میلیون زن شأن مادر شدن ـ سن 15 تا 49 ـ در کشور داشتیم و از این تعداد زن با لحاظ مابه التفاوت مرگ و میرها و سوانح 900 هزار موالید سالانه افزایش پیدا کرده است. با توجه به این‌که 5/22 میلیون نفر از بانوانی که در سال 90 توان باوری داشته‌اند خود متولد شده سالیانی هستند که ما در آن نرخ رشد بالای داشتیم، یعنی از سال 55 تا 74 که دارای نرخ باوری 5/6 تا 3 را داشته‌ایم. از این‌رو در آن زمان که ما موالی زیادی داشتیم اکنون 5/22 میلیون زن داریم که جمعیت خوب و بالای است و این‌ها در سال حدود 1 میلیون جمعیت به جمعیت ما اضافه می‌کنند.

 

ولی زمانی این 5/22 به تدریج در دهه‌های مختلف از سن باوری خارج شده و به سن یائسگی و پیری تبدیل می‌شوند، ولی آیا این جمعیت به تدریج کاهش می‌یابد؟ خیر، ناگهان به یک جمعیت پیر تبدیل می‌شود، چرا که موالید ما در یک فاصله بسیار کوتاهی از 5/6 به 7/1 رسیده‌ است، بنابراین زنانی که نقش اصلی تولید جمعیت را دارند به زودی و به عبارتی در یک چشم بر هم زدن کاهش می‌یابند، حتی در سال 1404 که چشم انداز جمهوری اسلامی ایران است از حیث منابع و نیروی انسانی در بحران بسیار جدی قرار خواهیم داشت، یعنی در خشکسالی جمعیتی قرار خواهیم داشت، چرا که 5/22 میلیون زن دارای شأن مادری به تدریج و پی در پی به یک چهارم این مقدار تبدیل می‌شوند. در یک نگاه بسیار خوشبینانه به 6 تا 7 میلیون نفر تبدیل می‌شود و این تعداد قرار است سالانه به چه میزانی فرزند به دنیا بیاورد؟! اگر این‌گونه پیش برویم جمعیت منفی و جمعیت پیر در ایران قطعی خواهد بود و راه برون رفت از آن برای ما بسیار سخت خواهد بود. با این آمار که بنده بیان کردم مشخص می‌شود که ما وضعیت بسیار حادی داریم.

 

البته درست است که ما در وضعیت خطر هستیم ولی این‌که بگوییم هیچ‌گونه امیدی نداریم درست نیست. چرا؟ چون ما در دهه‌های قبلی از لحاظ رشد جمعیتی وضع مطلوبی داشتیم و آن‌ها در سال‌های فعلی به سن طبقه کار رسیده‌اند، یعنی دارای سن 15 تا 64 هستند، اگر در یک کشوری جمعیت کارش 70 درصد جمعیت را تشکیل دهد آن کشور به عنوان فاز طلایی جمعیت مشهور می‌شود، به آن پنجره جمعیتی نیز می‌گویند. ما در پنجره جمعیتی قرار داریم، چرا که جمعیت جوان و میانسال خوبی داریم؛ اگر به خود بیاییم و زمینه‌های افزایش جمعیت را فراهم کنیم، چه از لحاظ نگرش اجتماعی و چه زیر ساختارهای اقتصادی و دیگر مسائل همانند سبک زندگی و اشتغال این امید را داریم که از بحران بسیار جدی تا حد قابل توجهی بتوانیم بیرون برویم، در غیر این صورت اگر دچار جمعیت پیر شویم انواع بحران‌ها به ویژه مسائل اقتصادی دامنگیر ما خواهد شد.

 

 

 

رسا ـ از منظر دشمنان و اندیشمندان خارجی وضعیت جمعیتی ما چگونه است؟ آیا ابعاد سیاسی قضیه نیز در این منظر مشاهده می‌شود؟

 

بله؛ قسمتی از ابعاد سیاسی در منظر سوم که دیدگاه اندیشمندان خارجی ـ جمعیت شناسان و کارشناسان سازمان ملل و سیاستمداران استکبار جهانی ـ مشخص می‌شود. به طور کلی سیاست استکبار و حتی سازمان ملل که یک بخش پنهان استکبار جهانی است نسبت به کشور ما این است که حتی المقدور در چالش‌ها به گونه‌ای واقع شویم که برون رفت از آن بسیار سخت باشد، چرا که آن را به عنوان یک پیروزی می‌دانند.

 

در گزارش‌های سازمان ملل وضعیت جمعیتی ایران کاملا تصریح و با توجه به آمارهای مختلف و سرشماری سال 85 و 90 نرخ باوری 7/1 کشور بحران‌های جمعیتی، جمعیت منفی و پیر برای آینده کشور از سوی این سازمان مشخص شده که سه سناریو برای آن طرح کرده‌اند. یک سناریو این است ما وضعیت جمعیتی را تغییر دهیم و به وضع خوب برسیم، سناریوی دیگر افزایش جمعیت به نسبت کم و سناریو سوم باقی ماندن در وضعیت فعلی است، سناریوهای سازمان ملل فرضی نیستند بلکه آن چیزیست که در این سالیان واقع شده است، یعنی نرخ باروی کل که پیوسته به ویژه در سال 90 کاهش پیدا کرده است. از این سه سناریوی که سازمان ملل مطرح کرده دو سناریو متوسط و رو به بالا فرضی و سناریو سوم سناریوی واقع شده و گزارش‌های موجود است.

 

جدای از بحث پیش بینی سازمان ملل، در همایشی که مجامع علمی جمعیت شناسان داشتند وضعیت جمعیتی ایران به عنوان منفی‌ترین اوضاع جمعیتی بیان شد و این تعبیر پرتگاه جمعیتی از جمعیت شناسان است، یعنی خود آن‌ها وقتی وضعیت افت جمعیتی کشور ما را مشاهده می‌کنند از آن به عنوان پرتگاه جمعیتی تعبیر می‌کنند.

 

ولی مهم‌ترین مسأله دیدگاه استکبار جهانی است، در سالیان گذشته و طی فرصت زمانی یعنی 68 به بعد پیوسته کشور ما از سوی مجامع غربی برای کاهش جمعیت تشویق می‌شد، حتی ما را به عنوان یک کشور الگو معرفی می‌کردند و شاید از اندیشمندان مذهبی ما نیز تقدیر می‌شد.

 

بنده بخاطر دارم وقتی خانم دکتر شفیق، نماینده پاکستانی الاصل سازمان ملل برای تشویق کشور برای کاهش جمعیت به ایران آمد، در آن زمان ضمن تشویق کشور از آقای بوش پدر گلایه ‌کرد که سیاست‌های کاهش جمعیت را برای آمریکا نپذیرفته است. سازمان ملل با این کار می‌خواست بیان کنند که سیاست‌ کاهش جمعیت یک بحث منطقه‌ای نبوده و برای تمام جهان است تا سیاست‌های پنهانی پنهان بماند و برای کشورهای که بالفعل و یا بالقوه دشمن و رقیب آمریکا هستند آشکار نشود. حتی برای رقبای آمریکا همانند چین نیز چنین سیاست‌های اعمال شده است.

 

پیوسته کشور ما از سوی سازمان ملل برای کاهش جمعیت تشویق می‌شد و سه مقام از کشور در این زمینه مدال دریافت کرده‌اند که از این افراد دو مقام از وزارت بهداشت و یک نفر از کارشناسان جمعیت شناختی هستند. حتی از اندیشمندان مذهبی ما نیز سپاسگذاری شده است.

 

اگر سیاست‌های کاخ سفید را متأثر از اندیشمندان آمریکایی بدانیم که این‌ها سیاست‌های شیطانی را تدبیر می‌کنند یکی از برجسته‌ترین آن‌‌ها «زیبگینو برژینسکی» است که در مارس 2010 در مصاحبه‌ای با وال استریت ژورنال با عنوان «چگونه روحیه خود مختار ایران در مسائل هسته‌ای را کنترل کنیم»، نکاتی را توضیح می‌دهد و سپس می‌گوید «در رأس مطالب می‌خواهم به این نکته تأکید کنم که از حمله پیش دستانه به تأسیسات اتمی ایران خودداری کنید و با ایران مذاکرات هسته‌ای را استمرار دهید، با ایرانیان بازی طولانی و مستمر داشته باشید، چون ایران در معرض یک خطر قریب الوقوع حتمی است، چرا که تغییر نسلی و نقشه‌های جمعیتی زمان را به ضرر ایران پیش خواهد برد.» سخنان این فرد نشان می‌دهد که یک کابوس حتمی کشور را تهدید می‌کند و آن‌ها به این موضوع دلخوش کرده‌ و آن را حتمی می‌دانند. از دیگر ایران شناسان آمریکایی نیز به این موضوع اشاره شده‌ و برای خود بهترین موقعیت عنوان کرده‌اند؛ حتی یکی از این افراد مطرح می‌کند «ما در ایران نیازی به تغییرات تدریجی نخواهیم داشت و برای ما فرصت بسیار بنیادینی پیش آمده که قضایا را از ریشه حل خواهد کرد و آن وضعیت جمعیتی است و نه تنها جمعیت اوضاع این کشور را، بلکه فرهنگ آن را نیز از لحاظ اخلاقی کاملا به پرتگاه می‌برد.»

 

بیش از این‌ها نیز آمریکایی‌ها سیاست‌هایی در جاهای مختلفی همانند صندوق بین‌المللی پول داشته‌اند که در کشور ما رصد نشده بود. سازمان سیا و حتی پنتاگون به وضعیت جمعیتی کشور توجه داشته و با خوشحالی ایران را در آمار جمعیتی پس از خود آمریکا که دارای فرهنگ مادی و لذت‌گرایانه است قرار داده‌اند. البته آن‌ها سیاست‌های مهاجرت پذیری دارند ولی مشوق‌های فراوانی برای خانواده‌های پر جمعیت دارند. خود آمریکایی‌ها نسبت به موضوع جمعیت بسیار حساس بوده، هیچ یک از سیاستمداران موافق کاهش جمعیت نیستند و پیشنهادهای سازمان ملل را رسما پس زده‌اند، حتی جمهوری خواهان سقط جنین را مسأله بسیار منفی تلقی می‌کنند. آمریکایی‌ها تا حدودی در سیاست‌های افزایش جمعیت موفق بوده و وضعیت بالفعلشان بهتر از وضعیت کشو ما است، گرچه ما فرصت‌های جبران داریم و اگر بخواهیم می‌توانیم وضعیت بهتری از آن‌ها داشته باشیم.

 

ادامه دارد... .

 

/401/993/م

ارسال نظرات