تجدیدنظرطلبان از ادعاهای خلاف واقع تا دروغهای سیاسی
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، پیام انتخابات در ایران به دنیا دو موضوع اساسی بود: اول اتکای نظام جمهوری اسلامی به مردم و احترام به گردش نخبگان در تصدی مسئولیتها و پاسخگو بودن آنها در برابر مردم و دوم صحت و سلامت انتخابات در ایران برخلاف ادعاها و جنجالآفرینی یک جریان در طول سالهای اخیر.
انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی و پنجم خبرگان رهبری باردیگر نشان داد که گردش نخبگان در جمهوری اسلامی و تغییر موازنه قدرت فقط به خواست و اراده مردم بستگی دارد و این مردم هستند که کارگزاران خود را انتخاب میکنند، برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه که هیچ گونه حقی در تعیین سرنوشت خود ندارند. مشارکت قابل توجه مردم نشان داد که مردم همچنان به تعیین سرنوشت خود حساس هستند و مانند گذشته با شور و حرارت پای صندوقهای رأی حاضر شده و به نامزدهای مورد وثوق خود رأی میدهند. آنچه در این میان نباید کم اهمیت جلوه کند آن است که در انتخابات امسال به قول گفتههای مقامات رسمی کشور دو تن از محصوران فتنه هم رأی دادند؛ موضوعی که نشان میدهد مدعیان تقلب در سال 88، خود هم به سلامت و صحت انتخابات در کشور معترف بودهاند و آنچه در آن سال ادعا میکردند دروغ بوده است. به راستی پاسخ آن همه هزینه در سال 88 که به حیثیت نظام و انقلاب وارد شد را چه کسی قرار است بدهد؟ چرا مدعیان دیروز تقلب امروز به صراحت در پیشگاه مردم اقدام به عذرخواهی نمیکنند و اعتراف نمیکنند که مسبب اصلی هزینههای دیروز خود آنها بودهاند.
کارکردهای جریان مورد وثوق غرب برای نظام سلطه
همانطور که گفته شد جریان غربگرای داخلی که در سال 88 بدترین اتفاقات تاریخ انقلاب را رقم زدند امروز مدعیترین افراد در پیروی از حضرت امام بوده و خود را از سابقون انقلاب میدانند، در حالی که رفتار و مواضع آنها به شدت مورد تأیید و حمایت نظام سلطه قرار میگیرد و غربیها اصلیترین حامیان خود در داخل ایران را همین جریان میدانند. آنگونه که معاون جان کری عنوان میکند: «میانهروهای ایرانی عادت به همکاری با امریکا پیدا کردهاند.» آنتونی بلینکن معاون وزیر امور خارجه امریکا در امور سیاسی در مصاحبه با چارلی رز از شبکه تلویزیونی بلومبرگ با اشاره به مذاکرات هستهای چهار ویژگی اصلی جریان غرب گرای داخلی را اینگونه بیان میکند:
1 - این گروه در مقابل کسانی در ایران قرار دارد که عقیده دارند توافق هستهای میتواند ایده انقلاب ایران را آلوده کرده و آن را از بین ببرد.
2 - این گروه، در اثر فشردگی مذاکرات نوعی عادت به همکاری با امریکا پیدا کردهاند.
3 - این گروه که امریکا با آنها مذاکره کرده، میانهروهایی هستند که آینده و منافع ایران را در تعامل عملگرایانهتر با بقیه جهان میبینند.
4 - این گروه در ایران محبوب است اما درون سیستمی بسیار محدود و بسته عمل میکند.
در حالی جریان تجدیدنظرطلب مورد حمایت غرب است که رهبران این طیف همچنان منکر چنین موضوعی میشوند آن هم در شرایطی که حمایتهای مستمر و همهجانبه مقامات و رسانههای غرب از این جریان در انتخابات اخیر و گذشته خلاف چنین ادعایی را اثبات میکند.
مظلومنمایی؛ ابزار همیشگی تجدیدنظرطلبان
حال در شرایطی جریان تجدیدنظرطلب توانسته در تهران آرای حداکثری را اتخاذ کند که مدعی است توانسته در کل کشور نصف کرسیها را از آن خود کند.
اما با نگاهی به صفحه روزنامههای منتسب به این جریان میتوان پی برد که چنین ادعایی خلاف واقع است چراکه شخصیت و رسانهها قبل از برگزاری انتخابات عدد واقعی نامزدهای اصلاحطلب در کشور را نزدیک به 70 تن عنوان میکردند؛ ادعایی که امروز غیرواقعی بودن آن ثابت میشود.
در ابتدا اعضای جریان اصلاحات بهطور گسترده با حمله به شورای نگهبان در جهت مطامع سیاسی خود سعی کردند خود را مظلوم و در تنگنا و به قولی دستبسته جلوه دهند و سخنانی در این باب که کاندیدایی در کشور ندارند و حتی نیروهایشان به 30 نفر هم نمیرسد در میان افکار عمومی سمپاشی کردند تا بدینجهت شورای نگهبان را قربانی اهداف سیاسی خود کنند و احساس ترحم مردم را در جهت منافع خود برانگیزند. در همین راستا حسین مرعشی در مورد ردصلاحیتهای اصلاحطلبان اظهار داشت: «جمعاً در کشور 3 هزار اصلاحطلب ثبتنام کردهاند که تنها 30 نفر تأیید شدهاند، بر این اساس تنها یک درصد اصلاحطلبان تأیید شدهاند.» در پاسخ به چنین ادعایی محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با تأکید بر اینکه «از همه گروهها بهاندازه کافی کاندیدای تأیید صلاحیت شده وجود دارد»، بیان کرد: «آنطور که به من اطلاع دادهاند، در حال حاضر اصلاحطلبان 2/5، اصولگرایان سه و مستقلها نیز سه برابر کرسیهای مجلس نامزد دارند.»
محمدنبی حبیبی، دبیر کل حزب مؤتلفه اسلامی هم در موضعگیری مشابه با اشاره به انتقادها از رد صلاحیت کاندیداهای اصلاحطلب گفت: «تا آنجا که ما اطلاع داریم، اصلاحطلبان خود را بهاندازه کافی برای یک رقابت جدی با اصولگرایان آماده کردهاند و ردصلاحیت برخی از آنها مانع رقابتشان با اصولگرایان نخواهد شد.»
رسول منتجبنیا، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو حزب «اعتماد ملی» از جمله کسانی است که این آمارسازیها را زیر سؤال میبرد. منتجبنیا روز گذشته در واکنش به اظهارات انجام شده با تأکید بر اینکه اکثریت قریب به اتفاق اصلاحطلبها را ردصلاحیت و از دور خارج کردهاند، به «ایران» گفت: «همان رقمی که دوستان اعلام کردند، درست است و از کل 3 هزار نفر چیزی در حدود بین 30 تا حداکثر 50 نفر کاندیدای قابل طرح داریم.»
صادق زیبا کلام نیز در راستای مظلومنمایی بیان میدارد: «در رد صلاحیتهایی که صورت گرفته 3 هزار اصلاحطلب ثبتنام کرده بودند که تنها 30 نفر از آنها را شورای نگهبان تأیید صلاحیت کرده است. واقعیتها نشان میدهد که در خیلی از استانها حتی یک نامزد اصلاحطلب هم وجود ندارد. این شیوه رد صلاحیتها بیانگر آن است که شورای محترم نگهبان بیش از آنکه مصالح و منافع مردم را لحاظ کند، مصالح و منافع حاکمیت و جریان خاص سیاسی را لحاظ کرده است و هر کس که منتقد این جریان بوده و درگذشته انتقادی به این جریان داشته، رد صلاحیت کرده است. شورای نگهبان، منافع سیاسی این جریان سیاسی را بیش از منافع سیاسی مردم در نظر گرفته است.»
اما بعد از انتخابات ورق برگشته و اصلاحطلبان با وجود اینکه ادعا میکردند کاندیدایی در کشور ندارند از کاندیداهای خود رونمایی کرده و خود را پیروز انتخابات لقب میدهند. آمار و ارقامی که این جریان سیاسی مدعی آن است در رسانههای زنجیرهای و شبکههای اجتماعی و موبایلی بهطور گسترده منتشر شد. در این باب حتی از رقم اصولگرایان کم کرده به مستقلها و اعتدالیون افزودند تا بیشتر بر پیروزی اصلاحات در این انتخابات تأکید کنند. اصلاحطلبان همواره در ادوار مختلف با حمله به ساختارهای انتخاباتی، مظلومنمایی و تخریب رقیب و پخش دروغهای بزرگ سعی کردند که به کرسیهای مختلف دست یابند که نمونه بالا نیز یکی از این موارد است که میزان صداقت این جریان سیاسی در رویارویی با افکار عمومی را بهخوبی نشان میدهد.
ادعاهایی که از واقعیت فرسنگها فاصله دارد
باید از سران مدعیان اصلاحطلبی پرسید که چگونه واقعیتهای صحنه سیاسی را پنهان کرده و به جامعه سخنانی خلاف واقع میگویند، چرا از یک سو – به گفته مایکل لدین- خواهان حمایت غربیها از جریان متبوع خود شده و از سوی دیگر و در ظاهر حمایتهای وابستگان به نظام سلطه را انکار میکنند؟ چرا مدعی ردصلاحیتهای گسترده نامزدهای خود در انتخابات توسط شورای نگهبان میشوند و در مقابل و بعد از اعلام نتایج خود را پیروز انتخابات در کشور عنوان میکنند؟ چرا نباید پدران تجدیدنظرطلب با مردم صادق باشند و تا چه مدت چنین رویهای را میخواهند ادامه دهند؟/998/102/ب2
منبع : روزنامه جوان