۲۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۱
کد خبر: ۴۴۴۰۰۳

انزوای اجتماعی در دوران پسا مجازی

شكل‌گيري اينترنت و به تبع آن فضاهاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي، تغييرات اساسي در زندگي بشر به وجود آورده است. به گونه‌اي كه بي‌مسامحه مي‌توان كنشگري اجتماعي انسان‌ها را به دو دوره پيشا‌مجازي و پسامجازي تقسيم كرد.
فضای مجازی و شبکه اجتماعی

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، شكل‌گيري اينترنت و به تبع آن فضاهاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي، تغييرات اساسي در زندگي بشر به وجود آورده است. به گونه‌اي كه بي‌مسامحه مي‌توان كنشگري اجتماعي انسان‌ها را به دو دوره پيشا‌مجازي و پسامجازي تقسيم كرد.  اينترنت اگر چه در بدو پيدايش در اختيار ارتش ايالات متحده امريكا بود ولي در سال 1970 م به عرصه عمومي جامعه راه يافت و همراه با گسترش امكانات سخت افزاري، هر روز بيش از پيش جوامع گوناگون را تسخير كرد و به نوعي انقلابي شگرف در عرصه ارتباطات به‌وجود آورد.
    
    فضاي مجازي و دهكده جهاني
اين موضوع به قدري اهميت دارد كه مارشال مك لوهان نظريه‌پرداز ارتباطات و رسانه، با توجه به گسترش روزافزون اين ابزار از فضاي به وجود آمده تحت سيطره رسانه‌هاي نوين با عنوان «دهكده جهاني» نام مي‌برد، به اين معنا كه وسايل ارتباط جمعي امروز در دنيا چنان گسترش يافته‌اند كه جهاني را كه روزي مردم حتي از شهرهاي اطراف خود هم خبر نداشتند و عمده مردم آرزو داشتند ينگه دنيا را ببينند امروزه به قدري كوچك شده كه آن را به دهكده تشبيه مي‌كنند. قاعدتاً وقتي ارتباط اينقدر تنگاتنگ مي‌شود مكان ديگر معنايي ندارد و همچنين وقتي مكان تنگ شود ارزش‌ها نيز رو به تغيير خواهند گذاشت. در اين فضا كنش كنشگران نيز متفاوت مي‌شود. «حضور در فضاي مجازي و استفاده از آن در كشورهاي در حال توسعه چه با انگيزه‌هاي حرفه‌اي باشد و چه با انگيزه‌هاي فراغتي و چه مداوم و پيوسته باشد و چه مقطعي بنا بر ويژگي‌هاي خاص اين فضا تأثيرات عميقي بر جنبه‌هاي متفاوت هويت و به تبع آن بر سبك زندگي كاربران ايراني خواهد داشت. »(ذكايي و همكار، 1385).
فضاي مجازي در حقيقت نوعي فرا فضا و فضاي ذهني است(كاستلز، 1384). فضايي است كه در همه جا هست اما هيچ كجا نيست، فضايي است كه در پرتوي در دسترس قراردادن اطلاعات وسيع و سريع، به فرد قدرت نمادين بيشتر و امنيت رواني گسترده‌تري مي‌بخشد اما در همان حال او را وابسته‌تر، بي‌قدرت‌تر و مضطرب‌تر از پيش مي‌كند. فضاي سيال و بي‌حدودي است كه به سادگي، هميشه در دسترس همگان است اما به همان سادگي كه ايجاد مي‌شود ازبين مي‌رود و محو مي‌شود. فضايي است كه در پرتو تسهيل شرايط تعامل اجتماعي، توافق اجتماعي عميق‌تر و يكپارچگي اجتماعي فراخ‌تري را ايجاد مي‌كند اما باز در همان حال از زاويه ديگر به سبب كاركردهاي خصوصي و منحصراً فردي‌اش، تمايز و انزواي اجتماعي را گسترش مي‌دهد(ذكايي و همكار، 1385).
 
  فضاي مجازي و شكل دهي به حوزه عمومي
از نظر‌ هابرماس «حوزه عمومي عرصه‌اي است كه در آن افراد به منظور مشاركت در مباحث باز و علني گرد هم مي‌آيند.» حوزه عمومي به معناي دقيق كلمه، به محدوده‌اي اطلاق مي‌گردد كه حدود مشخصي براي فعاليت در آن مشخص نشده باشد. اين حوزه يك بستر خصوصي است در مقابل دولت رسمي كه ابزارهاي قدرت را در اختيار دارد و وجه تمايز آن با ساير حوزه‌ها كاركرد صرفاً اجتماعي آن است. (ريتزر، 1374).‌هابرماس حوزه عمومي را اينگونه تعريف مي‌كند: «مقصود ما از حوزه عمومي قبل از هر چيز قلمرويي از زندگي اجتماعي است كه در آن، آنچه به افكار عمومي منجر مي‌شود مي‌تواند شكل بگيرد.» (هابرماس به نقل از يزدخواستي و همكاران، 1392).
بستر اينترنت و شبكه‌هاي اجتماعي را در عصر حاضر مي‌توان از مصاديق بارز حوزه عمومي دانست. مصداقي كه حتي تعريف عبارت «حوزه عمومي» را بسط داده و تعابيري جديد در زمينه گسترش فرهنگ عمومي ايجاد كرده است. اين حوزه عمومي داراي وجوه مثبتي در بازسازي حوزه عمومي است، به گونه‌اي كه برخي انديشمندان و جامعه‌شناسان اميد به كاركرد اجتماعي چنين فضايي بسته‌اند.  آلينا تورنتون جنبه‌هاي اميدواركننده اينترنت را به عنوان احياكننده حوزه عمومي چنين بر مي‌شمارد: 1- توانايي گروه‌هاي ذي نفع كوچك براي يافتن يكديگر و برقرار كردن ارتباط2- توانايي افراد و گروه‌هاي كوچك براي معرفي خود و ارائه نظرياتشان به يكديگر3- دسترسي آسان به ديدگاه‌ها و نظريات گوناگون4- ماندگاري مواد و اطلاعات در اينترنت5- تعاملي بودن كه باعث شكل‌گيري ارتباطات دوسويه بين فرستنده و دريافت‌كننده مي‌شود(تورنتون به نقل جاروندي و همكار، 1383).
تعاملي بودن نيز يكي ديگر از مهم‌ترين امكانات رسانه‌هاي نوين است. اينترنت ويژگي‌هاي خاصي دارد و امكان برقراري ارتباطات و تعامل جهاني را ايجاد مي‌كند و با اين كار به عنوان ابزاري براي ساخت شبكه به كار مي‌رود(كاستلز، 1380: 90).
هرچند ويژگي‌هاي عمومي فضاي مجازي بستري را براي بهره‌وري بيشتر در مسير فرهنگ عمومي ميسر مي‌سازد؛ لكن با تعارض‌هايي كه در نقش‌هاي اجتماعي ايجاد مي‌كند - و در ادامه ذكر آن خواهد رفت- متقابلا بشر را با نوعي ابهام و تزلزل مواجه كرده است.
    كنشگري در جايگاه زمينه‌ساز يك انقلاب
امكان اطلاع‌رساني توسط اينترنت و شبكه‌هاي اجتماعي كاركرد اين ابزار را به مثابه يك رسانه در حد قابل توجهي ارتقا داده است. ابزاري كه نه صرفاً براي انتقال پيام و سرگرمي كاربرد دارد، بلكه مي‌تواند به بروز حوادث مهم و تأثيرگذاري در محيط پيراموني نيز منجر شود.
جنبش جوانان6 آوريل، گروه فيس بوكي مصري بود كه توسط احمد ماهر در بهار 2008 ميلادي براي حمايت از كارگران شهر صنعتي المحله الكبري كه براي اعتصاب در تاريخ 6 آوريل برنامه داشتند شكل گرفت. فعالان به شركت‌كنندگان گفتند تا سياه بپوشند و روز اعتصاب در خانه بمانند. تا ژانويه 2009 اين گروه حدود 70 هزار عضو عمدتاً جوان تحصيلكرده داشت كه بيشترشان تا پيش از آن در سياست فعال نبودند (خانيكي و همكار، 1392).
نمونه ياد شده در ايران نيز نمونه‌هاي عيني يافته و فضاي مجازي در تحريك كنشگران سياسي و توده‌ها در جريانات فرهنگي، اجتماعي و سياسي نقش جدي داشته است. تشكيل تجمعات اعتراضي يا هم آيي در يك مراسم ختم مي‌تواند نمونه‌هايي از اين كنش‌هاي متأثر از فضاي مجازي باشد.
جامعه ايران كه از نظر جامعه‌شناسي انقلاب داراي روحيه ملتهبي است به ويژه در دوره معاصر و با شدت يافتن تضاد بين سنت و مدرن اين التهاب روز به روز خود را بيشتر نشان داده است به گونه‌اي كه در فاصله نيم قرن شاهد دو انقلاب اساسي در عرصه سياسي و اجتماعي بوده است كه اولي انقلاب مشروطه بوده و دومي انقلاب اسلامي كه وسيع‌تر و گسترده‌تر از مورد اول بوده است. يكي از مواردي كه سبب بروز اين التهابات در جامعه شده بود وجود دستگاه‌هاي اطلاع‌رساني همچون روزنامه‌ها،  دستگاه چاپ، تلگراف، شبنامه‌ها و... بوده است كه به نوبه خود سبب بالا رفتن آگاهي و افزايش مطالبات مردم مي‌شده است و روحانيت نيز پيشگام آنان رهبري آنها را در دست گرفته و به بسيج آنان اقدام مي‌كردند. البته روشنفكران نيز در چنين فضايي نقش خود را به عنوان نمايندگان تجددخواه بازي كردند و در اين اواخر روشنفكران مذهبي نيز ظهور يافتند كه نقش زيادي در پيروزي انقلاب اسلامي ايفا كردند. امروزه نيز گستردگي و همه گير شدن فضاي مجازي در كشور به نحوي است كه عنوان مي‌شود بيش از دو سوم از جمعيت كشور از شبكه‌هاي اجتماعي مجازي استفاده مي‌كنند. اين برنامه‌ها با آگاهي دادن به مردم - كه گاهي اين آگاهي‌ها از نوع كاذب و شايعه است- اما به طور عمده روي كنش‌هاي مردم اثر داشته‌اند تا جايي كه كنش افراد را تغيير داده و پراكسيس و كردار اجتماعي را بالا برده است و به همين سبب مي‌بينيم در چند سال اخير مردم با توجه به آگاهي‌هايي كه از طريق اين شبكه‌ها كسب كرده‌اند دست به اقداماتي اعتراضي نيز زده‌اند. نمونه آن درباره موضوع فيش‌هاي حقوقي بوده است يا درباره اعتراضاتي كه در نواحي بختياري نشين جنوب و مركز و جنوب غربي و همچنين اعتراضات آذري زبان‌ها نسبت به پخش برخي از تصاوير و فيلم‌ها داشته‌اند همه ناشي از آگاهي مردم و اطلاع‌رساني آن از طريق فضاي مجازي است و اين خود نشانگر افزايش پراكسيس اجتماعي و همچنين رشد جامعه مدني و حوزه عمومي شده است.
از سوي ديگر يكي ديگر از اثراتي كه فضاي مجازي بر كنشگري جامعه ايران نهاده است را مي‌توان انزواي اجتماعي و گوشه‌گيري كاربران اين فضا و به ويژه جوانان و نسل جديد جامعه دانست. از اين رو كاربران اين عرصه فضا، كانون گرم خانواده، دوستان و همسالان خود را فراموش كرده‌اند و از اين رو براي ارتباطات خود به جاي ديدار حضوري به واسطه اين فضاها از همديگر كسب اطلاعات مي‌كنند. امروز در بسياري جمع‌ها مشاهده مي‌شود در حالي كه اعضا در كنار هم نشسته‌اند اما همگان سر در تلفن‌هاي خود فرو برده‌اند و از فضاي حضوري گرم جمع خارج شده و روابط را به سردي تعبير مي‌كنند. اين وضعيت خود مي‌تواند سبب‌ساز بسياري از مسائل براي آينده جامعه با پيوندهاي محكم سنتي ايران باشد. همچنين انتشار بسياري از مطالب سوء كه با برنامه‌ريزي صورت مي‌گيرد سبب تضعيف روحيه دينداري حاكم در جامعه ايران خواهد شد. به همين سبب در اين فضا كه يكي از خصايل اساسي آن بمباران اطلاعاتي افراد است سبب خستگي و دلزدگي افراد از ايفاي نقش‌هاي خودشان مي‌شود و از اين رو شاهد هستيم كه در فضاي مجازي گروه‌هاي اگنوستيگ روز به روز در حال پيشرفت و رشد هستند و جوانان جامعه در حال گرايش به اين جريانات هستند.

    داشتن روابط آزاد
از منظر علوم اجتماعي هر فرد در جهان واقعي داراي مجموعه‌اي از نقش‌هاست كه مجموع اين نقش‌ها، هويت فرد را مشخص مي‌سازد. فضاي مجازي اما همه اين تعاريف را دگرگونه ساخته و مفهوم «هويت» را كشته است. اينترنت به افراد هويتي نامعلوم مي‌بخشد. نظارتي نظير نظارت دنياي حقيقي نيز حاكم بر اين فضا نيست و همين سبب آزاد‌سازي هرچه بيشتر روابط مي‌گردد. كمينه اثر چنين بي‌هويتي آن است كه دختر و پسر نوجوان و جوان با وارد شدن به دنياي مجازي به آساني مي‌تواند با يك جماعت وسيع غيرهمجنسان خود ارتباط داشته باشد؛ آن هم نوعي از ارتباط كه چون قانون خاص و نيروي كنترل‌كننده شكل و هويت تازه‌اي به خود مي‌گيرد - ارتباطي كه در دنياي واقعي به دلايلي نظير ترس از آبرو، خانواده، جامعه، دين و مسائلي از اين دست هرگز امكان شكل‌گيري آن به اين شكل و شمايل وجود ندارد- در شبكه‌هاي مجازي به سادگي رخ مي‌د‌هد و رفته‌رفته بر سبك روابط افراد تأثيري منفي خواهد گذاشت و اين نوع ارتباط گسترده و آزاد با جنس مخالف را عادي خواهد كرد. در نتيجه سبك زندگي ديني را در جامعه اسلامي از بين خواهد برد. اين فضاي مجازي به قدري گستردگي دارد كه همه مرزها را درمي‌نوردد و از اين رو با ايجاد روابط آزاد نظام خانوادگي را مورد حمله قرار مي‌دهد و از آنجايي كه هر جامعه اساس خود را بر مبناي سلامت خانواده بنيان مي‌نهد در نتيجه هر مشكلي كه در خانواده ايراني به‌وجود آيد نتيجتاً بر ساير بخش‌هاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي جامعه نيز تأثير خواهد گذاشت.
آنچه بيان شد، صرفاً بررسي بخشي از كاركردهاي فضاي مجازي در تغيير كنش‌هاي اجتماعي افراد جامعه است. حال آنكه تأثيرات فضاي مجازي به اين امر محدود نمي‌شود و تأثيرات مختلفي از جمله اثرات روانشناختي و شخصي در زندگي افراد دارد كه مسائل و بحران‌هايي نظير فردگرايي افراطي نتيجه رشد و توسعه چنين گرايش‌هايي است./922/101/ب3

ارسال نظرات