۱۴ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۳
کد خبر: ۴۴۶۷۳۷
پای درد دل یک مدیر پرتلاش حوزوی؛

اخلاق آموزشی حوزه باید حاکم بر« قانون آموزشی» باشد

حجت الاسلام درگاهی با اشاره به اینکه در یک محیط علمی صرف، نگاه باید فقط آموزشی باشد؛ ولی در یک محیط علمی تربیتی، نگاه باید تربیتی آموزشی باشد، گفت: بنابراین باید اخلاق ‏آموزشی حاکم باشد نه قانون، قانون صِرف گاهی اوقات زدگی می‏ آورد، واقعا من به این نتیجه رسیده‏ ام باید اخلاق آموزشی حاکم باشد.
حجت الاسلام میثم درگاهی

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از بیست و سومین شماره مجله حاشیه، حجت ‏الاسلام‏ میثم درگاهی، مدیر مدرسه تازه احیا شده صالحیه است؛ مدیری جوان، پرشور، صمیمی و پرکار که با وجود مشکلات مالی برای بازسازی و مرمت بنا، مدیریت مدرسه صالحیه را در ابتدای سال تحصیلی جدید به عهده گرفت.

آیا قبل از مدیریت صالحیه مسئولیت‏‌های اجرایی حوزوی داشته‏‌اید؟

دو سال در مدرسه شیخ‏الاسلام معاونت پژوهش بودم، معاونت‏های دیگری هم پیشنهاد شد که نپذیرفتم، مدرسه صالحیه را هم به چند علت پذیرفتم: اولاً از بحث‏های علمی خودم دور نمی‏شدم، ثانیاً احساس کردم شاید تحول و تغییری ایجاد شود و آن‌طورکه خودمان دوست داریم حوزه‏ای را تأسیس کنیم.

برای ایجاد تغییراتی که فرمودید چه برنامه‏‌هایی دارید؟

در یک محیط علمی صرف، نگاه باید فقط آموزشی باشد؛ ولی در یک محیط علمی تربیتی، نگاه باید تربیتی آموزشی باشد، من احساس می‏کنم این نگاه در حوزه کمرنگ شده و رویکردها، بیشتر آموزشیِ صرف است. به نظر بنده، اولین گام در تربیت، رفاقت است، حالا نمی‏خواهم در اینجا بحث علمی کنم، ولی ببینید وقتی در روایت می‏گویند پدری موفق است که با بچه خود رفیق شود، دلیل بر این است که اگر کسی بخواهد تربیت کند، باید اولاً رفاقت را به اثبات برساند، رفیق‌شدن خیلی مهم است. مدیر باید رفیق طلبه باشد و او را درک کند.

مدیر باید زودتر از همه به مدرسه بیاید و دیرتر از همه هم برود، اصلاً زندگی‏اش باید حوزه باشد، ما با این دید آمده‏ایم، سعی‏ام بر این است که این‏‏گونه پیش برویم و نمی‏دانم چقدر می‏توانم موفق باشم، از امام زمان (ع) یاری می‏جوییم تا بتوانیم موفق شویم. تمام هدف من در گام اول در مدرسه صالحیه این است که بتوانم با طلبه‏ها رفیق شوم و درک‌شان کنم.

چه اشکالی دارد طلبه فکر کند من واقعاً درد او را مثلا برای پذیرش انتقالی‏اش دارم؟ بفهمد اگر او فعلاً یک مشکل خانوادگی دارد، من نگران او هستم. اولین کاری که مدیر باید بکند این است که گارد بسته را باز کند و احساس اخوت و برادری ایجاد کند.

علامه‏ جوادی یک جمله دارند که خیلی زیباست، می‏فرمایند: حوزه نجف را چه کسی حوزه نجف کرد؟ آن همه فیوضاتی که از حوزه نجف آمد آیا از وجود نازنین آقا امیرالمؤمنین بود؟ اگر این‏طور باشد که باید حوزه‏ مدینه پررنگ‏تر می‏شد! چون در اینجا یک معصوم خوابیده و در آنجا چند معصوم! پس وجود معصوم، حوزه را حوزه نکرد، بلکه مدیریت درست سید مرتضی بود که حوزه را از بغداد به نجف آورد و نجف را نجف کرد. سید مرتضی دید شیخ ‏طوسی خیلی خوب درس می‏خواند،‏ دویست درهم به او شهریه داد، به یکی دیگر که کم درس می‏خواند شصت درهم داد، این را می‏ گویند اخلاق ‏آموزشی؛ بنابراین باید اخلاق ‏آموزشی حاکم باشد نه قانون، قانون صِرف گاهی اوقات زدگی می‏آورد، واقعاً من به این نتیجه رسیده‏ام باید اخلاق آموزشی حاکم باشد.

ببینید باز هم می‏گویم من آدمی نیستم که بگویم نباید به درس اهمیت داد، اگر نمی‏خواستم به درس اهمیت بدهم خودم این توفیقات علمی را نداشتم. باید به درس اهمیت داد، ولی با انعطاف خودش، قانون صرف، شکننده است. خوب این اخلاق آموزشی، ثمراتش چه می شود؟ ثمراتش آن جوّ رفاقت می‌شود.

ما این‌گونه رشد کردیم. آن زمانی که سیوطی می‏خواندیم، سیوطی تمام نمی‏شد، ساعت سه نیمه‏شب سر کلاس می‏رفتیم، نماز صبح می‏خواندیم، بعد از نماز هم تا هفت صبح کلاس را ادامه می‏دادیم، اخلاق آموزشی ثمراتش این است، طرف بفهمد تو واقعاً دلت برایش می‏سوزد، او هم درس می‏خواند، خوب هم درس می‏خواند؛ پس ما در صالحیه دوست داریم اول رفیق باشیم، دوم اینکه طلبه‏های فاضل و عالم و با روحیه جهادی و ایثارگر بسازیم.

ببینید من بسیار علاقه‌مندم این ضلع مدرسه را خودمان بسازیم، بیل و کلنگ‏ها را باید از بسیج طلاب بگیریم، باید بعدازظهرها هر کسی بیکار شد برود کار کند، درسش را بخواند، بحثش را بکند، خسته که شد عوض اینکه بنشیند در حیاط چای بخورد، برود کار کند. این را می‏گویند روحیه ایثارگری. در جبهه هم همین‏ روحیه حاکم بوده، با روحیه جهادی خیلی پیش می‏رویم. شما نگاه کنید تا الان آنهایی که من دیدم سه بار دست‏شویی‏ها را شسته‌اند، ولی چه کسی به اینها گفته بروند دست‏شویی‏ها را بشویند؟ خودشان می‏روند. هدف ما این است اولاً طلبه‏ها باهم رفیق بشوند، ثانیاً خوب درس بخوانند، ثالثاً روحیه جهادی داشته باشند. بدون روحیه جهادی، کار پیش نمی‌رود، شب و روز باید بدوی. اگر بیایی اینجا بنشینی و تا ساعت نه صبحانه بخوری و بعدش بگویی و بخندی و بعدش روزنامه بخوانی و بعدش هم بگویی حالا تمام شد، به جایی نمی‏رسیم.

همت من هم این است که یک جوّ آرامی برای عزیزان ایجاد شود که إن‏شاءالله بتوانند خوب درس بخوانند.

 بعد از ایجاد اخوت و رفاقت گام بعدی‌تان چیست؟

وقتی اخوت و رفاقت ایجاد بشود، به یک برنامه منظم تبلیغی مخصوصاً در شهر قزوین نیاز داریم. بعضی از سازما‏ن‏های تبلیغاتی کار می‏کنند، نمی‏خواهم بگویم کار نمی‏کنند، ولی ما به یک حرکت فراتر از آن نظام‏های تبلیغی رایج مثل سازمان تبلیغات و اداره اوقاف و... نیاز داریم، و آن در صورتی امکان‌پذیر است که شما گروهی منسجم شوید.

برای مثال در همین شهر، «سرای سعدالسلطنه» را فرض کنید، چه اشکالی دارد ما بگوییم در کل دهه محرم می‏خواهیم سی تا آخوند آنجا باشد؟ ببینید چه تحولی در شهر ایجاد می‏کند! مردم خواه‏ناخواه می‏خواهند از اینجا رد شوند، اینجا همه یکدست کار تبلیغی انجام دهند، ببینید می‏شود یا نمی‏شود؟ چه اشکالی دارد ما الان یک گروه مبلّغ به لشکر شانزده قزوین بفرستیم؟ ما وقتی قم بودیم یک گروه تبلیغی تشکیل دادیم، در آغاز پنج شش نفر بودیم، بعد پانزده شانزده نفر و بعد چهل نفر شدیم. یک بار لواسانات تهران رفتیم، چهل روحانی بودیم که به یک لشکر رفتیم، شب و روز باهم بودیم، شب‏ها در یک منطقه جمع می‏شدیم، با حال خودمان خوراک فرهنگی بچه‏ها را آماده می‏کردیم تا فردا، همه همان موضوع را مطرح می‌کردیم، می‏رفتیم بین کل آن جوانان و پرسنل در مورد یک موضوعی صحبت می‏شد، ویدالله مع الجماعه. آن وقت آدم اثر تبلیغ این‏چنینی را خواهد دید. کار جمعی برنامه دوم ماست، عرض کردم این مطلب، ‏نیازمند این است اول مقداری خودمان را جمع کنیم، رفیق و یک گروه شویم تا بعد.

تعریف‌تان از حوزه تراز انقلاب اسلامی و برنامه‏‌های‌تان را برای آن بیان کنید

حضرت آقا در یکی از سخنرانی‌ها گفتند: نباید در محیط‏های آموزشی، سیاسی‏بازی رواج پیدا کند. به نظر من حوزه تراز انقلاب باید یک حوزه آزاد باشد. آزادفکری باید اصل باشد و نباید در قیدوبند سیاست‏بازی باشد، سیاسی‌بودن با سیاست‏بازی فرق می‏کند. ما نه در این حزب قرار داریم و نه در آن حزب، ما معتقدیم نظام جمهوری اسلامی یک نظام حق است و حفظ این نظام و گام‌برداشتن در جهت اهداف آن هم حق است و وظیفه شرعی ماست، حوزه باید برای حفظ این انقلاب و اسلام حرکت کند، هر روز هم یک وظیفه بر عهده‏اش است، اما وظیفه کلی طلبه، مهذب‌بودن و جامعیت است.

هم خوب درس بخوانیم، هم خوب کار بکنیم، هم دشمن را بشناسیم، هم از اوضاع و احوال جامعه باخبر باشیم، اینها تراز یک حوزه است. اگر صرفاً به درس بپردازیم و بحث تهذیب را رها کنیم نمی‏شود، یا اینکه صرفاً به تهذیب بپردازیم و درس را رها کنیم نمی‏شود، یا صرفاً به کارهای جهادی بپردازیم و درس را رها کنیم، باز هم نمی‏شود. باید در همه عرصه‏ها همه با هم پیش برویم و این، شدنی است. من از سیاست‏بازی و حزب‏بازی بدم می‏آید، ما در راستای ولایت هستیم، برای نظام هم کار می‏کنیم، تلاش می‏کنیم، هرگز هم عقب نمی‏نشینیم، اگر وضعیت اقتضا کند به میدان هم می‏آییم. این برداشت من از حوزه است، تا الان هم اینجور بودم و خودم را در قیدوبند هیچ حزبی ندانسته‏ام./875/ت303/س

ارسال نظرات