گفتوگوی تمدنها در نظام سلطه یکطرفه است
اشاره: یکی از مهمترین مباحثی که در شکلگیری انقلاب اسلامی ایران تأثیر بسزایی داشت مسأله تربیت معنوی و دینی جامعه بود که در دوران حکومت پهلوی روندی نزولی را در پیش گرفته بود و سبب اعتراض علما و مردم متدین جامعه شد و نهایتاً به انقلاب و برپایی حکومت جمهوری اسلامی انجامید.
با تثبیت حکومت جمهوری اسلامی در ایران در ظاهر تربیت معنوی و دینی جامعه مشهود بود و ظواهر اسلامی از قبیل حجاب بانوان و اسلامی کردن قوانین انجام گرفت ولی با گذشت نزدیک به چهار دهه از انقلاب مشاهده میکنیم که جامعه ما و بهویژه جوانان از تربیت اسلامی و دینی فاصله گرفتهاند و اخلاق در جامعه کمرنگ شده است و رهبر معظم انقلاب هم بارها از آن به عنوان تهاجم فرهنگی و نفوذ یاد کردهاند.
با مشاهده سیر نزولی اخلاق و تربیت اسلامی در جامعه این سؤال در ذهن انسان شکل میگیرد که باوجود تأکید رهبران نظام بر تربیت اسلامی و اخلاقمداری در جامعه وضع قوانین مربوطه دلیل افول اخلاق و معنویت در جامعه چه چیزی میتواند باشد و چه خلأی در نظام تربیتی ما وجود دارد که نتوانستهایم به اهداف اصلی انقلاب که تربیت معنوی و احیای اسلام است برسیم و در برخی موارد هم از اهداف خود فاصله گرفتهایم.
ازاینرو خبرنگار خبرگزاری رسا در گفتوگویی تفصیلی با حجتالاسلاموالمسلمین محمد دولتخواه، عضو هیأت علمی گروه روانشناسی مؤسسه امام خمینی(ره) به این مسأله پرداخته و خلأهای تربیت معنوی در جامعه را مورد سؤال قرار داده است.
حجتالاسلام والمسلمین دولتخواه دانشآموخته حوزه علمیه قم و دارای مدرک دکترای روانشناسی از مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) است و به مدت ده سال معاونت فرهنگی و تربیتی این مؤسسه را بر عهده داشته است و اکنون نیز عضو هیأت علمی گروه روانشناسی مؤسسه امام خمینی(ره) است؛ وی همچنین مدیر مسؤول نشریه خانه خوبان از نشریات عمومی مؤسسه امام خمینی(ره) است و مقالات زیادی را در زمینه امور تربیتی به تحریر درآورده است.
وی در این گفتوگو با تأکید بر نقش اساسی و پر رنگ آموزشوپرورش در امر تربیت جامعه بر اهمیت پیوند میان اجزای مختلف متکفل امر تربیت در جامعه پرداخته است و معتقد است که باید برای تربیت جامعه یک سند بومی جامع و به روز را طراحی و اجرا کنیم تا از خطر نفوذ دشمن که هدف اصلی اش تحمیل نظام تربیتی خودش است در امان بمانیم.
در ادامه تفصیل این گفتگوی تقدیم خوانندگان رسا میشود.
رساـ به نظر شما تربیت در جامعه و نظام چه جایگاهی دارد و چطور میشود جامعه را تربیت دینی کرد؟
تربیت حادثهای بزرگ هم از نگاه اسلام و هم از نگاه علوم انسانی است؛ محور علوم الهی و علوم انسانی تربیت انسان است و برخی از علوم انسانی بیشتر در تربیت سهم دارند و برخی هم کمتر؛ روانشناسی، علوم تربیتی، روانشناسی تربیتی و اخلاق متکفل بحث تربیت در جامعه هستند و تربیت یک مقوله بزرگ است که قافله بشریت باید در این راستا حرکت کند زیرا این تربیت است که بر نظام حاکم بر دنیا حاکم است.
خود واژه تربیت بهخودیخود بار ارزشی ندارد و به معنی تغییر و تحول است و معمولاً با یک پسوند به آن بار ارزشی میدهند؛ مثلاً میگویند تربیت دینی و اسلامی و اخلاقی و معنوی و با این پسوند از معنای عام خود بیرون میآید؛ تربیت به تنهایی یک معنای گسترده دارد که در کل عالم خلقت معنا پیدا میکند و به معنی حرکت و تحول کاروان دنیا و نظام عالم از نقطهای به نقطه دیگر است و حتی در جمادات هم تحول صورت میگیرد.
بحث ما راجع به تربیت در انسان است که چه علوم حوزوی و چه علوم انسانی کلاسیک به مسأله تربیت انسان و ابعاد تربیت انسان کار دارند و حوزههای مختلفی را مانند تربیت عقلانی و تربیت معنوی و تربیت خانوادگی و دیگر حوزهها را برای تربیت انسان تعریف میکنند؛ بنابراین ما با موجودی سروکار داریم که ابعاد فراوانی دارد و میخواهیم یک تربیت جامع و کامل داشته باشیم زیرا تربیت تکبعدی کار آیی ندارد و باید در بخشهای مختلف وجود سرایت کند.
رساـ آیا تربیت یک امر فردی است یا یک فرایند اجتماعی دارد و نقش دولت در این زمینه چیست؟
در ابتدا باید دید که در تربیت چه چیزهایی و چه کسانی سهم دارند؛ نگاه تربیتی باید نظام داشته باشد و این نظام یک چارچوبی دارد که بخشهای مختلف باید در آن جاسازی شود و اگر بخواهیم به ابعاد نظام تربیتی نگاه کنیم یک زاویه این است که افراد یا بخشهایی که سهم و نقش مستقیم در تربیت دارند چه چیزها و چه کسانی هستند.
ما اگر بخواهیم نظام تربیت را ترسیم کنیم باید یک مثلث سه بعدی را ترسیم کنیم که یک زاویه آن مربوط به معلم و مربی است و یک زاویه آن مربوط به متعلم و متربی است و زاویه سوم آن محتوای تربیتی است که از آن به نظام محتوایی یاد میکنیم؛ این اضلاع سهگانه نقطه آخر هدف هستند و هیچ واسطهای بینشان نیست و معلم مستقیماً با شاگرد در ارتباط است و در این ارتباط چیزی که منتقل میشود محتوا است که برای سازندگی فرد مؤثر است.
نظام تربیت باید یک متولی اصلی داشته باشد
بُعد دیگر نظام تربیتی ، نظام مسؤول است که چه کسی متولی اتصال این سه ضلع است؛ ما معتقدیم که نظام تربیت باید یک متولی واحد و یک نظام واحد داشته باشد که در داخل آن اجزای متفاوت به صورت شبکهای به هم متصل باشند و در اینجا بحث نهادهای مسؤول پیش میآید که باید نقش هر کدام از قوای حکومتی در نظام تربیت مشخص شود؛ مثلاً نقش قوه مقننه قانونگذاری در نظام تربیتی است زیرا نظام تربیت باید قانونمند باشد؛ قوه قضائیه هم در بحث پیشگیری و درمان آسیبهای تربیتی نقش ایفا میکند؛ اما قوه مجریه نقش پررنگتری در تربیت دارد و نقش دائمی دارد و این نقطه حساس است که اتصال قوه مجریه به مسأله تربیت چگونه باشد.
بخشهای مختلفی از قوه مجریه در امر تربیت دخیل هستند ولی بخش آموزشوپرورش نقش تام و مستقیم دارد و باید متولی اصلی باشد. نقش دیگر بخشها مانند وزارت فرهنگ و ارشادیا صدا و سیما هم بسیار مهم است؛ اینها بخشهایی است که در نظام سیاسی حا کم دیده شده است اما سرنوشت انسان به بدنه اجتماع هم مرتبط است که باید سراغ نهاد یا کانونی مثل خانواده برویم؛ در اینجا هم نقطه مرکزی سازمان آموزشوپرورش است که مسئول برقراری این پیوند واتصال است .
رساـ با نگاه شما چه خلأی در نظام تربیتی ما وجود دارد؟
عمدهترین خلأ نظام تربیتی ما نحوه پیوند و اتصال میان معلم، متعلم و محتوا است و به همین هدف باید نظام مسئول و متولی پاسخگو باشد زیرا بخشهای مختلف سیستم آموزشی ما با هم به خوبی پیوند ندارند و مانند گیاهی که اگر بین ریشه و خاک مانع باشد و یا خاک مغذی نباشد رشد گیاه آسیب میبیند باید میان تمام اجزای نظام تربیتی اتصال صحیح وجود داشته باشد تا نقطه هدف که تربیت فرد است به خوبی صورت بگیرد.
نظام مسؤول باید پاسخگوی تربیت فرد فرد جامعه باشد؛ در نظام تربیتی یک فرد هم مهم است و به همین خاطر مقام معظم رهبری در سخنرانی اخیر خود فرمودند که وقتی حتی یک فرد هم بیکار باشد ما ناراحتیم زیرا نظام نسبت به تربیت یک فرد هم مسؤول است و در نگاه دینی و اسلامی هم یک نفر کم نیست و در قرآن کریم آمده که من احیی نفسا فکانما احیی الناس جمیعا در روایت داریم که پیامبر(ص) به امام علی(ع) فرمودند که اگر یک نفر به دست تو هدایت شود ارزشش از هر چه خورشید بر آن میتابد بالاتر است.
رساـ متأسفانه ما شاهد این هستیم که در نظام تربیتی ما اشخاص و دولتها سلیقهای عمل میکنند و در هر دولت بهگونهای سیاستها تغییر میکند، برای مثال این دولت سند آموزشی 2030 یونسکو را میخواهد به عنوان سند ملی به تصویب برساند که در آن آموزههای اسلامی نادیده گرفته شده است؛ نظر شما راجع به این موضوع چیست؟
برای همین ما گفتیم سند جامع ملی به روز می خواهیم. ما در نظام مسؤول ، کار به اشخاص و دولتها نباید داشته باشیم در هیچ کجای دنیا هم اینطور نیست وگرنه دیگران خواست خود را به ما تحمیل می کنند. ما باید نظام و سند تعلیم و تربیتی داشته باشیم که با آمد و شد اشخاص و دولتها تغییر نکند؛ ما در کشور سند تعلیم و تربیت داریم و باید همان را تقویت کنیم و به همان پایبند باشیم ؛ از طرف دیگر دنیای امروز دنیای تعامل است و یک کشور نمیتواند به تنهایی مانند یک جزیره دور افتاده عمل کند و باید با دیگر کشورها ارتباط داشته باشد و این ارتباط هم بخش سازنده دارد و هم بخش مخرب و اگر ما یک نظام تربیتی قوی داشته باشیم میتوانیم از ارتباط با دیگران استفاده ببریم و جلو تخریب را هم بگیریم.
باید سند آموزشی بومی داشته باشیم
ما یک نظام ارزشی برخاسته از یک مکتب قوی و قابلیت جهانی شدن داریم و نباید مکتبمان و نظام ارزشی تربیتی مان را در دنیا دست کم بگیریم واجازه دهیم در نظام تربیتی دیگران هضم شود؛ اگر با همین قوت و دست بالا با دنیا تعامل داشته باشیم اتفاقی به ضررمان نمی افتد.
گفتوگوی تمدنها در نظام سلطه یک طرفه است
نظام سلطه که خود را تمدن برتر میداند میخواهد ارزشهای خودش را در جهان حاکم کند اینجاست که برخورد تمدنها صورت میگیرد تا گفتوگوی تمدنها ، آنها از گفتوگوی تمدنها حاکمیت تمدن خود را می خواهند و به دنبال تغییر در دیگر فرهنگها و تمدنها هستند؛ اگر تعامل فرهنگی و گفتوگوی تمدنها باشد باید دوطرفه باشد.
البته اصل این حرف که همه انسانها ماهیت واحدی دارند پس یک نظام تربیتی می تواند بر انسان حاکم باشد در جای خود می تواند حرف درستی باشد اما کدام نظام ؟ خود بحث مستقل و جدی است ما معتقدیم این نظام واحد را خداوند که خالق و مالک انسان و تمام عالم هستی است از طریق انبیاء(ص) برای بشریت فرستاده است ، هدف خداوند این بوده است که یک نظام تربیتی واحد مطابق فطرت انسان و به هدف دستیابی به کمالات انسانی بر انسانها حاکم شود.
رساـ با توجه به این که هدف اصلی انقلاب اسلامی تربیت اخلاقی و دینی مردم بوده است اکنون ما شاهد انحرافات اخلاقی و شاید پس رفت اخلاقی جامعه هستیم؛ به نظر شما مهمترین موانع تربیت اخلاقی جامعه چیست و چرا انقلاب به اهداف خود نرسیده است؟
پیوند میان اجزای فرهنگی در نظام اسلامی ناقص است
یکی از مشکلاتی که این نظام مقدس در عمر نزدیک به چهل ساله اش با آن مواجه بوده و الآن هم هست عدم پیوند میان بخشهای متولی تربیت است که یک گسست فرهنگی-تربیتی و به عبارت عامیانه یک ولنگاری فرهنگی- تربیتی از خود به جای گذاشته است نظام اسلامی ایران قبل از اینکه یک نظام سیاسی باشد یک نظام فرهنگی و تربیتی است چون از عقبه استراتژیک فرهنگ و اخلاق اسلامی برخوردار است و همین امر موجب اقتدار ، قدرت و ماندگاری نظام شده ولی مشکلی که وجود داشته و دارد این است که پیوند میان اجزای نظام تربیتی درست برقرار نشده است اولا اینکه پیوند و نحوه تعامل فنی قوای سه گانه درست تعریف نشده است و یا تحقق خارجی ندارد ثانیا جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی و حوزه علمیه درست تبیین نشده است و ثالثا نهادهای اجرایی و متکفل امر تربیت از قبیل وزارتخانه های آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد و نهادهای مهم و تاثیر گذاری مثل صدا و سیما و کانون خانواده کارکرد تعاملی شان ترسیم نشده است .
ما باید به سمتی برویم که اسکلت و سازه این ارکان سه گانه مثل یک سیستم واحد بر پا شوند و درست پیکربندی شوند سپس چرخه تعامل آنها راه اندازی شود و موتور آن روشن شود سپس برای پویایی و روز آمد و کارآمد کردن چرخه تولید فکری کنیم تا بتوانیم مواد تولیدی به موقع به اندام هدف برسانیم البته این سیستم نیاز به نظام سنجش و ارزیابی دارد تا بتواند علی الدوام ناظر بر عملکرد خود باشد. در این صورت است که نظام تربیتی ما می تواند متناسب با شرایط جامعه حاکمیت خود را حفظ کرده و به حرکت موثر خود ادامه دهد.
رساـ برخی معتقدند که نسل جوان نفوذپذیر است و تأثیرپذیری زیادی از خارج دارد؛ نظر شما در این رابطه چیست و چه راهکاری برای این موضوع دارید؟
ما نمی توانیم جلو اصل تغییر و تحول را بگیریم چون تربیت خود ذاتا امر سیال و پویایی است بلکه باید آنرا جهت دهی و مدیریت کنیم ، همان کاری که دیگران می کنند ، نظام تربیتی جامعه هم همینطور است در حرکت طبیعی و سیال خودش ممکن است دچار آسیب و آفت شود طراحی سیستم پیشنهادی بالا دقیقا به همین منظور است و اینجاست که پیوند ارکان سه گانه معنا پیدا می کند. حاکمیت یعنی نظام اسلامی باید برای این پیوند فکری اساسی کند تا نقطه هدف که تربیت انسان است به درستی تحقق پیدا کند.
شبکههای اجتماعی به دنبال جداسازی فرد از جامعه و از حکومت هستند
اگر حکومت تربیت انسان را رها کند هم خودش و هم جامعه دچار آسیب و اضمحلال میشود آنوقت دشمن به راحتی میتواند نفوذ کند؛ اولین و مهمترین کار دشمن جدا کردن افراد از حکومتی است که هدف اصلی اش تربیت مردم خودش است درست مانند یک حیوان درنده مثل شیر که اول شکار مورد نظرش را از گله جدا میکند بعد او را شکار میکند؛ الآن شبکههای اجتماعی همین کار را میکنند و افراد را از خانواده و نظام جدا میکنند و بعد او را شکار کرده و به او ضربه میزنند .عمده تلاش دشمن همین است. در تعالیم دینی ما چنین تعبیر شده است که اگر یک گله چوپان آگاه و بیدار نداشته باشد ممکن است مورد تهاجم گرگ قرار بگیرد و یا به بیراهه برود پس یک گله به چوپان نیاز دارد؛ در زمان اسقرار حکومت اسلامی مخاطب اولیه اینگونه روایات ، سیستم و نظام تربیتی حاکم است اگر همه اجزای سیستم تربیتی پیوند لازم را برقرار نکنند در نهایت خدای نخواسته این اتفاق می افتد کما اینکه نشانه ها و تاثیرات این نفوذ را می بینیم.دقیقا ترس دشمن هم از همین انسان سازی نظام مقدس جمهوری اسلامی است و نقطه قوت نظام اسلامی ما هم همین نظام تربیتی آن است نه نظام سیاسی آن، چون قدرت نظام سیاسی به قدرت نظام تربیتی است.
اگر جامعه ما امروز کمی آسیب پذیر شده چون دچار خلأ تربیتی است که این به نوبه خود موجب جدایی جوانان از خانواده و حکومت می شود.این که رهبری معظم نسبت به آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد حساس و نگران هستند به خاطر همین است؛ این که بر ولنگاری فرهنگی تأکید میکنند به خاطر ولنگاری در نظام تربیتی است که منجر به ول شدن و رها شدن افراد به خصوص نسل جوان می شود ، همین که افراد رها شدند هم خودشان خطرناک خواهند بود و هم دشمن برای این افراد راحت برنامه ریزی می کند.
وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد پاشنه آشیل نظام اسلامی هستند
حکومت هم بر پایه اتصال و پیوند میان آحاد جامعه پابرجا است و اگر این پیوندها را برداریم جامعه و نظام متلاشی خواهد شد؛ بحمدالله هنوز در جامعه ما پیوندها محکم است ولی نقطه ضعفهایی وجود دارد که ممکن است پاشنه آشیل نظام شود؛ وزارت آموزشوپرورش و وزارت ارشاد پاشنه آشیل نظام هستند و اگر دشمن بخواهد نفوذ کند و آسیب بزند از طریق این دو نهاد خواهد بود زیرا نظام ما یک نظام تربیتی است که میخواهد به تربیت انسان بپردازد و به همین خاطر است که دشمن روی آن حساس شده است.
جمهوری اسلامی فرهنگ و تربیت غرب را به چالش کشیده و تهدید میکند نه صنعت غرب را
کشورهایی که فقط به دنبال رفاه مادی هستند و کاری به کار تربیت انسانها ندارند با هم مشکلی ندارند و با هم کار میکنند ولی نظام ما این طور نیست؛ در مسأله هستهای هم همین است و مشکل آمریکا با ما به خاطر صنعت هستهای نیست بلکه به این خاطر است که نظام ما با تربیت مردمی سروکار دارد که انرزی هسته ای واقعی آنها هستند که صنعت هسته ای از آن ناشی شده است. این است که تمدن فرهنگی آنها را تهدید میکند . این که شوروی فروپاشید به خاطر مشکل تربیتی بود و این که آمریکا هم در حال فروپاشی است به خاطر مشکلات تربیتی و قطع شدن پیوندشان میان معنویت و خداست.
امروز آمریکا در حال فروپاشی تربیتی است که فروپاشی نظامش هم به دنبال خواهد داشت و به همین خاطر است که دچار اضطراب و سردر گمی شده و نمی داند با جمهوری اسلامی چه کار کند و سرّش هم نظام جمهوری اسلامی است که موریانه در درون نظام آمریکا انداخته است و نظام آمریکا را دارد از درون تهی میکند؛ مقام معظم رهبری فرمودند که ترامپ ماهیت اصلی آمریکا را به تمام جهان نشان داد و خواهد داد امروز باید باور کنیم که ابر قدرتی وجود ندارد.
کشوری که از درون متلاشی میشود نیروی نظامی خودش هم به دردش نمیخورد درست مثل شوروی سابق. نمی توان با توان نظامی و قدرت اقتصادی جلو فروپاشی را گرفت؛ اگر حکومت ما روی رشد معنوی و تربیتی جامعه کار کند خواهد توانست قدرتمندانه روی پای خود بایستد و حتی رشد همهجانبه اقتصادی، سیاسی و نظامی داشته باشد.
رساـ برخی از دولتمردان وابسته به ایدئولوژی غربی هستند و تساهل فرهنگی دارند بنابراین نمیتوانند در برابر تهاجم فرهنگی غرب موضع بگیرند؛ نظر شما چیست؟
این مردم هستند که حافظ نظام اسلامی هستند؛ مردم ما باید کارگزارانی را انتخاب کنند که تربیت شده اسلام باشند قدرت روحی و معنوی آنها قوی و بالا باشد معارف اسلامی را به خوبی آموخته باشند و متعهد نسبت به آن باشند.
مشکل عمده ما مشکل فرهنگی است نه مشکل اقتصادی ، اگر فرهنگ درست شود اقتصاد هم درست خواهد شد زیرا اقتصاد مربوط به انسانها است ،اگر انسانها را درست کنیم اقتصاد هم درست میشود؛ یکی از دلایلی که نظام جمهوری اسلامی توانسته است چهل سال پابرجا بماند به خاطر پیوند اخلاقی و تربیتی میان مردم و نظام بوده است ، امام هم فرمودند که مردم زمان ما از مردم صدر اسلام بهترند و اگر بتوانیم مردم را خوب تربیت کنیم نظام هم پابرجا خواهد ماند و پیشرفت خواهیم کرد؛ ما باید روی تربیت انسانها کار کنیم و مردم را نگه داریم ؛ الآن مردم یمن و فلسطین به خاطر این که روحشان و ارزشهایشان قوی است مقابل دنیا ایستادهاند. امروز هم هدف دشمنان گرفتن معنویت وتربیت صحیح از مردم و جامعه است اگربتوانند این را از جامعه بگیرند به راحتی نظام آسیب خواهد دید؛ بنابراین نقطه قوت ما سلاح و قدرت نظامی ما نیست بلکه تربیت نقطه قوت ماست./843/گ۴۰۲/س