به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از برهان، برنامهی جامع اقدام مشترک یا برجام که در تاریخ 14 ژوئیهی 2016 میان ایران و کشورهای 1+5 منعقد شد، مسیر دستیابی کشورمان را به اهداف و برنامههای هستهای با تغییراتی مواجه کرد. این توافق که پس از مدتها مذاکره و گفتوگو به سرانجام رسید، با موافقتها و مخالفتهایی جدی در داخل و خارج روبهرو شد. با وجود تمام اختلافنظرها و چالشها در تصویب این توافق، مقام معظم رهبری با لحاظ کردن شروط نهگانه، برجام را پذیرفتند.
با گذشت چندین ماه از این توافق، اقدامات گوناگونی از سوی کشورهای غربی و خصوصاً ایالاتمتحده در جهت نقض مفاد برجام صورت گرفته که موجب شده است عملاً برخلاف وعدههای اولیهی غربیها، این برنامه تأثیری در جهت رفع مشکلات و تحریمهای کشورمان نداشته باشد. این مسئله بار دیگر بدقولی و پوشالی بودن وعدههای ایالاتمتحده و متحدانش را در ذهنیت تاریخی مردم ایران پررنگ کرد؛ موضوعی که بارها از سوی رهبر انقلاب تذکر داده شده بود. پذیرش این توافق با رهنمودهای رهبری، به اعتقاد صاحبنظران، به مصداق بارز نرمش قهرمانانه در عصر حاضر مبدل شد. اما اینکه فلسفهی پذیرش برجام و این نرمش قهرمانانه از سوی مقام معظم رهبری چه بوده، سؤالی است که به نظر میرسد هنوز به آن پاسخ جامع و کاملی داده نشده است. بر این اساس، در این نوشتار سعی داریم که تا حد امکان، زوایای پنهان این موضوع را با استفاده از بیانات مقام معظم رهبری، هرچه بیشتر روشن کنیم.
چرا رهبری سیاست نرمش قهرمانانه را درخصوص برجام پیش کشیدند؟
عناد و خصومتورزی آمریکا و بدعهدی این کشور در ارتباط با ایران و ایرانیان، مسئلهای است که بارها در طول تاریخ پیش از انقلاب اسلامی و بهطور علنیتر پس از تولد و حیات جمهوری اسلامی، به وقوع پیوسته است و بهاینترتیب ارتباط با این کشور از سوی رهبران حکیم جمهوری اسلامی به مهمترین خط قرمز نظام تبدیل شده است. اما با وجود این تأکیدات، توافقی که یکسوی آن ایران و سوی دیگر آن گروه 5+1 به رهبری آمریکا بود، منعقد شد و به مرحلهی اجرا رسید. در پاسخ به سؤالی که ابتدای مطلب مطرح کردیم، باید اظهار داشت که در این مسئله باید به یک دلیل عمده و چهار هدف غایی پرداخت. مقام معظم رهبری با لحاظ کردن شروط نهگانهای که تاکنون از سوی اتحادیهی اروپا و آمریکا رعایت نشده است، حاضر به پذیرش برجام شدند. دلیل عمدهای که باعث پذیرش این توافق از سوی نظام شد، احترام به خواست عمومی جامعهی داخلی و برخی نخبگان کشور بود. اما طبق کاوشهای ما در سخنان رهبر معظم انقلاب، چهار هدف اصلی با پذیرش برجام مورد نظر ایشان بود که طبق فرمایشهای ایشان، تجربهی برجام این اهداف را محقق کرد. در ادامه به دلیل و اهداف این موضوع خواهیم پرداخت.
در جریان پروندهی هستهای ایران، چالشهایی که در قالب تحریمهای یکجانبه و چندجانبه و ایجاد فضای ضدایرانی در جهان به وجود آمد، نهایتاً کار را به میز مذاکرات کشاند. در دههی هشتاد بیشتر تهدیدها در قالب اهرمهای فشار نظامی و سیاسی بود که نهایتاً با ناکامی دشمن روبهرو شد، اما در دههی نود، مسیر تحریمها بهسمت تحریمهای مالی و اقتصادی سوق پیدا کرد که بیشتر با هدف ایجاد فشار از پایین و در مضیقه قرار دادن مردم عادی کشور بود. در سال 92 دولت یازدهم با تأکید بر به سامان رساندن پروندهی هستهای و مرتفع کردن تحریمها، روی کار آمد. این انتخاب از سوی مردم نشاندهندهی تمایل عمومی جامعه برای پایان یافتن مشکلات ناشی از تحریمها و عادی شدن پروندهی هستهای ایران در شورای امنیت سازمان ملل بود. با این تغییر، رهبری و نظام به خواست عمومی مبنی بر انعقاد یک توافق پیروزمندانه احترام گذاشتند و مسیر مذاکرات با رویکرد فرجامگرا آغاز شد. اما دلایلی هم در نظر رهبری وجود داشت که موجب شد برجام مشروط مورد پذیرش قرار گیرد که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
1. بالا بردن ظرفیت فکری مردم و نخبگان و تجربهاندوزی برای آنها
بهیقین باید گفت آنچه در جامعهی داخلی بیشترین آموزندگی را در مسئلهی برجام برای مردم به ارمغان آورد، تجربهای بود که از این توافق و ارتباط با دول غربی و در رأس آنها آمریکا، ایجاد شد. تجربهای که شاید نسلهای اول و دوم انقلاب از آن بهخوبی آگاهی داشتند، اما نسلهای بعدی بهعینه آن را تجربه نکرده بودند و آنهم بهسبب این توافق فراهم گردید. رهبر فرزانهی انقلاب در آغاز مذاکرات، بهرغم بدبینی و اعتقاد به فریبکاری آمریکا، فرمودند با مذاکره موافقت میکنند؛ چراکه «این تجربه ظرفیت فکری ملت ما را بالا خواهد برد.»[1]
ایشان پس از گذشت چند ماه از توافق، بازهم بر این هدف خود تأکید کردند که «ملت بهعنوان یک تجربه به مذاکرات هستهای نگاه خواهد کرد تا ببیند آمریکاییها در عمل چهکار خواهند کرد و حالا مشخص شده که آنها برخلاف وعدههای خود، همچنان به توطئه و تخریب مشغولاند... آنها میگویند بیایید در مسائل منطقه هم مذاکره کنیم، اما تجربهی برجام به ما میگوید این کار سمی مهلک است و در هیچ مسئلهای نمیتوان به حرفهای آمریکاییها اعتماد کرد.»[2]
علاوه بر نقش مخرب آمریکا و فریبکاریاش، باید به دورویی و ظاهرفریبی آنها در گفتار و تناقض در عمل، بهعنوان یک تجربه نگریست. چنانکه رهبری خاطرنشان کردند:«آمریکاییها در ظاهر وعده میدهند، با زبان چربونرم حرف میزنند، اما در عمل توطئه میکنند، تخریب میکنند، مانع از پیشرفت کارها میشوند؛ این شد آمریکا، این شد تجربه.»[3]
«تجربهی دیگر زیادهخواهی و فزونطلبی آمریکاییهاست که در این مذاکرات به اندوختهی تجربیات ایرانیها افزوده گردید. چنانکه در هر قضیهای که شما بهفرض (که البته محال است) از اصول خودتان، از مبانی خودتان کوتاه بیایید، صرفنظر بکنید، بدانید او کوتاه نخواهد آمد. اول با زبان و با لبخند و با تبسم وارد میدان خواهد شد، بعد در عمل، کاری را که باید انجام بدهد، دبه میکند و تعهد خودش را انجام نمیدهد. این شد یک تجربه برای ملت ایران. این تجربه را مغتنم بشمرید.»[4]
و تجربهی دیگر کوتاه نیامدن و عدم تنازل در برابر خواستههای این کشور است؛ آنچنانکه شاهد بودیم پس از به سرانجام رسیدن توافقات برنامهی هستهای، بحث به برنامهی موشکی، حقوق بشر، تروریسم و مسائل منطقهای بسط پیدا کرد که با موضعگیری صریح رهبری و اقدامات دستگاه دیپلماسی، این عدم تنازل اتفاق افتاد و سدی در برابر زیادهخواهیهای غرب ایجاد شد.
یکی از تجربیات برجام این بود که به مردم و نخبگان ایران ثابت کرد کلید مشکلات اقتصادی و معیشتی را باید در داخل کشور جستوجو کرد، نه در ارتباط با غرب. برجام «نشان داد راه پیشرفت کشور و بهبود وضع زندگی مردم، توجه به داخل است، نه دشمنانی که مدام در منطقه و جهان در حال مانعتراشی برای ایران هستند.»[5]
بنابراین تجربیاتی که بهواسطهی برجام برای جامعهی ایران شکل گرفت، عبارت بود از: ایمان به فریبکاری و خدعهی آمریکاییها، آگاهی از نقش مخرب این کشور، زیادهخواهی و فزونطلبی آمریکا و در مقابل، تجربهی ایستادگی و کوتاه نیامدن در برابر خواستههای آنها از سوی مردم و نخبگان ایران و بینتیجه بودن مذاکره با آمریکا و توجه به داخل و توسل به اقتصاد مقاومتی.
2.اثبات بدعهدی کشورهای غربی و خصوصاً ایالاتمتحده
بدعهدی ایالاتمتحده و دیگر متحدان غربی آمریکا، از جمله مواردی بود که صریحاً بهواسطهی برجام مورد تذکر و یادآوری قرار گرفت. مقام معظم رهبری امسال در دیدار با هیئتدولت، با تأکید بر بدحسابی آمریکاییها در قضیهی برجام، فرمودند: «این تجربه به ما میآموزد که به وعدههای هیچیک از دولتها در آمریکا نمیتوان اعتماد کرد و نباید در مقابل وعدهی آنها، اقدام نقد انجام داد. انتقاد من به موضوع برجام به بدعهدی و خباثت طرف مقابل مربوط میشود.»[6]
این نکته خاطرنشان میکند این بدعهدی منحصر به دولت، شخص یا مقطع خاصی در تاریخ آمریکا نمیشود، بلکه این بدعهدی سیاستی است محوری که در ارتباط این کشور با ایران از سوی دولتمردان این کشور پیگیری میشود. بهطور کلی بیاعتمادی به آمریکاییها از جمله مواردی بود که از ابتدای مذاکرات بهطور فراوان رهبر انقلاب به مسئولان و مردم یادآوری کردند. چنانکه مقام معظم رهبری خاطرنشان کردند: «البته چندین سال است موضوع بیاعتمادی به آمریکاییها را تکرار میکنیم، اما برخی سختشان بود این واقعیت را قبول کنند. در هیچ مسئلهای نمیتوان به حرفهای آمریکاییها اعتماد کرد.»[7]
از طرفی یکی از مواردی که از آن بهعنوان معایب برجام میتوان یاد کرد، همین بدعهدی آمریکاییهاست. «اینها بدعهدند، بدذاتاند، دبهدربیار هستند، زیر قولشان میزنند، عمل نمیکنند. معایب هم اینهاست.»[8]
تجربهی برجام بهدرستی نمونهی روشن و بارزی از بدعهدی و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا را بار دیگر به اثبات رساند. شاید نرمشهای لفظی و رفتاری که در ابتدای مذاکرات از سوی دولت اوباما و تیم سیاست خارجی او در ارتباط با ایران مطرح شد، در طول تاریخ بعد از انقلاب، مانند نداشته باشد، اما در مقام عمل، همان رفتاری را از آنها دیدیم که در دولتهای قبلی دنبال میشد. لذا با این تجربه، به عدهای از نخبگان و مردم که تصور میکردند اینبار میتوان به آمریکا اعتماد کرد، اثبات شد که ورای زبان چربونرم آنها، چیزی جز خصومت، مانعتراشی و تخریب برای ایران در نظر گرفته نشده است. از بیانات مقام معظم رهبری پس از برجام میتوان اینگونه اثبات کرد که یکی از نیاتی که تلویحاً نظام از قبول این توافق داشتند، رسیدن خود مردم به این مسئله بود.
3.اثبات انعطافپذیری و نرمش قهرمانانهی نظام به جامعهی داخلی و صلحطلبی به جامعهی جهانی
برنامهی هستهای ایران که هر روز با موفقیت بیشتر در حال حرکت بود، از سوی آمریکا با ایجاد شائبهی ساخت و نگهداری تسلیحات هستهای و تبلیغ درخصوص استفادهی احتمالی از این تسلیحات علیه جامعهی بشری، با چالش مواجه گردید و نهایتاً منجر به انجام مذاکرات برای اثبات صلحآمیز بودن برنامههای هستهای کشورمان شد. ذهنیتی که در روند انجام مذاکرات از آغاز در دههی هشتاد تاکنون، در داخل و خارج، توسط مغرضین جمهوری اسلامی سعی میشد اشاعه و گسترش یابد، لجاجت و عدم انعطاف نظام بوده است. اما با پذیرش تعلیق غنیسازی در دههی هشتاد و برنامهی جامع اقدام مشترک در شرایط کنونی، انعطافپذیری نظام به مردم و صلحآمیز بودن برنامههای هستهای کشور به جامعهی جهانی مسجل گردید. در این راستا، رهبر کشورمان با یادآوری تجربهی غنیسازی در دههی هشتاد، آن را به نفع کشورمان دانستند؛ از این حیث که فهمیدیم با تعلیق هم امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقاً وجود ندارد و از سوی دیگر، کسانی که امکان داشت بگویند با عقبنشینی، پروندهی ایران به حالت عادی برمیگشت، خود به این نکته پی ببرند.[9] پذیرش برجام با شرایط نهگانهای که مقام معظم رهبری الحاق نمودند، استفادهی بجا و بهموقع از انعطاف و اقتدار بود که به مصداق نرمش قهرمانانهای مبدل گردید.
4. اثبات ایرانستیزی و اسلامستیزی آمریکا
روند مذاکرات هستهای و برجام نشان داد که دولت ایالاتمتحده و دیگر کشورهای غربی نهتنها بهدنبال پیشرفت و رفع موانع راه از ایران نیستند، بلکه اقدامات آنها که با پوشش صلحطلبانه و انساندوستانه انجام میگیرد، همگی گامی در جهت بروز دشمنی با ایران و اسلام است. چنانکه به تعبیر رهبر انقلاب، «آشکار شدن دشمنی آمریکا با ایران و ایرانی و با اسلام و مسلمین و مدلل شدن آن برای همگان، از برکات مذاکرات اخیر بود.»[10] ایرانستیزی و اسلامستیزی که در این جریان از طرق مختلفی همچون اخلالگری در مسیر توسعهی پایدار، منزوی و محدود کردن ایران، تداوم مشکلات مالی، ایجاد شبههی تذبذب جمهوری اسلامی در افکار عمومی جهان و عدول از آرمانهای انقلاب اسلامی دنبال میشود، حلقههای زنجیرهی دشمنی عنادآمیز آنان با ایران است. انقلاب اسلامی که با شعار «نه شرقی و نه غربی» در یک نظام دوقطبی ظهور پیدا کرد، به نماد آزادیخواهی و استقلالطلبی در کشورهای در حال توسعه مبدل شد و اکنون پس از گذشت حدود چهار دهه از ظهور آن، هنوز هم سردمداران نظام سرمایهداری درصدد شکستن این الگو برای ملل آزدایخواه هستند. نهایتاً اینکه «در برجام یک چیز ثابت شد و آن اینکه آمریکاییها دارند دشمنی میکنند با ما، دارند دشمنی میکنند.»[11]
جمعبندی
در مجموع با توجه به آنچه پیشتر به آن اشاره کردیم، باید گفت فضای سیاسی حاکم بر کشور در اواخر دولت دهم و آغاز دولت یازدهم، بهگونهای بود که خواستار پایان یافتن تحریمها از طریق مذاکره با گروه 1+5 بود و نهایتاً با موافقت مقام معظم رهبری، تلاشهای دستگاه دیپلماسی کشور بهسمت تدوین برنامهی جامع اقدام مشترک سوق پیدا کرد. اما مقام معظم رهبری با آگاهیبخشی در جهت تحقق نرمش قهرمانانه، که همان شناخت ماهیت حقیقی دشمن و انجام مانور هنرمندانهی دیپلماتها برای دستیابی به مقصود بود، اهدافی را دنبال میکردند که در طول این دوران، بهطور مکرر در دیدار با مسئولان و اقشار مختلف مردم بارها به آن تأکید کردهاند. مهمترین این اهداف بالا بردن ظرفیت فکری مردم و تجربهاندوزی برای نخبگان، اثبات بدعهدی آمریکاییها و ایرانستیزی و اسلامستیزی آنها و از سوی دیگر، اثبات انعطاف و نرمش قهرمانانهی نظام جمهوری اسلامی بوده است.
پینوشتها
1. بیانات مقام معظم رهبری، 12 آبان 1392.
2. بیانات مقام معظم رهبری، 11 مرداد 1395.
3. همان.
4. بیانات مقام معظم رهبری، 12 تیر 1395.
5. بیانات مقام معظم رهبری، 11 مرداد 1395.
6. بیانات مقام معظم رهبری، 3 شهریور 1395.
7. بیانات مقام معظم رهبری، 11 مرداد 1395.
8. بیانات مقام معظم رهبری، 25 خرداد 1395.
9. بیانات مقام معظم رهبری، 12 آبان 1392.
10. بیانات مقام معظم رهبری، 19 دی 1392.
11. بیانات مقام معظم رهبری، 12 تیر 1395.
/۱۳۲۵//۱۰۲/خ