۲۵ آبان ۱۴۰۴ - ۱۸:۳۰
کد خبر: ۷۹۷۷۴۳
پاسخ اسناد به ادعای فیاض

شهید مطهری و طرفداری از شاه!؟

شهید مطهری و طرفداری از شاه!؟
ابراهیم فیاض از اساتید مردم‌شناسی دانشگاه تهران طی گفتگویی که در فضای مجازی منتشر شد شبهاتی همچون طرفداری شهید مطهری از شاه و انقلابی نبودن ایشان را مطرح کرده است. نگاهی به اسناد و گزارش‌های ساواک درباره استاد مطهری می‌تواند بازنمای شخصیت این نظریه‌پرداز انقلاب اسلامی باشد.

ابراهیم فیاض از اساتید مردم‌شناسی دانشگاه تهران طی گفتگویی که در فضای مجازی منتشر شد شبهاتی همچون طرفداری شهید مطهری از شاه و انقلابی نبودن ایشان مطرح کرده است. فیاض گفته است: «آقای مطهری را به عنوان یک آخوند انقلابی قبول نداشتند. شاهنشاهی بود! یکی از دوستان که مسئولیت امنیتی در نیاوران داشت واحد اسنادش - اینم یه اطلاعاتی راست هست-  گفتش که ۳۵ یا ۳۶ یا ۳۷ نامه از آقای مطهری خطاب به شاهنشاه آریامهر هست با کلمه اعلیحضرت نوشته ... تا نره پاریس و با امام صحبت نکنه انقلابی نمیشه ... بعد که پاریس میره برمیگرده پنج تا سخنرانی در مورد انقلاب میکنه که شده درباره انقلاب اسلامی کتابش چاپ شده ... موقعی که مطهری شش ماه دوم انقلاب آمد وارد شد تا پیروزی انقلاب، فرقان به همین دلیل کشتش شهیدش کرد گفت این شاهنشاهیه! شاهنشاهی بود.»

هرچند نادرستی سخنان فیاض علاوه بر اهل تحقیق و پژوهش؛ بر عموم مردم که اندک آشنایی با فضای سیاسی دارند هم پوشیده نیست، اما نگاهی به اسناد و گزارش‌های ساواک درباره استاد مطهری می‌تواند به خوبی بازنمای شخصیت این نظریه‌پرداز انقلاب اسلامی باشد. طرفه حکایت آنکه شخصیتی که به گواه یاران و شاهدان همواره در برابر تحریف و انحراف می‌ایستاد امروزه اندیشه و عملش در معرض تحریف قرار می‌گیرد. کما اینکه در سالیان اخیر شبهاتی پیرامون علامه طباطبایی استاد شهید مطهری نیز بطور غیردقیق مطرح شد. در چند سال گذشته این دست اظهارات شاذ در مورد شخصیت‌های مختلف گام به گام با روایت‌های غیرمتقن و اسناد نامعتبر جای خود را به روایت حقایق می‌دهد و به رویه‌ای نامطبوع و نامطلوب تبدیل شده است.

 

شهید مطهری که بود؟

استاد مرتضی مطهری در ۱۳ بهمن ۱۲۹۸/۱۳۵۸ ق در یک خانواده‌ی روحانی در قریه‌ی فریمان از توابع استان خراسان متولد شد. پس از گذراندن آموزش‌های ابتدایی و تعلیم نزد پدرش حاج شیخ محمدحسین، در دوازده سالگی (۱۳۱۱ ش) به حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد عزیمت نمود. او مقدمات علوم اسلامی را به مدت پنج سال در این شهر خواند و در سال ۱۳۱۶ ش برای ادامه‌ی تحصیل عازم حوزه‌ی علمیه‌ی قم گردید. در این دوران آیت‌الله منتظری هم‌مباحثه و دوست تمام دوران زندگی‌اش در حوزه‌ی علمیه‌ی قم بود.

در حوزه مهم‌ترین اساتیدش عبارت بودند از: امام خمینی (ره)، آیت‌الله بروجردی، میرزا مهدی آشتیانی، علامه محمد حسین طباطبایی، سید محمد محقق داماد، آیت‌الله سید احمد خوانساری و حاج میرزا علی آقاشیرازی بودند. استاد به مدت ۱۲ سال از ۱۳۱۹ تا ۱۳۳۱ از محضر درس امام خمینی استفاده کرد.

وی در زمینه‌ی فلسفه استعداد خارق‌العاده‌ای داشت؛ اولین اثرش با نام «اصول فلسفه و روش رئالیسم» در سال ۱۳۳۲ منتشر شد. پس از بیست سال تحصیل در حوزه‌ی مشهد و قم با رسیدن به سطح اجتهاد و آموختن فلسفه‌ی بوعلی‌سینا و ملاصدرا به تهران آمد. این دوران مقارن با جنبش ملی شدن صنعت نفت بود و حضور اندیشه‌ی مارکسیستی خصوصاً فعالیت حزب توده در جامعه‌ی دانشگاهی و روشنفکری توجه به فلسفه و پرداختن به بنیاد اندیشه‌های مارکسیستی را ضروری می‌نمود. در آبان سال ۱۳۳۴ رسماً در دانشکده‌ی معقول و منقول دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد. او متخصص فسلفه‌ی مشاء بود و به کتب بوعلی سینا احاطه‌ی کامل داشت و متن شفا و نجات و اشارات شیخ را در دوره‌ی دکتری تدریس می‌کرد.

سخنرانی‌های ماهانه‌ی آیت‌الله مطهری در انجمن‌های گوناگون در این دوران شروع شد و تا انقلاب اسلامی ادامه پیدا کرد. این سخنرانی‌ها در کتابی به نام «گفتار ماه» منتشر شد. او در مجلات مکتب اسلام و مکتب تشیع‌... که توسط روحانیون از سال ۱۳۳۷ به بعد منتشر می‌شد، در زمینه‌های کلامی، اجتماعی و سیاسی و... مقاله می‌نوشت.

با شروع قیام امام خمینی در پانزده خرداد ۱۳۴۲، نقش بسزایی در تقویت نهضت داشتند. وی جزو شصت و چند نفر از علمایی بود که در این رابطه به عنوان عامل محرک بازداشت و در زندان شهربانی محبوس گردیدند. چیزی که در آن روز در مبارزه تازگی داشت و برای رژیم غیر قابل تحمل بود، درس‌ها و بحث‌های استاد در جمع زندانیان بود.   استاد پس از ۴۲ روز حبس در اواخر تیر ۱۳۴۲ از زندان آزاد شد. او پس از آزادی از زندان همراه چند تن از شخصیت‌های روحانی و با اجازه و تصویب امام، در سال ۱۳۴۳ هدایت معنوی هیئت‌های مؤتلفه‌ی اسلامی را به عهده گرفتند. کتاب «انسان و سرنوشت» محصول درس‌هایی است که استاد در جلسات سری دبیران مؤتلفه برای آنها تدریس می‌کرد.

مشارکت در تاسیس حسینیه‌ی ارشاد از دیگر فعالیت‌های روشنگرانه استاد بود. در اردیبهشت ۱۳۴۹ ش اعلامیه‌ای به امضای استاد مطهری، علامه‌ی طباطبایی و حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی مبنی بر جمع‌آوری کمک به آوارگان فلسطین منتشر گردید. ساواک با آگاهی از این موضوع دستور داد حساب مذکور بسته شود و پول‌ها را به سازمان امنیت تحویل دهند، ولی با فراست استاد و شهید فضل‌الله محلاتی از دادن پول‌ها به ساواک خودداری شد. ۴۵ هزار تومان پولی که جمع‌آوری شده بود، در مکه به فلسطینی‌ها تحویل داده شد.

 در سال ۱۳۴۹ به سبب اختلاف با بعضی از اعضای هیئت مدیره‌ی حسینیه‌ی ارشاد، بر سر نحوه‌ی اداره و برنامه‌های آن، از هیئت مدیره استعفا داد. پس از آن فعالیت‌هایش را در مسجدالجواد متمرکز کرد. در این دوران اسناد ساواک نشانگر تحت‌نظر بودن وی توسط آن سازمان می‌باشد. سرانجام حسینیه‌ی ارشاد و مسجد الجواد در سال ۱۳۵۱ از طرف ساواک بسته و استاد مطهری برای مدت کوتاهی بازداشت شد.

 با گسترش فعالیت‌های ایشان در سال ۱۳۵۴ از سخنرانی و حضور در منابر ممنوع شد، ولی نتوانست مانع فعالیت‌های او گردد. کتاب «مسئله‌ی شناخت» حاصل سخنرانی او در کانون توحید در آذر ۱۳۵۶ پس از ممنوع المنبر شدن استاد بود.

پس از تبعید امام به نجف، از طریق نامه با ایشان ارتباط داشت تا اینکه در سال ۱۳۵۵ ش به دیدار امام رفت. وی یک هفته در نجف ماند و درباره‌ی مسائل نهضت اسلامی و حوزه‌های علمیه با ایشان بحث و گفت‌و‌گو کرد، سپس به کشور بازگشت. در سال ۱۳۵۶ از مؤسسین جامعه‌ی روحانیت مبارز بود و در برنامه‌های آن مشارکت فعال داشت. وی همراه اعضای این جامعه، در تظاهرات‌ها و اعتصابات روزهای تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۷ نقش برجسته‌ای داشت.

زمانی که امام از نجف به پاریس رفتند، ایشان را مسئول تشکیل شورای انقلاب کردند. همان‌طور که استاد مطهری در شکل‌گیری اعتصاب دانشگاه تهران در ۸ بهمن سال ۱۳۵۷ ش نقش فعالی داشت، پس از پیروزی انقلاب‌  نیز تا لحظه‌ی شهادت، به عنوان رپیس شورای انقلاب فعال بود.

استاد مطهری سرانجام در روز چهارشنبه، ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۸ ش هنگامی که از جلسه‌ی شورای انقلاب منزل یدالله سحابی خارج می‌شد، در ساعت ۲۲:۱۰ دقیقه شب توسط فردی به نام «محمدعلی بصیری» عضو گروه فرقان به شهادت رسید. پیکر مطهر ایشان پس از مراسم تشییع در جوار حضرت معصومه (س) در شهر مقدس قم به خاک سپرده شد.

 

اسناد چه می‌گویند؟

مجموعه اسناد شهید مطهری در دو کتاب «استاد شهید به روایت اسناد» از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی و کتاب «استاد شهید مرتضی مطهری به روایت اسناد ساواک» از سوی مرکز بررسی اسناد تاریخی منتشر شده است.

نگاهی به اسناد ابتدایی، میانی و پایانی پرونده آیت‌الله مطهری در ساواک به خوبی فضای کلی حاکم بر دستگاه امنیتی رژیم پهلوی درباره ایشان را به دست می‌دهد. فارغ از فعالیت‌های استاد مطهری در دهه چهل و دوران نهضت اسلامی که به شدت تحرکات ایشان تحت نظر ساواک بود؛ در اولین برگ از پرونده آیت‌الله مطهری مورخ ۲۶ تیر ماه ۱۳۳۷ ساواک او را «شیخی» دارای «مشرب مصدقی» می‌داند. در اسناد دیگر نیز از ارتباط او با آیت‌الله کاشانی سخن به میان می‌آید. یعنی در روز‌هایی که هنوز خبری از نهضت اسلامی نبود ساواک او را فردی مرتبط با آیت‌الله کاشانی و متمایل به مصدق می‌دانست که در آن دوران به عنوان نمادهای دینی و میهنی دشمنان سلطنت تلقی می‌شدند. 

حال آنکه با بروز و ظهور نهضت امام خمینی و در اولین قیام آن یعنی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، آیت‌الله مطهری «به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی» در زمره دستگیرشدگان قرار داشت. دست‌نوشته شهید مطهری در ایام دستگیری نیز گواه بر تایید قیام علما از جانب ایشان است. همچنین در سال ۱۳۴۹ به دلیل فعالیت در جمع‌آوری کمک به مردم فلسطین فاقد صلاحیت برای تدریس در دانشگاه تهران تشخیص داده شد.

اما شاید یکی از بهترین اسناد درباره فعالیت‌های شهید مطهری گزارش ۲۰ خرداد ۱۳۵۴ ساواک است که به خوبی ابعاد مختلف اقدامات ایشان را تشریح می‌کند. ساواک در این سند ایشان را «یکی از روحانیون افراطی» می‌داند و به «مخالفتش با رژیم» تصریح می‌کند.

متن سند:

«گزارش درباره: شیخ مرتضی مطهری رئیس دپارتمان فلسفه دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران.

محترما به استحضار می‌رساند:

منظور: به عرض رسانیدن سابقه و وضعیت یاد شده بالا و کسب تکلیف در مورد وی.

سابقه: برابر سوابق موجود نامبرده بالا یکی از روحانیون افراطی و طرفدار جمعیت به اصطلاح نهضت آزادی می‌باشد که در جریان پانزده خرداد ۴۲ به اتهام اقدام علیه امنیت کشور دستگیر و به مدت ۴۰ روز بازداشت بوده است. یاد شده از آن پس همواره درصدد بوده که در فرصت‌های مقتضی اقداماتی را علیه امنیت کشور دنبال نماید. مشارالیه از سال ۴۲ تاکنون متناوبا در جلسات مذهبی مختلف در تهران و شهرستانها، مطالب تحریک آمیز، گمراه‌کننده و اهانت‌آمیزی را در لفاف مسائل مذهبی و تاریخ اسلام بیان کرده و می‌نماید. از جمله اقدامات مشارالیه آن است که در سال ۴۹ فعالیت دامنه‌داری را آغاز نمود تا ضمن افتتاح یک حساب بانکی، و بدنبال تبلیغات مفصل در بالای منبر، از بین عناصر متعصب مذهبی وجوهی را جهت کمک به فلسطینی‌ها جمع‌آوری کند؛ که مراتب بعرض رسید و مدیریت وقت اداره کل سوم ضمن صدور اوامری در زمینه جلوگیری از جمع آوری چنین وجوهی و مراقبت از اعمال و رفتار مشارالیه مقرر فرمودند «صلاحیت استادی ندارد، به اداره کل چهارم منعکس گردد» که به همین نحو عمل شد و دانشگاه تهران از آن پس از وجود وی به عنوان محقق استفاده نمود.

در تاریخ ۱۲ /۱۲ /۴۹ گزارشی حاکی از مخالفت یاد شده و یکی از همفکرانش با رژیم به عرض رسید و تیمسار ریاست معظم ساواک اوامری بشرح زیر صادر فرمودند: «این دو نفر را باید همیشه مراقبت نمائید. عناصری غیرصالح و همیشه در جبهه منحرفین قرار گرفته‌اند.  در اجرای اوامر ایشان مراتب به ساواک تهران جهت مراقبت از این شخص منعکس گردید. پس از افتتاح حسینیه ارشاد، روحانی مذکور سخنرانی‌های خود را در حسینیه مزبور آغاز و در طول این سخنرانی‌ها که تا تعطیل شدن حسینیه ادامه داشته، با زیرکی خاص موضوعات گمراه‌کننده‌ای عنوان کرده است. یاد شده در تاریخ ۲۶ /۸ /۵۱ در جریان تظاهرات مقابل حسینیه ارشاد دستگیر و سپس آزاد گردیده است. نکته‌ای که در طول دو جلد پرونده، همواره مشهود است، معاشرت و ارتباط نزدیک این شخص با سایر وعاظ ناراحت و روحانیون سابقه دار می‌باشد. پس از تعطیل شدن حسینیه ارشاد، مطهری، مکررا و بطور پیوسته در جلسات مذهبی مخصوص دانشجویان دانشگاه مدارس عالی شرکت و سخنرانی کرده است. با توجه به وضع مشکوک یاد شده، از ساواک‌های مشهد و تهران خواسته شد که از اعمال و تماس‌های این شخص مراقبت‌های دقیق‌تری بعمل آورند و متعاقبا یکی از منابع مورد اعتماد ساواک مشهد که مورد اطمینان مرتضی مطهری نیز می‌باشد گزارش‌هائی در اختیار گذارد که خلاصه‌ای از آنها ذیلاً بعرض می‌رسد:

۱ ـ در شهریور ماه ۵۳، واعظ مذکور ضمن سخنرانی در سمینار دبیران علوم دینی، اظهار نموده ... بحث پیرامون آزادی، برای محیط آزاد خوب است که انسان آزاد حرف بزند... آزادی و تساوی زن و مرد وسیله‌ای برای بهره گیری از زنهاست که اول از طرف سرمایه داران غربی و استثمارگران شروع شد و بعد به کشور‌های دیگر سرایت کرد. عده دیگری که سنگ آزادی به سینه می‌زنند وزن را آزاد می‌خوانند، برای بهره برداری جنسی و شهوی است... آزادی و تساوی در منطق اجتماعات ما مطلبی جز فریب دادن و سوء استفاده کردن از زن نیست.

۲ ـ در تاریخ ۲۵ /۱۰ /۵۳ یاد شده در محل دانشکده الهیات دانشگاه تهران ضمن گفت‌و‌گو با یکی از دوستانش و پس از اظهار تأسف از بازداشت سید علی خامنه‌ای اظهار نموده خامنه‌ای از عوامل مؤثر در روشن کردن افکار اجتماع بوده است. وی اضافه کرده شیخ دیگری بنام غفاری را که از پیشنماز‌های تهران بود، در زندان سازمان امنیت کشته‌اند و متعاقبا از این موضوع ابراز خوشحالی نموده و ادامه داده شیخ غفاری پیرمردی گوشه‌گیر بود که اگر هم زنده می‌ماند چندان اثر چشمگیری نداشت ولی کشتن او تبلیغ عجیبی علیه سازمان امنیت بود، زیرا خبر کشتن او به همه محافل دینی رسید و همه گروه‌های روشن بین فهمیدند و این عمل نفرت همه مردم را علیه سازمان امنیت برانگیخت و قیافه آدمکشی این دستگاه بار دیگر بر مردم کوچه و بازار آشکار گردید.

۳ ـ در تاریخ ۲۳ /۲ /۵۴ یاد شده با دو نفر از معاشرین خویش صحبت می‌نموده و ابتدا از اینکه اعلامیه‌هایی علیه حزب رستاخیز در محیط دانشگاه پخش گردیده ابراز خوشحالی کرده و گفته ... نباید دست روی دست گذاشت و بیکار نشست... در حال حاضر از ما، کاری بطور مستقیم بر نمی‌آید. چون روی ما حساسیت دارند، اما باید بطور غیر مستقیم کار کرد باین معنی که افراد روشنفکر و خوش استعدادی را که در گوشه و کنار می‌توانیم پیدا کنیم و به وسائل مقتضی آنها را آماده کنیم تا ترتیب جلسات و سخنرانی‌ها را بدهند و مخصوصا نسل جوان را دور خود جمع کنند و بعد در جهت فکری (مورد نظر) آنها را راهنمائی کنیم و مطالبی را که ما خود نمی‌توانیم با جوانان در میان بگذاریم، آنها بگذارند و در واقع گرداننده فکری جلسات» ما باشیم. همزمان با این گزارش‌ها که از طریق ساواک مشهد واصل شده بود، اخبار تائید شده دیگری از ساواک تهران واصل گردید که حاکی از آن بود که مشارالیه به محل تبعید یکی از روحانیون طرد شده رفته و با وی ملاقات کرده است. مضافا به اینکه هرچند یکبار ضمن سخنرانی مطالب تحریک‌کننده و اهانت‌آمیز، بطور تلویحی، در بالای منبر مطرح کرده است. ضمنا به استحضار می‌رسد تذکراتی که به مشارالیه داده شده در روحیه او به هیچ وجه مؤثر واقع نشده است.

بررسی‌های معموله: نتیجه حاصله از تجزیه و تحلیل اقدامات شیخ مرتضی مطهری حاکی از آن است که یاد شده از سال ۴۲ تاکنون همواره در صدد آن بوده که به انحاء مختلف و با زیرکی خاص، به اقدامات روحانیون افراطی در مخالفت با رژیم دامن زده و ضمن سخنرانی‌های خلاف و از طریق فعالیت‌های جنبی از جمله تألیف کتاب، عناصر متعصب مذهبی را نسبت به رژیم و انقلاب سفید هرچه بیشتر بدبین نموده و آنان را به سوی فعالیت‌های ضد امنیتی سوق دهد. پس از جلوگیری از تشکیل جلسات حسینیه ارشاد که قریب باتفاق شرکت‌کنندگان آن دانشجویان دانشگاه‌ها و مدارس عالی بودند، مشارالیه تصمیم گرفته که به سمپاشی‌های خود در بالای منبر ادامه دهد و باین ترتیب اگر این امکان را نداشت که دانشجویان را به حسینیه ارشاد بکشد، خود به دیدن آنها رفت و از آن پس با برنامه‌ای پی گیر در جلساتی که در مساجد و نمازخانه‌های دانشگاه‌ها و مدارس عالی برقرار می‌گردید، جهت دانشجویان این مراکز سخنرانی کرده است تا بتواند اقدامات سوء خود را دنبال نماید.

نظریه: با عرض مراتب بالا و اینکه اولاً دستگیری روحانی یاد شده موجبات بزرگ شدن وی و بالا رفتن وجهه او در بین عناصر متعصب مذهبی و دانشجویان افراطی خواهد شد، ثانیا قرار گرفتن این شخص در رأس گروه فلسفه دانشکده الهیات و اصولاً وجود وی در دانشگاه، با توجه به مقاصد سوء این شخص، به هیچ وجه به مصلحت نمی‌باشد. ثالثا ادامه سخنرانی‌های مشارالیه در محافل مذهبی صحیح نیست، علیهذا مستدعی است در صورت تصویب اولاً به اداره کل چهارم اعلام شود که ادامه خدمت نامبرده در دانشگاه تهران به مصلحت نیست، ثانیا با همکاری شهربانی کشور از ادامه سخنرانی‌های وی ممانعت بعمل آید و مراقبت از او کماکان ادامه یابد. موکول به رأی عالیست. به عرض تیمسار ریاست ساواک رسید ـ ۲۰ /۳ /۵۴ موافقت می‌شود حضورا در مورد این قبیل افراد مذاکره نمایید. [نصیری رئیس ساواک]مذاکره شد طبق نظریه اقدام شود. ثابتی ۲۲ /۳ /۵۴.»

 
ارسال نظرات