تأملاتی پیرامون اخلاق مبلغ و واعظ
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، آراستگی ظاهر و وارستگی باطن برای خطیب و واعظ دو اصل اساسی است، سخنران دینی همواره در معرض دید و نگاه مردم بوده و ریزهکاریهای ساختاری، گفتاری و کردارهای او همواره رصد میشود؛ ازاینرو رعایت آداب مردمداری و دارا بودن روحیه مردمباوری در کنار خداباوری و اخلاص از سرمایههای سازنده و از عوامل موفقیت او به شمار میرود.
در ماه رمضان و فصل تبلیغی روحانیان زیبنده است از این زاویه نگاهی به وعظ و خطابه و واعظان و خطیبان داشته باشیم، امید که مفید افتد و رهگشا باشد.
لیاقت و تقوا
سنگ زیرین شخصیت اخلاقی هر انسانی که در وادی انسانیت و معرفت گام نهاده و در مسیر ارزشهای الهی قرار گرفته، تقوا و خویشتن بانی او است. تقوا در سلسله ارزشها مقام نخست و برتر را دارا است، «التُّقَی رَئِیسُ الْاَخْلَاقِ؛ تقوا و پرهیزگاری در رأس همه شایستگیهای اخلاقی است.»(1)
در ترازوی نظام ارزشی اسلام تقوا سنگینترین وزن را دارد و متقی در پیشگاه خداوند دارای مقام والا و گرامی است، «اَنَّ اَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقَاکم»(2)، تقوا هم سرچشمه ایمان است و هم ایمان و هدایت از او برمیخیزد، «هُدی لِلْمُتَّقِینَ»(3) و روح حرکت پیامبران الهی و جانمایه کلام آنان است «فَاتَّقُوا اللّهَ وَ اَطِیعُونِ»(4)
مبلغان دین خود باید در صراط هدایت باشند تا بتوانند به هدایت دیگران عزم کنند. حضرت امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ اِمَاماً فَعَلَیهِ اَنْ یبْدَاَ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیرِهِ؛ کسی که خود را در مقام پیشوایی مردم قرار میدهد باید پیش از آنکه به تعلیم دیگران بپردازد به تعلیم خویش بپردازد.»(5) جامی شاعر نامدار پارسی هم میگوید:
ذات نایافته از هستیبخش/ کی تواند که شود هستیبخش
قطعه ابری که بود زآب تهی/ کی تواند که کند آب دهی
ازاینرو خداوند به پیامبر اکرم (ص) در آغاز رسالت تبلیغیاش میفرماید: «یا اَیهَا النَّبِی اتَّقِ اللّهَ وَ لا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ الْمُنافِقینَ؛ ای پیامبر! تقوای الهی را پیشه کن و با کافران و منافقین سازش نکن.»(6)
بدینسان مییابیم که لیاقت و تقوای مبلغ در رأس همه خصوصیات و صفات اخلاقی او قرار دارد و نظام تبلیغ حوزه و دستاندرکاران امور تبلیغات باید به این مهم توجه داشته باشند و بهگونهای این مسأله حساس را تنظیم کنند که افراد باصلاحیت و دارای شرایط علمی و عملی لازم به تبلیغات جذب شوند و افراد فاقد صلاحیت و شایستگی لازم کنار زده شوند.
در گذشته بزرگان حوزه به هر کس اجازه تبلیغ و منبر رفتن را نمیدادند و تا شایستگی افراد را احراز نمیکردند آنها را به تبلیغ اعزام نمیکردند، یکی از بزرگان درباره روش مرحوم آیه الله عبدالکریم حائری میگوید:
«مرحوم حاج شیخ مردی بسیار روشن و فکور بود و در امور بسیار خوب میاندیشید؛ مثلاً در همین مسأله تبلیغ و منبر رفتن درست است که از اصل مسأله حمایت میکردند اما راضی نبودند هر کس با هر قدر معلومات و هرگونه شرایط منبر برود. ایشان تا به افراد از هر لحاظ اطمینان پیدا نمیکرد اجازه منبر رفتن و تبلیغ را نمیداد؛ به این جهت افراد را امتحان میکرد و خوب است همین روش در حوزههای زمان ما نیز زنده شود و لیاقت و شایستگی افراد ارزیابی گردد آنگاه اعزام آنان بهتناسب شرایط صورت بگیرد.»
البته در بعضی از نهادهای تبلیغی این روش در سطح محدودی وجود دارد که کافی و فراگیر نیست.
اخلاص
اخلاص از ارکان اخلاقی مبلغ دینی است. اعتماد و اتکا به خدا و نفی روحیه دنیاطلبی باید رأس هرم زندگی طالب علم و مبلغ باشد، اگر طالب علمی دین و دانش فراگیرد تا دنیا به دست آورد به همان دنیا میارزد نه بیشتر.
روحانی و مبلغی که به انگیزه حیات جان و صفای روان به حوزه اقبال کرده است نباید گرفتار کسب نان گردد و در پی نام و نشان باشد، اگر مبلغ و هادی بازرگانی است که علم میفروشد و دنیا میخرد مدرسه را با بازار اشتباه گرفته است و تا دیر نشده باید دنبال کسب حلال برود که خسرالدنیاوالآخره نشود.
تبلیغ از دقت و ظرافت ویژهای برخورداراست. مبلغ راهنما و جلودار است اگر مردم دیدند این راهبر خود راهبند شده و به جای رهگشایی رهزن گردیده است چه فکری خواهند کرد؟
حیف است منادیان حقیقت و داعیان الی الله برای رسیدن به دنیا گردن به تیغ طمع بسپارند و برای دست یافتن به دانه در دام افتند.
چقدر کوتهبین و دونهمت است آن روحانی و مبلغی که برای دست یازیدن به نان و نام دچار ذلت و ننگ شود و به فرموده علی (ع) او که به بهشت میارزد خود را به دنیا مبادله و معامله کند. (7)
ازاینرو لازم است مبلغان سرمایه اصلی و محرک اساسی خود را توجه و توکل به خدا قرار دهند و این متاع گرانبها و ارجمند را ارزان نفروشند. امام جواد (ع) میفرماید: «التَّفَقُّهُ ثَمَنٌ لِکلِّ غَالٍ وَ سُلَّمٌ اِلَی کلِّ عَالٍ؛ اتکای به خداوند قیمت هر متاع نفیس و نردبان برای رسیدن به هر مقام بلنداست.»(8)
روحانیان مبلغ باید سعی کنند تبلیغ وسیله امرار معاش نگردد و به روش و سیره نوح (ع) اقتدا کنند که «وَ ما اَسْئَلُکمْ عَلَیهِ مِنْ اَجْرٍ اِنْ اَجْرِی اِلاّ عَلی رَبِّ الْعالَمِینَ؛ من هیچ مزدی در برابر این دعوت از شما نمیخواهم اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است.»(9)
تجربه نشان داده اگر مبلغان در تبلیغ خدانگر باشند و شعار مزد نطلبی را که حرف اول و آخر پیامبران الهی است سرلوحه کار خویش قرار دهند خداوند هم آنان را بیمزد نخواهد گذاشت و دنیا و آخرت آنان را تأمین خواهد کرد.
امام صادق (ع) میفرمایند: «مَنْ اَرَادَ الْحَدِیثَ لِمَنْفَعَةِ الدُّنْیا لَمْ یکنْ لَهُ فِی الآْخِرَةِ نَصِیبٌ وَ مَنْ اَرَادَ بِهِ خَیرَ الآْخِرَةِ اَعْطَاهُ اللَّهُ خَیرَ الدُّنْیا وَ الآْخِرَةِ؛ کسی که حدیث ما را برای سود دنیا بخواهد در آخرت بهرهای ندارد و هر که آن را برای خیر آخرت بجوید خداوند خیر دنیا و آخرت به او عطا فرماید.»(10)
کسی که به منبر و تبلیغ به عنوان منبع درآمد بنگرد در روایات به عنوان «المستاکل بعلمه» شدیداً مورد نکوش قرار گرفته و ائمه (ع) از این افراد اظهار برائت و بیزاری جستهاند.
در حدیثی امام صادق (ع) شیعیان را به سه دسته تقسیم کرده است که یکی از آنها «وَ فِرْقَةٌ اَحَبُّونَا وَ سَمِعُوا کلَامَنَا وَ لَمْ یقْصُرُوا عَنْ فِعْلِنَا لِیسْتَاْکلُوا النَّاسَ بِنَا فَیمْلَاُ اللَّهُ بُطُونَهُمْ نَاراً یسَلِّطُ عَلَیهِمُ الْجُوعَ وَ الْعَطَش» است؛ گروهی اظهار دوستی با ما دارند و کلام و سخن ما را میشنوند و چیزی از کارهای ما را کم نمیگذارند اما هدفشان تأمین زندگی دنیا به وسیله ما است، اینگونه افراد کیفرشان آن است که خداوند درون آنان را از آتش پر خواهد کرد و در قیامت گرسنگی و تشنگی را بر آنان مسلط خواهد کرد. (11)
گزیده سخن آنکه تبلیغ رسالت است نه حرفه و وسیله زندگی، مبلغ مانند رسولان الهی باید نیت خود را از اهداف دنیایی و نفسانی نظیر حب دنیا، جاهطلبی، نامجویی و تشخص و برتریجویی پاکسازی کرده و فکر و دل خود را با اوصافی مانند اخلاص، توکل، اعتماد به خداوند، بینیازی از مردم و دل نبستن به مال و منال دیگران بازسازی کند.
در این صورت است که خواهد توانست از دامهای شیطانی که حرامی گسترده است برهد و انسانهای دربند و گرفتار دنیا و مادیات را با تبلیغ و دعوتش به سوی معنویات رهنمون باشد.
ایمان به هدف
ایمان به هدف روح رسالت انسان مبلغ است، این حالت او را از تنگنظری و سرگرمی به مسائل محدود بیرون میآورد و به مسائل بااهمیت و درجه اول متوجه میسازد.
انسان معتقد به هدف میکوشد تا جنبههای مثبت رسالت خود را تا سرحد امکان افزایش دهد و از جنبههای منفی آن بکاهد، اگر مبلغ به هدف خود ایمان و اعتقاد نداشته باشد همواره به زندگی خصوصی خود میاندیشد و پیش از آنکه به کیفیت عمل بیندیشد به کمیت آن فکر میکند.
در نهاد انسانی که به هدف اعتقاد ندارد علایق مادی بهگونهای رسوخ کرده که هر چیزی را با مقیاس سود و زیان خویش میسنجد؛ اما فعالیتهای انسان معتقد به هدف، در دل آن هدف اصلی قرار گرفته و همه را از آن زاویه مینگرد؛ ازاینرو هر چه مشکلات در مسیر آن هدف بیشتر شود اطمینان او به آن هدف بیشتر میگردد بلکه خود همان مصائب را دلیل نزدیکی و وصول به هدف میداند.
قرآن مجید وقتی حال مؤمنان راستین را بیان میکند چنین میفرماید: «وَ لَمّا رَاَ الْمُؤْمِنُونَ الْاَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ اِلاّ اِیماناً وَ تَسْلِیما؛ هنگامی که مؤمنان لشکر احزاب را دیدند گفتند این همان است که خداوند و رسولش به ما وعده فرموده و خدا و رسولش راست گفتهاند و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان چیزی نیفزود.»(12)
علی (ع) هنگامی که از فداکاری و سابقه مبارزاتیاش سخن میگوید به ایمان و هدف اشاره میکند و میفرماید: «لَقَدْ کنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ اَبْنَاءَنَا وَ اِخْوَانَنَا وَ اَعْمَامَنَا، مَا یزِیدُنَا ذَلِک اِلاَّ اِیمَاناً وَ تَسْلِیماً؛ در رکاب پیامبر (ص) آنچنان مخلصانه میجنگیدیم و برای پیشبرد حق و عدالت از هیچ چیز باک نداشتیم که حتی حاضر بودیم پدران و فرزندان و برادران و عموهای خویش را در این راه اگر خلاف حق باشند نابود کنیم. این پیکار بر تسلیم و ایمان ما افزود.»(13)
بنابراین اگر هدف الهی باشد و ایمان و اعتقاد به آن وجود داشته باشد هیچ مشکلی رهرو را از هدفش بازنمیدارد بلکه او را در هدفش راسختر و جدیتر به پیش میبرد؛ به همین دلیل است که خداوند یکی از ویژگیهای رسول اکرم (ص) را اینگونه بیان میکند که او مؤمن به هدف و آرمانش بود: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما اُنْزِلَ اِلَیهِ مِنْ رَبِّهِ؛ پیامبر ایمان آورده به آنچه از طرف خداوند بر وی نازل شده است.»(14)
پیام آیه در این است که رهبران و کسانی که در امتداد خط انبیا حرکت میکنند پیش از هر چیز باید به هدف و گفته و سخن خویش ایمان داشته باشند تا بتوانند منشأ تحول در فکر و روح دیگران شوند.
مبلغان راستین کسانی هستند که در مسیر رسالت تبلیغی خویش با تمام وجود مطلب و مدعای خود را درک میکنند و به هدفی که مردم را به آن فرا میخوانند، ایمان قاطع دارند.
قرآن مجید در توصیف پیشوایان دینی و هدایتگران الهی بر دو نکته اساسی تکیه میکند:
1. ایمان و هدف.
2. صبر و استقامت در راه آن.
«وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ اَئِمَّةً یهْدُونَ بِاَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یوقِنُونَ؛ و از آنان پیشوایانی برگزیدیم که به فرمان ما مردم را هدایت میکردند. به خاطر اینکه شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند.»(15)
و این درسی است به همه مبلغان که پایههای یقین و باور خود را محکم کنند، به هدف و آرمان خویش مؤمن باشند و از مشکلاتی که در طریق به ثمر رساندن تبلیغ و دعوت آنها وجود دارد نهراسند.
استاد شهید مطهری چهره مصمم و قاطع امام خمینی (ره) را اینگونه ترسیم میکند: «وقتی از پاریس برگشتم دوستانم پرسیدند: چه دیدی؟ گفتم: چهارتا آمن دیدم: آمن بهدفه که به هدفش ایمان دارد. اگر دنیا جمع بشود نمیتوانند او را از هدفش منصرف کنند. آمن بسبیله، به راهی که انتخاب کرده ایمان دارد. آمن بقومه به روحیه مردم ایران ایمان دارد و بالاخره بالاتر از همه: آمن بربه»(16)
آری تا ایمان به هدف در روح و فکر این مبلغ و داعی الی الله استوار نگردد هیچگاه نمیتواند فردی و یا جمعی را به حرکت و تلاش به سوی کمال و رشد رهنمون گردد.
در پایان این بخش به فرازی از پیام رهبر معظم انقلاب که درباره ایمان حضرت امام (ره) به هدف نوشتهاند، نظر میافکنیم:
رهبر حکیم و فقیه که عبد صالح و الگوی مسلمانی بود خود پیشاهنگ این حرکت در ایمان و عمل شد و این ایمان جان او را چنان لبریز کرده بود که توانست دلهای بیایمان و ظرفهای تهی را از فیضان ایمان خود در صحنه عمل لبریز و سیراب کند و فروغ ایمان و امید او دیوارهای قطور یاس و بیایمانی را بشکافد و فضای مبارزه و عمل را پر کند: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما اُنْزِلَ اِلَیهِ مِنْ رَبِّهِ»(17)
هماهنگی در قول و عمل
مبلغ راستین و موفق کسی است که با زبان عمل مردم را به ارزشها فرا خواند و کردارش مؤید و مصداق گفتارش باشد، زبان عمل گویاترین زبانها بوده و از گفتار رساتر، نافذتر، مؤثرتر و صادقانهتر است و چنین تبلیغی در گوش و دل شنونده ماندگارتر خواهد بود.
چقدر زیبا و دلنشین است اگر حرکات یک مبلغ جلوهگاه افکار و اقوال او باشد و عملش آیینه علم و دانش او گردد. چقدر سخت و ناگواراست چراغ افروختن و خود در تاریکی زیستن، بر لب دریا نشستن و از تشنگی هلاک شدن، نان انبان داشتن و از گرسنگی تلف شدن و درس طبابت آموختن و خود از بیماری رنج بردن. عالم و مبلغی که بگوید و عمل نکند مصداق روشن چنین افرادی است.
ازاینرو قرآن مجید بهترین داعی الی الله را اینگونه شناساند: «وَ مَنْ اَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا اِلَی اللّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ اِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ؛ چه کسی گفتارش بهتر است از آن کسی که دعوت به سوی خدا میکند و عمل صالح انجام میدهد و میگوید من از مسلمینم و با تمام وجود اسلام را پذیرفتهام.»(18)
این آیه بهترین گویندگان و مبلغان را کسانی معرفی کرده است که دارای سه نشانهاند؛ دعوت الی الله، عمل صالح و تسلیم در برابر حق، در حقیقت این آیه رمز نفوذ مبلغ و داعی الی الله در دیگران و تسخیر دل و جان آنها را در این میداند که بین گفته و رفتار وحدت و هماهنگی وجود داشته باشد.
روشن است که پیام هر چند رسا و شیوا باشد آنگاه مؤثر میافتد که در عمل پیامدهنده جلوهگر باشد؛ وگرنه الفاظی بیش نخواهد بود و تنها به گوش جسم خواهد رسید نه به گوش جان.
به این جهت است که قرآن مجید به عالمان عمل اینگونه خطاب میکند: «اَ تَاْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ اَنْفُسَکمْ وَ اَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکتابَ اَفَلا تَعْقِلُونَ؛ آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خودتان را از یاد بردهاید در حالی که کتاب الهی را تلاوت میکنید، آیا تعقل نمیکنید.»(19)
قرآن در جای دیگر از کسانی که در گفتار و کردارشان دوگانگی دارند به عنوان چهرههای منفور یاد میکند و میفرماید: «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ کبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللّهِ اَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ؛ چرا میگویید آنچه را که انجام نمیدهید. گناه بزرگی است پیش خدا که بگویید و عمل نکنید.»(20)
مبلغ باید در تمام زوایای زندگیاش ارزشهای اسلامی و دینی جلوهگر باشد و با عملش داعی الی الله باشد و درس عملی به دیگران بدهد. علی (ع) میفرماید: «خیر و خوبی را به مردم یاد بدهید با غیر زبانتان و آنان را به نیکوکاری دعوت نمایید با اعمال پسندیده خویش و همواره در عمل ملازم راستی و تقوی باشید.»(21)
بیشک دو صد گفته چون نیم کردار نیست و تأثیری که عمل درست و صحیح بر نفوس بشری دارد قابل انکار نیست؛ ازاینرو پیشوایان دینی از ما خواستهاند که در عمل شیعه و رهرو راه آنان باشیم. شیعه آن است که رهبران دینی و الگوهای الهی خود را مشایعت و همراهی کند. امام صادق (ع) فرمود: «رَحِمَ اللَّهُ قَوْماً کانُوا سِرَاجاً وَ مَنَاراً کانُوا دُعَاةً اِلَینَا بِاَعْمَالِهِمْ وَ مَجْهُودِ طَاقَاتِهِمْ؛ خداوند رحمت خویش را نصیب مردمی میکند که مانند چراغ فروزان و مشعل سوزان راه دیگر را روشن ساختند و با کردار خویش مردمان را به راه ما فراخواندند و با تمام توان و قدرت عملی خود حق را شناساندند.»(22)
امام خمینی (ره) درباره کاربرد و تأثیر تبلیغ عملی چنین میفرماید: «در بعضی از شهرستانهایی که تابستانها به آنجا میرفتم میدیدم اهالی آن بسیار مؤدب به آداب شرع بودند، نکتهاش این بود که عالم صالح و پرهیزکاری داشتند، اگر عالم با ورع و درستکاری در یک جامعه یا شهر و استانی زندگی کند همان وجود او باعث تهذیب و هدایت مردم آن سامان میگردد اگرچه لفظاً تبلیغ و ارشاد نکند.»(23)
به همان نسبت که رفتار نیک و عمل درست یک عالم و مبلغ در روحیه مردم تأثیر مثبت میگذارد عمل و کردار ناهماهنگ با قول و گفته او هم در افکار و اندیشههای مردم تأثیر منفی خواهد گذاشت.
به دلیل اهمیت این موضوع است که در روایات مجازات و کیفر عالمان و مبلغان بیعمل به گونه سخت و دردناکی بیان شده است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «رَاَیتُ لَیلَةَ اُسْرِی بِی اِلَی السَّمَاءِ قَوْماً تُقْرَضُ شِفَاهُهُمْ بِمَقَارِیضَ مِنْ نَارٍ ثُمَّ تُرْمَی فَقُلْتُ یا جَبْرَئِیلُ مَنْ هَؤُلَاءِ فَقَالَ خُطَبَاءُ اُمَّتِک یاْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ ینْسَوْنَ اَنْفُسَهُمْ وَ هُمْ یتْلُونَ الْکتَابَ اَ فَلَا یعْقِلُونَ؛ در آن شب که مرا در آسمان سیر دادند گروهی را دیدم که لبهای آنان را با قیچیهای آتشین میبرند و پرتاب میکنند. گفتم: ای جبرئیل! اینها چه کسانی هستند؟ گفت: خطیبان و واعظان امت تواند که مردمان را به نیکوکاری فرا میخوانند و خود را فراموش میکنند در حالی که قرآن میخوانند، آیا تعقل نمیکنند؟»(24)
در پایان این بخش یادآور میشویم که یکی از مصادیق روشن عمل به گفتار یک مبلغ آن است که نسبت به خویشان و نزدیکان خود در مسائل تربیتی حساسیت بیشتری داشته باشد و سازندگی را نخست از خود، سپس از اقوام و در مرتبه سوم از مردم شروع کند و شاید به همین دلیل باشد که خداوند به پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «وَ اَنْذِرْ عَشِیرَتَک الْاَقْرَبِینَ»(25)
بلندطبعی و آزادی
از اموری که رعایت آن بر مبلغان لازم و ضروری است داشتن طبع بلند و همتی والاست، شایسته است مبلغ شخصیت واقعی و حقیقی خویش را در سایه استغنای طبع شکوفا سازد، از هر چه رنگ تعلق و وابستگی دارد رها شود و همواره سربلند و سرافراز همچون سرو باشد. طبع بلند و همت والا معیار ارزش انسان است. علی (ع) فرمود: «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدْرِ هِمَّتِه؛ ارزش هر انسانی بهاندازه همت اوست.»(26) مرغ با پر میپرد تا آشیان/ پر مردم همت است این را بدان.
در بینش یک مبلغ باید این اصل مسلم باشد که خداوند برای رفع حاجت بندهاش کافی است «اَ لَیسَ اللّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ»(27) اگر این اساس استوار گردد انسان هیچگاه به دنائتهایی چون تعلق و چاپلوسی و دریوزگی تن نمیدهد، چنین کسی از بندها رهیده و بندگی خدا را به جان خریده است. شاعر میفرماید: «بند بگسل باش آزاد ای پسر/ چند باشی بند سیم و بند زر».
مبلغ و روحانی که با مردم حشر و نشر دارد باید عزت، آقایی، آزادگی و بینیازی خود را در تمام مراحل تبلیغ پاس بدارد و بهر دو نان ثناگوی دونان نگردد، متاع گرانبهای دانش خود را در پای هوی و هوسها ضایع نسازد، در سایه توانمندی عقل و قدرت ایمان آزمندیهایش را مهار کند و از بند ذلت و خواری که از طمع برمیخیزد برهد.
عالم دین و مرد روحانی باید طبعی منیع داشته باشد، به پستی نگراید و همچون قله ساران بلند و سربلند و بینیاز باشد.
طلبه و عالم باید مقام روحی و متاع معنوی خود را در برابر آنچه در دست مردم دنیاداراست پست نکند و چشم به دست مردم و دلنگران خوشیها و امور مادی مردم نباشد، سرافراز باشد و آزاد و در عین حال فروتن و متواضع. (28)./۷۰۳/۹۳۱۴/ب۱
ادامه دارد ....
نگارش: حجت الاسلام والمسلمین ابوالقاسم یعقوبی، نماینده ولی فقیه در خراسان شمالی
منابع و مآخذ:
1. نهجالبلاغه، حکمت 478.
2. حجرات، آیه 13
3. بقره، آیه 2
4. شعراء آیات 179، 163، 144، 131، 126، 120 و 108.
5. نهجالبلاغه، حکمت 73.
6. احزاب، آیه 1.
7. نهجالبلاغه، حکمت 456.
8. بحارالانوار، ج 364، ص 75.
9. سوره شعراء، آیه 109.
10. اصول کافی، ج 1، ص 46.
11. تحف العقول.
12. سوره احزاب، آیه 22.
13. نهجالبلاغه، خطبه 56.
14. سوره بقره، آیه 285.
15. سوره سجده، آیه 24.
16. پیرامون انقلاب اسلامی، شهید مطهری، ص21.
17. پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت اولین سال رحلت حضرت امام (ره).
18. سوره فصلت، آیه 33.
19. سوره بقره، آیه 44.
20. سوره صف، آیه 32.
21. فن سخن و سخنوری فلسفی، ص 57.
22. تحف العقول، ص 301.
23. جهاد اکبر، ص 34.
24. الحیاه، ج 1، ص 232.
25. سوره شعراء، آیه 214.
26. نهجالبلاغه، حکمت 47.
27. سوره زمر، آیه 36.
28. بیدارگران اقالیم قبله، محمدرضا حکیمی، ص22.