دعوت به انقلاب امری عقلایی است
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از مهر، نشست عقلانیت انقلابی با حضور حجتالاسلام داود مهدویزادگان عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی، حجتالاسلام علی ذوعلم و محمدصادق کوشکی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در موسسه انقلاب اسلامی برگزار شد.
مهدوی زادگان گفت: این سوال مطرح است که آیا انقلابها میتوانند مبنای عقلانی داشته باشند یا اینکه عقل، انقلاب را تجویز و مردم را به انقلاب دعوت میکند؟
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی عنوان کرد: در حوزه عقل به چند نکته باید توجه کرد روشن شود منظور کدام عقل است؛ اگر از عقل سنخشناسی شود عقلانیت واحدی نداریم. به تعبیر ماکس وبر، ۴ تیپ عقلانیت داریم اعم از عقلانیت فلسفی، عقلانیت عملی (حکمت عملی)، عقلانیت شخصی و عقلانیت ابزاری و ما باید ببینیم کدام عقل میتواند دعوتگر انقلاب باشد.
وی اظهار داشت: در عقلانیت باید مشخص شود مفروض اولیه عقلانیت چیست و در واقع اگر عقلانیت بخواهد دعوت به انقلاب کند بر چه پایه و مفروضی این کار را انجام میدهد و کسانی که انقلاب عقلانی را نفی میکنند و معتقدند عقل دعوتگر انقلاب نیست باید دید این نظریه قابل چالش است یا خیر؟
مهدویزادگان ادامه داد: اصل اولی در یک عمل عقلانی این است که عقلانیت در واقع بر این پایه استوار است که تا جزم به عمل یا نظری پیدا نشود انسان دست به هیچ کاری نمیزند و احتیاط میکند.
وی تصریح کرد: وقتی کنشهای عقلانی را نگاه میکنیم میبینیم اگر یک نظریهای مطرح شده، ممکن است دهها سال هم از آن بگذرد اما چون جزمیت و قاطعیت پیدا نکرده آن را در حالت انتظار قرار داده و در عمل به آن احتیاط میکنند و گاهی اوقات این جزمیت نیز به یکباره اتفاق میافتد و همان نظریه جدید، غالب میشود.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی ادامه داد: بر این اساس دعوت به انقلاب یک امر طبیعی و خود عقلانیت است همین که عقلانیت، به جزمیت میرسد دعوت به انقلاب میکند.
وی با بیان اینکه از میان سنخشناسی که درباره عقل صورت گرفته کدام عقلانیت دعوتگر به انقلاب است، گفت: عقلانیت ابزاری یک عقلانیت خنثی و معطوف به هدف است و دعوتگر به چیزی نیست بلکه خودش کمک میکند تا ما به یک هدفی برسیم و به صورت طبیعی دعوت به انقلاب نمیکند. عقلانیت شخصی نیز نمیتواند اعتباری داشته باشد و دعوت به انقلاب نمیکند و اگر هم دعوت به انقلاب کند التزامی برای دیگران ندارد.
مهدویزادگان عنوان کرد: عقلانیت فلسفی هم در ساحت علم دعوت به انقلاب میکند و در ساحت مباحث اجتماعی، عقلانیت اجتماعی دخالت زیادی ندارد اما در حوزه عقلانیت عملی میتوان گفت عقل وقتی به جزم میرسد دعوت به انقلاب میکند بنابراین فینفسه عقلانیت این طور نیست که دعوتگر انقلاب نباشد و اگر مطالعهای در کارکرد مفروضات عقلانیت داشته باشیم میتواند دعوتگر به انقلاب باشد.
وی در ادامه اشارهای به شبه انقلاب کرد و اظهار داشت: گفتههایی که مطرح میشود هیچ وقت عقل، دعوت به انقلاب نمیکند متعلق به شبه انقلاب است؛ شبه انقلاب حرکتی است که از پشتوانههای معرفتی و اندیشهای محروم بوده، فاقد پشتوانه فکری و نظری است و در واقع شبه انقلاب یک شورش و صرف نخواستن و به ستوه آمدن یک جامعه است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی تصریح کرد: شبه انقلاب این است همین قدر که میگویند ما این را نمیخواهیم و نمیدانند چه چیزی را میخواهند. و عقلانیت، هیچگاه دعوت به این شبه انقلاب نمیکند چرا که شبه انقلابها به نوعی حرکتهایی فاقد فلسفه سیاسی و نظام سیاسی است. به همین دلیل شبه انقلابها نمیتوانند یک نظام سیاسی را تأسیس کرده یا شکل دهند.
وی گفت: انقلاب مشروطه به نوعی شبه انقلاب بود و از درون انقلاب مشروطه، فلسفه سیاسی بیرون نیامد. وقتی رهبران آمدند انقلاب مشروطه را به دست گرفتند فاقد فلسفه سیاسی بودند و اگر هم چیزی داشتند تحلیلهای غربی بود. بنابراین شبه انقلاب نمیتواند تغییری در وضع موجود جامعه دهد.
مهدویزادگان خاطرنشان کرد: از آنجا که شبه انقلاب فاقد فلسفه سیاسی است و نمیتواند جامعه را بر اساس نظام سیاسی خود اداره کند دست به دامن دیکتاتورها میشود تا آنها جامعه را سامان داده و از این هرج و مرج و بحران انقلابی عبور کنند. به طوری که بعد از ۱۵ سال نتوانستند جامعه را سامان دهند از این رو رضاخان را سر کار آوردند.
وی اظهار داشت: انقلابها همگی یک انقلاب عقلانی هستند اگر صورت شبه انقلاب را نداشته باشند. درباره انقلاب اسلامی هم همینطور است. زمان قبل از انقلاب عقلا هنوز به یک جزمیت نرسیده بودند و انقلاب اسلامی یک انقلاب عقلایی است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی با اشاره به چالشی که دیدگاه مخالف عقلانیت انقلابی مطرح میکند ابراز داشت: بر اساس دیدگاه مخالفان عقلانیت انقلابی، عقلانیت دعوتگر انقلاب نیست و بیشتر از جانب نگرشهای لیبرالیستی مطرح میشود؛ آنها معتقدند هیچ عقلانیتی دعوت به انقلاب نمیکند. مشخصاً شخصی مانند پوپر در این خصوص بسیار بحث کرده است.
وی افزود: وقتی اندکی نظریه پوپر را واکاوی میکنیم میبینیم اساساً در درون خود این نظریه، تناقض وجود دارد. پوپر نظریه عقل نقاد را در مقابل پوزیتیویسم مطرح میکند و میگوید عقل، ویرانگر است و بر این اساس عقلانیت وقتی به کار افتد ویران میکند و وقتی عقلانیت نقاد را به کار بیندازیم ویران میکند و میگوید در حوزه سیاست و اجتماع، عقل نقاد را نباید به کار ببریم و عقل پوزیتیویسم را به کار ببریم چرا که نظام اجتماعی را با این عقل نقاد بر هم میزنیم. می گوید اگر بخواهیم عقل نقاد را در حوزه سیاسی به کار ببریم جامعه به هرج و مرج و خشونت کشیده می شود.
مهدویزادگان عنوان کرد: باید در جواب پوپر گفت این نوع پیامدها در حوزه علم هم وجود دارد و این گونه نیست که اگر نظریه علمی از بین رفت بازتابهای اجتماعی نداشته باشد. این یک نوع برخورد سیاسی و سلیقه ای با نظریه ای است که در غرب وجود دارد. چون دلیلی ندارد ما عقل نقاد را در حوزه علم به کار ببریم ولی در حوزه سیاسی به کار نبندیم./۱۳۲۵//۱۰۲/خ