تفاهمنامههای بین المللی با چه رویکردی امضا میشود؟
اشاره: حجت الاسلام حسن غفاری فر استاد حوزه و دانشگاه که از کارشناسان حوزه جامعه شناسی است که به بررسی تفاهمنامههای بین المللی و اهمیت نظارت بر روی رفتار مسئولین را پرداخته و از ابعاد مختلف سند ۲۰۳۰؛ آسیبها، اشتباهات و قوتها را مورد ارزیابی قرار داده است.
مسئله بررسی اسناد بین المللی و توجه به خدمت یا خیانت فرهنگی از این منظر حائز اهمیت است که تجربهای برای تاریخ انقلاب می شود. حجت الاسلام غفاری فر در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا مباحث یاد شده را تبیین کرده است که در ذیل تقدیم خوانندگان محترم میشود.
رساـ با چه مدل و نگاهی باید به سند 2030 نگریست؟
طبق اصل اخلاقی "حمل فعل برادر مسلمان بر وجه صحیح"، باید از جهت نیت و انگیزه، اینگونه بپنداریم تا افرادی که از جانب ما طرف این قراردادها و تفاهمنامهها هستند، حسن ظن داشته باشیم، اگر چه حتی بنا بر قرائنی، در ذهن ما نسبت به اقدام و عمل این اشخاص، برداشتها و تلقیات منفی باشد. از این رو، از نظر فقه و حقوق اسلامی، نمیتوانیم این اشخاص را متهم به خیانت کنیم.
از سویی، نباید این واقیعیت را انکار کرد، اصلیترین حافظان دین -رهبر معظم انقلاب و پنج تن از دیگر حضرات آیات و مراجع عظام - در مقابل تفاهم نامه ۲۰۳۰، تمام قد مخالفت کردند. حتی نسبت خود سند 2030 تعابیر تندی را به کار بردند. بعضی از این حضرات مراجع تقلید فرمودند که باید این تفاهم نامه ابطال شود و مقام معظم رهبری تصریح کردند که من از شورای انقلاب گِله دارم.
از سوی دیگر می دانیم، رسم امام و رهبری اینگونه بوده و هست که وقتی انتقاد به مدیران را علنی و اجتماعی میکنند که تذکرات پنهانی نتیجه ندهد لذا رهبری به صورت علنی و با شدت اظهار ناراحتی و اعتراض کردند.
در نتیجه؛ عمل این مدیران سیاسی و عاملان پیگیری سند 2030، قابل دفاع و ادامه یافتن نیست. شبیه داستان آقایان بهبهانی و طباطبائی در مشروطه هست که عمده علما نسبت به این دو عالم بزرگوار توصیه میکنند که آقایان بهبهانی و طباطبائی را متهم به بداخلاقی سیاسی و جاسوسی نکنید. در حالی که عمل آنها در آن دوران را اشتباه میدانند. زیرا فریب خوردند و مفتون دشمنان هزار چهره شدند.
پس فرهیختگان و نخبگان، هم باید فضای عمومی کشور را بر ضد این عمل غلط و سند ننگین بسیج کنند و هم دعوت به خویشتن داری و مدارا نسبت به مدیران کشور داشته باشند.
رساـ این مسئله به چه معناست؟ بیشتر توضیح بدهید.
به عنوان مثال به مواجهه امام خمینی(ره) با بحرانهای سیاسی و امنیتی توجه شود، معارضین خارجی و معاندین داخلی در هیچ کدام از اینها نتوانستند امام را شکست بدهند، در حالی که، هر کدام به تنهائی، عامل سقوط یک حکومت بودند، اما امام اینها را خیلی زیبا مدیریت کردند.
مهمترین دلیل این موفقیت، جدا نبودن امام از مردم بود. امام خمینی ابتداء، از طریق ارشاد، راهنمایی، تبیین و روشنگری با عمل غلط برخورد میکرد. اگر مسئولی، اصرار بر ادامه راه غلط داشت و اقدام به اصلاح عمل نمیکرد، با تکرار تذکر و روشنگری امام (ره)، مردم متوجه تکلیف خود شده و با فشار های اجتماعی و جدیت در مطالبهگری، مسئول مربوطه را وادار به عقب نشینی میکردند.
گاهی منتهی به فرار آن مسئول خاطی میشد، اوج آن در داستان بنی صدر است. این نمونه ای از تاثیر اقتدار در کنترل جامعه و مدیران جامعه است. امروز، اگر چه، در 2030 شاهد اتفاقاتی هستیم که روی داده است از کرسنت، برجام گرفته تا همین سند ۲۰۳۰ که بدون هماهنگی اتفاق افتاد و در حد یک خیانت به ملت و دین رخ داده است.
در ماههای أخیر گستاخی دشمن در عدم پایبندی به برجام روشن شد، رئیس جمهور و دیگر مسئولین مربوطه نیز تصریح کردند که آمریکا قابل اعتماد نیست، در حالی که چهار سال پیش همین جمله را رهبری متذکر شد اما آقایان قبول نکردند و یا علنی شدن محکویت کشورمان در کرسنت تن به انتخاب همان جریان دادند. با این همه، شرعا نمیتوانیم مدیران ارشدمان را متهم به جاسوسی نماییم زیرا از نیت آنان آگاهی نداریم.
اگر بپرسید که چرا برخی مسئولین، این عمل - از جهت پیامد، در حد عمل خائنانه است- را مرتکب شدهاند، جوابش در توجه به مفهوم اقتدار و قدرت پوشالی دشمن مستور مانده است. برای اینکه آقایان در عمل سکولار هستند و آموزههای دینی را مثل حضرت امام ره و مقام معظم رهبری فهم و درک نکردند.
بنابراین آنها قدرت و اقتدار را فقط محصول امکانات مادی میدانند. در عرصه اقتصادی و سیاسی، این حضرات با تاثیر پذیری از فرهنک سکولار غرب، فردی زرنگتر میدانند که سود بیشتری به دست آورد اما به شیوه و.... کاری ندارند تا آنجا که به تعبیر مقام معظم رهبری جای شهید و جلاد را عوض کردند.
در حالی که شما در ادبیات اسلامی، مثلا در ادبیات تجارت اسلامی میگوییم که سوق المسلمین نشان طهارت دارد و اگر کالای داخل بازار مسلمین را طاهر میدانیم، زیرا مسلمان را اهل مراعات میدانیم و نه اهل دغل و فریب.
رساـ اقتدار و قدرت را چگونه در معاهدات بینالمللی میتوان بررسی کرد؟
در عالم سیاست و اجتماع، دو واژه پر تراکنش و استعمال داریم، یکی قدرت و دیگری اقتدار است. اولی محصول امکانات سخت افزاری آفتدی، نظامی و دومی محصول پذیرش عمومی مردم و شهروندان نسبت به فرامین حکومت و حاکم است.
اما در عین حال یک رابطه تضایفی دارند، یعنی توان بالای فرصتهای قدرت ساز، زمینه مقبولیت و اقتدار را بیشتر میکند و فرصتهای اقتدار آفرین، زمینه ساز جنگآوری ابزار قدرت میشود.
صحیح بودن و نبودن عوامل قدرت و اقتدار را با توجه به جهان شناسی و انسان شناسی مشخص میشود. در فرهنگ مدرنیته و در زبان امثال ماکس وبر؛ هیتلر هم مقتدر معرفی میگردد نه دیکتاتور، یا در زبان برخی جامعهشناسان نخبه گرا، یک دزد حرفهای اگر بتواند برای اقدامات خود، عدهای را در اطراف خود گرد آورد و مطیع خود کرداند، وی را به عنوان یک لیدر و نخبه موفق قبول دارند.
با توجه به این توضیح، روشن و واضح میشود که از سوئی در سوریه و یمن شاهدیم، آمریکا و عربستان به صورت علنی در حال بمباران مواضع مردمی و حتی مناطق مسکونی هستند. از سوی دیگر؛ تمام کشورهای قدرتمند و بی قدرت سکوت میکنند.
ادبیات و منطق ظالمانه بینالمللی اینگونه است، علاوه بر برتری سختافزاری و نرمافزاری رسانهای، با هزاران بلندگو القاء میکند که باور کنید و اگر تسلیم نشوید، از طریق اهرمهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، نظامی و سازمانهای بین المللی شما را نابود میکنیم، این به معنای قدرت و اقتدار ایجاد کردن است.
در برابر این مدل گفتمان، گفتمان انقلاب اسلامی با نرم افزار خود فعالیت میکند که تکیه بر قدرت و هدایت خدا، اولیاء، مردم مسلمان شجاع کار میکنند و با شعار همراه با عملِ قدرت و اقتدار خودش را به رخ کشیده است.
البته متاسفانه از زمان بازرگان و بنی صدر حتی در زمان جنگ، اصلاحات و دولت دوم عدالت، دولت اعتدال، هر کجا در زمین بازی و گفتمان دشمن وارد شدیم مقهور اقتدار دروغین دشمن شدیم.
رساـ گفت و گوی انرژی هستهای در سال 82 از همین جا شروع شد و از همین جنس بود؟
برای روشن شدن موضوع، نگاهی به تاریخ عاشورا داشته باشیم. ادبیات افرادی که امام حسین علیه السلام را نصیحت کردند، چه بود؟ اشخاص چه کسانی بودند؟ عبدالله بن جعفر، عبدالله بن مطیع، عبدالله بن عباس، عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمروعاص و عبدالله بن عمر.
این افراد همان عبداللههای شش گانه بی مسمی بودند، حتی برخی از این افراد خودی بودند و برخی در صف امیرالمومنین بودند، افرادی که امام حسین علیه السلام را نصیحت کردند تا به کربلا نرود و در مدینه بماند یا به شهری غیر عراق برود، همگی اهل اعتدال و گفتگو و مذاکره بودند.
طرف یزید نبودند، اما شیفته امام حسین علیه اسلام هم نبودند. محور نصیحت همه این ها این بود که اگر بروی به سوی کوفه، لُولُوی شام، شما را میخورد. و دشمن را بزرگ می دیدند.اما سخن امام علیه السلام این بود، بر فرض نرفتن و مواجه نشدن، تا چه زمانی زنده می مانم و چقدر بهره از دنیا می برم..
متاسفانه بخش قابل توجهی از مدیران ارشد، به ویژه مدیران سیاسی اینگونهاند. وقتی بحران قوت میگیرد نگران مواجهه با دشمنان ددمنش میشوند، بهره وری را تا سرحد یک دلار تنزل میدهند، مثل نمایندهای که در مجلس داد میکشید، امروز برای بدست آوردن یک دلار بیشتر، استدلال میآورد که عقب نشینیها معقول است.
همان کسانی که همچون یهود حس مسئولیت پذیری ندارند، اما همیشه خود را موفق میدانند، همچون یهودیان که میگفتند ما به جهنم نمیرویم و اگر برویم بیش از چهل روز نیست. این حضرات هم میگویند ما در این مواجهه متضرر نمیشویم، اگر شویم قابل اعتناء نیست.
وقتی بزرگی میگفت که این اشرار قابل اعتناء نیستند. اگر با این افراد مصافحه کردید بعد از مصافحه تعداد انگشتان را بشمارید تا نکند انگشتی از شما را ربوده باشند و یا آن بزرگ دیگر می فرمود به این دشمنان خوشبین نیستم
این حضرات به جای توجه و عمل به نصیحتهای مشفقانه، همان شعار ما ضرر نمیکنیم و اگر ضرری هم باشد اندک است و ضرر حس بد بینی بدتر از ضرر مذاکره است. میگقتند: در عالم سیاست سخن از احساس خوشبینی یا بد بینی معنی ندارد.
اگرچه امروز مدعی هستند، ما یک لحظه به آمریکا اعتماد نکردیم، اما متاسفانه از سوی همین جریان، قریب چهارده سال (یعنی از سال 1382) این ادبیات خوش بینانه و مُضِرّ بر منافع و عزت ملی، دینی برکشور تحمیل شده است.
خسارتبارترین مواضع و ذلت آورترین مواضع را بر این کشور تحمیل کردند. حتی در دورهای که قدرت در دست آنان نبود، به واسطه امپراطوری رسانهای، تا آنجا ضد مقاومت پیش رفتند و چنان جو سنگینی حاکم کرده بودند که در مثل شهر قم، شهر مذهبی و انقلابی، دو سال مخفیانه یا بعد از نماز ظهر، ساعات خلوت مدافعان حرم تشییع جنازه میشدند. شعار و بهانه این افراد، تعامل با جهان بود.
در حالیکه مدعای تعامل با دنیا، مخدوش است. چرا که اولا: آمریکا و چند کشور اروپائی کل جهان نیستند، ثانیا: این جهان مورد نظر همان چند کشور ظالم هستند که خون بار ترین جنگ ها را در فلسطین، لبنان، عراق، افغانستان، سوریه و یمن به راه انداختند.
رساـ آیا این وضع و مواضع ادامه دارد؟
باید گفت؛ این وضع اسف بار متاسفانه ادامه دارد. این بار، همه عزت، شرف، فرهنگ و اخلاقمان را هدف قرار دادند. مگر انگیزه اینها از 2030 چه بود؟ تعجب آور این است برخی نخبههای دانشگاهی و حوزوی، برای حل مسائلی مثل مسئله 2030 ، همان ادبیات غلط و تجربه شده را تکرار میکنند مبنی براینکه بایستی وارد عرصه بین المللی بشویم.
انگار حرف نویی را کشف کرده است، انگار ما حضور نداریم! چرا داریم. اما هرجا غیر مقتدر وارد شدیم، ضرر کردیم. این اتفاق غلط چند بار باید تکرار شود؟ مگر در موضوعات مشابه توفیقی داشتیم؟ مگر جهان فرهنگ و معرفت از جهان سیاست جداست؟
آیا با این ادبیات سطحی و خوش بینانه کشور پیش میرود؟ چه کسی میخواهد قبول نکند که اگر صنعت موشکی ما به تولید صنعتی نرسیده بود، کسی با ما سر دفاع از تمامیت ارضی، برخورد مسالمت آمیز نداشت؟
مگر ما را 12 سال به بهانه هستهای، سر میز محاکمه نبردند؟ در تمام این مذاکرات هدفشان این نبود که صنعت موشکی ما را تعطیل کنند؟ مگر همین چند کشور ظالم به عراق و سوریه حمله نکردند؟ مگر بنابر فرهنگ مستکبرانه چند کشور ظالم، ایران بر خلاف قواعد بین المللی موشک ندارد؟
چرا بعد از حمله اخیر موشکی سپاه به دیرالزور، حتی یک کشور، آن هم به صورت حاشیهای، نسبت به این اقدام اعتراض نکرد؟ چرا به ایران حمله نمیکنند؟ چرا اکثر مردم حتی هنرمندان موضع مثبت گرفتند و احساس غرور کردند؟
بلکه دشمنترین دشمن ایران و نظام، منتقدترین افراد، نه تنها به خودشان اجازه موضعگیری انتقادی ندادند بلکه در توئیتهای خویش از این اقدام حمایت کردند، چرا دیگر دفاع از حرم پنهان نیست بلکه افتخار است. چرا؟
چون، ایران به پنج کشور سیلی زد، کشورهای که در قضیه هسته ای گفتند؛ مگر ما با ایران شوخی داریم و ایران با موشک جواب داد، نه شوخی ندارم و راستی راستی زدم. دقیقا کیلومتری را انتخاب کردند که عربستان را با همان کیلومتر میتوانند بزنند. عربستان یعنی حیات خلوت اقتصادی آمریکا. آیا این نتیجه، ناشی از عزت خواهی و اقتدار خواهی نیست؟
چرا در مسئله 2030 عقب نشستند؟ برای اینکه ما را در تجارت جهانی راه بدهند؟ کودتا در ترکیه به حمایت از آمریکا نبود؟ آیا از ترکیه همراهتر در این ده سال اخیر، کشوری را سراغ دارید؟ مُرسی که در کنار آمریکا بود تا آنجا که وقتی به ایران آمد و در مراسم کشورهای غیر متعهدها، سلام و صلواتی اختلاف انگیز را انتخاب نکرد و همه مردم ایران آن را نسبت به خودشان توهین دانستند.
عاقبت مرسی چه شد؟ آیا داخل عراق توانستند سلاح شیمیایی پیدا کنند؟ نابودی صدام به دست ارباب خودش را از یاد بردیم؟ فاعتبروا یا اولی الأبصار؟
آنهایی که با اعتماد به حرف غربیها، در راکتور اراک بتن ریختند، امروز استدلالشان در مقابل تحریمهای جدید چیست؟ ما که همه چیزمان را تعطیل کردیم، دستاوردتان چیست؟ این جا باید زیباترین جمله، که جمله منتسب به امام حسین علیه السلام است را باید دوباره خواند، که فرمود: اگر دین ندارید، آزاد مرد باشید!
رساـ ابعاد سند 2030 چیست و چه اتفاقاتی افتاده است؟
در یک جمله کوتاه؛ رها شدگی فرهنگی، نشان به آن نشانی، وقتی فجایعی مثل فاجعه شهر اردبیل اتفاق افتاد، حامیان 2030 گفتند: اگر سند را اجرا میکردیم و آموزش جنسی به کودکانمان میدادیم، قتل اتفاق نمیافتاد.
معنی این سخن چیست؟ غیر از این است که کودکمان هم در اثر آموزش، تمکین میکرد و لب به اعتراض نمیگشود، در نتیجه به قتل نمیرسید و قاتل هم به ترس از افشای عملش، او را به قتل نمیرساند.
اما جواب آنان که میگویند: ما سند را، با تحفظ امضاء کردیم. چه تحفظی که هنوز رسمی نشده، حتی به عکس مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی رحم نکردهاند و در برخی کتب رسمی، ایشان را به شکل یک پروفسور آلمانی در آوردهاند و یک ریش پروفسوری برایش گذاشتند و نامش را خواجه نصیر نوشتند. یعنی اسم کاملش که نصیرالدین است را نیاوردهاند و کلمه دین را حذف کردند. شما از این جمله کوتاه تا آخر داستان را بخوانید./۸۸۱/ت۳۰۳/س