تمدن تبلور عقلانیت یک فرهنگ در زندگی است
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از مهر، نشست تخصصی پیرامون امکان ها و بایسته های تمدن اسلامی با حضور بیژن عبدالکریمی و حجت الاسلام متولی امامی پیرامون موضوع امکان ها و بایسته های تمدن سازی اسلامی برگزار شد.
چکیده علمی محتوای این نشست در ادامه می آید:
متولی امامی تبیین کرد: ابتدا باید تعریف مشخصی از تمدن ارائه نمود. تمدن، تبلور عقلانیت یک فرهنگ در زندگی است. هر گاه فرهنگ یک جامعه در حوزه عینیت ظهور کند و ظهور و بروز عینی یابد، تمدن ظهور یافته است. تمدن امری فرآیندی است اما این اتفاق در دو جهت قابل مطالعه است. حاکم و نهاد سیاست، به ریلگذاری و جهتدهی حرکت یک جامعه توجه دارد و به میزانی که جامعه ریلگذاری حاکم حکیم جامعه اسلامی را پذیرفت، تبادل امام و امت رخ میدهد و تمدنها ظهور مییابد. بنابراین، بخشی از حوزه تمدن که مربوط به حاکمیت و مدیریت جامعه است، ساختنی بوده و بخش دیگر آن که مربوط به جامعه و حرکت مردم است، امری زایشی خواهد بود. بنابراین، به میزانی که سیاستگذاری حاکم و حرکت مردم هماهنگ شود، فرآیند ظهور یک تمدن دقیقتر خواهد بود. نتیجه آنکه تمدن فرآیندی و مشکک است.
ما اگر معتقدیم جوامع و فرهنگ ها ارگانیک و شبکهای هستند، پس دیگر نگاه خُرد به جامعه برای حل مشکلات کافی نیست؛ اگر بناست جامعه رشد پیدا کند، عقلانیت باید بطوری که هم راهبردی برای حل مساله پیدا شود و در هم در عین حال حوزه های دیگر حیات بشر دچار بحران نشود در جامعه تسری پیدا کند. با توجه به این نکته، برای حل معضلات اجتماعی، نمیتوان تمدنی نگاه نکرد و باید به مهندسی فرهنگ و تمدن دقت کرد.
معتقدیم هرچند شروع تمدنها از دل فلسفه و حکمت بوده و هست لکن مسیر تمدنسازی از معبر فقه میگذرد. به همین جهت است که شیعه تابع مجتهد زنده است و برای خودش مبنای مقتضیات زمان شرایط خاص زمان را تعریف میکند
عبدالکریمی تاکید کرد: به نظرم در ابتدا مهمترین مسأله این است که برای داشتن یک صحبت دوطرفه خوب و رسیدن به نتیجه، باید یک زبان مشترک وجود داشته باشد. در بحث فعلی واژه تمدن در لسان من و دکتر متولی امامی معنای واحدی ندارد. تعریف تمدن از نظر بنده بزرگترین واحد مطالعاتی علوم اجتماعی و تاریخ است. وقتی میگوییم تمدنِ چینی، هندی و یا یونانی، منظور ما یک مجموعه بسیار وسیعی از مؤلفه های فلسفی، دینی، حقوقی، ادبی و غیره است، و این با آنچه امامی تحت عنوان تأثیرگذاری حاکم اسلامی و سیاست مطرح می کند بسیار متفاوت است. تمدنها ظهور مییابند، تأسیس نمیشوند. هیچ تمدنی از صفر شروع نشده است. حتی تمدن اسلامی حضرت محمد(ص) نیز تاریخی بسیار دیرینهتر از زمان حیات پیامبر دارد. تمدن امری اعم از دین است که ظهور و حدوث دارد لکن نمیتواند متعلق اراده بشری تولید شود. تولید تمدن، مقولهای مانند تولید زندگی یا تاریخ است. درحالی که زندگی یا تاریخ، پیش، با و پس از ما وجود دارد. تمدن امری اعم از دینی و غیردینی است.
وی ادامه داد: قرار بود انقلاب ایران گامی در جهت مقابله با فرهنگ غرب باشد؛ نزاع اصلی ما با فرهنگ غرب خودبنیادی آنهاست. غرب یعنی فرهنگ اومانیستی و نزاع اصلی ما با غرب بر سر همین مساله است. زبان در غرب به معنای مجموعه قراردادهای بشر برای انتقال مفاهیم تعریف می شود. تاریخ به معنای مجموعه رخدادهای بشر در طول زمان تعریف میشود. تکنولوژی و غیره همینطور. اندیشه تمدنسازی ظهور خودبنیادی غربی در ماست.
عبدالکریمی تبیین کرد: تمدنها متولد میشوند و از بین می روند. به عبارت بهتر با تمام شدن یک تمدن یک فصل از تاریخ تمام می شود و با تولد تمدنی دیگر فصل جدیدی از تاریخ آغاز می شود، و یا به عبارت دیگر یک آنتولوژی میرود و یک آنتولوژی دیگر جایگزین آن می شود. اما مساله مهم اینجاست که تحول در وجودشناسی امری بشری نیست. اراده انسان تابع تاریخ است. ظهور حقیقت از اراده بشر تبعیت نمیکند بلکه این اراده بشر است که تابع ظهور و بروز حقیقت است. باور من این است که اعتقاد ما به تمدن سازی به معنای خودبنیادی، بشر بنیادی و عین سکولاریسم و نهیلیسم است.
متولی امامی ابراز کرد: همه تعاریفی که درباره تمدن شده است، یک وجه مشترک دارد و آن اینکه تمدن، ظهور عینی و ملموس فرهنگ است. من بر این وجه تعریفی مشترک سخن میگویم.
و در ادامه تاکید کرد: اینکه تمدنها ذیل تاریخ رقم میخورند مورد قبول است اما اگر شما اراده انسان را تابع تاریخ بدانید، عملاً در یک جبر تاریخی متوقف خواهید شد. با این نوع نگرش، آقای عبدالکریمی ما در برابر تاریخ و تمدن غربی دعوت به انفعال میکنند. ایشان دچار جبر تاریخی است. روشنفکران در طول تاریخ، قراردادهای ننگینی را بر ما تحمیل کردهاند و امروزه چنین اندیشههایی ما را دچار انفعال در برابر تمدن غربی خواهد کرد.
متولی امامی اشاره کرد: اینکه ما تمدن را امری اعم از دینی بودن یا نبودن بدانیم اشتباه است. وقتی در فرهنگ اسلامی، بر اساس عقلانیت حاکم بر فرهنگ دینی و متناسب با زیستجهان مسلمانان، به نیازهای جامعه پاسخگو باشیم و در این فرآیند، به ساختارهای اجتماعی متناسب با نیازهای کنونی جامعه برسیم، تمدن ما رنگ و بوی دینی و اسلامی به خود میگیرد.
وی تشریح کرد: امکانهایی که انقلاب اسلامی فراهم کرده است، میتوانند به تعیّن عقلانیت دینی و ظهور تمدنی در تناسب با جامعه اسلامی کمک کند. امام خمینی امکانهای جدیدی را در تاریخ کنونی گشوده که باید آنها را با بصیرت دید. پس از انقلاب اسلامی، یک اتفاق عظیم فرهنگی در جهان و بهخصوص در خارومیانه روی داده و درک آن نیازمند دقت مطالعات اجتماعی پساانقلاب است.
متولی امامی اشاره کرد: عبدالکریمی بارها بر لزوم فقر، بیکاری و فساد تأکید میکنند. پرسش من این است که مگر حل این مسائل بدون توجه به نظامهای اجتماعی، طراحی و مهندسی فرهنگی ممکن است؟ اینکه ایشان حرکت به سوی تمدنسازی را اردهگرایی و خودبنیادی میدانند، برای چه به شرایط کنونی اعتراض دارند؟ خب بنشینید فقط فلسفه کانت و هیدگر بخوانید تا تمدن خود به خود ساخته شود و اعتراض نکنید!
هیچ تمدنی نیست که از معبر سیاست گذر نکرده باشد. حاکم باید برای سرنوشت جامعه برنامهریزی کند و مسیر جامعه را مشخص کند. این یعنی حرکت به سوی تمدنسازی. البته توجه دارم که ما در امکانهای تاریخی خود دچار محدودیت هستیم.
عبدالکریمی تشریح کرد: انسان سبب حدوث تمدن است اما بدون آگاهی خودش. تلاش انسان ها در یک نسبت کلی با جزئی معنا پیدا می کند. آن زمان که ابن سینا و فارابی نظریه های فلسفی خود را ارائه می کردند هیچکدام نمیدانستند ما روزی آنها را بنیانگذاران حکمت اسلامی مینامیم. نمیشود ابتدا نام تمدن اسلامی را وسط گذاشت بعد برای پرکردن خلأهای آن به دنبال مواد خام اولیه گشت. ما معتقدیم انسان حامل حدوث حقیقت است اما این اراده انسانها نیست که موجب آن می شود.
ما معتقد به جبرگرایی نیستیم؛ ما معتقدیم اینکه ما در جهان هرکاری می توانیم بکنیم اشتباه است. اراده گرایی بزرگترین توهم تاریخ است. عقلانیت بر دو دسته است؛ عقلانیت ذهنی، انتزاعی، توهمی و عقلانیت تاریخی و انضمامی. نه اینکه انسان در این جهان قادر به انجام هیچ کاری نیست لکن انسان قادر به انجام همه کارها نیز نیست.
و در ادامه گفت: شما معتقدید یک حادثه سیاسی(انقلاب ایران) توانسته است امکانهای تاریخی ایجاد کند؟خب بحران ها را ببینید؛ بحران خانواده، مسایل جنسی، پرونده های قضایی و از همه مهمتر هولوکاستی به نام آموزش و پرورش. ما دچار عقلانیت متوهم شده ایم. می خواهیم تمدن بسازیم در حالیکه عناصر اربعه آب و هوا و آتش و خاک کشورمان دچار مشکل است. شعار «ما میتوانیم» یک توهم و ناشی از عقل متوهمانه است. شما در تاریخ غربی قرار دارید.
متولی امامی تاکید کرد: نکته اول اینکه انقلاب اسلامی اساساً یک حادثه سیاسی نیست بلکه تکامل تاریخ تشیع و ورود به مرحله تمدنسازی اسلامی است. اثر فرهنگی انقلاب اسلامی امروز در جهان اسلامی به خوبی مشاهده میشود و از مغرب عربی و شاخ افریقا تا شرق دور، مسلمانان را تحت تأثیر خویش قرار داده است.
وی به نکته دیگری اشاره کرد و گفت: مشکل آن است که دکتر عبدالکریمی تصور میکنند که شعار تمدنسازی اسلامی، به معنای آن است که ما میخواهیم هر کاری که اراده کردیم در جهان انجام دهیم! من قبول داریم که انسان، جامعه و حکومتها، محدود به شرایط تاریخی و تمدن خود هستند. اما این محدودیت به معنای جبر نیست. ما میگوییم انسان توان امکانسازی دارد. توان گشودگی جدید در تاریخ دارد و بنابراین توان تمدنسازی دارد.
هیدگر در گفتوگویی که با کاسیرر در داوس دارد و نشریه بابل هم اخیراً آنرا به چاپ رسانیده، سخن از این میراند که انسان توان گشودگیهای جدیدی برای تاریخ دارد. اصلاً طرح «دازین» که هیدگر مطرح میکند برای چه است؟ اینکه هیدگر با هیتلر همکاری میکند و بعدها پشیمان میشود، دلیل بر این است که معتقد به فاعلیت انسان است.
متولی امامی ابراز کرد: به نظر من سخنان عبدالکریمی دچار تناقض آشکاری است. صدر و ذیل بحث ایشان هماهنگی ندارد. از سویی ایشان از وضعیت فرهنگی گلهمند هستند و از سوی دیگر، فریاد میزنند که انسان توان تمدنسازی ندارد و از سوی دیگر، میگویند من معتقد به جبر تاریخی نیستم.
سؤال اصلی من این است که اگر جمهوری اسلامی، متناسب با نیازهای جامعه، بر حسب فرهنگ و زیست جهانی که مسلمانان در آن زندگی میکنند، به تدریج به حل مسائل خودش بپردازد و کمکم دانشی متناسب با شرایط بومی و فرهنگی خود تولید کند و این فرآیند به سمت و سویی برود که ساختارهای اجتماعی و سیاسی مناسبی برای پاسخگویی به نیازهای مسلمانان ایجاد کند، چنین فرآیندی تمدنسازی هست یا خیر؟ ما نمیگوییم تمدن مطلوب و نهایی را میسازیم. میگوییم این مسأله نسبی و کاملاً منطبق با شرایط ممکن است تحقق یابد. تمدن مطلوب اسلامی به دست حضرت مهدی (عج) تحقق خواهد یافت.
وقتی به سابقه ۱۴۰۰ ساله علمای مسلمان نگاه می کنیم در عین ارائه راه حل مشکلات در هر دوره با توجه به شرایط آن زمان، می توانیم یک خط سیر مشخص ناخواسته ای در تلاش های علما بیابیم. این بدان معنا نیست که اینها هدف مشخص و نهایی نداشتهاند. ما هم از امروز نقشه کامل و تفصیلی تمدن اسلامی را نداریم و تصور طراحی آن هم متوهمانه است؛ اما شاخصههای اصلی، اهداف، مبانی و ارزشهای فرهنگی و تاریخی خود را ملاحظه میکنیم و به سوی حل مسائل با افق مذکور حرکت میکنیم. من منکر مشکلات امروز جامعه ایران نیستم، اما از امکان تحقق چنین تمدنی سخن میگوییم.
عبدالکریمی در ادامه گفت: اینها تولید علم و تمدنسازی نیست. راهکار است. رضاخان با اینکه انسان ذاتاً خوبی نیست، اما چون متناسب با شرایط تاریخیاش نهادسازی کرد، موفق بود. شما باید بدانید که در تمدن غربی نمیتوانید هر کاری انجام دهید. شما آنچنان معنا تمدن را وسیع میگیرید که هر کاری تمدنسازی میشود. این مفهوم از درون تهی شد.
متولی امامی تشریح کرد: رضاخان با زور فرهنگسازی کرد. این نشان میدهد که فاعلیت انسان فرهنگساز است و کاملاً میتواند برنامهریزی کند. ما نمیگوییم بدون توجه به شرایط تاریخی ساختارسازی کنیم. اما معتقدیم فاعلیت انسان توان گشودگی تاریخ جدیدی دارد.
وی تشریح کرد: اگر فرض کنید که یک انسان، اعضای بدن خود را از دست بدهد، باز هم اطلاق مفهوم «انسان» به او اشکالی ندارد. اما این نقصها اگر بیش از حد زیاد شود، به جایی میرسد که دیگر لفظ انسان برای او صادق نیست. تمدن هم هرچند مشکک است، اما شامل هرگونه فعالیت اصلاحی نمیشود. عرض کردم که اگر فرهنگ، توان تولید ساختارهای عینی داشت و عقلانیت خود را متعین نمود، تمدن ایجاد میشود، هرچند ناقص باشد.
عبدالکریمی در پایان ابراز کرد: اسلام عرض بسیار عریضی پیدا کرده است که یک سر آن را داعش و بوکوحرام و سر دیگر آن را ائمه ما تشکیل می دهند. مشکل اساسی ما همین شکاف جدید سنت گرایان و نوگرایان است. سنت گرایان اسلام را بصورت یک کلیت مطرح کرده و از آن دفاع می کنند و نوگرایان نیز آن را به صورت یک کلیت مطرح کرده و به آن حمله میکنند. تفکر دینی خودبنیادانه نیست؛ آنچنان که من می فهمم روح و حقیقت سنت تاریخی ما مأوا گزیدن در یک حقیقت متعالی است.
وی تاکید کرد: کنش و تفکر در خلأ اتفاق نمی افتد بلکه در چارچوب امکانات ما به وجود می آید. ما نه میتوانیم مثل انسان سه هزار سال پیش و نه مثل انسان سه هزار سال بعد بیاندیشیم و این جبرگرایی هم نیست. ما اگر بکوشیم عملی که تقدیر به ما اجازه آن را نمی دهد، انجام دهیم به سرنوشتی کمیک، تراژیک و یا بدتر از همه کمیک-تراژیک مبتلا خواهیم شد.
این نشست دوشنبه، ششم آذرماه به همت موسسه مطالعات تمدن اسلامی در اصفهان، مکان امامزاده درب امام واقع در خیابان ابن سینا، خیابان سنبلستان برپا شد./۱۳۲۵//۱۰۳/خ