یادداشت اختصاصی؛
واکاوی شیطنت آماری رسانههای معانند در بازنمایی جمعیت ادیان

گزارش تازه مرکز پژوهشی پیو درباره چشمانداز جهانی ادیان، در حالی از رشد ۲۱ درصدی جمعیت مسلمانان جهان در دهه گذشته خبر میدهد که رسانههای فارسیزبان معاند تلاش کردهاند این رشد را صرفاً به زاد و ولد بالا نسبت دهند و از بازتاب واقعیت گرایشهای فکری و تمدنی به اسلام در غرب چشمپوشی کنند.
به گزارش خبرنگار فرق و ادیان خبرگزاری رسا، در روز های اخیر مرکز پژوهشی پیو، شنبه ۱۷ خرداد، در گزارشی تحت عنوان «چشمانداز جهانی ادیان» اعلام کرد که بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰، جمعیت یهودیان در جهان کمتر از یک میلیون نفر افزایش یافته و تنها شش درصد رشد کرده است.
این در حالیاست که براساس این گزارش، جمعیت کلی جهان در همین دوره ۱۲ درصد افزایش یافته و جمعیت مسلمانان با رشد ۲۱ درصدی از ۱.۷ میلیارد به دو میلیارد نفر رسیدهاند.
انتشار گزارش جدید مرکز پژوهشی پیو درباره وضعیت جمعیتی ادیان در دهه گذشته، بار دیگر فرصتی شد برای رسانههای معناد فارسیزبان تا با تفسیری گزینشی و جهتدار، چهرهای تقلیلگرایانه از اسلام و مسلمانان ارائه دهند. این در حالی است که واقعیتهای میدانی، روندی متفاوت را بازگو میکنند.
اینترنشنال در این گزارش این چنین مینویسد:
تحولات جمعیتی مسلمانان در برخی کشورها بهویژه تحت تاثیر مهاجرت رخ داده است. برای نمونه، در قزاقستان سهم مسلمانان از جمعیت هشت واحد درصد افزایش یافته که بخشی از آن ناشی از کاهش جمعیت مسیحیان است. در بنین نیز افزایش مشابهی گزارش شده، هرچند برخی منابع رشد کمتری را نشان دادهاند. لبنان نیز با ورود پناهجویان سوری شاهد رشد پنج واحد درصدی در سهم مسلمانان بوده است.
در مقابل، در عمان و تانزانیا، سهم مسلمانان از جمعیت کاهش یافته است. در عمان، افزایش مهاجرت خارجی موجب شد تا نسبت مسلمانان در جمعیت کل کاهش یابد. در تانزانیا نیز نرخ باروری پایینتر مسلمانان نسبت به غیرمسلمانان باعث افت سهم آنها در جمعیت شده است.
در اروپا نیز، اگرچه رشد سهم مسلمانان در جمعیت کشورهای مختلف کمتر از پنج واحد درصد بوده، اما روند افزایشی دیده میشود. در کشورهای سوئد، اتریش و آلمان بهترتیب رشدهای چهار، سه و یک واحد درصدی ثبت شده که عمدتا ناشی از مهاجرت پناهجویان جنگ سوریه و نرخ بالاتر زاد و ولد در میان مسلمانان است.
ایندیپندنت فارسی این چینین می نویسد:
کنراد هکت، جمعیتشناس ارشد مرکز پیو، گفت: «ما ویژگیهای جمعیتی این گروهها را بررسی میکنیمــ ساختار سنی، تعداد فرزندان، سطح تحصیلاتــ چراکه این ویژگیهای جمعیتی بر اندازه آتی گروههای مذهبی تاثیرگذارند.»
هکت در ادامه افزود: «تعداد فرزندانی که مسلمانان به دنیا میآورند بیشتر از تعداد مسلمانانی است که فوت میکنند. بخش بسیار اندکی از تغییرات جمعیتی مسلمانان بهدلیل گرویدن افراد بزرگسال به اسلام یا ترک دین اسلام است.»
در همین حال، مسیحیت با اینکه همچنان بزرگترین گروه دینی جهان محسوب میشود و ۲۹ درصد از جمعیت جهان را در بر میگیرد، در برخی مناطق مانند اروپا، آمریکای شمالی و استرالیا کاهش نسبی داشته است. در این مناطق، افزایش ترک دین و نرخ پایین باروری باعث کاهش سهم مسیحیان شده است. برای نمونه، جمعیت مسیحیان در اروپا ۸.۸ درصد و در آمریکای شمالی ۱۰.۸ درصد کاهش پیدا کرده است. در آمریکا نیز درصد مسیحیان از ۷۸.۳ درصد به ۶۴ درصد رسیده است.
حال نوبت به سائر ادیان می رسد:
اینترنشنال:
در این گزارش آمده است که از مجموع جمعیت یهودیان جهان، ۴۶ درصد در اسرائیل، ۳۹ درصد در ایالات متحده و باقی در کشورهایی چون فرانسه، کانادا و بریتانیا زندگی میکنند. برآوردها نشان میدهد که در سال ۲۰۲۰، جمعیت جهانی یهودیان حدود ۱۴ میلیون و ۷۸۰ هزار نفر بوده که هنوز از جمعیت حدود ۱۶.۶ میلیونی یهودیان در سال ۱۹۳۹ کمتر است.
در فاصله سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰، ساختار دینی اروپا با تغییراتی چشمگیر مواجه شده است؛ جمعیت مسیحیان با کاهش ۹ درصدی به ۵۰۵ میلیون نفر رسیده، در حالیکه شمار افراد فاقد وابستگی دینی با رشد ۳۷ درصدی به ۱۹۰ میلیون نفر افزایش یافته است.
بر اساس گزارش مرکز پژوهشی پیو، سهم مسیحیان از جمعیت اروپا از ۷۵ درصد به ۶۷ درصد کاهش یافته، در مقابل، بیدینان از ۱۸ به ۲۵ درصد رسیدهاند.
فرانسه و بریتانیا در این بازه زمانی اکثریت مسیحی خود را از دست دادهاند و هلند نیز به جمع کشورهایی با اکثریت بیدین پیوسته است؛ کشوری که پس از جمهوری چک، دومین کشور اروپایی با این ویژگی به شمار میآید. در بریتانیا، مسیحیان اکنون کمتر از نیمی از جمعیت را تشکیل میدهند و بیدینان به ۴۰ درصد رسیدهاند.
میانگین سنی جمعیت اروپا نیز بالا گزارش شده و در سال ۲۰۲۰ به ۴۲ سال رسیده است. مسلمانان با میانگین سنی ۳۴ سال جوانترین گروه مذهبی و یهودیان با میانگین ۵۳ سال، مسنترین گروه دینی قاره اروپا شناخته شدهاند. این در حالی است که رشد جمعیت در بسیاری از کشورهای اروپایی تنها به واسطه مهاجرت تداوم یافته، چراکه نرخ تولد کمتر از میزان مرگومیر بوده است.
در عین حال، پدیده ترک دین (disaffiliation) که طی دهههای اخیر در کشورهای غربی تشدید شده، مهمترین عامل افت جمعیت مسیحیان در مناطقی چون استرالیا، شیلی، اروگوئه، آمریکا و کاناداست. در استرالیا، سهم مسیحیان در یک دهه ۲۰ واحد درصد کاهش یافته و به کمتر از نیمی از جمعیت رسیده است.
در مقابل، تنها کشوری که سهم مسیحیان در آن بهطور قابل توجهی افزایش یافته، موزامبیک است؛ جایی که در سال ۲۰۲۰، ۶۱ درصد از مردم خود را مسیحی دانستهاند؛ رشدی ۵ درصدی که به پایان سیاستهای رسمی ضد مذهب در دهه ۱۹۸۰ نسبت داده شده است.
و ایندیپندنت فارسی در این مورد نیز این چینین می گوید:
این پژوهش همچنین رشد چشمگیر گروه «فاقد وابستگی مذهبی» یا «بیدینها» را مستند کرده است. این گروه اکنون سومین گروه بزرگ جهان پس از مسیحیان و مسلمانان است و ۲۴ درصد از جمعیت جهانی را تشکیل میدهد. بر اساس این گزارش، در ازای هر فرد بزرگسالی که بدون دین بزرگ شده و به دین گرایش پیدا کرده است، ۳.۲ نفر که در خانوادهای مذهبی بزرگ شدهاند دین را ترک کردهاند.
در فاصله سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰، جمعیت بیدینها در آمریکای شمالی ۱۳ درصد افزایش پیدا کرده و به بیش از ۳۰ درصد رسیده است. در اروپا نیز این رقم ۶.۶ درصد رشد داشته، در حالی که منطقه آسیاـاقیانوسیهــ بهویژه چینــ همچنان میزبان بزرگترین جمعیت بیدین در جهان است.
واکاوی شیطنت آماری رسانههای غربگرا در بازنمایی جمعیت ادیان
حال با آنچه از رسانههای بیگانه فارسیزبان مانند «ایندیپندنت فارسی» و «ایراناینترنشنال» در بازنشر و تفسیر آن، ذکر شد، میتوان دریافت که آنان به گونهای عمل کردهاند که این تحلیل، نوعی مهندسی افکار عمومی برای تحقیر تمدنی اسلام و برجستهسازی روایت مطلوب غرب باشد.
مسلمانان؛ پرجمعیت اما به چه شکل؟
مرکز پیو در گزارش خود مینویسد که جمعیت مسلمانان جهان با رشد ۲۱ درصدی در دهه گذشته از ۱.۷ میلیارد به حدود ۲ میلیارد نفر رسیده است؛ رشدی که بیش از میانگین رشد جمعیت جهان (۱۲ درصد) و بسیار بیشتر از رشد یهودیان (۶ درصد) بوده است. اما در تحلیل این افزایش، چنین عنوان شده که این رشد «عمدتاً» ناشی از زاد و ولد بالاست و نه گرایش فکری یا تغییر دین.
در تحلیل رسانهای این آمار، تکرار مکرر این گزاره که «مسلمانان بیشتر به دنیا میآورند تا اینکه به اسلام بگروند»، نوعی تلاش ضمنی برای تقلیل اسلام به یک وضعیت جمعیتی زیستی و غیرتمدنی است. گویی این رشد جمعیتی هیچگونه ارزش فکری، تمدنی و فرهنگی ندارد و محصول صرفاً زاد و ولد زیاد است!
اما واقعیتهای آماری و میدانی چیز دیگری میگویند. در بسیاری از کشورهای اروپایی، اسلام تنها دینی است که جذب فکری و گرایش نوگرایانه در میان جوانان، زنان، و حتی دانشگاهیان دارد. از فرانسه و آلمان گرفته تا بریتانیا و آمریکا، روند مسلمانشدن افراد بزرگسال نهتنها متوقف نشده، بلکه در برخی حوزهها رشد قابل توجهی داشته است. پس چرا این حقیقت نادیده گرفته میشود؟
یهودیان؛ اقلیتی کوچک
وقتی به تحلیل جمعیت یهودیان میرسند، لحن رسانهها بهطرز محسوسی همدلانه و موجهساز میشود. برای مثال، اشاره میشود که در سال ۲۰۲۰ جمعیت یهودیان جهان به حدود ۱۴.۷ میلیون نفر رسیده که هنوز از جمعیت پیش از جنگ جهانی دوم (۱۶.۶ میلیون) کمتر است؛ و بدون هیچ نقدی، توزیع جمعیت یهودیان در اسرائیل و آمریکا گزارش میشود.
اما آنچه پنهان میماند، سیاستهای مهاجرتی تبعیضآمیز اسرائیل، رشد ناسیونالیسم دینی صهیونیستی، و بحران جمعیتی در میان یهودیان سکولار غربی است. هیچ اشارهای به نرخ پایین باروری در جوامع یهودی یا ترک یهودیت در میان نسل جوان نمیشود. چرا؟ چون هدف، محافظت از پرستیژ سیاسی و تمدنی یهودیت در ساختار جهانی است.
مسیحیت و بیدینی؛ قربانیان مدرنگرایی یا قهرمانان انتخاب عقلانی؟
در ادامه گزارش، آمده که مسیحیت بهرغم سهم ۲۹ درصدی از جمعیت جهان، در اروپا، آمریکا و استرالیا با کاهش مواجه شده است. برای نمونه، جمعیت مسیحیان در اروپا ۸.۸ درصد و در آمریکای شمالی ۱۰.۸ درصد کاهش یافته است. اما در اینجا، تأکید روی «ترک دین» و «افزایش بیدینی» بهعنوان پدیدهای منطقی، روشنفکرانه و ناشی از آگاهی فردی، جهتگیری خاصی را القا میکند: دینداری عقبمانده و بیدینی انتخاب عقلانی؛ و مسیحت را در مقابل با بی دینی میسنجد که در واقع نشان از پیروزی تفکر بی دینی بر تفکر کلیسا دارد. ولی به این مساله بدون کوچک ترین اشاره ای، می گذرند.
به بیان دیگر، در حالی که از افزایش بیدینی با عباراتی مانند "سومین گروه بزرگ جهان" و "رشد چشمگیر در شمال آمریکا و اروپا" یاد میشود، اسلام بهعنوان تنها دین در حال گسترش بهجای برجستهسازی تمدنی، به پدیدهای صرفاً زیستی و فرهنگی تقلیل مییابد و علت افزایش منحصر در زادو ولد آنان میشود.
آماری که راست میگوید، اما تفسیر که میلنگد
در مجموع، آنچه در این گزارش و تحلیل رسانههای غربگرای فارسی دیده میشود، نه تحریف آمار، بلکه تحریف معناست. آمارها شاید صادق باشند، اما تفسیر آنها در خدمت یک جهتگیری ایدئولوژیک قرار میگیرد:
مسلمانان زیاد میشوند، اما فقط چون فرزند زیاد دارند، نه چون اسلام جذاب است.
یهودیان کماند، اما باارزشاند.
مسیحیت رو به زوال است، اما بخاطر میل بیشتر انسانها به بی دینی.
این شیوه روایتگری، مصداق کامل شیطنت در اعتراف است؛ زیرا در تحلیل علل و عوامل تغییرات جمعیتی یک بام و دو هوا عمل کرده است یعنی در مورد جمعیت مسلمانان، زاد و ولد یا مهاجرت را عامل اصلی رشد جمعیت در کشورهای مسلمان و غیر مسلمان معرفی میکند. اما در مورد سایر ادیان، به دنبال دلایل دیگری میگردد.
حال وظیفه نیروهای فرهنگی و رسانهای مستقل آن است که این لایههای پنهان از تحلیلهای ظاهراً بیطرف را افشا کنند، و با تولید روایتهای بومی، متعهد و ریشهدار، چهره واقعی تحولات جهانی را بازتاب دهند.
ارسال نظرات