تفقه در مسائل دینی و هنری لازمه ورود طلاب به عرصه هنر/ امروز منبر سنتی به تنهایی پاسخگو نیست
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، دوشنبه بیست و هفتم فروردینماه و همزمان با هفته هنر انقلاب اسلامی، نشست فقهی بررسی مبانی هنر انقلاب اسلامی با حضور طلاب و روحانیان و اساتید مدارس علمیه خراسان شمالی در بجنورد برگزار شد.
در این نشست حجتالاسلام والمسلمین علی ریاحی نبی، روحانی مجتهد و پژوهشگر تاریخ اسلام به تبیین مبانی فقهی هنر اسلامی و انقلابی پرداخت. وی که در زمینههای تاریخ اسلام، فقه، اصول، علم الحدیث و تفسیر صاحب کتب و مقالات متعدد بوده و بررسیهای مختلف دینی درزمینهٔ هنر انجام داده، در این نشست به سؤالات طلاب و روحانیان خراسان شمالی درزمینهٔ هنر هم پاسخ داد.
در این نشست حجتالاسلام مهدی الهی فرد، نویسنده و محقق حوزوی بهعنوان مجری سؤالات را با استاد مدعو مطرح میکرد، آنچه در پی میآید گزارش تفصیلی این نشست تخصصی فقهی است.
- آیا اصلاً موضوعی به نام هنر انقلاب اسلامی داریم و چنین چیزی وجود دارد یا خیر؟
نخست باید به این سؤال پاسخ دهیم که آیا هنر اسلامی داریم یا نه، انقلاب آمده و اسلام را در این کشور اجرایی کرده است؛ اما هنوز افرادی هستند که میگویند ما هنر اسلامی نداریم.
مهمترین مسئله به این برمیگردد که تعریف ما از موضوع هنر اسلامی چیست. بدون شک هنر اسلامی داریم و زیرمجموعههای آن را هم داریم مانند موسیقی اسلامی، معماری اسلامی، هنر تجسمی اسلامی و ...
اما وقتی صحبت از هنر میکنیم منظور چیزی است که متعارفا به اسم هنر شناخته میشود و شامل ادبیات و موسیقی و غیره میشود، درواقع منظور ما از هنر همان معنای متعارف بین هنرمندان است.
هر قانونی نسبت به پدیدههای پیرامونی پنج موضع دارد؛ یا میگوید باید انجام شود، یا نباید انجام شود، یا بهتر است انجام شود، یا بهتر است انجام نشود یا قانون میگوید برای من فرق نمیکند و توصیهای به انجام یا عدم انجام آن دارد. همه قوانین و ادیان این پنج موضع را دارند.
اگر کار ما یکی از چهار حالت واجب، مستحب مکروه و مباح باشد کار مجاز است و در غیر این صورت غیرمجاز خواهد بود.
بر این اساس ما هنر مجاز و غیرمجاز داریم، هنر غیرمجاز هنری است که حرام و ممنوع باشد و هنری که جزء امور واجب و مستحب و مباح و مکروه باشد جزء هنرهای مجاز محسوب میشود.
هنر اسلامی هنری است که در آن بایدها و نبایدها رعایت می شود و بهتر است مستحبها هم در آن رعایت شود؛ اما انجام موارد مکروه و مباح به طور کلی از حیطه هنر اسلامی خارج میشوند.
در این زمینه عموم و خصوص مطلق داریم؛ یعنی هر هنر اسلامی هنر مجاز است اما هر هنر مجازی هنر اسلامی نیست.
تئاتر اسلامی تئاتری است که بایدها و نبایدها در آن رعایت شده و مبانی مورد نظر اسلام در آن دنبال میشود، معماری و سینمای اسلامی هم همینطور است.
اسلام ظاهر و باطنی دارد که هر دوی آن در کنار هم مهم است. از نظر ما نمیشود ظاهر دین را فدای باطن دین کرد، از نظر ما ظاهر و باطن دین هر دو مهم است البته نیت هم مهم است؛ یعنی ظاهر و باطن و نیت مهم است و فعل دینی فعلی است که هر سه مورد را داشته باشد.
هنر اسلامی باید هر سه مورد را داشته باشد، هنرمندان باید نیت خود را درست کنند که موضوعی بین انسان و خداوند است، به بیان دیگر در هنر اسلامی باید هم محتوا و عقاید و هم فروع فقهی رعایت شود.
هنر انقلاب هم تعریفی شبیه این دارد، هنر مجاز در انقلاب اسلامی و هنر انقلاب اسلامی داریم؛ یعنی هنری که طبق قوانین انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی انجام شود این هنر مجاز است حالا اگر به دنبال تأمین اهداف و آرمانها و ایدهها در انقلاب باشد این هنر، هنر انقلاب اسلامی میشود.
اگر موسیقی را مطلقاً حرام ندانیم و قائل به حرام و حلال بودن موسیقی باشیم موسیقی هم وارد این عرصه میشود مگر اینکه بگوییم موسیقی کلاً حرام است.
بعضی از هنرهای مجاز در انقلاب اسلامی بهصورت جدی در راستای اهداف جمهوری اسلامی و انقلاب هستند که این جزء هنر انقلاب اسلامی میشود.
- شما در تعریف هنر انقلاب اسلامی محتوا و قالب را جدا میکنید، ما محتوایی داریم که ارزشی و دینی است و یک قالب؟ آیا ممکن است خود قالب هنر این دو قسم را بپذیرد یا فقط در بحث محتوا این تقسیمبندی وجود دارد؟
اگر منظور از قالب و فرم هنر اسامی قالب های هنری آن مانند مدرن، پستمدرن، راک و غیره است که بنده خیلی معتقد به این تقسیمبندی نیستم؛ اما اگر از اسامی بگذریم و به محتوا برسیم میتوان تقسیمبندی کرد که ظاهر و قالب هنر موافق یا غیر موافق با موازین اسلامی باشد.
به طور مثال میخواهیم مسئله اخلاقی و اصول عقایدی را در قالب یک نمایش و تئاتر تبلیغ کنیم، مانند احترام به مادر یا نکوهش ربا، در این جا محتوا فوقالعاده است و انتظار داریم تأثیرگذاری ویژهای داشته باشد؛ اما اگر فرم مشکل داشته باشد نتیجه مورد نظر حاصل نمی شود، مثلاً افرادی که تئاتر را اجرا میکنند یک سری از موازین یا پوششها را رعایت نکنند به عنوان مثال زن و مرد نامحرم رفتارهای خاص با هم داشته باشند. در اینجا این فرم است که مشکل دارد محتوا مشکلی ندارد؛ بر این اساس بله در کلیت فرم هم میتواند مجاز یا غیرمجاز باشد.
-آیا در این راستا اسلام نظرات خاصی دارد، مثلاً حوزههای علمیه و مراجع تقلید و علمایی داریم که در این زمینه بهصورت خاص ورود کردهاند، مثلاً در بحث موسیقی فارغ از محتوا، آیا علمای ما در بحث فرم و قالب هم ورود کردهاند؟
اطلاعات من دقیق نیست؛ اما بر اساس اطلاعاتی که دارم علمای ما درزمینهٔ موسیقی و تئاتر و معماری بیشتر و سینما بسیار کم به این عرصه ورود داشتهاند.
برداشت من از مطالعه آثار گذشتگان این است که اگر موسیقی را کنار بگذاریم در گذشته در رابطه با هنرها هیچ کار جدی از سوی بزرگان حوزه علمیه انجام نشده است، سینما که تازه است و طبیعی است که گذشتگان به آن نپرداختهاند؛ اما شاید هیچ فقیه مشهوری را در گذشته پیدا نکنیم که مستقلاً به تئاتر پرداخته باشد. حتی فارغ از مجسمهسازی در شاخههای مختلف ادبیات هم بعید است به آن پرداخته باشند.
فقط درزمینهٔ موسیقی بوده که بعضی از فقهای بزرگ بهصورت مفصل به غنا و موسیقی پرداختهاند؛ اما الآن اگر به دنبال اعاظم حوزه و مراجع بگردیم باز هم سخت پیدا میشوند افرادی که به این موضوع ورود کرده باشند.
اما در بین مجتهدان ما اخیراً کارهای جدی انجام میشود منتهی به نظر میرسد بسیار کم است، مثلاً آیتالله اعرافی رییس حوزه علمیه در زمینه های هنری خاصی به طور جدی کار کردهاند یا آیتالله اراکی در موضوع معماری و شهرسازی ورود کردهاند.
- در عرصه هنر نیاز داریم فتوای مرجع خود را بدانیم و با این صحبت حضرتعالی ما مجتهد و مرجعی نداریم که در باب موسیقی و هنر فتوای خاص داده باشد. تکلیف مقلدان در این زمینه چیست.
البته فتواهای کلی آنها کار راهانداز است، هرچند در رابطه با موسیقی کار فقهی صورت گرفته است اگرچه شاید درس خارج خاصی نداشته و این موارد هنری در قالب مدون ارائه نشده باشد؛ اما در هر صورت بیشتر بر روی محتوا کار شده است با وجود اینکه روی فرم کار خاصی صورت نگرفته است.
در هر صورت بسیاری از دستورالعملهای فقهی ما بهویژه در بحث محتوا این مشکل را حل میکند؛ اما در مورد فرم نه؛ زیرا بسیاری از بزرگان به این موضوع ورود نکردهاند.
شخصیتهای حقوقی و حقیقی در مواجهه با فتاوای مختلف درزمینهٔ فعالیتهای هنری چهکار کنند؟
این موضوع را زمانی در تلویزیون میگفتم، بعد از سه جلسه دیگر دنبالم نیامدند، در همان برنامه تلویزیونی مثال ساده رییس حوزه هنری، رییس صدا و سیما و نیروی انتظامی را زدم، اینها شخصیت حقیقی و حقوقی دارند. شخصیت حقیقی در مسائل فقهی دو حالت دارند یا مقلد یا مجتهد هستند. اگر مجتهد باشد به رأی و استنباط خود عمل میکند و در دنیای دیگر باید جواب بدهد اگر هم مقلد نیست و متشرع است به متخصص و مجتهد مراجعه میکند.
اما اگر شخصیت حقوقی پیدا کرد قضیه فرق میکند، کسی که شخصیت حقوقی پیدا میکند یا به اختیار یا به اجبار باید تابع نفر اول مملکت باشد.
رییس سازمان صدا و سیما ممکن است مقلد هر کدام از مراجع باشد؛ اما زمانی که میخواهد موارد فقهی را در صدا و سیما پیاده کند مهم نیست مقلد چه کسی است باید در سازمان طبق نظر رهبری عمل کند.
در ماشین و خانه خود اگر میخواهد موسیقی گوش کند باید طبق نظر مرجع خود عمل کند؛ اما در صدا و سیما باید طبق نظر رهبر حی و حاضر عمل کند؛ البته رهبر حی به رهبرهای قبلی هم توجه میکند.
زمانی من معتقد به ولی فقیه هستم به دلیل اعتقاد و رأی خود باید در شخصیت حقوقی به نظر رهبری عمل کنم؛ اما اگر معتقد نیستم وقتی سمت حقوقی را پذیرفتهام باید به نظر رهبری عمل کنم.
در مورد موسیقی در سمتهای حقوقی باید نظر رهبر را اجرا کنیم، رهبری میگوید موسیقی حلال و حرام دارد.
همچنین مسؤولان نیروی انتظامی مقلد هر کسی میخواهند باشند، باشند؛ اما وقتی مسؤول نیروی انتظامی هستند باید از نظر رهبری تقلید کنند و در عمل و برخوردها طبق قانون و فتاوای رهبری انجام شود.
در شخصیت حقوقی در جمهوری اسلامی چه نظام را قبول داشته باشیم چه نداشته باشیم باید تابع قانون و از نظر فقهی هم تابع نظر رهبری باشیم. اگر مشکل داریم باید از سمت خود کنار بکشیم.
- مفهوم ارزشی و غیرارزشی در یک کار هنری چیست؟ مثلاً فردی در فیلم خود بعد از منتقل کردن دهها پیام غیر اسلامی یک سکانس از حرم امام رضا (ع) را میگذارد تا اثر خود را ارزشی جلوه دهد از سوی دیگر هنرمندی مثل چارلی چاپلین را داریم که اصلاً مسلمان نیست اما به تعبیر رهبری اثر ارزشی تولید میکند.
این یکی از گرفتاریها است، متأسفانه در رابطه با هنر دینی ما با چند دسته از افراد مواجه هستیم؛ افرادی که از این اصطلاحات به دنبال منفعت هستند و کاری به دین ندارند، میبینند اگر میخواهند کاری در جمهوری اسلامی انجام دهند باید یک اسمی به آن بچسبانند. اعتقادی ندارند اما از دین استفاده ابزاری میکنند.
دسته دوم کسانی هستند که اعتقاد دارند؛ اما تعریفی از هنر اسلامی ندارند، دسته سوم افرادی هستند که فکر میکنند از هنر اسلامی تعریف دارند اما وقتی به آنها مراجعه میکنیم میبینیم تعریفی ندارند مثلاً نمیتوانند معماری اسلامی و تئاتر دینی را تعریف کنند که این دسته فراوان هستند. معدودی هم هستند که تعریف مدونی از هنر اسلامی دارند.
این ضعف را هم در بین هنرمندان و هم در بین مدیران داریم این در حالی است که برای این که یک هنر ارزشی باشد باید هم محتوا و هم ظاهر آن درست باشد.
اسلام محتوا را اصل میداند و پوسته زوائدی برای ارائه محتوا است، اصل مغز و محتوا است. اگر محتوا درست بود تازه به قالب و فرم و پوسته میرسیم.
- در این زمانه آیا ضرورتی دارد که حوزههای علمیه به این سمت رفته و طلاب به عرصه هنر ورود کنند، اگر ورود کنند آیا حد و مرزی دارد و رشتههای خاصی هست یا طلاب مجاز هستند در همه عرصههای هنری ورود کنند؟
فرض میکنیم که تمام افراد اینجا مقلد هستند، به نظر من هر عقلی ورود طلاب به عرصه هنر را در شرایط فعلی تجویز میکند و بالطبع رهبری هم همین توصیه را دارند.
دورانی که ما صرفاً با منبر بتوانیم کار را پیش ببریم گذشته است، این واقعیتی است که دیگر دورانی که صرفاً با گفتن و منبر رفتن بتوانیم کار را پیش ببریم گذشته است.
الآن دوره آن گذشته است، الآن هنر یکی از ابزارهایی شده است که از طریق آن افراد حرف خود را به دیگران منتقل میکنند؛ درنتیجه طلابی که شرایط آن را دارند باید وارد این عرصه شوند، این جای خالی وجود دارد اگر من ورود نکنم فرد دیگر وارد میشود منتهی باید شرایط آن را داشته باشیم.
وقتی میخواهیم وارد این مقوله شویم حداقل باید در دو زمینه اطلاع تخصصی داشته باشیم یا اگر اطلاع تخصصی نداریم باید اطلاعات عمومی داشته باشیم؛ اما لنگی و ضعف خود در فقه هنر را از متخصص جویا شویم.
نمیشود تنها در زمینهٔ فقه و اصول کار کنیم بعد بخواهیم در مورد هنر اظهارنظر کنیم، باید درزمینهٔ رشته هنری هم ورود کنیم تا بتوانیم اظهارنظر درست کنیم.
وقتی در صحنه تئاتر دو هنرپیشه که نسبت به هم نامحرم هستند حس میگیرند که بتوانند نقش زن و شوهر را بهخوبی ایفا بکنند حکم فقهی این کار چیست؟ برای پاسخ دادن مناسب به این سؤال باید بر روی صحنه اجرا کرده باشیم تا بتوانیم در این زمینه نظر بدهیم.
یکی از مشکلاتی که درزمینهٔ موسیقی داریم این است که خیلی از بزرگان ما تصویر درستی از موسیقی ندارند، اگر این افراد با موسیقی مقامی و موسیقی معناگرا کار کنند در برخی جاها نظر آنها تغییر میکند.
40 سال پیش دیدگاهی که امثال شهید بهشتی و شهید مفتح داشتند تا حد زیادی به این دلیل بود که این افراد تنها قم دیده نبودند بلکه جاهای دیگر دنیا را هم دیده بودند اگر امروز هم برخی از بزرگان دینی به کشورهای اروپایی سفر کنند - البته سفری که در آن به میان مردم اروپا و بطن جامعه بروند- نظرات آنها بسیار تفاوت میکند.
اگر میخواهیم کار هنری بکنیم باید از هنر سر دربیاوریم، ما باید برویم هنر را بفهمیم، هنر واقعیت بیرونی است که ما باید آن را درک کنیم و بعد در مورد آن حکم فقهی بدهیم.
الآن وقتی ما بهعنوان طلبه میخواهیم کار تئاتر کنیم هم باید با مبانی فقهی آشنا شده و هم با تئوریهای تئاتر بهصورت تخصصی آشنا شویم. اگر میخواهیم نویسندگی کنیم باید با فنون نویسندگی آشنا شویم و اگر کارگردانی میخواهیم باید با فنون آن آشنا شویم. اگر این فنون را بلد باشیم احتمال تأثیرگذاری کار ما بهصورت جدی بالا میرود.
ما باید تئوریهای فنی هنر مورد نظر را بدانیم و مبانی فقهی آن را هم یا به اجتهاد یا به تقلید بیاموزیم؛ یعنی هم باید در مسائل دینی و هم در مسائل هنری آن رشته فقیه باشیم و اگر میخواهیم در آینده در مباحث فقهی هنر کار کنیم باید هنر را یاد بگیریم.
ما مشکلی در 40 ساله انقلاب داریم که میگویند که فلان بار زمینمانده بود هیچ کس نبود بردارد من احساس وظیفه کردم که بردارم، خیلی از اوقات باری که زمینمانده نباید برداشته شود، توانایی آن را نداریم بار را برمیداریم از دست ما میافتد میشکند؛ درنتیجه احساس مسئولیت بیجا در بسیاری از موارد به ما صدمه زده است.
گاهی اوقات تقوا در این است که کاری را انجام ندهیم، احساس مسئولیتها را کنترل کنیم؛ زیرا در جمهوری اسلامی در خیلی از مواقع به دلیل این موضوع لطمه خوردیم.
اگر بهعنوان طلبه و روحانی میخواهیم وارد مباحث هنری در هر رشتهای شویم غیر از دانستن فقه، باید آن هنر را بشناسیم اگر برای ما مانع وجود دارد وارد نشویم؛ زیرا ورود ناآگاهانه صدمه وارد میکند./9314//۵۰۳/خ