سرنوشت "جوانان" در دولت سالخوردگان
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، جوانان به عنوان اصل و اساس توسعه یک کشور شناخته می شوند و توجه به این نسل به عنوان یک فرصت بی بدیل، می تواند کشور را با سرعتی بالا به سوی پویایی و تحرک در حوزه های گوناگون سوق دهد.
در واقع نسل جوان به عنوان اصلی ترین و مهمترین نیروی اجتماعی یک جامعه محسوب می شوند که بنیان توسعه و رشد و پیشرفت و آینده جامعه بر مدار توانمندی ها، ظرفیت ها و استفاده از توان آنها استوار است.
کشور ما نیز به سبب بهره مندی از خیل عظیم جوانانی که بیش از 32 درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهند، فرصت بی بدیلی را در اختیار دارد تا با بهره گیری از ظرفیت، توان و توانمندی و تخصص آنها در کنار روحیه جوانی، تحرک و پویایی آنان، بتواند سرعت ترقی و پیشرفت کشور در زمینه های گوناگون را به طرز چشمگیری افزایش دهد.
تأکیدات فراوان رهبر انقلاب پیرامون استفاده از ظرفیت و تخصص جوانان برای پیشبرد اهداف انقلاب، نشان دهنده جایگاه رفیع و والای جوانان در منظومه فکری رهبر انقلاب است؛ موضوعی که متأسفانه از سوی مسؤولان و به ویژه دولت چندان جدی گرفته نمی شود.
در حقیقت این نسل فراموش شده که جایی در مناسبات سیاسی و مدیریتی کشور ندارد، هرجا که اندک اعتمادی به آنها شده است، نتیجه آن به خوبی مشاهده شده و دستاوردهای شگرفی را به دنبال داشته است که دوران دفاع مقدس نمونه واضح آن است و در سال های اخیر نیز دستیابی دانشمندان هسته ای کشور با میانگین سنی 30 سال به علم و تکنولوژی در حوزه دانش هسته ای و در نوردیدن مرزهای علمی جهان نشان دهنده ظرفیت فوق العاده و البته فراموش شده جوانان است.
مظلومیت جوانان در دهه سوم انقلاب
با اندکی دقت در عمر چهاردهه پس از انقلاب می توان به خوبی دریافت که حاصل اعتماد مسؤولان نظام به جوانان و اطمینان به توان و توانمندی و تخصص آنها در دهه اول انقلاب سبب شد تا دستاوردهای بی بدیلی حاصل شود که مدیریت جوانان انقلابی بر مناصب مدیریتی، امنیتی و نظامی، با شکوفایی استعدادهای درونی کشور، پیشرفت های شگرفی را رقم زد.
اما هرچه از دهه اول و دوم انقلاب جلوتر می آییم، این اعتماد رنگ می بازد و با دولت هایی مواجه می شویم که هیچ گونه اعتقادی به جوانگرایی نداشته و حلقه بسته مدیران دولتی، دست به دست مناصب را بین خود به گردش درآورده و از منصبی به منصب دیگر نقل مکان کردند.
هرچند که در دولت نهم امیدواری نسبت به تفکر جوانگرایی با تشکیل حلقه مشاوران جوان و ورود برخی مدیران جوان به عرصه مدیریتی به وجود آمد، اما این امید نیز دیری نپایید که به نا امیدی گرایید و مدیران سالخورده بار دیگر مناصب مدیریتی و مشاورتی را عهده دار شدند.
پیروزی دکتر روحانی در انتخابات سال 92 و تشکیل سالخورده ترین کابینه پس از انقلاب، تیر خلاصی بود بر تفکر جوانگرایی در کشور و در واقع شعارهای جذاب رییس جمهور در دوران انتخابات تنها کارکرد جذب آرا را داشت و عملاً وزرا و مدیران ارشد از نسلی انتخاب شدند که دهه ششم و هفتم عمر خود را می گذراندند و جوانگرایی در حد شعار و وعده انتخاباتی باقی ماند.
دولت دوازدهم که قرار بود نگاه ویژه ای به جوانان داشته باشد هر چند تلاش کرده است به سمت جوان گرایی در حرکت باشد اما به سرنوشت کابینه قبلی بیشتر دچار شده است و حضور یک وزیر جوان هم نتوانست میانگین سنی اعضای کابینه را از بیش از 55 سال کمتر کند!
سرخوردگی جوانان، بیکاری فزاینده نسل جوان، نا امیدی و یأس نسبت به آینده و مشکلاتی از این قبیل در چند سال گذشته رشد فزاینده ای داشته است و رویه دولت در بی توجهی به جوانان نشان داد که شعار جوانگرایی تنها در حد جذب آرای انتخاباتی کارکرد دارد و عملاً جوانان نه تنها از ورود به چرخه تصمیم سازی، تصمیم گیری و اجرایی کشور محرومند بلکه رویکردهای فرهنگی و اجتماعی و برنامه های تیم عملیات روانی دولت دوازدهم نشان می دهد که رویه دولت نسبت به گذشته تغییر نکرده و مشغول کردن جوانان به موضوعات حاشیه ای و جنجال های ساختگی با بهره گیری از چهره ها و سلبریتی های اجاره ای، برنامه اصلی دولت برای انحراف افکار جوانان از مسائل مهم دیگر است.
در حقیقت آنچه امروز نسل سوم و چهارم انقلاب مشاهده می کنند، مظلومیتی است که نسبت به حضور در عرصه های تصمیم سازی، تصصمیم گیری و اجرایی در کشور وجود دارد و هرچه بیشتراز سن انقلاب می گذرد، ظاهراً سن مدیران نیز افزایش می یابد!
انزوای جوانان و از بین رفتن روحیه تحرک و نشاط در کشور
همانگونه که پیشتر اشاره شد، رمز تحرک، نشاط و پویایی یک جامعه، بهره گیری از ظرفیت و توان و نیروی جوانان متخصصص و توانمند در عرصه های مختلف است؛ موضوعی که همچون موتور محرکه ای می تواند ظرفیت های کشور را به بهترین شکل ممکن شکوفا کرده و موجبات پیشرفت کشور را فراهم کند.
تاریخ انقلاب گواه این موضوع است که انقلاب اسلامی ایران از ابتدایی ترین روزهای خود با جهاد و مجاهده جوانان آغاز شده و به پیروزی رسید و عمده نیروهای انقلابی را جوانانی تشکیل می دادند که با شور و نشاط و تحرک و پویایی خود در مسیر تبعیت از فرامین اسلام که از حنجره امام خمینی(ره) شنیده می شد، معجزه قرن را رقم زدند و انقلاب اسلامی با مجاهدت آنان به پیروزی رسید.
سال های پس از انقلاب این جوانان انقلابی، مدیریت کشور را در دست گرفتند و نسل جدیدی از مدیران جدید تربیت شدند که شور و نشاط و تحرک و پویایی آنها زمینه را برای رشد انقلاب فراهم آورد؛ اما این روند مبارک پس از گذشته یک دهه و نیم، به فراموشی سپرده شد و به جای اینکه شاهد گردش نخبگانی در سیستم مدیریتی جامعه باشیم، عملاً فضا به سمت و سوی بقای نخبگان پیش رفت و جای خالی تربیت نسل جدید مدیران از میان نسل سوم و چهارم انقلاب با بهره گیری از تجربیات نسل اول و دوم، بیش از پیش احساس شد و عملاً رکود مدیریتی در دولت ها به یک رویه عادی تبدیل شد.
عدم حضور نخبگان جوان در ساختارهای تصمیم ساز و تصمیم گیر و حوزه اجرایی کشور پاشنه آشیل بسیاری از برنامه ها و طرح هایی است که نیازمند حضور فعالانه و پرتحرک و پرنشاط جوانان انقلاب اسلامی است و اگر امروز شاهد رکود و سستی و رخوت در میان مدیران و همچنین عدم وجود تفکر خلاق و مدیریت فرسوده و بدون نوآوری هستیم، این موضوع حاصل نادیده گرفتن جوانان در عرصه مدیریت است.
این بی اعتمادی و نادیده گرفتن ظرفیت جوانان در عرصه های گوناگون در حالی است که رهبر انقلاب به عنوان راهبر و هادی انقلاب، بارها بر ضرورت استفاده از ظرفیت جوانان تأکید کرده اند و نسل جوان را پیشران حرکت کشور دانسته اند.
ایشان در 24 مهر ماه سال 1390 در دیدار با دانشجویان کرمانشاه فرمودند: «نسل جوان، بار انقلاب را بر دوش داشته است و دارد و در آینده هم خواهد داشت. این مخصوص جوان دههی ۶۰ نیست؛ جوان دههی ۹۰ هم که شما هستید، بار سنگینی را بر دوش دارید. و من می بینم و مشاهده می کنم که بحمدالله جوان کشور ما، بخصوص جوانان دانشجو و تحصیلکرده، این بار را بخوبی پیش می برند و انشاءالله به منزل خواهند رساند...هم امروز که روز مجاهدت و ایستادگی و بصیرت و صبر در گذرگاه انقلاب است، و هم در آینده که مسئولیت ها و مأموریت های زیادی در عرصههای مختلف بر دوش شما جوانان خواهد بود - در عرصهی علمی، در عرصهی سیاسی، در عرصهی اجتماعی، در عرصههای دیپلماسی، در عرصههای اقتصادی و فنی و همهی عرصههای زندگی - نقش جوانان برجسته است. پس شما، هم امروز مسئول و مشغول تلاش هستید، هم انشاءالله در آینده چنین خواهد بود. بنابراین دیدار با جوانان، گفتن با آنان و شنیدن از آنان، دارای اهمیت است»
پیشرفت کشور در گرو توجه به جوانان
پیشتر اشاره شد که جوانان گنجینه گرانبهایی هستند که استفاده از ظرفیت آنها می تواند تضمین کننده تعالی و رشد و پیشرفت یک کشور باشد و سیاستمداران و برنامه ریزان کشورهای مختلف تلاش می کنند تا با بهره گیری از این گنجینه عظیم، ظرفیت های کشور را به بهترین شکل ممکن شکوفا کنند.
اما در کشور ما قضیه تا حدودی متفاوت است بگونه ای که جوانان در محاسبات مدیریتی جایگاهی ندارند و بسیاری از دولت ها نه تنها از ظرفیت جوانان هیچ استفاده ای نکرده اند بلکه در برابر فعالیت هایی که از سوی جوانان صورت می گیرد ایستادگی کرده و در مسیر آنها سنگ اندازی کرده اند.
مظلومیت جوانان در کشور آنجا نمود بیشتری می یابد که بدانیم که هیچ سازمان یا وزارتخانه ای عهده دار رسیدگی به امور جوانان نیست و اگرچه وزارتی با عنوان ورزش و جوانان وجود دارد اما واژه «جوانان» هیچ کارکرد عملیاتی و اجرایی برای رصد، بررسی و گره گشایی از مشکلات جوانان ندارد و در واقع جوانان در دولت در حکم فرزندان بی مادر و یتیمی هستند که هیچ کس حاضر نیست به آنها اندکی«محل» بگذارد!!
متأسفانه سخنان گهربار رهبر انقلاب در دهم آبان ماه سال 68 توسط مسؤولان فراموش شد و هرچند که ایشان فرمودند: «شما دانشجویان و دانشآموزان و جوانان، برای نسل آینده و دوره بعد، پایههای اصلی انقلابید. امروز هم شما در انقلاب تأثیر زیادی دارید؛ چون جوانید. امروز هم شما در جبههی سیاسی و نظامی و سازندگی و هر جای دیگر که بتوانید حضور داشته باشید، عنصر فعال انقلابید؛ اما فردا شما پایههای انقلاب هستید. امروز، عناصر مؤثرید؛ ولی فردا ستون های انقلاب هستید» اما نگاه مسؤولان دولت های گوناگون به جوانان نه تنها با توجه به «عنصر فعال بودن» و «پایه های انقلاب» بودن نبوده است بلکه آنان جوانان را از محاسبات گوناگون حذف کرده اند و تنها به دادن شعارهای تزئینی که اساساً کارکرد انتخاباتی دارند بسنده می کنند./872/ی۷۰۲/س
وحید کوچک زاده