روانشناسی اقتصاد عبور از برجام
به گزارش خبرگزاری رسا، در این روزها كه ترامپ و پومپئو با سخنانی تحقیر آمیز آغشته به توهین و زورگویی از برجام خارج شده و روسیه و عربستان به دنبال جایگزینی بازارهای نفتی ایران هستند باید بیشتر به این فكر كرد كه چگونه میتوان با كاهش درآمدهای یكمیلیون بشكهای و اعمال تحریمهای ناجوانمردانه اقتصاد كشور را به نقطهای قابل اتكا كه تابآوری در مقابل این نوع بیمنطقی را داشته باشد.
باید به این فكر كرد كه چگونه میتوان اقتصاد كشور را به مرحلهای رساند كه حتی در روستاهای كم تردد چشم به دهان امثال ترامپ و پومپئو نباشند !
حقیقت تكراری و حرص در آور این است كه قابلیت اقتصاد ایران به اندازهای است كه میتوان رفاه بیشتری برای مردم قائل شد و كشوری توسعه یافتهتر و پیشرفتهتر در جهان باشیم، اما به دلیل ریلگذاریهای غلط و ناجی جلوه دادن برجام و پادزهر نشان دادن سرمایههای خارجی برای زنده ماندن اقتصاد باعث شده تا به لحاظ روانی هم ما دچار یأس و بیتدبیری شویم. متأسفانه روانشناسی اقتصادی مردم و به خصوص دولتمردان نشان میدهد كه به خوبی در دام عملیات روانی شخصیتهای امریكایی افتادهایم و تنها راه حل مسائل اقتصاد ایران را هم همین میدانیم در حالی كه نگاهی به درون توسعه كشورهای موفق چند دهه اخیر نشان میدهد موفقیت از درون جامعه جوشیده است. جامعهای كه به دنبال درآمدهای راحت (مثل استخراج نفت و فروش آن یا فروش پتروشیمی با حداقل فرآوری) نیستند.
جامعه امروز ما پس از برجام متأسفانه اسیر كم خود بینی و مقهور شدن در مقابل جبر زمانه و زور قدرتهای اقتصادی شدهاست. البته منظور نگارنده نادیده گرفتن آثار تحریمها و سختیهای مسیر پیش رو نیست. بلكه واكنشی است كه جامعه به خصوص دولتمردان و تصمیمسازان در این باره باید اتخاذ كنند. آنها باید باور كنند كه شرایط سختی پیشرو است و در این مسیر هم انكار واقعیات اقتصاد و وعدههای غیر واقعی كار ساز نیست. حقیقت امر این است كه دولتمردان و تصمیمسازان جناحهای مختلف و طیفهای فكری– سیاسی و مردم در كنار هم میتوانند دو راه را در كنار هم اتخاذ كنند.
اما پیش از آن كه به این مسیرها اشاره كنم اجازه بدهید خاطرهای را بیان كنم. در دوران كودكی تا دبیرستان دوستی داشتم كه بسیاری از اوقات خود را با او سپری میكردم، اما بعد از سربازی متوجه شدم با شراكت با یكی دیگر از دوستانم كارگاه تولیدی زدهاند كه حداقل در آن 40 چرخكار فعال هستند و مانتو و شلوار زنانه را از مشهد به تمام شهرهای بزرگ و به شكل عمده ارسال میكرد، اما در مدت كوتاهی بعد از افزایش درآمدهای دولت و باز شدن درها و آشنایی تجار با گوانگجو و پارچههای چینی چنان زمینگیر شد كه بعد از دوسال گرفتاری به شهرستان خود بازگشت و اكنون یك مانتو فروشی كوچك دارد و امورات را در قیاس با آن ایام به سختی میگذراند. اكنون كه هر بار او را میبینم هنوز حسرت 40چرخكار و تولید آن ایام و فروش و درآمد آن دوران را میخورد و بیشتر با خاطراتش زندگی میكند، اما شریكش با تجربه شكستی كه داشت دوباره دست به زانویش گرفت و ریسك كرد و اكنون روزگار قابل تأملی دارد كه قابلیت الگو برداری است.
در این روزها دقیقاً حكایت اقتصاد كشور ما و تصمیمگیری در این باره حكایت همین دو دوست است كه یكی اكنون روزگار را به سختی و با فروش مانتوهای قسطی در یك شهر كوچك امورات را میگذراند و دیگری در تهران برای خود با تولیداتی كه دارد و سیستم بازاریابیاش برای خود برو بیایی دارد و كارگران زیادی را مشغول به كار كرده است.
یعنی دولتمردان و تصمیمسازان میتوانند با خودكم بینی و امید به مذاكره و تتمه موجودی خود و میزان فروش نفتی كه به آنها اجازه داده میشود امورات را بگذرانند و در این میان سختی تحمل شده بر خانواده تا آنجایی كه قابل تحمل است با شما همراه باشد یا مانند یك كارآفرین موفق با تمركز به تولید و دوری جستن از حسرت ثروتهای قبل كه راحتتر به دست میآمد، مسیر ارزش افزوده جدیدی را برای مردم فراهم كنند. ما اكنون چنین دولت ریسكپذیری لازم داریم كه نه زانوی غم به بغل بگیرد و نه توجیه كارهای نكردهاش را بر گردن دیگران و عوامل خارجی بیندازد.
ما باید یاد بگیریم كه در شرایط جدید بیبرجام هم با تلاش، كوشش و برنامهریزی برای بهتر شدن گام برداریم و به مردم امید بهتر شدن را بدهیم و آنها را همراه كنیم وگرنه هر لحظه ممكن است روسیه یا عربستان و حتی هند در منطقه بازارها و اقتصاد ما را تضعیف و از فرصتها استفاده كنند یا چشم طمع به منابع و سرزمین ما داشته باشند.
اكنون دولتمردان و تصمیمسازان بیش از همه باید روی خودباوری و اصلاح نگرششان كار و انتخاب كنند كه كدام مسیر را برای خود و مردم رقم خواهند زد./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: روزنامه جوان