۱۸ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۴
کد خبر: ۵۷۶۸۲۶

با توصیه عمه و خاله نمی شود

اصلاح ‏طلبى ناصرالدین شاه به این علل، تحت تأثیر امیرکبیر بود که، اولاً: در نظام استبدادى قاجارى، هیچ نوع محدودیت عرفى یا قانونى در برابر قدرت شاه وجود نداشت و حق بهره‏ بردارى از همه منابع موجود مملکت و انتفاع از هر نوع حقوق و مزایا براى شاه مجاز بود و بر مردم کشور حق مالکیت داشت.
امیر کبیر

به گزارش خبرگزاری رسا، دوران حکومت ناصرالدین شاه قاجار (1264ـ 1313 ه‍ ق) چه از نظر طول حکومت و چه از نظر جایگاه آن در تاریخ معاصر، مهمترین دوره حکومت در عصر قاجاریه محسوب مى‏شود. ناصرالدین شاه فرزند ذکور ارشد محمدشاه و ولیعهد او، از بطن ملک جهان خانم، ملقب به مهد علیا متولد شد و در شب چهاردهم ماه شوال 1264 ه‍ ق، پس از مرگ پدر در حالى که هنوز به هیجده سالگى نرسیده بود، در تبریز بر تخت سلطنت نشست. علاوه بر سن کم و کم‏تجربگى، عدم تحصیلات عمیق او، ایجاب مى‏کرد تا مرد پخته، باتجربه و میهن‏دوستى چون میرزا تقى‏خان امیرکبیر، او را در راه دشوار و پر پیچ و خمى که در پیش روى داشت، راهنمایى کند.

در دوره اول حکومت ناصرالدین شاه (1264 ـ 1273 ه‍ ق) که در تقسیم‏بندى تاریخى، دوره اغتشاش نام گرفته است، او تحت‏ تأثیر صدراعظم کاردان خود، خواهان سروسامان دادن به اوضاع و اصلاح امور بود. اصلاح ‏طلبى ناصرالدین شاه به این علل، تحت تأثیر امیرکبیر بود که، اولاً: در نظام استبدادى قاجارى، هیچ نوع محدودیت عرفى یا قانونى در برابر قدرت شاه وجود نداشت و حق بهره‏ بردارى از همه منابع موجود مملکت و انتفاع از هر نوع حقوق و مزایا براى شاه مجاز بود و بر مردم کشور حق مالکیت داشت.

ثانیا: پس از قتل امیرکبیر، دوره اصلاحات نیز پایان پذیرفت.

جان فوران در مورد دامنه این قدرت استبدادى مى‏نویسد :

«شاه مانند گذشته از قدرتى پردامنه و مطلق‏العنان برخوردار بود. اعلان جنگ، عقد صلح، بستن پیمان، واگذارى تیول، اعطاى مناصب، تعیین و وصول مالیات با او بود. او بالاترین مرجع در نظام قضایى کشور محسوب مى‏شد، اختیار مرگ و زندگى همه اتباع کشور در دست او بود...»

در این نوع حکومت، توزیع مراتب قدرت، عزل و نصب عُمّال حکومتى، دخل و خرج دولت، دستورالعمل ولایات، مقاطعه گمرکات و مواردى از این قبیل، همه به تصمیم و فرمان شاه بود. گاسپار دروویل که در دوره فتحعلى شاه به ایران آمده، در سفرنامه‏اش مى‏نویسد :

«تمام مردم ایران به شاه تعلق دارند و شاه به هر طریقى که میل دارد، با آنها رفتار مى‏کند. هر ایرانى به غلامى شاه مباهات مى‏کند، به‏طورى که عنوان قلى (برده) ضمیمه‏ى اسم بسیارى از بزرگان است. پادشاه همچنین از آنها که ناراضى است سلب مالکیت مى‏کند و اموالشان را به زیردستان خود مى‏بخشد. او مى‏تواند به میل خود، هر دختر و زنى را به هر طبقه‏اى تعلق داشته باشد، تصاحب کند.»

در چنین شرایطى، میرزاتقى خان امیرکبیر که فرزند یک آشپز بود، به صورت غیررسمى و به دور از زدوبندهاى سیاسى و طبقاتى ـ که در آن زمان شیوه مسلطى بود ـ وارد عرصه سیاست شد و عَلَم اصلاح برافراشت. این در حالى بود که آینده او را میرزاابوالقاسم قائم‏مقامى ثانى ـ که امیرکبیر نزد او به شغل کتابت مشغول بود ـ چنین پیش‏بینى کرده بود :

«حقیقت من به کربلایى قربان حسد بردم و بر پسرش مى‏ ترسم... این پسر خیلى ترقیات دارد و قوانین بزرگ به روزگار مى‏ گذراند.»

و پیشگویى میرزاابوالقاسم قائم‏ مقام، درست از آب درآمد و اقدامات و اصلاحات بسیارى در زمینه‏ هاى مختلف فرهنگى، اقتصادى، اجتماعى، سیاسى و نظامى، توسط امیرکبیر صورت گرفت که برخى از آنها، به شرح زیر است:

ـ اصلاح شیوه مالیاتى

ـ تشویق تولیدکنندگان داخلى و ملى

ـ دعوت استادکاران خارجى به ایران

ـ کاهش حقوق شاهزادگان و شاه و تأسیس دو سد در ایران با استفاده از درآمد این کاهش.

ـ ایجاد پادگان‏هاى مستحکم مرزى

ـ تشویق استادان ایرانى به تولید سلاح

ـ بنا نهادن مدرسه دارالفنون

ـ انتشار اولین روزنامه رسمى به نام وقایع اتفاقیه

ـ وارد کردن اولین ماشین چاپ به ایران

ـ و...

همین اقدامات مدبرانه و ممانعت از دزدى‏ ها بود که او را محسود دشمنانش قرارداد تا با دسیسه ‏هاى مختلف نسبت به قتل او در حمام فین اقدام گردد و صدارت به میرزآقاخان نورى برسد.

سندى که در ذیل آمده است گواهى صادق بر این ادعاست :

«قربانت شوم

الساعة که در ایوان منزل با همشیره همایونى به شکستن لبه نان مشغولم خبر رسید که شاهزاده موثق‏الدوله حاکم قم را که به جرم رشاء و ارتشاء معزول کرده بودم به توصیه عمه خود ابقاء فرموده و سخن هزل بر زبان رانده‏اید. فرستادم او را تحت‏الحفظ به تهران بیاورید تا اعلیحضرت بدانند که اداره امور مملکت .

زیاده جسارت است. تقى»

طبیعى است که این دغدغه مى‏ تواند در تمامى عصرها و زمان‏ها، سارى و جارى باشد. به امید روزى که شایسته سالارى، جایگزین سفارشات عمه‏ها و خاله‏ها گردد؛ که در غیر این صورت، حکومت‏ها، دیرپا نخواهد بود./۸۴۱/د۱۰۲/س

مرکز اسناد تاریخی

ارسال نظرات