نماز صبح همراه با اسکوتر بازی!
به گزارش خبرگزاری رسا، آموزش نماز از آن دست نکات تربیتی است که آموزش آن ظرافتها و حساسیتهای خودش را دارد. برای خانوادهها مهم است که کودکانشان از قبل از سن تکلیف با نمازخواندن آشنا بشوند و بعدازآن نمازخوانهای اول وقتی و همیشگی بشوند.
یک نمونه موفق از کسانی که تجربیات نمازخوانی فرزندش را در شبکه اجتماعی توییتر به اشتراک میگذاشت، حجتالاسلام محمد صدارت است. آقای صدارت که با همین نام و نام خانوادگی در توییتر فعالیت میکند، ژانری را به راه انداخته بود و از خاطرات نماز صبح پسرش برای توییتریها مینوشت. از خاطره روزی که بعد از نماز صبح باهم به خرید حلیم رفتهاند تا وقتیکه به خاطر خستگی تصمیم داشتهاند پسرک ششسالهاش را برای نماز صبح بیدار نکنند؛ اما «علی آقا» خودش بیدار میشود، وضو میگیرد و پشت سر پدر قامت میبندد.
به همین بهانه با حجتالاسلام محمد صدارت گفتگو کردیم و از ایشان درباره راههای ترغیب بچهها به نمازخوانی و همچنین راهکارهایی برای بچههایی که به سن تکلیف رسیدهاند اما در اصطلاح دینی «کاهل نماز» هستند، پرسیدهایم.
در خاطرات توییتریتان مینوشتید که «علی آقا» با میل و رغبت برای نماز صبح بیدار میشدند. چه طور او را به دل کندن از خواب صبح برای خواندن نماز آنهم در سن کم تشویق کردید؟
علی آقا از سه چهارسالگی، با من به مسجد میآمد. من امام جماعت بودم و او هم میآمد و کنار من میایستاد. بعدها که بزرگتر شد به او یاد دادیم برود در صف بایستد. وقتی هم که در قسمت خانمها پیش مادر یا مادربزرگش بود میشنیدم که در صف میایستد و نماز میخواند.
اما ماجرای نماز صبح خواندن از یک ماه رمضان شروع شد. علی آقا ششساله بود که موقع سحری خوردن ما از خواب بیدار میشد و گاهی همراه ما سحری میخورد. با اشتیاق کودکانهاش هم اصرار میکرد که مرا برای سحری خوردن بیدار کنید. بعدازآن میدید که ما نماز صبح هم میخوانیم. دقیقاً از همان عید فطر همان سال نماز صبح خواندنش هایش شروع شد و بازهم از ما میخواست برای نماز صبح بیدارش کنیم.
ششسالگی برای نمازخواندن آنهم نماز صبح زود نبود؟ شما منع نکردید که مثلاً الآن لازم نیست بیدار بشوی و بگذار وقتی بزرگتر شدی؟
در روایات و احادیث داریم که آموزش و تشویق برای نمازخواندن را باید از همین سن شش هفتسالگی شروع کرد. تا وقتی به سن تکلیف رسید راحتتر از نمازخواندن را بپذیرد. درواقع ما به او نمیگفتیم نماز بخوان یا همراه ما به مسجد بیا. بیشتر جاذبههایی بود که برای خودش ایجادشده بود. معمولاً در سن ششسالگی این حس در بچهها هست که وقتی در محیطی خاص قرار میگیرند که برایشان جذابیت دارد، به سمت آن گرایش پیدا میکنند.
نکتهای که باعث شده بود «علی آقا»ی ما به نمازخواندن علاقهمند بشود رفتوآمدش به مسجد بود. چیزی که اثر دارد آن جو مسجد است. خیلی از پدر و مادرها سعی میکنند بچه را در خانه، نمازخوان کنند؛ اما حضور در مسجد است که برای بچه جذابیت ایجاد میکند؛ اما وقتی پسرم نماز صبح خواندن را شروع کرد متأسفانه نمیشد به مسجد بروی چون در تهران برای نماز صبح خیلی از مسجدها تعطیل هستند یا حتی درهم باز باشد کسی برای نماز نیامده!
اما بعضی از بزرگترها حضور بچهها در مسجد را به رسمیت نمیشناسند و حتی برخورد بدی هم با آنها دارند.
بله ما این را هم داشتیم. زمانی خانهمان را عوض کردیم و خانمهای مسن مسجد پسرم را دعوا کردند. او هم گفت دیگر به مسجد نمیآیم.
عکسالعمل شما چه بود؟
یک مدت به مسجد نرفت و ما هم به او اصرار نکردیم. گذاشتیم مدتی بگذرد و بعد دوباره آمد که مدت کوتاهی بود. بعد دوباره به منزل جدید رفتیم و در مسجد محل جدید بزرگترها حتی پسرم را برای مسجد آمدنش تشویق هم میکردند. خود مسجدیها برایشان جذاب بود یک بچه میآید و در صف میایستد، سروصدا نمیکند، با بقیه نماز میخواند. لذا مسجدیها هم تشویقش میکردند؛ بهوسیله شکلات بگیرید تا بنده خدایی که تولیدی داشت به «علی آقا» لباس هدیه داد. اینها در روحیه بچه خیلی تأثیر داشت.
از چه نوع مشوقهایی برای وقتیکه پسرتان به مسجد میآمد یا نماز میخواند استفاده میکردید؟
مثلاً با اسکوتر به مسجد میآمد و بعد مسجد میرفتیم تا کمی بازی کند. برای بچههای امروزی که در آپارتمان زندگی میکنند و زیاد فضای بازی ندارند اینکه در خلوتی دم صبح و هوای پاک آن ساعت از روز میتوانست اسکوتر بازی کند، خیلی برایش دلچسب بود و او را ترغیب میکرد تا این نماز صبح خواندنش ادامه داشته باشد.
یا مثلاً شوق اینکه میرفتیم با هم صبحانه میخریدیم و بعد در خانه مینشستیم دور هم میخوردیم اینها برایش جذاب بود. مثلاً روزها را میشمرد که کی جمعه میشود برویم حلیم بخوریم. یا حتی بارها به من میگفت بلند شویم نماز صبح بخوانیم و بعد برویم پارک. خود نماز برایش جذابیت داشت چون میدید که اطرافایانش میخوانند اما کارهایی که بعد نماز انجام میدادیم عامل محرکی بود که این نماز خواندن تداوم داشته باشد. درواقع در این سن بچهها زیاد دنبال فلسفه مسائل نیستند و همینکه ببینند اطرافیان کاری را انجام میدهند تقلید میکنند.
درباره بچههایی در سن بالاتربا آنهایی که به سن تکلیف رسیدهاند، اگر «کاهل نماز» بودند باید چه کار کنیم؟
برای سن نوجوانی دیگر کارهایی مثل جایزه دادن یا تشویق زبانی مؤثر نیست. چون سن از این حرفها گذشته است. یکی از عواملی روی نوجوانها خیلی مؤثر است نوع دوستان است. نوجوان در این سن اگر دوست مسجدی و اهل نماز داشته باشد خودش هم به این سمت ترغیب میشود؛ اما برعکس دوستانی که اهل نماز نیستند، نوجوان را هرچه بیشتر از این فضا دور میکنند. پس در این سن مهم است والدین، نوجوان را به سمت دوستان مسجدی و اهل نماز هدایت کنند.
از آنطرف شرکت در برنامههای فرهنگی مساجد و یا عضویت در نهادهای فرهنگی که برنامههای مذهبی مثل نمازخواندن و مسجد رفتن هم دارند، روی نوجوان تأثیر مثبت میگذارد./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: فارس