ائتلاف کارآمد محور مقاومت
به گزارش خبرگزاری رسا؛ محمدمهدی رحیمی نوشت: سالها از آن روزی که پادشاه اردن، شاید برای اولین بار، واژه هلال شیعی را جعل کرد، می گذرد. آن روزها اربابان غربی ملک عبدالله البته به درستی او را از واقعیتی که در منطقهاش در حال حادث شدن بود، مطلع کرده بودند و برای تغییر روند تحولات، که کاملا در جهت خلاف خواست و منافع آنان بود، تقسیم نقش کرده بودند. در این ترکیب، پادشاه اردن باید با پرداختن به موضوعی خیالی به نام هلال شیعی موج شیعه هراسی که بسترهای آن تا حدودی در منطقه فراهم بود، را دامن بزند. در این تقسیم وظیفه صهیونیستها، آل سعود، جریانات غرب زده در لبنان و برخی دیگر از حکام مرتجع منطقه هم هریک نقشی برعهدهشان بود و البته نقش کلیدی چانه زنی در بالا و ایجاد فضای سنگین سیاسی و رسانهای را هم مقامات غربی خود بر عهده گرفته بودند. اما همگی آنها در گام اول بدنبال سرپوش گذاشتن و در گام بعدی از بین بردن یک حقیقت رو به تزاید بودند؛ «شکل گیری محور مقاومت».
در واقع آنچه که شاه چشم رنگی اردن عنوان هلال شیعی را برایش برگزید، «هلال مقاومت» بود. مجموعهای متشکل از گروهها، نخبگان و جریانات فکری مسلمان ( اعم از سنی و شیعه) که در کشورهای مختلف اسلامی حضور و فعالیت داشتند و همگی راه حل برون رفت از منازعات و بحرانهای خرد و کلان منطقه غرب آسیا را در راهبردی به نام «مقاومت» میجستند. راهبردی که پیش از آن توفیقاتی کسب کرده بود و برجسته ترینش پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران و شکست سیاست دوستونی آمریکا در منطقه بود. آزادسازی جنوب لبنان، سد کردن پیشرویهای رژیم اشغالگر قدس و ... دیگر توفیقات این سیاست راهبردی بود.
غربیها و عمالشان، در این سالها هرچه از دست شان بر میآمد، انجام دادند تا اولا پنبه کارآمدی منطق مقاومت را بزنند و ثانیا از شکلگیری محور مقاومت و الحاق حداکثری گروهها و شخصیتها به آن جلوگیری کنند. واقع بینانه اگر تحلیل کنیم در این مسیر توفیقات کوتاه مدتی هم کسب کردند اما در کلان ماجرا، سیر تحولات به آنجا ختم شد که امروز محور مقاومت یک حقیقت کاملا علی الارض و تحقق یافته است، هم در عرصه نظر و هم در صحنه اجرا.
غربیها که روزگاری نگران اتفاق اندیشمندان جهان اسلام بر کاربردی بودن گزینه مقاومت بودند و از هم افزایی برخی گروههای ضداشغالگری در لبنان و فلسطین با جمهوری اسلامی ایران، دلواپس شده بودند اکنون با واقعیتی مواجه هستند که از سواحل خلیج فارس تا کرانه دریای مدیترانه را بدون مزاحم و مانع در اختیار دارد و تشکیل دهندگانش نه فقط گروههای مبارز یا نخبگان مجاهد که دولتهای برآمده از رای و خواست مردمند.
اما این تمام ماجرا نیست، حقیقت آن زمان برای مستکبرین دردناکتر میشود که کارآمدی این اتئلاف را در مقابل اتحاد خودشان به عینه مشاهده میکنند. بعنوان مثال کوچک و بزرگشان هرچه دارند در سرزمین شام به میدان آوردند تا دولت قانونی سوریه را که عضوی موثر در محور مقاومت است، به زانو درآورند، اما بخشی دیگر از این محور اراده کرد که دولت دمشق را حفظ کند و همین اراده را هم به کرسی نشاند.
این روزها برگی جدید بر دفتر افتخارات ائتلاف مقاومتیها رخ نمایان کرده است؛ اعلام آمادگی برای حراست و دفاع از جمهوری اسلامی ایران بعنوان مبدع و الهام بخش محور مقاومت. در این پیش قدم شدن برای پاسخ به هر تهدید احتمالی تهران، فرقی بین حماس سنی و حزب الله شیعی نیست، از نصرالله تا عاروری همه یک ندای واحد سر میدهند و آنهم اینکه «ما در خط مقدم دفاع از ایران هستیم».