از آغوش باز برای جشن هنر شیراز تا تحریم جشنواره تجسمی فجر
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، شب گذشته بود که تنی چند از داوران و دبیران دوازدهمین جشنواره تجسمی فجر در اقدامی دستهجمعی، با صدور بیانیهای اینستاگرامی انصراف خود را از حضور در این جشنواره اعلام کردند. این اتفاق پس از اعلام انصراف ابراهیم حقیقی دبیرکل دوازدهمین جشنواره تجسمی فجر شتاب گرفت و در ادامه دبیران و داوران بخشهای مختلف این دوره از جشنواره شامل متصدیان رشتههای عکاسی، نقاشی، گرافیک، سفال و سرامیک، مجسمهسازی و تصویرسازی نیز کنارهگیری خود را از حضور در جشنواره دوازدهم اعلام کردند.
آنچه باید در ابتدا بدان اشاره کرد، این است که بیتردید حوادث روزهای اخیر کشور ماهیتی تلخ و دردناک داشته و هنرمندان به عنوان قشری حساس و متأثر از شرایط اجتماعی، مخیّر خواهند بود که به همدردی و بروز احساسات و عواطف خود در این باره بپردازند؛ اما آنچه در این میان از سوی انصرافدهندگان دوازدهمین جشنواره تجسمی فجر مغفول واقع شده، این است که چرا در چنین شرایطی که کشور درگیر چالشها و هجمههای مختلف ایجاد شده از سوی دشمنان خارجی است، باید به یکباره تصمیم بگیرند کشور را وارد چالش و بحرانهای جدید داخلی کنند!
اما وجه تأملبرانگیز ماجرا این است که بروز رفتارهایی از این دست پیش از این نیز در میان این گروه از هنرمندان معلومالحال عرصه هنرهای تجسمی مسبوق به سابقه بوده و آنها در سال 88 نیز در حمایت از جریان فتنه، دست به تحریم جشنواره تجسمی فجر و دهمین دوسالانه پوستر تهران زدهاند؛ رفتار فرصتطلبانهای در آن مقطع نیز، فضای فرهنگی و هنری کشور را با تشنج و چالشهایی از این دست مواجه کرد. همچنین سال گذشته نیز حضور برخی چهرههای ناموجه و غیرمتعهد در ترکیب شورای سیاستگذاری جشنواره تجسمی فجر با موجی از انتقادات جدی از سوی هنرمندان انقلابی کشور مواجه شد.
جالب این بود که هادی مظفری مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی ارشاد در واکنش به این انتقاد هنرمندان انقلابی، نهتنها به دغدغه دلسوزانه این هنرمندان وقعی ننهاد، بلکه در نشست خبری جشنواره یازدهم نیز مدعی شد که اصطلاح هنرمند انقلابی اساساً وجود خارجی ندارد! حال باید دید که وی مشکل پیش آمده از سوی هنرمندان معلومالحالی که طی سالهای اخیر مورد وثوق و اعتماد کاملش بودهاند را چگونه حل و فصل خواهد کرد؛ آیا پشتوانهای جز همراهی هنرمندان متعهد و انقلابی خواهد داشت؟
پرسش تأملبرانگیزی که در این میان باید از معاونت هنری ارشاد، مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی و سایر سیاستگذاران جشنواره تجسمی فجر مطرح کرد، این است که چرا باید سکان اجرایی جشنوارهای که با بودجه ملی کشور اداره میشود، یک سرمایه تماماً ملی است و به هیچ گروه و جناح سیاسی منحطی تعلق ندارد، به دست افراد معلومالحالی سپرده شود که پیش ازاین نیز در آزمون وفاداری به آرمانهای فجر انقلاب اسلامی مردود شدهاند؟
از دیگرسو، پرسش تأملبرانگیز دیگری که مدیران و سیاستگذاران جشنواره تجسمی فجر باید بدان پاسخ دهند، این است که چرا باید شخصی که در کارنامه هنری خود سابقه همکاری با جریان هنری منحط رژیم پهلوی را دارد، در ترکیب داوران دوازدهمین جشنواره تجسمی فجر حضور داشته باشد؟
«مهنوش مشیری» داور بخش تصویرگری جشنواره دوازدهم فجر،که سابقه حضور در جشن هنر شیراز را در سوابق خود داشته و به عنوان گرافیست با این رویداد منحط هنری همکاری کرده است؛ اما مشخص نیست چنین فردی با چه مبنا و ملاکی به ترکیب داوران بخش تصویرسازی دوازدهمین جشنواره تجسمی فجر راه یافته است؟! آیا مدیران و سیاستگذاران جشنواره تجسمی فجر در انتخاب دبیران و داوران این جشنواره به سابقه و پیشینه آنها وقعی مینهند یا اینکه این انتخاب صرفاً با معیارهای دیگری نظیر لابیگری و سفارشپذیری رخ میدهد؟
در تحلیل نهایی، باید گفت که آنچه اکنون به عنوان مطالبهای جدی و قابل پیگیری فراروی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی ارشاد و سایر سیاستگذاران دوازدهمین جشنواره تجسمی فجر قرار دارد، توضیح و شفافسازی در قبال منطق انتخاب چنین افرادی به عنوان سکانداران راهبری مناصب اجرایی دوازدهمین جشنواره تجسمی فجر است.
سیاستگذاران و تصمیمسازان عرصه هنرهای تجسمی کشور باید به این پرسش پاسخ دهند که چرا در شرایطی که ظرفیت کافی و قابل توجه در میان هنرمندان متعهد و انقلابی کشور برای راهبری جشنواره تجسمی فجر وجود دارد، سکان اجرا و راهبری این جشنواره باید به افرادی سپرده شود که در بزنگاههای اینچنینی پشت کشور را خالی کردهاند و با رفتار نسنجیده خود به بخشی از پازل دشمنان نظام تبدیل شدهاند؟ /882/ 101/