فرجامهای نافرجام شورای عالی انقلاب فرهنگی
اشاره: رهبر انقلاب اسلامی در حکم آغاز دورهی جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی اولویتهایی را برای شورا مشخص کردند؛ از جمله فرمودند : «مدیریت راهبردی چالشهای این حوزه با "استفاده کامل و کارآمد و همافزا از همه فرصتها و ظرفیتها" و نیز "مهار تهدیدها و آسیبها با نگاه حکیمانه و معقول" و "مواجههی هوشمندانه با معارضات مهاجمان و ستیزهگران" از جمله تکالیف اصلی این شورا است. عرصههای کلیدی و اساسی همچون تولید علم، سبک زندگی، آموزش و پژوهش، فرهنگ عمومی، مهندسی فرهنگی، حوزههای مهمی هستند که ساماندهی آن در جمهوری اسلامی به شورای عالی انقلاب فرهنگی سپرده شده است.»
برای بررسی اوضاع شورای عالی انقلاب فرهنگی و بیان راهکارهایی برای بهتر شدن، خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا نزد حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پیروزمند، قائم مقام فرهنگستان علوم اسلامی قم رفته و با وی به گفتوگو پرداخته است.
رسا ـ اهمیتی که شورای عالی بر آن تأسیس شد چه بود؟
شورای عالی انقلاب فرهنگی از همان ابتدا دو محور اصلی داشت و بنا بود قرارگاهی برای این دو محور اصلی باشد؛ یکی حوزۀ علم و دیگر حوزۀ فرهنگ.
در ادوار مختلف، یک سری از فعالیت شورای عالی معطوف به دانشگاهها بوده و تا حدودی آموزش و پرورش را نیز شامل میشده است یا به عبارتی، نظام آموزشی و پژوهشی کشور؛ از طرف دیگری به حوزه فرهنگ عمومی کشور معطوف بوده است. اگر بخواهیم این دو را با هم پیوند دهیم و ذیل یک مرکز معنایش کنیم، میتوانیم این گونه بگوییم که شورای عالی انقلاب فرهنگی، موظف است کشور را در حوزه فرهنگ عمومی و خصوصی هدایت کند.
ضرورت تأسیس شورا این است که هم در حوزه پژوهش، هم در حوزه آموزش هم و در حوزه فرهنگ که گستره و تکثر زیادی دراد، یک نهاد بالادستی باشد و علاوه بر رصد اینها، هماهنگیهای لازم را برقرار کند و درنهایت هدایت آنان را بر عهده بگیرد و به سمت اولویتهای نظام سوق دهد.
هرچه جلوتر آمدیم، به علت سنگینتر شدن حملات فرهنگی جبهه مخاصم انقلاب، الزام تأسیس این شورا بیش از پیش احساس میشود.
رسا ـ سیاست ساختار اعضا در این شورا چه بوده و آیا اینکه رئیس جمهور رئیس شورای عالی هم باشد، تهدیدی برای مصوبات نیست؟
سیاستی که برای ترکیب اعضای شورا اتخاذ شده این بوده که با ریاست رئیس جمهور بر این شورا و اعضای حقوقی دولتی، مصوبات شورا ضمانت اجرایی بیشتری پیدا میکند. به عبارت دیگر، اگر یک شخصی غیر از رئیس جمهور رئیس این شورا بود، تضمینی برای حضور فعال در جلسات شورا وجود نداشت؛ البته همین الان که رئیس جمهور، رئیس شورا نیز هست، هر وقت دلش بخواهد نمیآید، هر وقت اراده کند جلسه را تشکیل میدهد و هرگاه به هر دلیلی از کسی مکدر باشد یا اشتغالات دیگری داشته باشد، جلسه را تعطیل میکند. در حقیقت یعنی اگر کسی غیر از رئیس جمهور مسئولیت داشته باشد، اعضای حقوقی معطوف به دولت حاضر نباشند و به نوعی در تصمیم گیری مشارکت نکنند، اختلالی در اجرا پدید میآید.
حال این ترکیب پیامدهایی را به وجود آورده که یکی از آنها، همین تغییر گرایش هاست و امکان دارد رئیس جمهور و تیمش اولویتشان تغییر کند؛ همانطور که در ادوار گذشته و این دوره ما شاهد چنین چیزی بودیم.
به نظر بنده عقلای قوم باید نسبت به این ساختار تدبیری اندیشه کنند؛ به این صورت که رئیس شورا، یک شخص حقیقی باشد منتها مشروط به اینکه سازوکاری تهیه شود تا دولت خودش را موظف به اجرا بداند و نتواند از اجرای مصوبات طفره رود.
رسا ـ مگر مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی قانون است که نهادها ملزم به اجرا باشند؟
این اشکالی است که معمولاً دولتها مطرح میکردند که در دورههای اصلاحات بیشتر بود. آن این بود که مرجع قانونگذاری در قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی است بنابراین شورای عالی انقلاب فرهنگی از لحاظ قانون گذاری، مشروعیتی ندارد و نمیتواند نهادی را موظف کند که مصوباتش را انجام دهد.
این اشکال از زمان حضرت امام رضوان الله تعالی علیه مطرح بود. جوابی که ایشان بیان میکردند این بود که با وجود حضور رؤسای قوا در این شورا، مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در حکم قانون است؛ حضرت آقا نیز همین مطلب را از امام نقل کردند و نظرشان نیز همین بود که این رویه ادامه پیدا کند. اصلا چه قانونی بالاتر از این است که بلند مرتبه ترین مقامات کشور در یک جلسهای تصمیمی را اتخاذ کنند؟ هم رئیس قوه مقننه حضور دارد، هم رئیس قوه قضائیه و هم رئیس قوه مجریه.
البته این ایراد در کار مجلس نیز گرفته میشود و اگر قانونی را مجلس تصویب کند و دولت نخواهد آن را اجرا کند، آن قانون روی زمین میماند. در مجموع میخواهم عرض کنم که باید برای ریاست اداره شورا و هم در ترکیب اعضای شورا به تدبیری رسید که پیشرفت حاصل شود.
رسا ـ رصد اعضای شورا از وضعیت فرهنگی کشور چگونه است؟
تا مقداری که من اعضای شورا را میشناسم، آنها اعضای فرهیختهای هستند که عضو جامعهاند. هم دغدغه فرهنگی دارند و هم تحصیلاتشان در حوزه علمی فرهنگی بوده و در حوزه مدیریت فرهنگی تجربیاتی دارند. به همین دلیل دستشان در کار فرهنگی است و اینگونه نیست که پشت میز نشینی کرده باشند؛ هرچند این رفتار در بین اعضا شدت و ضعف دارد ولی این ویژگی به خصوص در اعضای حقیقی شورا وجود دارد پس در نتیجه، قطعاً از وضعیت موجود کشور مطلع هستند.
تجربه فردی و علمی برای رصد از جانب یک نهاد ملی کافی نیست بلکه باید این رصد با یک پشتوانه ملی صورت بگیرد.
یکی از مطالبی که رهبری در دورههای قبل بر آن تأکید داشتند، همین مسأله رصد فرهنگی بود و به تبع آن نیز، به قول معروف رصدخانهای در دبیرخانه شورا تشکیل شد؛ حتی قرار بود وضعیت فرهنگی کشور را مانیتور کنند. بنابراین دبیرخانه باید این پشتیبانی را از اعضای شورا داشته باشد تا وضعیت فرهنگی را رصد کرده و آنها را در اختیار اعضای شورا قرار دهد.
خب این رصد به صورت ناقصی شکل گرفته و استمرار کافی نداشته، در نتیجه پشتیبانی سازمانی از اعضای شورای عالی برای اینکه رصد دقیقی از بستر اجتماع داشته باشند، واقع نشد.
اضافه بر اینکه آیا اینها را رصد میکنند یا خیر، این است که عموم اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویتشان در این شورا اولویت درجه سه و چهارشان است و اولویت آنها، مدیریت، دانشگاه و یا مسئولیت اجرایی خود در جای دیگری است و صرفاً در یک جلسهای هم شرکت میکنند.
مسألهای که در این شورا در ادوار گذشته اتفاق افتاد این بود که اعضای شورا در کارگروههای مرتبط شرکت میکردند. سازوکاری که داشت این بود که اگر تا دو هفته، پیشنهاد این کارگروهها از جانب شورای عالی مردود نمیشد، پیشنهادات جنبه مصوبه پیدا میکرد و دبیرخانه موظف بود آن را پیگیری کند. این سازوکار خوبی بود که منجر شد اعضای شورا حضور فعالتری داشته باشند و مصوبات مورد تأخیر و زمان خوردگی قرار نگیرند.
فرجامهای بیفرجام
متأسفانه این ساختار نیز فرجام خوبی نداشت و رفته رفته، این کارگروهها به تعطیلی گرایید. دوما در همان مقطعی که این کارگروهها فعال بودند، این مصوبات اجرایی نشد؛ یعنی مثلاً دبیر وقت باید مصوبه این کارگروه را در دستور شورای عالی قرار میداد و به استحضار اعضا میرساند ولی این اتفاق نیفتاد.
حرف ما این است که اگر سازوکار غلط است، آن را تغییر دهید و اگر سازوکار ایرادی ندارد، آن را اجرا کنید؛ این چیزی است که خودتان مشخص کردهاید.
با عرض احترام به اعضای محترم، با وجود اینکه رهبری در دورههای قبل فرمودند؛ بنده بهتر از شما پیدا نکرده ام، باید عرض کنم که امر فرهنگ، آن هم در چنین مقیاسی، با این مقدار وقتگذاری و تمرکز پیش نمیرود؛ کما این که تاکنون پیش نرفته است. ما یک مقداری تعارف میکنیم؛ عرصه فرهنگ یک عرصه بسیار گسترده، مهم، مظلوم و با عمق تأثیر است که روی زمین مانده ولی شورا این را به شوخی گرفته است.
رسا ـ فرمان آتش به اختیار صادر شده از جانب رهبری نشان از این دارد که این نهاد بالادستی، فشل است و با نیروهای کف میدان ارتباطی ندارد؛ از این رو نیروها خودشان حرکت کنند زیرا بود و نبود این شورا در بستر اجتماع تأثیری ندارد.
ببینید؛ درست است که فعالیت شورا به تناسب مأموریت و مسئولیتشان نسبت به قرارگاه فرهنگی کشور نبوده، ولی از طرفی هم متناسب با ترکیب اعضا، متناسب با وضعیت سیاسی کشور و دولتی که اکنون سر کار است فعالیتهای خوبی را ارائه داده. این فعالیتهای خوب چند گونه است؛ البته من نمیگویم کافی است ولی اینکه بگوییم بود و نبود اسن شورا تأثیری نداشته، بی انصافی است.
از دو جهت در حوزۀ آموزش عالی حضور شورا مؤثر بوده؛ یکی از طریق انتصاب و عزل و نصب رؤسای دانشگاهها و دیگری شورای اسلامی شدن دانشگاه که در بالاترین سطح تشکیل داده است. شورای تحول علوم انسانی نیز تشکیل داده و با خود، بدنه اجرایی کشور را همراه کرده که در آن اسلامی شدن علوم نیز وجود دارد.
رسا ـ جسارتا این اسلامی شدن علوم در چه زمانی تأسیس شد؟
اسلامی شدن دانشگاهها اواسط دهه ۷۰ مطرح شد و پیرو سخنان رهبری، اسلامی شدن دانشگاهها از همان موقع شکل گرفته است. ولی مسأله تحول در علوم انسانی پس از جریان فتنه ۸۸ و همان اوایل دهه ۹۰ بود که رهبری اذعان فرمودند و پس از آن نیز این شورا با قوت بیشتری کار خود را از سر گرفت.
علاوه بر اینها، سند نقشه جامع علمی کشور را مصوب کرده و سپس ستاد پیگیری این سند را تشکیل دادند که از منظمترین و فعالترین بخشهای شورای عالی انقلاب فرهنگی بود.
این در حوزه علم و در حوزه فرهنگ نیز کارگروههایی به فراخور شکل گرفتند و برای مهندسی فرهنگی و پیوسته فرهنگی مصوباتی قرار داده شد؛ ولی خب آن ضعفها هنوز باقی است. این جنبههایی که عرض کردم، به این معنا است که آنجا تعطیل نیست و فعالیتهای خوبی هم داشته، مانند سند تحول در آموزش و پرورش.
رسا ـ بحثی که در این سند وجود دارد، تعطیلی آن است و پس از تصویب، این سند اجرایی نشد؛ اما بلافاصله پس از ارائه سند ۲۰۳۰، دولت آن را اجرا کرد.
این بحثی است که در اسناد شورا وجود دارد و هم سند جامع علمی، هم سند مهندسی فرهنگی و هم اسناد تحول پس از تصویب، در اجرا به دست اندازهایی خوردهاند.
این ایراد را نمیشود از شورا جدا کرد و وظیفه شورا، فقط تصویب سند نیست؛ بلکه تصویب سند شرط لازم است و باید در کف میدان فرهنگ جامعه تحول صورت پذیرد. این زمانی رخ میدهد که شورا، بحث را تا تحقق پیگیری و نظارت کنند و از این جهت، طبیعتاً انتقاد متوجه شورا میباشد.
آن کس که باید عزم اجرای آن را داشته باشد، دولت است؛ آن که باید بودجه اجرای اینها را بپردازد، دولت است و نیروی انسانی را نیز دولت تأمین میکند.
به عبارت دیگر، سازوکارهای مناسب و لازم برای پیگیری و نظارت در شورا ایجاد نشده است در نتیجه به راحتی این اسناد کنار گذاشته میشود؛ حال آیا شورا بیاطلاع است و دنبال نمیکند یا دنبال کرده ولی به آن جواب سربالا دادهاند و نتوانسته کاری انجام دهید؟ در هر دو مورد نقص از جانب شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
در سند مهندسی فرهنگی یا سند تحول، دولت مستقر نظر مثبتی نداشته و آن را اجرا نکرده؛ شورا نیز میگوید من چه اهرم فشاری دارم؟ فقط میتوانم بگویم چرا نکردی!
رسا ـ در خصوص سند مهندسی فرهنگی که مورد تأکید بسیار رهبر معظم انقلاب بوده، نکتهای ندارید؟
باید عرض کنم که اکنون، این سند دست آقای آشنا و مرکز مطالعات ریاست جمهوری نیست. بله؛ در ابتداء دولت، تأملاتی نسبت به این سند وجود داشت و به همین دلیل، این سند را به تیم کارشناسی خود با محوریت مرکز مطالعات ریاستجمهوری دادند که این را مجددا بررسی کند و آنها بررسیهایی داشتند و با تغییرات کمی، مجدداً این سند به تصویب رسید و ابلاغ شد؛ تنها سندی که دوبار و توسط دو رئیسجمهور ابلاغ شد، این سند است که یکبار در دولت دهم و یک بار در دولت یازدهم ابلاغ شد.
معطل شدن این سند به این خاطر بود که ستاد اجرایی و پیگیری نقشه مهندسی چه ترکیبی داشته باشد؛ بالاخره دولت نظرش بر این شد که محوریت اجرا، در دستان دولت باشد و در نتیجه، معاون اول رئیس جمهور، رئیس ستاد اجرای سند مهندسی فرهنگی کشور شد ولی این فقط روی کاغذ ماند.
اولاً زمانی گذشت تا این سند ابلاغ شود، سپس زمان گذشت تا تعیین تکلیف شود ستاد اجرایی چه کسی بوده و بعد هم معین شد، این سند روی کاغذ ماند و در عمل چیزی نیامد.
من نمیدانم معاون اول رئیس جمهور چگونه با این همه مشغله و کارهای زمین مانده میتواند به این مسئله رسیدگی کند؟!
رسا ـ به عنوان نکته آخر، بفرمایید که حرکت شورا رو به صعود است یا رو به نزول؟
الان که رکود است؛ نه صعود است و نزول، البته که رکود نیز عین نزول است. ولی این نوید را باید داد که در دوره دبیر جدید، شورا حالت عملیاتیتر به خود گرفته است. منتها مشکلاتی که بیان شد هنوز وجود دارد و هم دبیرخانه باید حرکت کند و هم شورا؛ زیرا این دو در یکدیگر تأثیر متقابل دارند.
امیدواریم عرصه تأثیرگذار فرهنگ، در آینده سرنوشتی بهتر از گذشته داشته باشد.
به کار بردن الفاظی مثل فشل یا کف میدون، تعابیر چاله میدونیه. در شان خبرنگار رسانه وزین حوزوی نیست.
جسارت شد محضرتون
با این حساب قران هم تعابیر چاله میدونی زیاد داره! فشل کلمه قرآنیه برادرم... جسارت نباشه خدمتتون یه وقت
ممنون از شما آقای رسا
خوب است به پیشنهادات توجه شود