بنی امیه برای جبران بدنامی تبار خود به تخریب ابوطالب روی آورد
بهگزارش خبرگزاری رسا، حجتالاسلام والمسلمین سید مجید پور طباطبایی عصر یکشنبه در دومین نشست علمی بینالمللی حضرت ابوطالب (ع) که با موضوع پنداره تکفیر حضرت ابوطالب؛ چالشها و پیامدها درخبرگزاری مهر استان قم برگزار شد، گفت: در تاریخ بشر هیچ گاه خداوند متعال مردم را به حال خود رها نکرده است و طبیعتاً در دوران فطرت بین رسل نیز شبه جزیره خالی از رسل نبوده و امام کاظم (ع) بهصراحت در روایتی مطرح میکند که عبدالمطلب و ابوطالب دو تن از اوصیا پشت سر هم بودهاند که برای هدایت مردم جزیره بر آنها ولایت داشتهاند.
وی با اشاره به سازگاری شواهد و دلایل با این روایت از امام کاظم (ع) گفت: ۵ قانونی که عبدالمطلب قبل از بعثت در مورد روابط اجتماعی مطرح میکرده است، بعد از اسلام هم مورد امضا رسول خدا قرار گرفته و در ساختار و بدنه فقه اسلامی جاافتاده و میتوان به مواردی همچون محدود کردن طواف مکه به ۷ دور، مقرر شدن ۱۰۰ شتر بهعنوان دیه اشاره کرد که اصل ایمان ایشان به ما را ثابت میکند.
پژوهشگر و محقق تاریخ اسلام با بیان اینکه روزی از حضرت علی (ع) پرسیدند که آخرین وصی قبل پیامبر چه کسی بود و ایشان فرمودند که پدرم بوده است، افزود: وقتی حضرت ابوطالب (ع) فرزندش امام علی (ع) را برای اولین بار در سمت راست پیامبر در کنار کعبه در حال نماز خواندن دید، پسر دیگرش را تشویق کرد که در کنار آنها نماز بخواند تا بال دیگر پسر عمویش شود و همچنین در جریان اولین دعوت و انذار رسمی پیامبر اکرم و حمایت سهباره حضرت علی (ع) که در خانه ابوطالب صورت گرفت نیز در جواب شماتت امثال ابوجهل، از پیامبر و اقدام فرزندش علی (ع) دفاع کرد.
وی با اشاره به اینکه در صدر اسلام بین مسلمانانی که به پیامبر ایمان آوردند، غیر از علی (ع) و اعقاب عبدالمطلب پدران بقیه کسانی که به پیامبر ایمان آوردند، کافر و در فسق و فجور مشترک بودند، افزود: معاویه و ابیقحافه و برای جبران نقص خودشان دست به جعل روایات روی بردند و در واقع پدر علی (ع) بودن، گناه حضرت ابوطالب بوده و هدف از تخریب ایشان نیز تخریب شخصیت امیرالمومنین است.
پور طباطبایی با اشاره به اینکه در زمان کاهش قدرت و اعتبار کاریزماتیک و اواخر عمر حضرت ابوطالب دشمنان اسلام تصمیم به ترور پیامبر میگیرند، گفت: دشمنان تصمیم میگیرند با زن ابولهب تبانی کنند که همسرش را با شراب سرگرم کند تا آنها پیامبر را در زمان مستی ابولهب ترور کنند، اما حضرت ابوطالب متوجه این نقشه میشود و علی (ع) را به خانه ابولهب میفرستد تا به ابولهب بگوید کسی که عموی او شریف قریش باشد، کشته نمیشود و اینگونه ابولهب مطلع شد و میبینیم که وقتی خود ابوطالب نمیتواند کاری کند، ابولهب را با آن جمله آگاه میکند.
در ادامه این نشست حجتالاسلام محمدعلی مروجی طبسی با اشاره به رد شدن تمام شبهات قدیمی درباره حضرت ابوطالب گفت: یکی از پندارههایی که اهل سنت را با چالش مواجه کرده و باعث ایجاد چهره تاریکی از حضرت ابوطالب (ع) در اذهان آنها شده، مجموعه روایاتی با عنوان حدیث ضحضاح است که در برخی از جوامع اهل سنت در صحیح مسلم و بخاری آمده ولی در ترمذی و ابن ماجه نیست.
وی افزود: همه اهالی لغت چه معاجم موضوعی و چه معاجم وصفی میگویند ضحضاح توصیف آب است و به معنای آب کم جمع شده است، اما در حدیث ضحضاح میبینیم که وصف آتش است و به معنای مقدار کم آتش و آتش کم عمق است و ربیع الحزاب زمخشری و کتب دیگر چنین استعاری به کار نبرده شده و تنها کاربرد آن در حدیث ضحضاح است.
این پژوهشگر امور دینی و تاریخی با بیان اینکه در منابع اهل سنت دو روایت از پیامبر اکرم درباره حضرت ابوطالب (ع) با ۲ اشکال مهم وجود دارد گفت: دشمنان اهل بیت میخواهند از این طریق کفر ابوطالب را ثابت کنند و از یک طرف لازمه آن روایتها شفاعت پیامبر از یک کافر است و از طرف دیگر با آیه سوره فاطر درباره عدم امکان تخفیف در عذاب منافقان منافات دارد.
وی ادامه داد: از سوی دیگر این روایات با اجماع اهل بیت مبنی بر از دنیا رفتن ابوطالب در حال ایمان ناسازگار است و علاوه بر آن خود این دو متن نیز با هم تعارض دارند، بهطوری که عبارت «لعله تنفعه شفاعه» معنای شاید میدهد در حالی که در روایت عباس بن عبدالمطلب میگوید: «قطعا اگر من نبودم ابوطالب در آتش بود.»
مروجی طبسی با اشاره به اینکه در متون تاریخی اهل سنت نقل شده که پیامبر شهادتین را در لحظه آخر به ایشان عرضه کرد و ایشان نگفت و شرط شفاعت پیامبر این بود که ابوطالب شهادتین بگوید، افزود: و آیا پیامبر شرط خود را زیر پا گذاشته است و اشکال بعد این است که بیش از ۳۰ نفر از علمای اهل سنت ایمان ایشان را پذیرفتهاند و به حدیث ضحضاح اشکال وارد کردهاند.
وی با بیان اینکه یکی از علمای اهل سنت میگوید حدیث ضحضاح بر کفر حضرت ابوطالب دلالت ندارد گفت: شفاعت برای گناهکار است نه کافر و این روایت در نهایت گناهکار بودن ایشان را ثابت میکند و همچنین احمد بیرحاشا در سده ۱۴ قصیدهای دارد که در بعضی ابیات به حدیث ضحضاح اشاره کرده و میگوید با «السابقون و السابقون» سازگار نیست.
مروجی طبسی در پایان بیان کرد: در مجموع باید گفت حدیث ضحضاح با آیات قرآن و سنت نبوی تعارض آشکار دارد و خود گونههای متنی این حدیث هم با هم ناسازگار هستند و به لحاظ محتوایی نمیتوان این روایت را به پیامبر نسبت داد و البته در این حدیث رد پای دشمنان اهل بیت نیز دیده میشود.