دیدن این فیلم واقعاً جرم است؛
دیپلماسی شعور؛ لبخند برای دشمن، گلوله برای مردم
بعد از دوسال فراز و نشیب، بالاخره فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است» به پردههای سینما رسید؛ فیلمی که با بیان صریح واقعیتها ساخته شده و دیدنش حقیقتاً جرم است.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، جشنواره فجر سال ۱۳۹۷ مهمان یک فیلم متفاوت با عنوان «دیدن این فیلم جرم است» بود. این فیلم روایتی از دستگیری یک تبعه انگلیسی توسط نیروهای بسیج است که با دخالت شورای امنیت کشور و فشارهای سفارت انگلیس برای آزادسازی این تبعه، ماجرا به یک گروگانگیری تبدیل میشود. این فیلم به همت سوره فیلم حوزه هنری انقلاب اسلامی تولید شده است.
گروگانی که آزادیاش بیهیچ مؤونه و قید و شرطی برای بسیجیها به این معنا است که دیپلماسی کشور بر باد رفته و مسؤولان خسته از جنگ و تحریم حاضرند از حدود و ثغور احکام شرعی هم به خاطر آن چیزی که برای آنها «منافع ملی» تلقی میشود بگذرند!
متأسفانه این روزها نسخه سانسور شده و قاچاق این فیلم در بستر اینترنت موجود است که این آسیب معتنابهی به این اثر فاخر وارد میسازد. از همین ابتدا از کسانی که این نسخه را در اختیار دارند خواهشمندیم آن را پاک کنند و با حضور در سینما و تماشای این اثر فاخر از آن حمایت به عمل آورند. نسخهای که بر روی پردۀ سینما قرار دارد، نسخهای بدون سانسور و کاملتر است.
روایت فیلم
امیر (با بازی مهدی زمین پرداز)، فرمانده پایگاهی است که همسرش، هانیه (با بازی لیندا کیانی) به تازگی باردار شده، ولی ناگهان گیر یکی از تبعه مست انگلیسی(با بازی احسان امانی) میافتد و او نیز تمام دقودلیهایش را بر سر یک خانم چادری در میآورد. هانیه میتواند از دست آن تبعه انگلیسی بگریزد و خود را به امیر برساند، از قضا پایگاه امیر در آن شب ایست و بازرسی داشتند و آن تبعه انگلیسی به جرم مست بودن و آزار و اذیت توسط بسیجیها بازداشت میشود.
آن تبعه انگلیسی پیش از بازداشت به سفارت انگلیس خبر میدهد که چنین اتفاقی برای او رخ داده و این لانه دوم جاسوسی نیز پیگیر میشود تا این تبعه آزاد شود. از طرفی با فشارهایی که میآورد در ابتدا یک واحد نیروانتظامی به پایگاه اعزام میشود، ولی با مخالفت بسیج روبرو میگردد. سپس یک واحد دیگر اعزام میشود و در اینجا سروکله یک آقازاده (ناصر احتشام با بازی حمیدرضا پگاه) که فرزند یکی از علماست پیدا میشود. عالمی که به ظاهر انقلابی است؛ اما وای از کسانی که تظاهر به انقلابی بودن دارند؟!
البته در اینجا فرد دیگری که جایگاهش برای بسیجیها روشن است پیدا میشود، فرمانده حوزه مقاومت، پاسداری (با بازی حمید ابراهیمی) که خود را فرمانده بسیجیها قلمداد میکند و با بهانه همیشگی «ولایتپذیر باشید!» سعی دارد بسیجیها را کنترل کند. فردی که به ظاهر متقی، اما سادهلوح و مسامحهگر که در مکاتبات دیوانی خرد شده و با وجود درجه سرهنگی داشتن مطیع، چاکر و ملتمس دیگران، حتی افرادی که از نظر درجه نظامی پایینتر هستند، است! رفتارهایی که باعث دوری ایدئولوژیک او با بسیجیان میشود و بسیجیان او را هم، در کنار دیگران بازداشت میکنند!
بسیج شدن برای آزاد کردن یک تبعه مست انگلیسی
در اینجا واحد دوم نیروانتظامی که از راه میرسد، موفق میشود این افراد را آزاد کند، ولی با شلیک گلولهای توسط امیر، دوباره ماجرا بر میگردد. این بار نیروانتظامی از نیروهای امنیتی استمداد میکنند و نیروهای امنیتی نیز با دبدبه و غرور به میدان میآید و پایگاه بسیج را خلع سلاح میکند؛ اما در یک لحظه با شجاعت امیر، امنیتیها نیز خلع سلاح میشوند. عجب تور ایست و بازرسی پر و پیمانی بود.
درنهایت با حضور شورای امنیت کشور و شناسایی افراد و برنامه ریزی برای تسلیم کردن امیر به وسیله برخی از دوستانش که جرئت چنین اقداماتی را نداشتند، شاهد زیباترین صحنههای سیاسی این فیلم خواهیم بود. امیر که تریپ یک عدالتخواه واقعی را دارد و بهحق در مقابل ظلمی که به او روا داشتند میایستد و حتی از قتل فرزند خود نیز میگذرد؛ اما آن مسؤول خسته حاضر نمیشود حتی یک سیلی را به آن تبعه بزند؛ چه برسد به ۸۰ ضربه شلاق که حد الهی است.
دیپلماسی مقاومت از سوریه به میدان آمد
لحظات آخر فیلم نیز یکی از فرماندهان سپاه با نام سردار موسوی (با بازی امیر آقایی) که در محور مقاومت فعال است به میدان میآید. او عموی امیر است. پس از ورود او تلاش میکند جلوی اتفاقات ناگوار برای امیر و دوستانش را بگیرد. عملیات یگان ویژه برای آزادسازی گروگانها با حکم تیر از جانب شورای امنیت کشور آغاز میشود؛ اما با تدبیر سردار موسوی به هیچ کس آسیبی نمیرسد و در پایان اوست که شاخ این غول انگلیسی را میشکند و او را تأدیب میکند.
بازخوردها برای اکران فیلم: مردم، آری؛ دولت، نه!
این فیلم به واقع مستحق تشویقهای ممتد بینندگانش بوده و هست. البته به ناحق بیش از یکسال توقیف شد تا به تریپ قبای دموکراسی کشور بر نخورد! توصیفاتی که کارگردان این فیلم، رضا زهتابچیان به درستی درباره هر جایگاه حقوقی درآورده و توانسته انواع جریانات موجود در بدنه بسیج را به خوبی به نمایش بگذارد. از طیف مداحهایی که خود را ملاک ولایت میدانند و هر اقدامی کنند معصومیت دارند تا جریانی که برای گرفتن معافیت سربازی در بدنه بسیج فعالیت میکنند و در بزنگاهها جا میزنند و همچنین جای جریانهای عملیاتی، علمی و فرهنگی محض نیز در این فیلم به خوبی نمایش داده شده که هر یک از بسیجیها نماد یکی از جریانات داخل بسیج هستند.
برخی از منتقدان این فیلم را به فیلم «آژانس شیشهای» تشبیه کردند. البته تفاوتهایی هم در هر دو فیلم ملموس است که در یک دیالوگ این فیلم قابل بیان است. امیر به غلامرضا که مسؤول عملیات پایگاه است میگوید: «فرقش اینه که اونجا تو حرمت قانون رو شکستی و اینجا بیقانونی حرمت تو رو، همین!» درباره تشابهات این دو فیلم نیز میتوان گفت پلیس خوب و پلیس بد در هر دو فیلم با ادبیاتی مشابه هستند.
پلیس خوبی که با ادبیات اعتراض طرف مقابل آشناست و تلاش میکند ماجرا بدون درگیری و خونریزی تمام شود و یک طرف پلیس بدی که با هر شیوه و ترفندی میخواهد ماجرا را خاتمه بدهد. نوع نشستن امیر و حاج کاظم در هر دو فیلم و حاضرجوابی آنها از جمله شباهتهای دیگر این دو فیلم است. البته فشنگی که از مسلح شدن دوباره هر دو سلاح هم هستند را میتوان شباهتی دیگر از این فیلم دانست.
ضعف جغرافیا و موقعیتیابی غلط در فیلم
فیلم برداری و صدا گذاریهای دقیق فیلم از نقاط قوت این فیلم به شمار میآید ولی بازی در شهرک سینمایی و برگزاری تور ایست و بازرسی در انتهای یک خیابان خلوت و بنبست نیز از جمله نقاط ضعفی است که نمود زیادی در این فیلم دارد. اشکالی که در مقابل هیجان فیلم چندان نمودی ندارد. البته همیشه در چنین حوادثی متأسفانه شاهد حضور متراکم مردم در صحنه هستیم که از این مورد نیز غفلت شده!
انتخاب صحیح بازیگران و شناخت خوب جریانات توسط نویسنده باعث شده تا این فیلم از روایتی واقعنگرتر برخوردار باشد. ویژگی بارز این نگارش در تولید فیلم باعث میشود تا برخلاف فیلمهای دیگری که یکجانبه و برای تخریب نهادها ساخته میشوند، در این فیلم شاهد هیچ تخریبی نباشیم و کارگردان بتواند بهخوبی اتفاقات و عملکردهای بد را به وادی نقد بکشد.
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
خوب بود دمتون گرم
پاسخ
ترغیب شدم که حتما یک بار این فیلم زیبا رو تماشا کنم
پاسخ
متن خوب و غنی بود
پاسخ