ناکام در پاسخ به تاریخ
به گزارش خبرگزاری رسا، در ۸سال گذشته تقریبا تمام اظهارات حسن روحانی پیرامون مذاکرات و توافق هستهای، با واقعیتهایی که شآشکار شد، نسبتی عکس داشت. لغو بالمره تحریمها، استمرار تعهد دولت آمریکا در برجام، تلاش برای رفع تحریمهای غیرهستهای و.... تنها نمونههایی از آن است. او دیروز و در آخرین هفتههای عمر دولت دومش، بازهم اظهاراتی همسنگ گفتههای پیشین خود درباره مذاکرات هستهای مطرح کرد.
روحانی در جلسه هیاتدولت گزیدهای از آنچه در ۸سال گذشته انجام داد روایت کرد؛ گزیدهای که مثل همیشه سهم سیاست خارجی در آن پررنگتر از همیشه بود. روحانی پیرامون برجام ادعا کرد: «چنانچه اصل۶۰ قانون اساسی حاکم بود و لطمه نمیخورد -که در اوایل آذرماه لطمه خورد- در اسفند تحریم برداشته میشد و امروز شرایط دیگری در کشور حاکم بود.»
احتمالا منظور رئیسجمهور از لطمه خوردن به اصل۶۰ قانون اساسی، قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران» است که مجلس شورای اسلامی آذر سال گذشته آن را تصویب و دولت را مکلف کرد در برابر بدعهدیهای طرف مقابل، تعهدات هستهایاش را کاهش دهد. روحانی اشاره دقیقی به اینکه اگر این قانون ابلاغ نمیشد، چگونه تحریمها در اسفند۹۹ برداشته میشد، نکرده و گزارهای در این زمینه ارائه نداده اما بهنظر او مبنای این گفته او، اشارهای است که به اظهارات رئیسجمهور آمریکا در ایام انتخابات ریاستجمهوری دارد.
روحانی گفته است: «این فرد [بایدن] در دوره تبلیغات انتخاباتی اعلام کرد که درصورت پیروزی به برجام برمیگردد و در این راستا در اولین اقدام نسبت به برجام نامهای را که ترامپ برای بازگرداندن تحریمهای سازمانملل داده بود پس گرفت و همزمان اعلام کرد قصد دارد به برجام بازگردد.» اگر معیار رئیسجمهور برای احیای برجام در اسفند۹۹، اظهارنظر بایدن باشد، باید این نکته را نیز گفت که بایدن پیش از آنکه دولت را در آمریکا در دست بگیرد و اتفاقا در همان کارزار انتخابات ریاستجمهوری صراحتا از بازگشت به برجام سخن گفته اما درکنار آن مطالبات دیگری نیز داشته است.
بهعنوان نمونه او در تیرماه سال گذشته یادداشتی در پایگاه سیانان نوشت و در آن تاکید کرد: «اگر ایران به تعهدات دقیق توافق هستهای بازگشت، آمریکا نیز به توافق بهعنوان نقطه شروعی برای دنبالکردن مذاکرات بعدی بازخواهد گشت.»
اما او تبصرهای نیز به این بازگشت زد و افزود: «ما با متحدانمان برای تقویت و گسترش مفاد توافق هستهای کار خواهیم کرد و همزمان به دیگر نگرانیها نیز توجه خواهیم کرد.» در چندماه گذشته نیز این موضوع بارها ازسوی آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه و جنیفر ساکی سخنگوی کاخسفید تکرار شده که «بایدن از طریق دیپلماسی بهدنبال «تشدید» محدودیتهای برنامه اتمی ایران و گفتوگو برسر سایر «موضوعات نگرانکننده» است.» معنای این ادبیات در خوشبینانهترین حالت بازگشت آمریکا به برجام با پیششرط پذیرش محدودیتهای بیشتر و گستردهتر خواهد بود.
بهعبارت سادهتر، برخلاف تصور ابتدای اردیبهشتماه حسن روحانی که «علیالظاهر آمریکا در برداشتن تحریمها جدی است»، آمریکا تنها درصورتی به برجام بازخواهد گشت که تهران ابتدا حاضر به محدودیتهای بیشتر و گستردهتر در برنامه هستهایاش باشد و پس از آن این اطمینان را به طرف غربی بدهد که در سایر موضوعات ازجمله موشکی و منطقهای نیز قائل به مذاکره و دادن امتیاز به طرف غربی است.
نکته نگرانکننده اما این است که با وجود پذیرش این مسائل، طرف آمریکایی تحت هیچ شرایطی حاضر نیست به تهران این تضمین را بدهد که با روی کار آمدن رئیسجمهور آینده این کشور، او به این توافق پایبند باشد.
روحانی در بخش دیگری از سخنانش، شرایط فعلی را تشبیه به یک «سفره آمادهای» کرده و گفته «قاعدتا فرصت دولت دوازدهم را از دستش گرفتند.» او ضمن ابراز امیدواری برای اینکه «دولت سیزدهم بتواند این کار را تکمیل کند» نسبت به از دست رفتن «۵، ۶ماه فرصت» ابراز تاسف کرد.
مشخص نیست چگونه چنین فرصتی از دست دولت دوازدهم گرفته شده است اما شاید برای درک این فرصت، بهتر باشد به آخرین وضعیت مذاکرات و گرههای موجود اشارهای بشود. برپایه ۶دور مذاکره ایران و ۱+۴ با مشارکت غیرمستقیم آمریکا، طرف آمریکایی تحریمها را در ۳بخش سبز، زرد و قرمز دستهبندی کرده است. تحریمها سبز به موجب برجام رفع میشوند؛ درباره بخشی از تحریمهای زرد مذاکره شد ولی طرف آمریکایی تنها درصورتی حاضر به رفع تحریمهای سپاه و تحریم بیت رهبری است که تهران حاضر به پذیرش مسائل دیگر نیز باشد.
درباره بخش آخر، آمریکا حاضر به رفع سایر تحریمهایی که در دوره ترامپ و با هدف ایجاد مانع برسر احیای برجام وضع شده است، نیست. در ذیل این بخش حدود ۵۰۰تحریم باقیمانده و طرف آمریکایی مدعی است با توجه به اینکه این تحریمها با برچسبهای دیگری همچون موشکی، حقوق بشر و تروریسم اعمال شده است (تحریم قرمز) امکان رفع آنها وجود ندارد.
علاوهبر این، آمریکا حاضر به رسمیت بخشیدن به لغو تحریم تسلیحاتی ایران به موجب برجام نیست و دربرابر لغو فرمان اجرایی۱۳۹۴۹ مقاومت میکند. جدا از این مساله، اختلاف بالاتر در هدف دو طرف از مذاکره است. ایران در مذاکره بهدنبال لغو تمام تحریمها است ولی آمریکا برجام را دستمایه مذاکرات و امتیازات بیشتر میکند.
ایران اما حاضر به مذاکرات فرابرجامی نیست و برهمین اساس نیز سیدعباس عراقچی، رئیس تیم مذاکرهکننده ایران پس از دور ششم مذاکرات وین اعلام کرد اکنون زمان تصمیم سخت طرف غربی رسیده است. این آخرین وضعیت «سفره آمادهای» است که حسن روحانی برای دولت آینده فراهم کرده است.
مدل مینیاتوری هاشمی در ثبت تاریخ
با وجود چنین شرایطی، چرا حسن روحانی چنین ادعاهایی را مطرح میکند؟ اگرچه خود روحانی بهخوبی به محدودیتهای پیشرو در احیای توافق هستهای آگاه است، اما برای او مهمتر از واقعیت، تصویری است که رئیسجمهور برای افکار عمومی میسازد.
روحانی البته اشراف دقیقی از میزان اثرگذاری اظهاراتش در افکار عمومی آن هم در شرایط فعلی ندارد، ولی با این حال تلاش میکند تا یک تصویر روتوششده و رویایی از دولتش و شرایطی که در آن قرار داریم، بسازد. بر همین اساس نیز اظهارات او بیش از آنکه جنبه کارکردی داشته باشد، با هدف ثبت در تاریخ بیان شد.
نباید این را از نظر دور داشت که او مدل «مینیاتوری» از مرحوم اکبر هاشمیرفسنجانی است و بیش از هرچیز به تاریخ و روایت تاریخی اهمیت میدهد. روحانی با همین نگاه کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هستهای را نوشت و اساسا با همین دیدگاه و برای ثبت در تاریخ، پا به میدان انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ گذاشت تا به اتهاماتی که درباره نقش او در تعطیلی برنامه هستهای مطرح میشد، پاسخ دهد. برای او ریاستجمهوری در جایگاه بعدی قرار داشت و بر همین اساس نیز وقتی مرحوم هاشمیرفسنجانی در انتخابات کاندیدا شد، روحانی حاضر به کنارهگیری بود.
روایت تاریخ برای روحانی به اندازهای اهمیت دارد که در ماههای پایانی دولتش، پروژه تاریخ شفاهی دولت ثبت و ضبط شد؛ پروژهای که افشای بخشی از آن درقالب صوت ظریف، نشان داد که بیش از تاریخنگاری، این پروژه صرفا «تاریخسازی» است. بخشی از این تاریخسازی در گزارش اخیر محمدجواد ظریف، به کمیسیون امنیت ملی انجام شد و بخشی نیز در اظهارات روز گذشته حسن روحانی.
نکته جالب اینجاست که دیروز روحانی به گزارش ظریف نیز اشارهای داشت. روحانی برای ادامه حیات سیاسی لازم میداند یک روایت هرچند مخدوش از منظر افکار عمومی ارائه کند. او در سخنرانی روز گذشته، از اقتصاد با تورم تکرقمی در سالهای ۹۵ و ۹۶ گفت و این را در تاریخ کشور «بیسابقه» خواند و از رشد اقتصادی ۲رقمی و جایگاه نخست ایران در سال ۹۵ در جهان از این منظر سخن گفت، اما نگفت که چگونه با این آمارهای رویایی، رقیب نسبتا ناشناخته او در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم دربرابر دولت حاکم و با کمک کاندیدای پوششی، روحانی توانست ۱۶ میلیون رای کسب کند؟
طبیعتا اگر این آمارها در زندگی مردم اثر خود را به نمایش میگذاشت، آرای رقیب روحانی باید بسیار کمتر از ۱۶ میلیون میشد. اگر وضع در این سطح رویایی و بیسابقه در تاریخ بود، طبیعتا نباید اعتراضات دیماه ۹۶ شکل میگرفت؛ اعتراضاتی که محور اصلی آن مشکلات معیشتی بود. با این حال روحانی هراندازه برای خود تاریخ بسازد و از شرایط بحرانی پیش از سال ۹۲ بگوید، مردم آرزو دارند که به همان سالها بازگردند که خبری از روحانی نبود. روحانی در ایدهای که برمبنای آن دولتش را ساخت، شکست خورد؛ او در احیای برجام هم شکست خورد تا برای همیشه مهر ناکامی بر پیشانیاش نقش ببندد.