درد و دلهای تولیدکنندگان محصولات حجاب
به گزارش خبرگزاری رسا، رابطه حجاب و بازار تولید پوشاک رابطه درهم تنیدهایست که هیچکس نمیتواند منکر تاثیر آنها از هم باشد. بسیاری از فعالان فرهنگی معتقدند کمبود لباس مناسب و پوشیده در سطح بازارهای کشور و عدم دسترسی به آنها باعث پسرفت پوشش میان زنان شدهاست. موضوعی که هربار بحث نظارتها به تولیدات را وسط میکشد اما نهایت دردی را دوا نمیکند. به طوریکه کمتر محجبهایست که از گشت و گذار در بازار و پیدا نکردن لباس مناسب با معیارهای دینی گله نداشته باشد. با این حال در چندسال اخیر همین نیاز سبب به وجود آمدن و سربرآوردن تولیدکنندههای تازهای در عرصه تولید لباس پوشیده شد. تولیدکنندگانی که روزی خودشان کمبود لباس پوشیده را احساس کردند و تصمیم گرفتند این کمبود را نه فقط برای خودشان بلکه در سطح وسیعتری برطرف کنند و به تولید لباس پوشیده روی آوردند و با استقبال خوبی هم مواجه شدند. به همین بهانه در هفتهای به مناسبت عفاف و حجاب سراغ سه تن از فعالان حوزه مد و لباس اسلامی رفتیم تا در نشست خبری به میزبانی خبرگزاری فارس درباره رابطه بازار، فضای مجازی، بلاگرها و حجاب استایلها با حجاب و همچنین مشکلات و معضلات موجود در این عرصه صحبت کنیم. تولیدکنندگانی که در فضای مجازی نیز توانستهاند مخاطبان زیادی را پیدا کنند و در این امر فعالیتهای رو به رشد داشته باشند.
این نشست خبری در 20 تیرماه با حضور «میلادافشینمنش» تولیدکننده و مدیر برند لباس حجاب «حریران»، «زینب زیدی» مدیربرند و تولیدکننده لباس «آناحجاب» و «سمیه مالکی» مدیربرند و تولیدکننده لباس «بانوی سما» برگزار شد. در ادامه این گفتگو را میخوانید.
خودتان را به صورت مختصر معرفی میکنید و اینکه از چه سالی و چطور کارتان را شروع کردید؟به طور کلی این دغدغه از کجا شروع شد؟
زیدی: زینب زیدی هستم فوق لیسانس فیزیک دارم و تقریباً از سال 96 شروع به فعالیت کردم. آغاز کارمان با تولید روسری و ساق دست و دامن بود و علت اینکه به سمت این کار رفتم این بود که خودم به دنبال این سبک از پوشش بودم و دنبال مانتوهای جلوبسته بودم. چون بچه کوچک داشتم وقتی مهمان میآمد نمیتوانستم جلوی مهمان چادر بپوشم و بچه را نگهداری کنم. برای همین دنبال پوششی میگشتم که کاملا پوشیده باشد.
به خاطر همین رفتم به سمت روسری و دامن های ست با یک کتی که روی آن باشد و درعین زیبایی پوشیدگی کامل را داشته باشد و این کارها را تولید کردیم.
بعد از آن کم کم وارد فاز مانتو و عبا شدیم.زمانی وارد فاز مانتو شدم که دنبال مانتو برای خودم می گشتم. و یک بار با همسرم کل تهرانپارس و کل هفت تیر را گشتیم و من در آخر نتوانستم یک مانتوی آستین بلند جلو دکمه دار بخرم.و نهایت چیزی که تونستم بخرم یک مانتویی بود که جلویش دکمه داشت اما آستینش کوتاه بود و مجبور بودم با ساق دست بپوشم.من خودم شخصا ساق دست نمیتوانم بپوشم. به خاطر همین همسرم گفت الان وقتی خیاطش را داریم کم کم مانتو را هم به مجموعه اضافه کنیم.که سال 97 یا 98 استارت مانتو را زدیم.که بعد از آن الحمدلله کار گسترش پیدا کرد و در فضای مجازی هم سعی کردیم فعال باشیم.
وگرنه من فعالیتی در این زمینه نداشتم .دوره های طراحی را گذراندم. اول با یک خیاطی کار میکردیم. الان هم اکثر خیاطهایمان خانم هایی هستند که در خانه کار میکنند.خودمان برش را انجام میدهیم و خانم ها متناسب با کاری که دارند کار بر میدانند.
مالکی :سمیه مالکی هستم لیسانس علوم قرآن و حدیث. از سال 96 یا 97 کارمان شروع شد. ما در یک جمع دوستانه تصمیم گرفتیم که کارمان را شروع کنیم. اول خودمان پارچه خریدیم و ست های روسری و ساق را تولید کردیم. تیراژ کارمان به قدری بالا رفت که با دو سه تا از ارگان های دولتی توانستیم قرارداد ببندیم. اینقدر سفارشاتمان زیاد شد که مجبور شدیم برونسپاری کنیم. و آنجا شد که مسئلهی ما اینکاره هستیم یا نیستیم مطرح شد. دوستان یکی یکی کنار کشیدند من ماندم و حوضم!
و بعد از آن توانستیم با خواهرها جمع شویم و کار را دست بگیریم و یک مزون راهاندازی کنیم. پیش از این چون بیشتر کارهای حجاب در حیطه مزون بود. یعنی باید حتما میرفتید زنگ یک جا میزدید و وارد میشدیدو در سطح خیابان نبودید.
ما تصمیم گرفتیم که کارهایمان را فروشگاهی کنیم و با شهرستان ها کار کردیم و برای شهرستان های مختلف کار فرستادیم چون واقعا اگر در تهران کمبود داریم در شهرستان اصلا وجود ندارد.
تیراژ بالا سفارش دادیم. به خاطر همین مجبور شدیم برونسپاری کنیم و کماکان به لطف خداوند فعال هستیم.
افشین منش: میلاد افشین منش متولد60 هستم به همراه همسرم خانم سمانه ملکی که متولد 63 هستند از اواخر سال 96 کارمان را شروع کردیم. آغاز کار ما با تولید چادر به شکل برونسپاری شده و فروش آن بود. یعنی در مجموعه ما تمرکز روی تولید چادرهایی بود که همسرم طراحی میکردند طوری که کاربردی باشد و امکان استفاده در فعالیت های روزمره را داشته باشد. رشته همسرم مترجمی زبان انگلیسی است. منتهی علاقه شان نسبت به طراحی داخلی و طراحی لباس باعث ورود ما به این حوزه شد. ما تقریبا بعد از شش ماه وارد فاز تولید شومیزها و دامن ها و لباسهای تابستانه و خنک شدیم که درعین ارائه حجاب کامل، تنوع محصول داشته باشیم.
حدودا بعد از یک سال با شرکت در رویدادها و همایشهای مختلف به این نتیجه رسیدیم که استقبال از محصولات طوری هست که میتوانیم فضایی را در اختیار داشته باشیم و فروش حضوری را آغاز کنیم.
به مدت شش ماه یک فضای خیلی کوچک را در یک زیرپله گرفتیم که با استقبال مناسب روبرو شد و به فکر توسعه افتادیم. یک مجموعه تقریبا 100 متری را در نزدیکی پاسداران اجاره کردیم و کم کم فروشگاه دیگری را در غرب نیز در مجتمع تجاری اپال در سعادت آباد راه اندازی کردیم که به موازات هم جلو میروند.
یکی از سوالات همیشگی میان متولیان حجاب و تولید کنندگان پوشاک این است که آیا «بازار» تاثیر مستقیم با سطح پوشش و حجاب مردم دارد یا خیر؟ یعنی اگر بازار لباس پوشیده داشته باشد. کم پوششی کمتر میشود؟ یا اینکه لباس نامناسب در بازار باعث پوشش نامناسب میشود؟ به نظر شما رابطه حجاب و بازار به عنوان تولید کننده چطور است؟
زیدی:هنر ما این است که اگر کسی نخواست چادری هم باشد یا حتی اگرحجاب کامل نداشته باشد اما به جای اینکه بخواهد آن مانتوی بدن نمای آستین کوتاه را بپوشد، بگوید چرا نروم از اینجا خرید کنم. با مانتویی که دکمه دارد راحتم، آستینش بلند است. همینکه تشویق بشود و بیاید سمت ما به نظر من این خودش یک کار فرهنگی است.
من وقتی میخواستم خرید کنم مجبور میشدم که یک مانتوی آستین کوتاه بخرم که شاید دوستش هم نداشتم و باید برای اینکه راحت باشم ساق دست میپوشیدم یا اینکه پارچه میخریدم و مانتویی با معیارهایی که میخواستم را میدوختم.
ولی عده ای توان مالی و یا خیاط خوب سراغ ندارند یا حوصله ندارند و میگویند همین را میخرم و میپوشم. الان بازار ما همه را به سمت بدحجابی سوق میدهد.
مالکی:الان چهل و اندی سال است که انقلاب شدهاست. ما تقریباً در همه ی صنفها یک خیابان در شهر داریم که مثلاً میگویند راسته ی پارچه فروشها. یا راسته ی زیورآت و... شما در کجای ایران ما سراغ دارید که بگویند راسته ی لباسهای حجاب؟من اگر میدیدم در خیابان برندهای مختلف حجاب وجود دارند من هم تولید نمی کردم و میرفتم و راحت خریدم را میکردم. ولی ما با مشکلات مبارزه کردیم تا بیاییم بالا و در مکانهای مختلف برویم و دسترسی مردم را به این پوشاک راحتتر کنیم. من در شهرک غرب هم بودهام. آنجا کسی که به پاساژ میآید اصلا نمیداند ساق دست چیست. چرا دریک مملکت اسلامی کسی نباید بداند ساق دست چیست؟ مشکل این است که آدم های محجبه وارد این حیطه نشدند. اما ما متولدین دهه شصت بودیم آنقدر نقص دیدیم که با تمام مشکلات و بدون هیچ پشتیبانی حتی یک قران وام آمدیم. چون بچه های ما بزرگ شدند و نمیتوانستیم لباس مناسب برایشان پیدا کنیم. همهی ما وارد این حیطه شدیم و الان خیلی از برندهای جوان با سلیقه های خیلی خوب آمدند. شما اگر میخواستید یک شومیز مناسب داشته باشید باید سراغ کارهای ترک میرفتید. چون در کارهای ایرانی قد آستین 55 بود و دست، پوشش کامل نداشت بنابراین مجبور بودید شومیزی بخرید که قد آستینش 65 باشد و پوشش کامل داشته باشد.به همین دلیل ما وارد این حیطه شدیم. شما میبینید ما هیچ کداممان رشته هایی که خواندیم مرتبط با این کار نیست. من مادر سه فرزند هستم. دوتا دختر 18 ساله 15 ساله دارم واقعا لباس مناسب برای فرزندانم وجود نداشتهاست.به آنها میگفتم مادر تو باید لباست دکمه داشته باشد و در پاسخ میگفتند خب یک فروشگاه که لباس مناسب بفروشد در این خیابان به ما نشان بده.در انجمن عفاف و حجاب دارند تمام سعیشان را میکنند که یک سکوی فروش برای انجمن بگذارند. بتوانند یک پاساژ بگیرند ولی زورشان نمیرسد. در مملکت اسلامی یک سکوی فروش برای پوشاک اسلامی وجود ندارد. بعد ما باید صبر کنیم تا ماه رمضان از راه برسد و یک نمایشگاه قرآنی برگزار شود که طبقهی بالا را با قیمتی گزاف به ما اجاره بدهند.که مثلا 15 روز در یک مملکت اسلامی لباس حجاب فروخته شود.
زیدی: من در جلسهای که با دختر آقای رییسی داشتیم هم به ایشان گفتم که مسئلهی مملکت بدحجابی نیست ، مسئلهی مهم فرهنگ این مملکت است. مهم تر این است که ما در مغازه های سطح خیابانمان اینقدر لباس پوشیده ی جذاب باشد که یک دختر وقتی برای انتخاب لباس به مغازهای رفت، با وجود مانتوی آستین کوتاه و بدون دکمه، بگوید مامان چقدر این مانتوی پوشیده و مانتوی حجاب خوشگلتر است. اما اصلا بستر باحجابی در بازارهای کشور وجود ندارد. آیا شما بستر با حجاب بودن را برای یک خانم ایرانی برای یک دختر نه ساله ده ساله فراهم کردید و گشت ارشاد گذاشتهاید؟
وقتی در مغازه مانتوی مناسب نیست، روسری مناسب نیست. مانتویی که بدن نما نباشد، وجود ندارد چطور باید گشت ارشاد وجود داشته باشد؟ خانمی که با حجاب نامناسبش برخورد میشود میتواند به آن مسوول بگوید بیا باهم برویم و در چند مغازه پوشاک بگردیم ببینیم اصلا مانتویی که خصوصیاتی که مد نظر شماست را داشته باشد تا من بخرم؟
مگر چند درصد از مردم میتوانند بیایند از مزونها خرید کنند؟ و ما چقدر میتوانیم خودمان را به آن خانم ها به آن افرادی که نیاز دارند نشان بدهیم؟ کجا خودمان را نشان بدهیم؟من خودم پنج شش درصد مشتری هایم فضای مجازی و اینستاگرام ندارند. پسر بچه یا دختر بچه هایی که در سن بلوغند اینستاگرام ندارند و از طریق دوست و آشنا در فضاهای دیگر دارند به ما سفارش میدهند. آیا ما بسترش را فراهم کردیم؟
افشین منش: شکل گیری هر فرهنگی نیازمند یک روند تدریجی و زمان بر هست و ما نباید از حرکت های مقطعی انتظار پاسخ داشته باشیم. ایجاد فرهنگ و ذائقه سازی در دخترهای نوجوان از زمانی که به سن تکلیف میرسند اهمیت دارد. بین این رده سنی تا اولین سایزی که برای خانمها لباس تولید می شود مانند 34 یا 36 فضای خالی وجود دارد. وقتی در این بازه زمانی، انواع لباسهای با آستین های کوتاه و مدلهای نامناسب و تنگ یا جلوباز عرضه شود، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که این دختر خانم همان سلیقه را ادامه ندهد! کار فرهنگی یعنی ذائقه سازی از سنین پایین. همچنین وقتی حرف از حجاب میشود اولین چیزی که به ذهن میرسد چادر هست. وقتی درصد بسیار بالایی از پارچه های چادری، از واردات تامین می شود و آنهم با قیمت های واقعا کلان و از کشورهای کره و امارات و ژاپن و تولید کنندهی پارچه داخلی فرصتی برای رشد ندارد و حمایت نمی شود، خودبخود قیمت تمام شده محصول آنقدر بالا خواهد بود که به سختی در سبد خرید خانواده جا میگیرد.بنابراین ضمن اینکه برای شکل گیری این فرهنگ حوصله لازم است، ابزارهای مناسب را نیز باید در اختیار گرفت.
زیدی: دختر نوجوان ما وقتی می بیند مادرش مجبور است برود از آن مانتوها بخرد با خود میگوید مادرم الگوی من است. مگر غیر این است؟مثلا پسرهای من تحت هیچ شرایطی شلوارک نمیپوشند چون الگویشان پدرشان هست.اما اگر من میخواستم به چیزی که در بازار بود بسنده کنم دخترم هم از من الگو میگرفت و همان را انتخاب میکرد.و این زنجیره ادامه پیدا میکرد.علاوه بر موجود نبودن لباس برای آن بچه، مادرش هم دارد برایش الگو سازی میکند.
افشین منش: مانتوهای جلوبازی که رواج پیدا کرده را ببینید. یک متر و نیم پارچه ارزان قیمت! و چون قیمتش برای تولید کننده پایین در آمده با قیمت بسیار نازل، دور میدان های شهر عرضه میشود. در حالیکه لباس پوشیده حدود سه متر پارچه میبرد و بسته به تولیدکنندگان مختلف معمولاً کیفیت پارچه ها بالاست. اکنون کسی که میتواند برود آن مانتوی جلوباز را بخرد، چطور میتوانید توجیه کنید که یک مانتوی پوشیده با قیمت سه چهاربرابری را بخرد؟ قیمت تمام شده ی مانتوهای حجاب با توجه به مصرف پارچه هایی با گرم بالاتر و بعضاً وارداتی بودن، بالاست و خانم ها ترجیح میدهند چیزی بگیرند که بتوانند آن را سریعتر عوض کنند و تنوع در لباس داشته باشند. برعکس آقایان که از یک دست کت و شلوار تا سال ها استفاده میکنند.
این مساله متاسفانه به نفع تولیدکننده و فروشنده هم نیست. چون ترجیح میدهد سرمایه اش را در مسیری بگذارد که چرخش سریعتری داشته باشد.
افراد صاحب نظر در حوزه عفاف و حجاب نظرات مختلفی برای لباس و حجاب دارند. نظر شما درباره عبارت «حجاب زیبا» چیست؟ به نظر شما حجاب زیبا چقدر میتواند به عفاف و حجاب کشور کمک کند؟
مالکی: منی که میخواهم برای یک دختر ۱۵ ساله یا ۱۸ ساله یا یک نوعروس بیست و چند ساله لباس تولید کنم، آیا من فقط باید با رنگ مشکی و بدون هیچ دیزاینی تولید کنم؟ شغل ما طوری است که ما بسیار روی لبه تیغ هستیم.
زیدی: الان اگر دختری بخواهد نامزد کند و بخواهد یک مراسم محضری داشته باشد، به نظر شما آن دختر اگر ترجیح بدهد با هیچ حجابی آنجا برود بهتر است یا با یک عبای رنگ روشن یا یک لباس بلند رنگ شاد؟ آن دختر بین این دو راه میماند نه بین لباس پوشیده رنگ روشن یا چادر مشکی! پس ما باید به او این اختیار را بدهیم که بتواند انتخاب کند تا از روی ناچاری به سمت آن لباس های بیحجاب نرود. ما هنرمان این است که افراد را از بدحجابی به باحجابی دعوت کنیم. یعنی حتی شده به این اندازه که آن شخصی که قبلاً مانتویش نازک بوده، الان فقط مانتویش ضخیمتر شود! همین. حالا اگر روسریاش هم کمی عقب است، عجله نکنیم. قدم به قدم. همانطور که آقای افشینمنش هم گفتند، فرهنگسازی یک پروسه زمانبر است. باید زمان بدهیم به آدمها که بتوانند به این مسیر برگردند.
افشین منش: تعبیر من از حجاب زیبا، لباسی آراسته است که پوشش مناسب را عرضه می کند. هدفگذاری ما هم از ابتدا روی همین بوده است: پوشیدگی در عین آراستگی و یا آراستگی در عین پوشیدگی. اگر محصول عرضه شده در عین کیفیت و پوشیدگی، ملاک های زیبایی شناختی را داشته باشد، مورد استقبال قرار می گیرد.
زیدی: ما کسانی را در همین شغل دیدهایم که کارشان را دیرتر از ما شروع کردند و کت و شلوار برای خانمها برای حضور در اجتماعات تولید میکنند، اما الان حجم فروشش بسیار بالا است. من فکر میکنم ماها داریم مظلومانه فعالیت میکنیم.بعضی خانمها بدنبال چادرهای گرانقیمت سنگدوزی شده و لباسهای حجاب گرانقیمت هستند، دیگر اسمش حجاب زیبا نمیشود. این رسماً تبرج است. چون مردم متوسط توان خرید همان مانتوی ۷۰۰_۸۰۰ هزار تومنی را به سختی دارند. مشتری کسانی که تولیدکننده لباسهای لاکچری و گران هستند، همان قشر مرفه بیدرد محجبه هستند. اما ما با اینکه چنین تولیداتی سود زیادی دارد سمت آنها نرفتیم. چون دغدغه حجاب مردم را داشتیم نه سود.
دقیقا یکی از نکاتی که وجود دارد این است که در سالهای اخیر حضور مزونهایی با تولیدات بسیار گرانقیمت و به اصطلاح لاکچری زیاد شدهاست. سنگدوزیهای سنگین روی عباها و چادرها. روسریهای خیلی گرانقیمت. به طوری که برخی تا اسم مزون حجاب میآید گمان میکنند قیمت باید بسیار بالا باشد. این تولیدات در راستای همین حجاب زیباست؟ اصلا مشتری این تولیدات چه کسانی هستند؟
مالکی: آنها کسانی هستند که مجبور به داشتن حجاب هستند. بواسطه شغل همسر و پدرشان در طبقات بالای جامعه قرار گرفتهاند و از شما میخواهند که برایشان تک دوزی کنید. یعنی میگویند لباسی که من میپوشم تن کس دیگری نباید نباشد و وقتی شما بگویید باشد من این لباس را برای شما میدوزم ولی هزینهاش میشود ۴میلیون تومان، قبول میکند. بعد نفر بعدی میآید میگوید من به شما ۴میلیون و ۸۰۰هزار تومن میپردازم ولی لباسی زیباتر از آقای فلانی برایم بدوز. اینها همیشه یک جایی برای آن تبرجشان دارند.
زیدی: من همیشه سعی میکنم قیمتهایم طوری باشد که همه بتوانند خرید کنند. یک همکاری دارم که وقتی از او پرسیدم چرا قیمتهایتان انقدر بالا است؟ جواب داد ببین من دارم برای یک قشر خاص لباس تولید میکنم! من دارم برای وزیر وزرا، نمایندگان مجلس، کسانی که سفرهای خارجی میروند و... لباس میدوزم.
افشینمنش: قشر مرفه در هر دو رده بدحجاب و باحجاب وجود دارد. البته من مخالفم با این نظر که همه تولیدکنندگان البسه حجاب به سمت لاکچری بودن میروند. ما و خیلی از کسانی که وارد حوزه تولید لباس پوشیده شدهاند، جامعه هدفشان قشر مرفه نبوده است. نه به این خاطر که نمیتوانند برای آنها تولید کند، بلکه به این خاطر که اعتقادی به این کار ندارد.
چادر یعنی پوششی که خودنمایی و جلب توجه نکند و ممکن است زیرش لباسی باشد که در مجلس خانمها که همه محرم هستند پوشیده شود. اگر این چادر خارج از عرف و بطور افراطی از پایین تا بالا جواهردوزی و سنگ دوزی شده باشد، عملاً معنای چادر آن را از آن گرفته اید.
زیدی: به نظر من علت این که خیلی از مزون های حجاب به سمت کارهای گران میروند شاید این است که آن خانواده ای که در طبقه متوسط جامعه است بعضی وقتها خرید کالای حجابش اولویت خریدش نباشد اما آن کسی که در طبقه ی بالای جامعه است خرید کالای حجاب ضربه ای به اوضاع مالی او وارد نمی کند و دخل و خرجش چندان تغییری نمیکند. اما درحال حاضر قشر متوسط دچار مشکل شده است و تولید کننده ای که برای قشر متوسط تولید میکند باید خیلی تلاش کند که استوار بماند.
سمیه مالکی: مثلا من دعوت شده ام به سفارت چین و باید حد و مرزی برای لباس قائل شوم و نماینده با من قبلش صحبت میکند که لباس شما نباید ضعیف باشد، لباس رنگ تیره نمی توانی بپوشی، لباست باید پوشیده و زیبا باشد و به من مدل های مدنظر را نشان میدهد و این لباس خوب را چه کسی تولید می کند، فلان برند.آن فرد جایش را دارد که آن لباس را بپوشد حتی آن چادر سنگ دوزی شده اش را میبرد چین و مثلا در مراسم مذهبی میپوشد.
تبرج کلمهایست که همیشه مصداق مشخصی برایش نبودهاست. دوست دارم بپرسم مرز تبرج در دسته تولید برای شما کجاست؟
مالکی:ببینید بستگی به دسته ی تولید دارد مثلا من اگر لباس را برای اجتماع تولید میکنم لباس من باید بدون طراحی خاص باشد بدون سنگ و بدون رنگ و لعاب باشد. چون لباس اجتماع است. اما اگر من پیراهنی را برای مجلس تولید میکنم. خب شما اگر پیراهنی را در مجلس ببینید که رنگ خاص و.. دارد برایتان عادی است. اما گاهی کسی لباسی را که من برای مهمانی و مجلس تولید میکنم را در یک محیط اجتماعی میپوشد. این به من به عنوان تولیدکننده ربطی ندارد.
افشین منش: تبرج با زیبایی متفاوت است و معنایش انگشتنما شدن است. وقتی شما میخواهید برای حجاب محصولی را تولید کنید اول از همه باید عرف بودن آن را در جامعه در نظر بگیرید.
زیدی:به نظر من سلیقه ای است و بسته به فرهنگ شخص است. اما من به عنوان تولیدکننده باید مخاطبم را عاقل فرض کنم. مثلا وقتی لباسی را به عنوان لباس مهمانی تولید میکنم کسی که از من خرید میکند باید آنقدر فرهنگش بالا باشد که بداند این لباسی که می خرد مخصوص مهمانی است نه برای پوشیدن در خیابان وگرنه من نمیتوانم به زور از او بخواهم که شما باید این لباس را فقط در مهمانی بپوشید.
حجاب استایلها در چندسال اخیر از فضاهای مجازی و اینستاگرامی سر بیرون آوردند و مخاطبان زیادی داشتند و حتی مخاطبان با آنها ارتباط احساسی گرفتند. به نظر شما که تولید کننده پوشاک اسلامی هستید، این حجاب استایلها در خدمت حجاب هستند یا به حجاب خیانت میکنند؟ اصلا نظرتان در این باره چیست؟
مالکی: بببینید یک سری از خانم هایی هستند که دوست دارند حجاب داشته باشند اما خودشان را زیبا نمی بینند. یک نفر که آرایش دارد و حجاب خوب دارد را که می بینند، میگویند ببیبنید چقدر زیباست. حجابش را دارد، آرایش هم دارد و زیباست . اما بعد چه می پوشد ؟ بعد با تبعیت از همین احساسات طبق آن مدل لباس میپوشد. اکثر فالوئر هایشان هم محدوده ی سنی 18 تا 25سال هستند. همه این قشر درگیر زیبایی اند از عمل بینی و پوشاندن لک و... همه اینها معضلاتشان است.اینها همه در جامعه چه کسانی را میبینند؟ آن شخصی که درخانه نشسته چه کسی را میبیند؟ فضای مجازی رامیبینند. الگو میسازند و احساساتشان درگیر این افراد میشود و این حجاب استایلها الگویشان میشود. وقتی این حجاب استایل ها آنا حجاب میپوشند، فالوئرها می روند سراغ پیج آنا حجاب، اگر حریران بپوشند می روند سراغ پیج حریران تا حریران بپوشند . هدشال زیبا شده پس همه هد شال میپوشند. احساساتشان درگیرمیشود و همزاد پنداری میکنند.
نسبت حجاب استایل ها با شما تولیدکنندگان چیست؟
زیدی:ما چاره ای نداریم هیچ حمایتی از طرف هیچ سازمان و نهادی از ما نیست و تنها راه ما برای دیده شدن استفاده از حجاب استایل ها است. مثلا در قضیهی مدلینگ پیشنهاد های زیادی بود و خیلی از اینها حجاب چندانی نداشتند. اما من دوست دارم با کسانی کار کنم که اگر کسی آن را خارج از فضا دید ، یا پیش زمینه ای ازش دید، توی ذوقش نخورد. مثلا اگر من به کسی غیر از حجاب استایل ها تبلیغ بدهم شاید بازخوردی که لازم است را نگیرم چون کسانیکه حجاب استایل هارا دنبال میکنند که حجاب دارند و خوب آن شخص اثر بخش تر است . حجاب استایل ها برای این تبلیغ میگیرند که بالاخره کسب درآمد کنند.
مالکی: معادل این حجاب استایل ها مثل آن برند هاست که تولید میکنند چون شغلشان این است . یعنی اگر حجابی در این مملکت نباشد اینها هم دیگر حجاب استایل نیستند.بالاخره به نظر شما این ها به حجاب خدمت میکنند؟ یا خیانت؟ به نفع شمای تولیدکننده بوده یا نه؟نه این که این ها به حجاب خیانت کنند درواقع کسب درامدشان از این راه است. دقیقا کار بلاگر را انجام میدهد، هیچ کار دیگری را به غیر از بلاگری برای ما انجام نمیدهند.
افشین منش: اینها در واقع کسانی هستند که کار مدلینگ حجاب را طبق سلیقهی آن برند انجام میدهند. مگر این که شخص پیج فعالی داشته باشد و کنارش فعالیت دیگری هم داشته باشد. اما من بعنوان صاحب برند باید مراقب هویت برندم باشم. اگر محصول حجاب تولید میکنم اما آن را با آرایش سنگین و ژست های نامناسب و عجیب غریب عرضه میکنم، یعنی فلسفه کاری خودم را درک نکرده ام و با خودم به تناقض رسیده ام.
زیدی: نه می توانیم بگوییم خیانت میکنند نه میتوانیم بگوییم خدمت . اگر بروند سمت بلاگریشان به نفع من تولید کننده است چون برایش لباس میفرستم و او تبلیغ آن هارا میکند.
مالکی: اصولا من این هارا چندان محجبه نمیدانم .
اصولا به این حجاب استایل ها چه نگاهی باید داشت؟ چرا مخاطب با این ها ارتباط احساسی و عاطفی پیدا می کند؟
افشین منش: برای فروش ساعت شما میتوانید ساعت را روی استند نمایش دهید یا پشت دست. یکی از استاندارد های بازاریابی لباس، نشان دادن تن خور است تا مخاطب بتواند خودش را جای مدل در عکس قرار دهد و همزاد پنداری کند. متاسفانه حجاب استایل در ایران به این شکل سر و سامان نیافته و آشفته است. قطب این صنعت در آسیای جنوب شرقی مثل مالزی، اندونزی و سنگاپور است و بزرگترین بلاگرهای حجاب آنجا فعالیت های در سطح کلان انجام میدهند. کارهای آنجا فراتر از این است که فرد در پیجش از پختن قرمه سبزی و... بگوید و بعد معرفی کند که من فلان لباس را از فلان فروشگاه خریدم و فلان قدر تخفیف زده و این هم لینکش است ! در واقع بلاگر های این کشورها فرهنگ سازی و تحلیل هایی دارند که فراتر از یک تبلیغ ساده است. حجاب استایل ها اگر کاربردی شدن حجاب را در جامعه ترویج بدهند اتفاقا در خدمت جامعه است.
به نظر شما مردم چرا درگیر شخصیت میشوند؟ چرا این ارتباط احساسی با مدلینگ بعنوان چوب لباسی انقدر در هم تنیده میشود؟آیا در خارج از ایران هم همین است؟
مالکی: به نظر من عده ی زیادی احساساتی هستند و از روی احساس به آن ها دل می بندند و متاسفانه کم هم نیستند.
افشین منش: این ارتباط از مسیر بلاگری شکل می گیرد. این ارتباط احساسی را خود آن فرد می سازد نه برندی که با او کار میکند.
مالکی: شما نگاه کنید این در کل دنیا هست فوتبالیستی یک نوشابه کوکا را گذاشت کنار و شرکت تولید کننده این همه ضربه خورد . این نشان میدهد مردم جهان دوست دارند یک سوپر استار داشته باشند. حجاب استایل هم برایشان همین است.
زیدی: البته باید این را هم بگوییم که این حجاب استایلها به فروش تولید کننده کمک میکنند.
گله ای از فضای بلاگری دارید؟ اگر دارید چیست؟ رابطه ی شما با آنها به عنوان تولید کننده چیست؟ اگر پیشنهادی هم دارید بگویید. چون میدانیم که تولیدکنندهها برای دیده شدن باید دست به دامان بلاگرها شوند و به آنها تبلیغ بدهند.
زیدی: بنده شخصا راه دیگری ندارم. مجبورم که تبلیغ بدهم. مثلا اگر پیشنهادی بود از سازمان ها و یا مثلا شهرداری ها ی مناطق و.. گرچه فکر نمی کنم یک بیلبورد، اثری مانند شبکه های اجتماعی را داشته باشد. باید یک جایگزینی داشته باشد. من خودم وقتی چهار پنج میلیون پول تبلیغ میدهم و هیچ مسئولیتی هم قبول نمیکنند و جالب این است که بعضی برگشت محصول هم انجام نمیدهند. و توقع دارند که چهار پنج تا لباس بفرستیم و چهار پنج میلیون هم پول بدهیم. برای منی که با حداقل سرمایه شروع کرده ام واقعا اینطور پول تبلیغ دادن سخت است.
افشین منش: بلاگری در ایران اوضاع آشفتهای پیدا کردهاست. مانند مجلات زرد و صفحات حوادث روزنامه ها و بنوعی سلیقه ای شده است. در واقع جذابیت پیج آنها هم به همین تنوع داشتن هاست و یکسان سازی به معنای مرگ این فضاست. اما در عین احترام به تنوع سلایق باید حدود و خط قرمزهای جامعه رعایت شود و سبب آسیب های خواسته یا ناخواسته به قشر مخاطبان شان که از هر رده سنی ممکن است باشند، نشوند.