آیا باید مدارس کشور از مهر دایر شوند؟
به گزارش خبرگزاری رسا، مسؤولان آموزش و پرورش بر این باور هستند که مدارس کشور باید از ابتدای مهر امسال بازگشایی شوند و البته استلزاماتی چون واکسیناسیون کادر مدرسه و رعایت پروتکلهای بهداشتی را هم مطرح کردند.
اما واقعا اگر قرار باشد مدارس کشور دایر شوند، چه اقداماتی باید صورت گیرد؛ در این خصوص میزگرد «بررسی آموزش و پرورش در شرایط کرونا و استلزامات بازگشایی مدارس» را با حضور علی باقر طاهرینیا معاون دانشگاه فرهنگیان، سیدحسن امامی رضوی عضو شورای عالی آموزش و پرورش و سیما فردوسی عضو شورای عالی آموزش و پرورش و برگزار کردیم.
** باید به طور جدی مسأله واکسیناسیون دانشآموزان و کادر آموزش و پرورش در اولویت قرار گیرد
* از اسفند سال ۹۸ که مدارس کشور تعطیل بود
فردوسی: ببینید برای بازگشایی مدارس، مسائل و مشکلاتی پیش رو است؛ در ابتدا به ویژگی افرادی که باید این سازوکارها را بدانند و برای حل مشکلات برنامهریزی کنند، اشاره میکنم؛ در این رابطه ۴ ویژگی اهمیت دارد. اول اینکه افراد دلسوزی باشند، دوم اینکه، آدمهای کاربلد باشند چرا که برای هر کاری باید از افرادی که متخصص این کار هستند، استفاده کرد. سوم اینکه مدیران خوبی باشند و چهارم اینکه مدبرانه عمل کنند. اگر کسی فاقد این ویژگیها باشد، آن چیزی که مورد نظر حال حاضر ما در جامعه آموزش و پرورش است، نمیتواند محقق کند.
زمانی که مدارس به خاطر کرونا بسته شده است، بچهها آسیبهای جدی دیدند و همه معتقد هستیم که بازگشایی مدارس به نفع هم جامعه و هم خانوادههاست اما نمیتوانیم این ریسک را بپذیریم و مدارس را بدون پیشبینی استلزامات بازگشایی کنیم. باید ببینیم واقعا شرایط بازگشایی وجود دارد و آیا مدارس میتوانند با یک برنامهریزی بسیار جامع و دقیق، بچهها را پذیرا باشند؟
پدر و مادرها باید با اطمینان کامل، فرزندانشان را به مدرسه بفرستند؛ حتی باید برای تردد بچهها فکری کرد
مدارس بسیار بزرگ و پرجمعیت داریم قرار است چگونه دانشآموزان را پذیرش کنیم؟ در مدارس دولتی معمولا تعداد دانشآموزان زیاد است، چه سازوکاری باید برای حضور و تردد دانشآموزان به مدرسه داشته باشیم؟ باید به طور جدی مسأله واکسیناسیون دانشآموزان و کادر آموزش و پرورش و تمام کسانی که با بچهها سر و کار دارند، در اولویت قرار گیرد. به هر حال، هر دانشآموز از یک خانواده میآید؛ حالا ممکن است این خانواده از دو نفر تا ۵،۶ نفر باشد و میتوان محاسبه کرد که این دانشآموزان با چند نفر در ارتباط هستند.
پدر و مادرها باید با اطمینان کامل، فرزندانشان را به مدرسه بفرستند؛ حتی باید برای تردد بچهها فکری کرد؛ آیا بچهای که میخواهد به مدرسه برود، با سرویس میرود؟ آیا از وسیله نقلیه عمومی استفاده میکند؟ آیا پدر و مادر، او را به مدرسه میرسانند؟ آیا در همین رفت و آمدها، احتمال آلودگی به ویروس وجود ندارد؟باید اتاق فکر بسیار وزین و گستردهای باشد و انسانهای دلسوز و کاربلد و مدبر، برای تکتک این مسائل فکر کنند.
به نظر نمیرسد که بتوان یکدفعه در سراسر کشور، یک برنامهای را اعلام کرد و همه از همان شیوه پیروی کنند؛ باید از تعداد کم شروع شود و شاید بتوان گفت که مدارس نیمه حضوری و با تعداد اندک دانشآموزان بازگشایی شود و طوری برنامهریزی شود که همه بتوانند حتی یکی، دو روز در مدرسه حضور یابند با تعاملات و رشد اجتماعی در مدرسه که در حال حاضر محروم شدند، آشنا شوند. البته نیاز است که کارهای پژوهشی در این زمینه انجام دهیم و آموزش و پرورش باید نیروهای پژوهشگر خودش را به کار گیرد و در این خصوص بررسی کامل کند.
** خانواده باید قانونمند عمل کند
فردوسی: مورد دیگر که باید به آن توجه داشته باشیم، مشکلاتی است که در حال حاضر برای دانشآموزان ما به وجود آمده است. مثلا به مشکلات جسمی آنها مانند بحث نشستن، کم تحرکی، چاق شدن و لاغر شدن توجه کرد. استرسها خیلیها را لاغر کرده است چون وقتی وضعیت روحی یک نفر به هم میخورد خصوصا در افسردگیها، هم کاهش و هم افزایش وزن داریم.
میتوان دانشآموزان را به دو دسته تقسیم کرد؛ کسانی که دارای زمینه مبتلا به مشکلات روحی بودند و شرایط کرونایی، موجب شکوفایی این مسائلی که در وجودشان نهفته بوده، شده است؛ مثل وسواسهای بسیار عجیب که در دانشآموزان میبینیم. گروه دوم، دستهای هستند که این زمینه را نداشتند اما به دلیل فشارهایی که وجود دارد، دچار این مشکلات شدند؛ البته این مشکلات از خانواده به فرزند هم منتقل میشود.
به رغم تمام شرایط کرونا، تعطیلی مدارس، آموزش مجازی، دورکاری والدین و...، خانواده باید قانونمند عمل کند
به عبارت دیگر ما در شرایط کرونا شاهد مشکلات جسمی و مشکلات روحی ـ روانی هستیم؛ در حوزه مشکلات روحی ـ روانی، بالاترین درصد را افسردگی، اضطراب و وسواس تشکیل میدهد و همچنین مشکلات رفتاری هم از اثرات ایجاد شده از شرایط کروناست. این مشکلات مخصوصا در سنین نوجوانی است و چون برخی خانوادهها از شرایط رشدی دوره نوجوانی آگاهی ندارند و در نتیجه مشکلاتی در زمینه ارتباط بین نوجوانان و والدین به وجود میآید. برخی والدین هم قادر به کنترل و مدیریت این شرایط نیست.
نوجوانان دوست دارند ساعات زیادی را با دوستانشان بگذرانند و همچنین ساعات زیادی را در تلفن همراه میگذارنند؛ یکی از دلایلی که نوجوانان ما علاقهمند به فضای مجازی هستند، تنوع آن است و نوجوان هم خواستار تنوع است. از سوی دیگر، والدین هم به دلیل مشغله کاری و ناآگاهی و عدم اطلاع از مدیریت استراتژیک برای ساماندهی این شرایط نمیتوانند کمکی کنند.
اما نکته دیگر این است به رغم تمام شرایط کرونا، تعطیلی مدارس، آموزش مجازی، دورکاری والدین و...، خانواده باید قانونمند عمل کند. قرار نیست همه چیز را رها کنیم، دانشآموز باید به موقع بخوابد، به موقع بیدار شود، غذایش به موقع باشد؛ برنامههای ورزشیاش به موقع باشد؛ قرار نیست ساعت بیولوژیک بدن او به هم بخورد. بنابراین باید قوانین و مقررات در خانه وجود داشته باشد و همه افراد خانواده از آن تبعیت کنند.
موضوع دیگر بحث اخباری است که در گوشهوکنار و در رسانهها پخش میشود؛ خیلی از خانوادهها دغدغهشان خیلی زیاد است که مرتب اخبار مختلف را پیگیری میکنند؛ خانوادهها باید آموزش ببینند که اخبار مدارس را از رسانههای رسمی دنبال کنند و نکته آخر در این مبحث این است که والدین هم باید ناامیدی را کنار بگذارند و به فرزندشان روحیه و امیدواری بدهند.
**وضع موجود نظام آموزشی ما مطلوب است یا خیر؟
طاهرینیا: از خبرگزاری فارس تشکر میکنیم که برای مسأله شناسی موضوع بازگشایی مدارس که به عنوان یک مطالبه مکتبی مخفی است، اقدام کردند. در آستانه تشکیل دولت سیزدهم باید بگویم، دولتها اساساً توجهشان به مسائل زودبازده و ملموس و مشهود است. کار و محصول در عرصه آموزش و پرورش هم دیربازده و هم پنهان است پس به تجربه، آموزش و پرورش در اولویت دولتها قرار نگرفته است.
رویکرد و نگاه انقلابی لازم است تا بنیادیترین تشکیلات دولت در صدر قرار گیرد و استناد بنده به جملهای از دانشمندی مصری که «اصلاح آموزش و پرورش را به من بسپارید، جهان را اصلاح خواهم کرد»؛ امیدواریم دولت سیزدهم، اصلاح آموزش و پرورش را سکوی جهش برای آغاز چله دوم قرار دهد. به تعبیر همان دانشمند مصری، آموزش و پرورش را اصلاح کند و به دست معلمان و آموزش و پرورشیها، کشور را اصلاح خواهد کرد.
مباحثم در ذیل این پرسش و پاسخها خدمت شما مطرح میکنم:
۱- وضع موجود نظام آموزشی ما مطلوب است یا خیر؟
۲- اگر این وضع موجود مطلوب نیست، قابل توجیه است یا خیر؟
۳- اصلا وضع موجود دستاورد مثبتی هم داشته است؟
اگر روی این پرسشها به اتفاق نظر نرسیم، در تحلیل های بعدی نمیتوانیم به اجماع برسیم؛ پاسخ پرسشهای بنده، از دیدگاه شخصی، به عنوان کسی است که سابقه معلمی در دبستانهای چندپایه دارم و تا امروز هم در دانشگاه تهران و همچنین در دانشگاه فرهنگیان به معاون پژوهش در خدمت همکاران هستم.
وضع موجود بدون تردید دستاوردهای مثبتی برای بشر داشته است و دارد اما صرفا برای شرایط گذر قابل توجیه است و کسانی که در مقام دفاع از این شرایط و استمرار آن پس از شرایط کرونایی هستند، باید در اندیشه خود تجدیدنظر کنند.
در بهترین حالت، ۵۰ درصد از اهداف صرفا آموزشی محقق شده است. در حوزه تربیت چه شده است؟ بیتردید دستاورد نظام آموزشی ما در دو سال گذشته در حوزه تربیت، شاید کمی بیش از ۲۰ درصد خواهد بود
آنچه امروز حاکم است، نسخهای برای گذر از یک وضعیت خاص است و یک سیاست ثابت برای زیست بشر پس از کرونا نیست. در وضعیت موجود، اگر در شاخص آموزش، تربیت، جامعه پذیری و کارگروهی بخواهیم به دانشآموزانمان نمره دهیم آن هم دانشآموزانی که این دوسال اخیر درس خواندند، چه نمرهای از ۱۰۰ خواهند گرفت؟
یک داوری کلی کنید؛ بعید میدانم همکاری بیش از نمره ۵۰ در آموزش قائل باشد. در بهترین حالت، ۵۰ درصد از اهداف صرفا آموزشی محقق شده است. در حوزه تربیت چه شده است؟ بیتردید دستاورد نظام آموزشی ما در دو سال گذشته در حوزه تربیت، شاید کمی بیش از ۲۰ درصد خواهد بود.
یعنی دانشآموزان ما در تربیت در ساحتهای مختلف مانند تربیت اجتماعی ـ سیاسی و حتی تربیت شهروندی، در این دو سال اخیر، نمره قبولی را اخذ نخواهند کرد. در حوزه جامعه پذیری که دانشآموزان ما در این دو سال گذشته، نمره منفی خواهند گرفت البته به واسطه شرایطی که حاکم شد.
با این مقدمه میخواهم اینگونه نتیجه بگیرم که وضع موجود، اقتضای مقطعی است؛ نه سیاست قابل دفاع و قابل استمرار؛ کسانی که در حوزه آموزش مجازی استقرار شبیه دولتهای الکترونیک را استدلال میکنند باید به یاد داشته باشند که این نسخه مقطع فعلی گذراست.
** سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی منهای مدرسه ناقص است
طاهرینیا: عزیزانی در مقام تحلیل و کارشناسی دنبال این هستند که بین «امنیت و سلامت» و «آموزش حضوری» تقابل ایجاد کنند و میگویند آموزش بهتر حضوری مساوی با تهدید سلامت بچهها هست. در واقع القای این خوف و ترس به خانوادههاست که آموزش حضوری مساوی با افزایش تهدید جانی و سلامت بچههاست که این گذاره محل تأمل است و بنده تردید دارم که درست باشد.
به خصوص در شرایط فعلی کرونایی با تولید واکسنهای مختلف و انجام واکسیناسیون لایههای مختلف جامعه، با تجارب مجامع بینالمللی، با مشاهده اجتماعات جهانی در استادیومهای ۱۰۰ هزار نفری اروپا، حضور دانشآموزان در مدارس کانادا و ... نباید با احتیاط و ترس صحبت کنیم که حضور در مدرسه مساوی با تهدید جانی است. اینگونه نیست و تجربه جهانی این را تهدید نمیکند.
پس ما این نسبت را اول به هم بزنیم؛ اگر حضور در مدرسه لزوما مساوی با تهدید جانی باشد، باید مدیریت کرد و به تعویق انداخت. تجربه جهانی همین امروز در کانادا، آمریکا و مالزی حاکی از این است که مدارس باز هستند البته با شرایطی خاص، پاره وقت و با مدیریت محیط و رعایت پروتکلها.
تحصیل و آموزش در شرایط کرونا اگرچه وجه مثبت و فرصتهایی را برای بشر به وجود آورد مثل فرصت مشاغل نوپدید؛ مشاغلی که در پرتو کرونا رونق پیدا کردند و مشاغلی که مجازی بودند.
تجربه جهانی همین امروز در کانادا، آمریکا و مالزی نشان میدهد مدارس باز هستند
علم در حوزههایی در پرتو تهدید کرونا به خوبی پیشرفت کرد؛ در حوزه رعایت بهداشت فردی، عادتهای خوب اجتماعی در جامعه ایجاد شد؛ تجربههای نو در حوزه تعلیم و تربیت اتفاق افتاد، معلمان و شاگردان و خانوادهها تجارب جدیدی کسب کردند ولی خسارتهای دوره کرونا هم سلامت و هم اقتصاد، هم روانشناختی و مسأله شخصیتی، هم تربیت، هم آموزش و هم سبک زندگی را تحتالشعاع قرار داد.
ما همش خود ویروس کرونا را پررنگ کردیم و روح و روان فرزندانمان را فراموش کردیم و افسردگی و استرس نمونههای آن است. بنابراین تهدیدهای وضعیت کرونایی بهگونهای است که باید با جسارت و قاطع در مواجهه با کرونا و حرفهای ظاهرالصلاح تصمیم گرفت.
بهگمانم پیش از هر کشوری در هر دنیا باید مدرسه را آنجور که شایسته است به جایگاه خودش برگردانیم چون نیاز جامعه ماست؛ اصلا سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی منهای مدرسه ناقص است به عبارت کاملتر، آموزش و ترویج سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی منهای مدرسه، ابتر و ناقص است.
در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ۱۵ ویژگی برای مدرسه تعریف شده است. مگر میشود مدرسه را برای چند سال تعطیل کرد؟ مدرسه، جلوهای از تحقق حیات طیبه است، مدرسه کانون عرضه خدمات و فرصتهای تعلیم و تربیتی است، زمینهساز درک و اصلاح موقعیت است. مدرسه تجلیبخش فرهنگ غنی اسلامی است.
** برای بازگشایی مدارس در مهرماه چه پیشبینی داریم؟
امامی رضوی: سؤال این است در این شرایط که هستیم چه راهکارهایی را به صورت عملیاتی برای بازگشایی مدارس میتوانیم ارائه دهیم؟
اولین نکته این است که ما بعد از گذشت حدود یک سال و ۴، ۵ ماه از شروع بحران کرونا، واقعا باید باورمان شود که کرونا یک بحران اجتماعی است و فقط یک بحران سلامتی نیست. حتی فقط بحران منجر به مشکلات افتصادی و کسب و کار نیست و باید با یک نگاه جامعی، مدیریت شود. ورود به آن، بدنه حاکمیت را به صورت کامل میخواهد.
نمیتوانیم به صورت مجرد وارد حوزه آموزش و پرورش شویم، بدون اینکه نگاهمان به بقیه جنبههای بحران اجتماعی باشد. به نوعی نباید مدیریت این موضوع را فقط به عهده آموزش و پرورش بگذاریم. حتی نباید فقط به عهده آموزش و پرورش و وزارت بهداشت بگذاریم.
موضوع بعدی این است که ما قابل مقایسه با هیچ کشوری نیستیم و هر کشور وضعیت خودش را دارد. مثالهایی زده شد از کشورهایی که شاید از اول، مدارسشان را نبستند. مثلا کشور سوئد از همان اول، ماسک نزدند و مدارس را نبستند که البته به دلایلی بوده و قابل تحلیل است اما شرایط ما با آنها قابل مقایسه نیست و شرایط خودمان را داریم.
در حال حاضر درباره مهرماه صحبت میکنیم و اینکه برای بازگشایی مدارس در مهرماه چه پیشبینی داریم. برای حضور در این جلسه، از دوستانم در وزارت بهداشت سؤال کردم که در این مدت دو ماه و اندی باقیمانده چه کارهایی پیش خواهد رفت. آیا ما قطعا میتوانیم بگوییم که معلمانمان در تابستان واکسن میزنند؟ از همه کسانی که سؤال کردم، گفتند که امیدواریم که بتوانیم.
در شرایطی که در فروردین سال ۹۹، همه مسافرتها را محدود کردند، از طریق مخابرات مشخص شد، ۲۰ درصد افرادی که تازه از بیمارستان مرخص شده بودند به مسافرت رفته بودند یعنی یک عده افراد هستند که اصلا حرف گوش نمیدهند!
پرسیدم که آیا دانشآموزانمان را میتوانیم واکسینه کنیم؟ گفتند امکانش خیلی کم است؛ برای اینکه واکسیناسیون از رده سنی بالا شروع شده است و هنوز خیلی مانده است. مگر اینکه اتفاق ویژه بیفتد و به صورت یک بستهای برای دانشآموزان وارد کنیم. در حال حاضر در پیک پنجم هستیم که پیک خطرناکی با وجود سویهای که جدید است، محسوب میشود؛ احتمال اینکه سویه جدید بیاید و پیک ششم را تا مهر تجربه کنیم نیز وجود دارد.
مطلب دیگر این است که در این شرایط که هستیم، در چه کانتکسی زندگی میکنیم؛ ما در مدیریت کرونا با کشورهای دیگر، متفاوت مدیریت کردیم؛ اگر به مدل کنترل کشورهای آسیای جنوب شرقی، کره و چین و ژاپن نگاه کنید، میبینید که مدل کنترل آنها، مانند مدل آمریکا و اروپا و ما نبود یعنی ویروس را تعقیب کردند و در یک چارچوبی محبوس کردند. به اصطلاح، شناسایی ویروس کردند و در معابرشان، با ابزارهای الکترونیکی، آنهایی که تب دارند و مشکوکند، شناسایی کرده، آزمایش کرده و اگر مبتلا باشند، خودشان و افراد در تماس با آنها را در محدودهای قرنطینه میکنند.
ما و کشورهای مشابه چه کار کردیم؟ چون امکانات زیرساختی را نداشتیم، از ابزار آموزش عمومی استفاده کردیم و گفتیم مردم، فاصله اجتماعی را رعایت کنند، ماسک بزنند و وقتی شرایط سخت میشود، اجتماعات را کم میکنیم و مردم را به سمت کنترل از طریق محیط اجتماعی میبریم.
این فضا چگونه کنترل میشود؟ در شرایطی که در فروردین سال ۹۹، همه مسافرتها را محدود کردیم، از طریق مخابرات مشخص شد، ۲۰ درصد افرادی که تازه از بیمارستان مرخص شده بودند به مسافرت رفته بودند یعنی یک عده افراد هستند که اصلا حرف گوش نمیدهند. یک عده هم هستند که در خانه میمانند و بیرون نمیآیند و یک طیفی هم وسط هستند. اما در مدیریت چه کار میکنیم؟ در رسانه بمباران اطلاعات میکنیم که مردم در خانه بمانید و اگر بیرون بیایید مبتلا میشوید تا مردم را کنترل کنیم. در این فضا وقتی میگوییم بچههایتان را به مدرسه بفرستید، واکنش طبیعی این است که مگر خودتان نگفتید در خانه بمانید، چرا بچهام را به مدرسه بفرستم؟
آیا میشد بهگونهای دیگر عمل کنیم؟ در پیک سوم با اجرای طرح شهید سلیمانی، همان کار را کردیم، شناسایی کردیم و بیماران را در خانه نشاندیم که طرح موفقی هم بود اما چرا این طرح گسترش نیافت، بحثش مفصل است.
** مسافرت ضرورتیتر است یا مدرسه رفتن بچهها؟!
امامی رضوی: یک چیزی که کم توجه میکنیم، این است که ضرورت یک اقدام برای مردم به خوبی بازگو نمیشود؛ مردم در تمام این ۵ پیک، کسب و کار را به زور میبندند، چرا؟ یعنی همان هرم اولیه مازلو است و به معیشت وابسته است. یک کم سطح بالاتر، مسافرتها را هم میروند. سؤال این است مسافرت ضرورتیتر است یا مدرسه رفتن بچهها؟ در نگاه برخی مردم، مسافرت و پارک رفتن ضروریتر است.
من هم همین نظر را دارم و وزارت بهداشت هم همین نظر را دارد که مدرسه رفتن یک ضرورت برای بچههاست زیرا فقط مسأله آموزش نیست که بچهها سواددار شوند، مسأْله تربیت است و بچهها باید در مدرسه رشد کنند و تربیت شوند. ضمن اینکه سلامت روانی و جسمی بچهها و بیماریهای افسردگی، چاقی و لاغری، اختلالات حرکتی هم با در خانه ماندن به وجود میآید.
باید کمیته ویژه برای بازگشایی مدارس ایجاد شود که اگر همه چیز را آماده کردیم، واکسن را زدیم و مردم را از لحاظ روحی و روانی آماده کردیم و انشاءالله پیک بعدی هم نداشتیم، در چه شرایطی میخواهیم مدارس باز باشد. مثلا زیرساختهای سرویس بهداشتی مدارس را ارتقا دهیم و تعداد آنها را زیاد کنیم. در کلاس درس و راهروها چه اقداماتی میتوان انجام داد. ساعات حضور دانشآموزان در مدرسه چگونه باشد. باید به این مسائل توجه شود و تا آنجا که میتوان تراکم را کم کرد.
انجمنهای اولیا و مربیان را باید فعال کنیم و به والدین از طریق انجمنها آموزش دهیم که چه اقداماتی را باید انجام دهند. احتمال میدهم برخی از مقاومتها از دل معلمان میآید چون آنها هم نگران هستند و مشکلاتی را دارند؛ مثلا نگرانی از بابت فرزندان کودک است که چون مهدهای کودک بسته است، آنها چه تکلیفی خواهند داشت یعنی باید مشکلات معلمان را حل کرد.
** یک آسیبشناسی در آموزش و پرورش در دوره کرونا لازم است
* پس نتیجه میگیریم که هر سه بزرگوار بر این باور هستید که مدارس باید بازگشایی شوند. حدود یک سال و نیم از شیوع کرونا گذشته است و بچهها روزهای خاصی را سپری کردند، اشاره کردید که برای بازگشایی مدارس، آموزش و پرورش و سایر دستگاهها چه کنند اما برای خود بچهها چه باید کرد؟ دانشآموزی که یک سال و نیم سرش تو گوشی بوده است، استرس و اضطراب، چاقی و لاغری و افسردگی گرفته است. بعضی بچهها عزیزانشان را در این مدت از دست دادند.
فردوسی: یک آسیبشناسی در آموزش و پرورش در دوره کرونا لازم است. یک برنامه پژوهشی در ارتباط با آسیبشناسی در دوره کرونا باید داشته باشیم. یعنی یک پایه و بیس داشته باشیم که از کجا باید شروع کنیم. یعنی بعد از آسیبشناسی متوجه میشویم که چند درصد اضطراب دارند؟ چند درصد افسرده هستند؟ چند درصد خانوادههایشان مشکل دارند؟ چند درصد فوت پدر یا مادر دارند؟ فراوانیها چقدر است؟ در آن صورت میتوانیم اولویتها را پیشبینی کنیم و بگوییم چه باید بکنیم.
در این صورت تمام سازمانها و نهادهایی که دستاندرکار هستند و میتوانند کمک کنند؛ دانشگاهها، سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، وزارت بهداشت و ... ورود کنند که بر اساس فراوانیهایی که داریم چه باید کنیم، آموزشهای فردی و گروهی بگذاریم. وقتی که اطلاعات نداریم، نمیدانیم از کجا شروع کنیم. با بررسی و آسیبشناسی است که میدانیم چه باید انجام دهیم و با برنامهریزی جلو برویم.
**اصل این است که آموزش منهای مدرسه، موجود ناقص است
طاهرینیا: معتقدم کرونا گرچه تهدید جدی جامعه بشری بود، ولی فراکرونا را بشر خودش برای خودش تولید کرد. یعنی یک بیماری جسمی را تبدیل به یک بحران اجتماعی کردند. از بس جامعه را در فضای رعب و وحشت قرار دادیم، حالا به سختی میتوانیم این ترس و وحشت را از مردم بگیریم. یعنی فراتر از واقعیت، جامعه مرعوب یک بیماری همهگیر جهانگیر شده است. برای اینکه به جای اول برگردیم باید فضای عمومی کشور را امن القا کنیم و البته به درستی.
فضا باید به صورت واقعی، امن به تصویر کشیده شود که اگر کسی رعایت بهداشت فردی را انجام دهد، تهدیدی سر راهش قرار نخواهد داشت؛ خوشبختانه این بیماری با تمام خطری که برای بشریت دارد اما مقابله با آن سخت نیست استفاده از ماسک و رعایت بهداشت فردی کار راحتی است. بنابراین ما کمک کنیم، جامعهای که خودمان ترس مضاعف برایش ایجاد کردیم، اعتماد مضاعف به آن تلقین کنیم که در صورت رعایت بهداشت فردی، با کرونا میتوانیم یک همزیستی داشته باشیم.
چون مدرسه قابل حذف نیست، سایر شرایط را باید با مدرسه تعریف کرد
در خصوص مدرسه، اعتقاد دارم کشورها عمدتا انتظارشان از آموزش، انتقال دانش است و احتمالا دانش و مهارت است. کشورهای ایدئولوژیک مثل جمهوری اسلامی ایران، انتظارشان از مدرسه، صرفا آموزش نیست حتی صرفا انتقال مهارت نیست بلکه فراتر از اینها، تربیت جامع چند ساحتی است.
برای کشوری که مأموریتش، تربیت جامع و چند ساحتی برای دانشآموز به تصویر کشیده، حذف مدرسه یعنی حذف چند ساحت از ۶ ساحت تربیتی است. پس اصل را مبنا قرار دهیم و فروع را با آن تنظیم کنیم؛ اصل این است که آموزش منهای مدرسه، موجود ناقص است.
مدرسه را ایجاد کرده و ملاحظاتمان را پیاده کنیم؛ بهداشت فردی را ارتقا دهیم، آموزش دهیم.
در سند تحول بنیادین در بخش مدرسه در افق چشمانداز ۱۴۰۴ آمده است: برپایه این چشمانداز، مدرسه جلوهای است از تحقق مراتب حیات طیبه، کانون عرضه خدمات و فرصتهای تعلیم و تربیتی، زمینهساز درک و اصلاح موقعیت توسط دانشآموزان و تکوین و تعالی پیوسته هویت آنان براساس نظام معیار اسلامی، در چارچوب فلسفه و رهنامه نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران که دارای ویژگیهای زیر است:
تجلی بخش فرهنگ غنی اسلامی، انقلابی در روابط و مناسبات با خالق، جهان خلقت، خود و دیگران «به ویژه تکلیفگرایی، مسؤولیتپذیری، کرامت نفس، امانتداری، خودباوری، کارآمدی، کارآفرینی، پرهیز از اسراف و وابستگی به دنیا، همدلی، احترام، اعتماد، وقتشناسی، نظم، جدیت، ایثارگری، قانونگرایی، نقادی و نوآوری، استکبارستیزی، دفاع از محرومان و مستضعفان و ارزشهای انقلاب اسلامی».
وقتی مدرسه نباشد، چگونه میخواهد اتفاق بیفتد؛ در یک نظامهای دیگری که هدفشان آموزش محفوظات دانش و نهایتا مهارت است، ممکن است جایگزین مدرسه را داشته باشند و قاب گوشی نقش کلاس درس را ایفا کند اما اگر شما میخواهید دانشآموز را تربیت چند ساحتی کنید و کار گروهی، جامعهپذیری، حسن معاشرت، حسن تعامل، تمرین زندگی را فرا بگیرد، بدون مدرسه امکان ندارد.
بنابراین چون مدرسه قابل حذف نیست، سایر شرایط را باید با مدرسه تعریف کرد. هیچ چیزی جایگزین مدرسه و معلم نیست.
**بچهها در ارتباط با همدیگر رشد میکنند و به روابط اجتماعی در مدرسه نیاز دارند
امامی رضوی: به ناچار در دوران کرونا، سبک زندگی تغییر کرده است و این سبک زندگی بر جنبههای سلامتی ما تأثیر گذاشته است. ارزیابیها نشان میدهد در طول یک سال و نیم گذشته، سرماخوردگی کمتر داشتیم و این نکته مثبت است ولی از نظر سلامت روحی ـ روانی و اجتماعی، همه تقریبا دچار مشکل شدند. ببینید در گذشته افراد همدیگر را میدیدند، دست میدادند و همدیگر را بغل میکردند که از نظر عاطفی مهم بود اما در زمان کرونا حذف شد و این مشکل درباره دانشآموزان هم هست.
بچهها در ارتباط با همدیگر رشد میکنند و به روابط اجتماعی در مدرسه نیاز دارند. مهارتهای زندگی در مدارس آموخته میشود.
ما در تعریف سلامت میگوییم ۴ بعد شامل سلامت جسمی، سلامت روانی، سلامت اجتماعی، سلامت معنوی دارد؛ سلامت اجتماعی به معنای تعامل انسان با جامعه و تعامل جوامع با همدیگر است. بچهای که در خانه ماند، چگونه تعامل داشته باشد؟ جامعه برای بچهها، مدرسه است.
مدارس با حفظ فاصلهگذاری، زدن ماسک، رعایت پروتکلها، تعداد کم در کلاس، آموزش به بچهها میتواند دایر شود. ممکن است بچههای کلاس اول و دوم، زدن ماسک را تحمل نکنند اما بچههای بزرگتر، این موارد را تشخیص میدهند و رعایت میکنند.
اینکه اجتماعات در شرایط قرمز محدود شود، به این دلیل است که ویروس چرخش زیادی در اجتماع دارد اما در شرایط نارنجی و زرد، این چرخش کم است و میتوان اجتماعات محدود و کنترلشده را داشت.
**تعطیل کردن مدارس، راه مقابله با کرونا نیست
فردوسی: اشاره شد که مردم خیلی رعایت نمیکنند، مثلا گردشها و مسافرتها را میخواهند بروند؛ حتی الان که شهرهایی قرمز است، برخی مردم مراسمهای خود را میخواهند برگزار کنند، خریدهای خود را انجام دهند.
چرا برخی مردم به حرفها گوش نمیدهند، آیا درک نمیکنند؟ آیا هوش هیجانی بالایی ندارند؟ چرا اعتماد نمیکنند؟ این افراد که رسانهها را میبینند و میدانند که دنیا با این مسأله روبهروست؟
در این جلسه عنوان شد که خانواده ترجیح میدهد که بچهاش را مسافرت ببرد اما به مدرسه نرود! شاید مدارس ما خوب عمل نکردند و این مسأله به بحث کرونا بر نمیگردد. «درس معلم ار بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را». مدارس ما تکبعدی عمل کردند و درس خواندن و کنکور همه چیز را تحتالشعاع عمل قرار داده است.
بخشی از اینکه بچهها را به مدرسه نمیفرستند، از ترس است اما برخی مردم اصلا بیماری را قبول ندارند و حرفهایی میزنند که خیلی بچگانه و کودکانه است و میگویند «اصلا کرونایی وجود دارد».
طاهرینیا: معتقدیم بازگشایی مدارس باید سیاست آموزش و پرورش برای سال تحصیلی باشد و بقیه شرایط را برای مقابله با احیانا تهدید کرونا را باید به روش دیگر حل کنند؛ تعطیل کردن مدارس، راه مقابله با کرونا نیست؛ البته مدارسی که استاندارد مدرسه را دارند، نه خانههای استیجاری!
یک مدرسه را برای بازدید رفته بودیم، یک آشپزخانه را کلاس کرده بودند؛ دور تا دور کلاس کاشیکاری بود. معلوم نبود در کلاس نشستی یا در آشپزخانه!
ملاحظاتی باید برای بازگشایی مدارس مدنظر قرار گیرد؛ اولا تجربه جهانی در این زمینه وجود دارد و اگر هم وجود نداشت، خیلی مستمسک ما تجربه جهانی نیست بلکه تصمیم عقلایی کارشناسان سلامت و تعلیم و تربیت مدنظر است.
برآورد بنده این است که عقلای جامعه ما بر ضرورت بازگشایی مدارس با ملاحظاتی، اجماع دارند؛ اما ملاحظات کدام است؟ در صورت واکسینه شدن دانشآموزان و معلمان و طیف وسیع از جامعه، بازگشایی مدارس به شکل عادی و با رعایت بهداشت فردی است.
اگر واکسیناسیون به طور کامل انجام نشد، گزینه روی میز ما، بازگشایی مدارس به شکل پاره وقت است؛ پاره وقت میتواند به معنای زوج و فرد کردن یا نیمه اول و نیمه دوم روز و با ملاحظه مطالبات والدین برای این موضوع است. یعنی سازمانها به آموزش و پرورش کمک کنند. یعنی آن دسته از کارمندانی که فرزند مدرسهای دارند به ویژه کارمندان زن، سازوکار حضور کارمندشان را با آموزش و پرورش هماهنگ کند و مبنای تصمیمات، آموزش و پرورش باشد.
نکته بعدی این است که منشور سلامت و تربیت تنظیم کنیم و به آن مقید باشیم. در رعایت بهداشت، الگوی دیگران باشیم. تهدید جمعی، مقابله جمعی میطلبد. اطلاعات مطمئن را از منابع مطمئن دریافت کنیم.