دروغ پردازان و شورش علیه دادگاه تاریخ
فردی به نام عبدالرحیم اباذری در تاریخ ۱۴فروردین۱۴۰۱ مطلبی را در کانال شخصی خود منتشر کرد و با اتکا به افسانهبافی، سعی کرد همزمان هم رژیم پهلوی و هم عنصری بدسابقه همچون سید کاظم شریعتمداری را یکجا تطهیر کند. محور یادداشت وی به ظاهر نقد بخشی از کتاب «شریعتمداری در دادگاه تاریخ» نوشته حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی بود. گفتنی است پس از انتشار یادداشت تحریفآمیز اباذری، آقای محمدعلی ایازی در یک گروه واتساپی، تحریفهای همقطار خود را تکمیل کرد و چنین ادعا کرد:
«مرحوم امام به مجرد خبردار شدن از انتشار کتاب [شریعتمداری در دادگاه تاریخ] که با تیراژ ۱۰۰هزار بود از طریق اینجانب به آقای فاکر ناشر دستور دادند بلافاصله این کتاب خمیر شود. ایشان به شدت از انتشار این کتاب ناراحت شدند و آن را توهین به مرجعیت دانستند.»
از آنجا که محور یادداشت آقای اباذری و همچنین ادعای دروغ آقای ایازی؛ کتاب «شریعتمداری در دادگاه تاریخ» است؛ ضروری مینماید که گزارشی مختصر از این کتاب ارائه شده؛ ادعای آقای ایازی به بوته نقد گذاشته شود.
کتاب شریعتمداری در دادگاه تاریخ نوشته حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی در تابستان ۱۳۶۱ ه.ش.؛ در ۱۸۴صفحه منتشر شد و به سرعت به چاپ دوم (مهر۱۳۶۱ه.ش.) و چاپ سوم (آبان۱۳۶۱ه.ش.) رسید. تیراژ این کتاب تاریخی در چاپ اول ۴۰.۰۰۰ نسخه، چاپ دوم: ۱۰۰.۰۰۰ نسخه و چاپ سوم: ۲۰۰.۰۰۰ نسخه رسید.
- چاپ اول شریعتمداری در دادگاه تاریخ در ۴۰.۰۰۰ نسخه بوده است. آقای ایازی ادعا میکند که امام به مجرد با خبر شدن از انتشار کتاب دستور به خمیر کردن آن دادند اما سؤال اینجاست که با توجه به جوّ ملتهب سال ۶۱، که بیخبر ماندن امام از نشر چنین کتابی را بسیار بعید مینماید، طبعا باید امام بعد از همان چاپ اول دستور به خمیر کردن میدادند و اگر به راستی امام دستور خمیر کردن کتاب را داده بودند، چطور این کتاب به چاپ دوم و سوم رسید؟
- آقای ایازی ادعا میکند تیراژ کتاب در تاریخی که دستور به خمیر شدن داده شده، ۱۰۰.۰۰۰ نسخه بوده است. همانطور که مشاهده میکنید، این تیراژ مربوط به چاپ دوم بوده است. بنابراین بر فرض که امام از چاپ اول بیخبر مانده باشند و دستور به خمیر کردن چاپ دوم کتاب را داده باشند؛ باز هم روایت آقای ایازی مخدوش خواهد شد چراکه بعد از چاپ دوم(۱۰۰.۰۰۰ نسخه) نه تنها کتاب جمعآوری و خمیر نشده بلکه تیراژ آن در چاپ سوم به دو برابر افزایش یافته است.
- اگر امام دستور چنین برخوردی با کتاب «شریعتمداری در دادگاه تاریخ» داده بودند یقینا طرفداران شریعتمداری و مخالفان چهرههای انقلابی این دستور را سر دست میگرفتند و از دهه شصت تا کنون بارها و بارها از طریق رسانههای مختلف خود آن را منتشر میکردند اما نه تنها تا کنون به این اقدامات دست نزدند بلکه برای مخدوش ساختن این کتاب، به برخی مطالب موهوم و دروغپردازیهای واهی (از جمله تهمت پشیمان شدن نویسنده کتاب!) دست زدهاند که نشانگر دستخالی بودن این جماعت است!
- بر اساس خاطرات موجود، امام خمینی قدس سره الشریف نه تنها شریعتمداری را حائز شرایط مرجعیت نمیدانست بلکه مسلم بودن وی را نیز زیر سؤال برده بودند. این ماجرا به صورت تلویحی؛ حتی در خاطرات مخدوش فردی همچون آقای حسینعلی منتظری نیز درج شده است.:
« یک شب که ما با امام جلسه داشتیم در آن جلسه همه مسئولین، آقای هاشمی، آقای خامنه ای، آقای موسوی اردبیلی، آقای موسوی نخست وزیر و احمد آقا هم بودند، در ضمن صحبتها من این مطلب را به امام گفتم که:
“چه اشکال داشت طبق وصیت آقای شریعتمداری که به آقای صدر گفته بودند تو بر من نماز بخوان در آن نیمه شب اجازه میدادند آقای صدر بر آقای شریعتمداری نماز بخواند، این به کجای انقلاب لطمه میزد؟ ولی حالا که نگذاشته اند آقای صدر همه این جریانات و جریان بازداشتش را در یک جزوه هفتاد هشتاد صفحه ای نوشته است، خیلی هم محترمانه نوشته به کسی هم توهین نکرده است، اما این نوشته در تاریخ میماند و بعد در آینده حضرتعالی را محکوم میکنند، میگویند آقای خمینی نگذاشت به یک نفر مرجعی که رقیبش بود نماز بخوانند”؛ وقتی من این حرف را زدم امام ناراحت شدند و جمله تندی راجع به آقای شریعتمداری گفتند که من خیلی تعجب کردم و حکایت از این داشت که ذهن ایشان را نسبت به آقای شریعتمداری خیلی مشوب کرده اند»(خاطرات منتظری، ج۱، صص۴۸۲-۴۸۱)
حسینعلی منتظری در این خاطرهگویی به سبک خود تلاش کرد جمله امام مربوط به شریعتمداری را درز بگیرد و زمینه تخطئه امام را فراهم سازد در نتیجه به ذکر این جمله که «امام جمله تندی راجع به آقای شریعتمداری گفتند» اکتفا کرد اما در هر صورت این جمله از طریق دیگر نقل شده است. حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی جلسه منتظری با امام را چنین روایت میکند:
«وقتی آقای منتظری رفته بود به امام گفته بود، چه اشکالی داشت حالا شما میگذاشتید به وصیت آقای شریعتمداری عمل شود، آقارضا صدر برایش نماز بخواند و در جایی که معین کرده دفن شود، امام فرموده بود آیا شریعتمداری مسلم بود تا خواسته باشیم به وصیتش عمل کنیم؟!»(روزگار قائممقامی، ص۲۰)
بنابراین از دیدگاه امام شریعتمداری شرایط مرجعیت را نداشت تا به خاطر حفظ مرجعیت از چاپ کتابی تاریخی جلوگیری کند.
- جامعه محترم مدرسین پیش از انتشار کتاب «شریعتمداری در دادگاه تاریخ»؛ در اطلاعیه تاریخی ۱۳۶۱.۰۱.۳۱ عدم صلاحیت وی را از مقام مرجعیت اعلام کرده بودند. طبیعی است اگر شریعتمداری صلاحیت مرجعیت را داشت و جامعه مدرسین این اقدام را انجام میداد، بالاترین وهن به مقام مرجعیت رخ داده بود اما امام خمینی قدس سره الشریف نه تنها با این اقدام مخالفتی نکردند و اعضای جامعه محترم مدرسین را به این واسطه توبیخ نکردند بلکه در منشور روحانیت، مرجعیت شریعتمداری را، بدون ذکر نام وی، ظاهری و فاقد پشتوانه حقیقی دانستند. ایشان در این منشور و در حمایت از جامعه مدرسین فرمودند:« آیا مدرسین محترم که ستون محکم انقلاب درحوزه های علمیه بوده اند ـ نعوذبالله ـ به اسلام و انقلاب و مردم پشت کرده اند؟ مگرهمانها نبودند که در کوران مبارزه حکم به غیرقانونی بودن سلطنت دادند؟ مگر همانها نبودند که وقتى یک روحانى به ظاهر در منصب مرجعیت از اسلام و انقلاب فاصله گرفت، او را به مردم معرفى کردند؟»(صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۸۷)
با نگاهی کلی به جریان خاطرهبافیها و تحریفهای مستمر و پرحجم روشن میشود که «احیای مخالفان امام از زبان امام» یکی از پروژههای جدی جریان تحریف و تخریب است. این طیف در تلاشی مذبوحانه به دنبال این هستند که مخالفان و معاندان را به وسیله خاطرهگوییهای انحرافی از امام زنده کنند تا در ادامه زمینه برای کوبیدن شخص امام فراهم شود چنانچه پیش از این نیز در همایش نکوداشت آیت الله العظمی میلانی در قم، به تاریخ ۹دی۱۳۹۵ کتابی با نام «مجموعه مصاحبه ها پیرامون آیت الله العظمی میلانی» رونمایی شد که یکی از مصاحبههای این کتاب مربوط به فردی بدسابقه و بدنام به نام «شیخ علی تهرانی» بود که از وی با عنوان مجعول «آیتالله شیخ علی خراسانی!» مصاحبه گرفته بودند. شیخ علی تهرانی، که انحرافش از مبانی و منطق امام خمینی واضح است، در این مصاحبه علیه امام نسبتهای ناروایی داده بود و البته بخشهای جنجالی و موهن مصاحبه شیخ علی تهرانی، توسط یک جریان رسانهای حوزوی در فضای مجازی، آنهم در سطحی وسیع منتشر شد.(خبرگزاری تسنیم، پاسخ تاریخ به ادعاهای ناصحیح شیخ علی تهرانی درباره امام (ره)، ۱۷دی۱۳۹۵)[۱]