یادداشت؛ امام خمینی احیاگر عرفان تمدنی است
به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، حجت الاسلام محمد جواد رودگر، عضو هیأت علمی گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نوشت: عرفان اصیل اسلامی از یک هویت کاملاً مستقل و جامعِ درونگرای برونگر برخوردار است و ماهیت عرفان اصیل اسلامی، آن را دارای یک ظرفیت ذاتی برای عرفان فردی و اجتماعی توأمان قرار داده است. اگر چه عرفان همواره با دو مشکل ابهام و ابتهام بهلحاظ معرفتی و تاریخی مواجه بوده است؛ اما اجتماعی بودن عرفان اسلامی، عارضی نبوده و نیست؛ بلکه در درون و ماهیت وجودی آن استقرار دارد. اسفار اربعه عرفانی در عرفان عملی، مجموعهی مقامات معنوی و منازل سلوکی، در حقیقت عهدهدار همین معنا خواهند بود که بهلحاظ مفهومی و تاریخی و حتی مصداقی باید آن را دقیق و عمیق مورد توجه و عنایت قرار داد.
امامخمینی (ره) بهعنوان یک شخصیت واقعاً بیبدیل در عرصه عرفان اسلامی، با اشراف کامل بر تراث عظیم و غنیم عرفان اسلامی، توانست یک قرائت شیعی و جامعی از عرفان اسلامی (در ساحت نظر و عمل) ارائه دهد و بهعنوان نماینده تام و کامل عرفان ناب اسلامی، (آنهم در کلام و کردار) عرفان پردهنشین را شاهدِ بازار کرده و از انزوا، عزلت و خلوت به متن زندگی و جَلوت تا سرخط تشکیل نظام ولایی مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه که خود جلوهای از ولایت اطلاقیهی معصومین (ع) است یا در واقع جلوهای از ساحات و شئون وجودیِ انسانِ کاملِ معصوم بهشمار میرود، در بیاورد. در واقع امام را حل، عرفان را هم در ساحت فقه اکبر و هم در ساحت فقط اوسط و هم در ساحت فقه اصغر؛ ساری و جاری ساخت. این در واقع یک نوآوری علمی و عینی یا عملی حضرت امام (ره) در این زمینه بود و هست.
در نتیجه امامخمینی (ره) با بینش، گرایش و کنشِ صائب و صادق در آثار گفتاری، نوشتاری و رفتاری خود توانست عرفان اجتماعی را بهسمت عرفان اجتماعی تمدنی سوق و سیر دهد و تشکیل یک نظام اسلامی ولایی، در واقع قلهی این اثر وجودی حضرت امام (ره) بهشمار میرود. ما نباید این مطلب را کم بگیریم و یا نگاه تحویل گرایانه و تقلیل گرایانه به این مسئله داشتهباشیم.
نگاه تمدنی به عرفان و تولید ادبیاتِ عرفانیِ تمدنی از سوی امام (ره) و البته بعضی از عارفان و عالمان ربانی و سالکان توحیدی در این زمینه مغتنم است. البته امام را حل «عرفانِ تمدنی» را توانسته به مثابه بعد مهم حیات اندیشگی و حیات طیبهی عینی خود در جامعه اسلامی ایران و حتی جهان اسلامی متجلی سازد و آن را به نمایش بگذارد. اکنون نام و یاد امامخمینی (ره) و سنت و سیره علمی و عملی او در واقع یکی از حقایقی که به اذهان منتقل میکند یا در واقع اذهان با نام و یاد امام، عرفانِ تمدنی را در خود متداعی میسازند، از همین زاویه است.
امام راحل هم عرفانِ اصیلِ اسلامی را با همهی آن پشتوانه و پیشینه نظریهای و تاریخی احیا کرد و هم توانسته است با قرائت شیعی، عرفانِ اصیلِ اسلامی را استکمال و ارتقای وجودی ببخشد. به یک معنا میتوان گفت حضرت امام (ره) توانسته است با اسم الحکم و العدل در راستای انسانسازی فردی و جامعهسازی بهمعنای انسانِ اجتماعیِ عرفانی، یک کار بزرگی را رقم زند و توحید فردی و اجتماعی را با غایتی همچون حیات طیبه تعقیب نماید و آن را نهتنها در بیان و بنان؛ بلکه در قالبِ یک ولایت و حکومت سیاسی و اجتماعی، متجلی و متبلور ساخت.
برای اینکار – عرفان تمدنی – امام الزاماتی را پیشروی ما قرار داد که آنها به همان نظام بینشی یا اندیشهای، نگری و گرایشی، منشی، کُنشی و روشی باز میگردد. امامخمینی (ره) توانست یک سبک زندگی و زیستار اجتماعی خاصی را از خود برجای بگذارد و پیش روی جهانیان قرار دهد. نیز با دو اسمی که عرض شد – الحکم و العدل – در واقع عنوان خلیفهالله را بهمعنای واقعی کلمه، کاربستهایش را در ساحات معرفتی، عبودیت و عدالتی (آن هم عدالت اجتماعی) نشان دهد.
امام راحل توانست زمینهای را فراهم کند که مقام معظم رهبری در استمرار و استکمالِ این حرکت نورانی امام در مراحل پنجگانه انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن نوین اسلامی را با بنیادها، راهبردها، مراحل، راهکارها و برنامهها و در کنار آن با ایدهپردازیها، گفتمانسازیها، جریانسازیها و … مطرح نماید.
در واقع امتدادِ اجتماعیِ آن نظامِ تمدنیِ عرفان اسلامی را با استخدام واژه معنویت اسلامی (آن هم معنویتی که با عدالت و عقلانیت در هم تنیدهاست) با شیوه و منطق استنادی و استیادی و استنباطی از مکتب امامخمینی (ره) همواره بیان و تبیین کنند تا بتوانند به سرمنزل مقصود برسانند.
اکنون یک رسالت علمی و جهاد تبیینی بر عهده ما است. آن این است که عرفان اسلامی را در شعاع اندیشه و بینش امامخمینی و افق فکری امام که بر منابع نوشتاری و گفتاریِ بسیار غنیای ابتنا و اتکا دارد و همواره چه در ساحت درس، بحث، تحقیق، مطالعه و تدوین کتب و چه در ساحت تبلیغ و تربیت نیروی انسانی به منصه ظهور برسانیم و در این زمینه به وظیفه خودمان عمل کنیم و از جهت دیگر هم بهلحاظ آن زیست اجتماعیِ انقلابی و جهادی در متن نظام اسلامی، ما به وظایف و تکالیف خودمان در این زمینه عمل کنیم.
عرفان تمدنی و تولید تمدن نوین اسلامی، صرفاً با کارهای پژوهشی محقق نمیشود؛ بلکه باید در مقام عمل و عینیت نیز این مسئله التزام عملی داشتهباشد. باید بر اساس آرا و اندیشههای امامخمینی (ره) و تبیینها و تفسیرهای صائب و صادق مطابق با واقع مقام معظم رهبری، این مسئله را تعقیب و پیگیری کنیم.