«به افق فلسطین» و ایفای نقش مرجعیت تلویزیون در موضوعات بحرانی
در مواجهه با تحولات اخیر فلسطین و حملات متعدد رژیم صهیونیستی به مراکز غیرنظامی، درمانی و بیمارستانها، شاهد نوعی از «روایتسازی» از سوی رسانههای جریان اصلی دنیا هستیم که گاهی تبعات آن بهواسطه ضریب گرفتن محتوای تولید این رسانهها در شبکههای اجتماعی، طیفهایی از مخاطبان داخلی را هم دچار تردید میکند. درست در همین مقطع برای شکلگیری یک مواجهه بیواسطه با واقعیت، «رسانه مرجع» میتواند نقشی کلیدی ایفا کند.
احیای مرجعیت تلویزیون در تقابلهای رسانهای
پخش برنامه تلویزیونی «به افق فلسطین» طی چند هفته اخیر و بازتابهای گسترده بخشهایی از این برنامه در فضای رسانهای و حتی شبکههای اجتماعی، نشان از ظرفیت بالای تلویزیون برای احیای مرجعیت خود در میدان متلاطم تقابلهای رسانهای دارد. ظرفیتی که شاید در مقاطعی کمتر مورد توجه قرار میگیرد اما همین بروز و ظهور گاه به گاه آن، بهوضوح گزارههایی همچون فقدان همیشگی آن را زیر سوال میبرد.
در برهههای حساسی همچون چند ماه اخیر که مسئله فلسطین و جنایات عیان رژیم صهیونیستی، فراتر از میدان واقعیت، در فضای رسانهای سهمی قابل توجه را به خود اختصاص داده است، نمیتوان نسبت به اقدامات و رویکردهای انحرافی در راستای غبارآلود کردن فضا و تغییر جایگاه شهید و جلاد، بیتفاوت بود. در این موقعیت، مرجعیت رسانهای اهمیتی دوچندان پیدا میکند و مهم است که جامعه گسترده مخاطبان، از طیفهای مختلف، چگونه نسبت خود را با جریانهای رسانهها و منابع خبری تنظیم میکنند. تقابل اصلی میان رسانههای اصلی رسیدن به اعتمادی است که آنها را تبدیل به مرجع اصلی برای کسب اطلاع از سوی طیفهای مختلف مخاطبان کند.
«مرجعیت» هدفی استراتژیک در اولویتهای یک رسانه
از همین زاویه است که «مرجعیت» میتواند به یک هدف استراتژیک در تعریف اولویتهای یک رسانه تبدیل شود. رسانهای که در موقعیت بحران نتواند اعتماد مخاطبان را به سمت خود جلب کند، بخشی عمدهای از شانس خود برای تأثیرگذاری بر میدان تحولات را هم از دست میدهد چرا که پشتوانهای برای همراه کردن افکار عمومی با خود ندارد.
آنچه طی هفتههای اخیر در برنامه تلویزیونی «به افق فلسطین» شاهد بودهایم، از جنس تجربههایی است که پیشتر و در مواقع مواجهه با بحرانهای داخلی، برنامههایی همچون «شیوه» توانستند در قاب تلویزیون رقم بزنند. تجربهای که مهمترین ویژگی و البته محصول آن، همراه کردن طیفهای متنوعتری از مخاطبان برای طرح موضوعاتی حساس و کلیدی از آنتن «رسانه ملی» است.
تقابل اصلی میان رسانههای اصلی رسیدن به اعتمادی است که آنها را تبدیل به مرجع اصلی برای کسب اطلاع از سوی طیفهای مختلف مخاطبان کند
از «تریبون» تا «میز گفتوگو»
اگر بخواهیم ویژگیهایی که منجر به توفیق تجربههایی از جنس «به افق فلسطین» میشود را فهرست کنیم، بیش از هر چیز باید به سیاستگذاری درست تلویزیون برای عبور از مرحله «تریبون» به «میز گفتوگو» اشاره کنیم. این رویکرد درست، بهویژه در مقاطع حساس، بهطور حتما مخاطبان علاقهمند به کشف واقعیت را با رسانه همراه میکند.
حضور نمایندگانی از جریانات فکری و سیاسی برای شکلگیری گفتگوهای صریح درباره «غزه» فضای کلی «به افق فلسطین» را از طرح موضوعات کلیشهای دور کرده است و فرصتی را فراهم آورده تا علاوهبر انعکاس صداهای تازهتر، اشتراکنظر گروهها و جریانات مختلف برسر موضوعات ملی و انسانی هم موردتأکید قرار بگیرد. مخاطب در چنین فضایی از مرزبندیهای مرسوم و کلیشهای عبور کرده و با ابعاد تازهای از نسبت میان خود با سوژهای استراتژیک همچون فلسطین مواجه میشود.
حضور سیدحسین حسینی و المیرا شریفیمقدم در مقام مجری را هم میتوان از دیگر امتیازات برنامه «به افق فلسطین» دانست. دو چهره باسابقه در زمینه برنامههای «خبری» که بهخوبی توانستهاند وزن نگاه ژورنالیستی در کنار رویکرد تحلیلی را در کلیت برنامه حفظ کنند. این نکته مهمی است که گاهی برخی تولیدات تلویزیونی بهویژه در قالب گفتوگومحور را با آسیب جدی مواجه کرده است.
نگاه ژورنالیستی از سوی مجریان برنامه، این فرصت را فراهم میآورد تا گفتوگو با نمایندگان گروههای فکری مختلف، از چاشنی چالش هم بیبهره نماند و این ویژگی، بهصورت ناخودآگاه انگیزه مضاعفی را برای همراه شدن مخاطبان بالقوه چنین برنامههایی فراهم میآورد.
حضور نمایندگانی از جریانات فکری و سیاسی برای شکلگیری گفتگوهای صریح درباره «غزه» فضای کلی «به افق فلسطین» را از طرح موضوعات کلیشهای دور کرده است
فضای بصری استاندارد و غیرکلیشهای
از دیگر نکات مهم در زمینه پارامترهای تأثیرگذار بر توفیق «به افق فلسطین» میتوان به نگاه درست عوامل این برنامه در ایجاد فضای بصری استاندارد و در عین حال غیرکلیشهای اشاره کرد. استفاده درست از ظرفیت ویدئووال و نیز فضای باز در نظرگرفته شده برای دکور، علاوهبر زیبایی فرمی، از نظر بصری هم چشم مخاطب را با خود همراه میکند. ظرفیتی که به درستی در خدمت کارگردانی این برنامه تلویزیونی هم قرار گرفته است.
در مجموع اما فارغ از این ویژگیهای سختافرازی و فرمی، آنچه درباره برنامههایی از جنس «به افق فلسطین» حائز اهمیت ویژهتری است، تأثیر آنها در تحقق «مرجعیت رسانهای» رسانه ملی است. سیاستگذاری درست تلویزیون برای ورود به اندازه و به موقع، به میدانی حساس همچون جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم فلسطین، در قالب تجربههایی از این دست، تلویزیون را تبدیل به یکی از بازیگران اصلی در صحنه روایتپردازی حوادث اخیر کرده است و این امتیاز ویژهای است که در بلندمدت منجر به افزایش اعتماد عمومی مخاطبان به رسانه ملی میشود.