حقیقت وحی و انواع آن در قرآن کریم
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در اصفهان، اوّلین نشست از سلسله نشستهای «نقد متون اندیشه اسلامی دانشگاه» با موضوع «نقد شبهات نبوت» به همت مؤسسه آموزش عالی حوزوی علامه مجلسی(ره) و مؤسسه آموزش عالی حوزوی مجتهده امین(ره) وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان به صورت برخط و در بستر فضای مجازی برگزار شد.
حجت الاسلام مهرداد آقاشریفیان، پژوهشگر حوزه دین و عضو هيأت علمی دانشگاه هنر اصفهان در ابتدای صحبت خود ضمن خوانش ابیاتی از مثنوی درباره پیامبری حضرت محمد(ص) گفت: بحث نبوت و وحی، دو حقیقتی است که در فرهنگ ما و ادیان، کاربرد بسیاری داشته و در منابع دینی ما نیز بسیار به آن پرداخته شده است. در دانشگاههای ما متون معارف اسلامی برای دوره کارشناسی و در قالب دروس عمومی یا معارف اسلامی ارائه شده و دانشجویان پس از درس اندیشه اسلامی1 که دربردارنده توحید و معاد است به موضوع نبوت میرسند. آوردن این مطالب در کتابهای دانشگاهی نشان از نیازمندی ما به این دروس و اهمیت آن است و اگر به آن توجه نشود در آینده دچار چالشها و مشکلاتی خواهیم شد و نمیتوانیم به آنها پاسخ دهیم.
وی در خصوص بحث نبوت توضیح داد: پیشفرض اول آن است که ما در الهیات دینی تنفس میکنیم و یکی از مهمترین و اساسیترین پیشفرضهای ما آن است که خالقی وجود دارد و همان خالق، انبیاء الهی را برمیگزیند. از همین رو در چارچوب بیخدایی، ناخدایی یا خدایگان مبهم، چیزی به عنوان «نبی» معنا نمیدهد.
این پژوهشگر حوزه دین با اشاره به تعریف مولوی از کلمه نبی تصریح کرد: مولوی چنین میگوید که «نَبی» یعنی پیامبر و «نُبی» به معنای قرآن است.
وی افزود: یک شبههی بسیار جدی که برخی از روشنفکران ما مطرح میکنند آن است که دین، دیگر کارکرد و کاربردی ندارد؛ بنابراین اجازه دهیم مردم، تنها به رگهها و جنبههایی از دین دلخوش کنند. زمانی بود که دین، کاربردهای متنوعی داشت و تضادهای اجتماعی را برطرف مینمود اما اکنون علم جای آن را گرفته است. این روشنفکران، تنها یک معنویت مبهمی از دین را قبول دارند که این خطرناک است.
حجت الاسلام آقاشریفیان با طرح دو پرسش ادامه داد: حقیقت وحی چیست؟ آیا تنها مختص انسانهاست؟ میدانیم که اینگونه نیست. وحی در قرآن کریم به عنوان یک ارتباط درونی آورده شده و یک جنبه عام دارد. ما یک هدایت تکوینی داریم که تمام عالم در آن حرکت میکنند. وحی نیز اقسامی دارد که در ادامه به آن میپردازیم.
خرد آدمی به تنهایی کافی نیست!
وی تأکید کرد: شبهه دیگری که مطرح شده و تکرار میشود آن است که همانطور که خداوند متعال، حیوانات، کهکشانها و غیره را براساس غریزه هدایت میکند، بشر هم نیازی به هدایت دوم نداشته و خرد آدمی کافیست. ما در این باب، چندین نظریه از جمله نظریه متکلمین را داریم که میگویند خرد، کرانمند است و حدی دارد. حدعقل نمیتواند بسیاری از نیازهای ما را پاسخ دهد. از دیدگاه عرفا نیز، پرواز انسان به حدی بلند است که نیاز به بالهای دیگری، افزون بر خرد دارد. بشر با وجود دارا بودن همین خرد معمولی، نمیتواند بسیاری از مشکلاتش را حل کند. برای مثال، دستگاه گوارش ما اگر خوب کار کند قادر به تشخيص غذای آلوده و سپس واکنش نسبت به آن است اما اینکه این غذا متعلق به من بوده یا از دیگری و ظالمانه غصب شده است را نمیتواند تشخیص دهد.
عضو هيأت علمی دانشگاه هنر اصفهان ادامه داد: خرد آدمی نیز همین گونه است؛ یعنی بر اساس مفاهیم و کلیات میتواند حرف بزند و نظر دهد اما میدانیم که بالاتر از مفاهیم مادی، موضوعات بسیاری همچون اخلاق و آینده مطرح است. در نگاه خرد ما، تا یک روز آینده را هم نمیتوان دید. بسیاری از مشکلات فعلی بشر مثلا در حوزه محیط زیست این است که به ظاهر از خرد، مدد گرفته است؛ هنگامی که بشر شروع به استفاده از سوختهای فسیلی کرد، گمان نمیبرد که منجر به صدمه به لایه ازن شود. از همین رو خداوند متعال در کنار هدایت تکوینی، انسان را به هدایت تشریعی، شرافت بخشیده است. پس تاریخ بشریت گواه آن است که خرد آدمی، یک جاهایی خطا میکند.
برهان لطف
وی یادآور شد: از نگاه کلامی، ما یک قاعده و استدلال مادر به نام «برهان لطف» داریم. بسیاری از مباحث کلامی توسط این برهان، قابل اثبات است. بر اساس این برهان، خداوند متعال، کسانی را برمیگزیند که بشر را به سوی خیر و صلاح، راهنمایی کنند. از طرف دیگر، فلاسفه و حکمای بزرگوار ما بحث حکمت الهی را مطرح میکنند؛ اینکه چه نیازی به انبیاء، نَبی و نُبی است؟ همان گونه که گفته شد، قاعده حکمت و لطف، از قواعد بسیار مهمی هستند که در کلام مطرح میشوند و متکلمین به آن اشاره میکنند که هرچیزی که انسان را به اطاعت الهی نزدیک کرده و از زشتی و ناپسندی دور کند، مظهر لطف خداوند است. بعثت انبیای الهی نیز مقتضای لطف خداوند متعال میباشد.
اقسام وحی
حجت الاسلام آقاشریفیان در توضیح کلمه وحی بیان کرد: کلمه وحی، بیش از شصت بار در قرآن کریم آمده و به معنای یک ارتباط پنهانی و درونی است. وحی اقسامی دارد که یکی از آنها الهامات غریزی و دیگری وحی نبوی یا تشریعی است؛ یعنی ارتباط معرفتی و هدایتگرانه خدا با پیامبران خود که در متن کتب آسمانی از جمله قرآن کریم، تدوین شده است. چندین شبهه در این رابطه مطرح میشود. یکی آنکه میگویند وحی یک نبوغ است و نیازی به خدا ندارد. پیامبران، انسانهای نابغهای بودهاند و چیزهایی به ذهنشان میرسیده است. در اینجا پاسخ میدهیم درست است که تمام پیامبران نابغه بودهاند اما بسیاری از غیرپیامبران هم نابغه هستند. من معتقدم تمام انبیای الهی، تمام رهبران سیاسی و اجتماعی نابغه بودهاند اما نبوت، نبوغ نیست.
وی با اشاره به خاطره دیدار خود با یکی از موبدان زرتشتی اصفهان گفت: در گفتوگو با این موبد، این سوال مطرح شد که نگاه شما نسبت به حضرت زرتشت(ع) چیست؟ و ایشان چگونه با خداوند در ارتباط بوده است؟ موبد زرتشتی گفتند ما زرتشتیها معتقد هستیم خداوند متعال با خرد حضرت زرتشت سخن گفت. این جمله جای بحث دارد. گاهی اوقات، قلب را خرد میدانیم اما قلب، خرد نیست زیرا خرد با مفاهیم سر و کار دارد. در نگاه متنی فلسفه اسلامی چنین آمده است که پیامبر(ص)، لفظ و معنا را از خداوند گرفت. اینکه بگوییم خداوند با عقل زرتشت، سخن گفته یعنی خداوند مفاهیم را القا کرده درحالیکه ما معتقدیم این بحث عمیقتر از آن است و صحبت از قلب به میان میآید. آیه «نَزَل به الروحُ الامین علی قَلبِک» شبهات بسیاری را پاسخ میدهد.
این متخصص علوم دینی تشریح کرد: در قلمرو جهانبینی الهی، وحی با حقیقت توحید، همسو و مصداق هدایت است. در پاسخ به اینکه عدهای میگویند امکان ندارد وحی وجود داشته باشد میگوییم این امکان از دو جهت قابل بررسی است: یکی آنکه خداوند متعال بلد نیست یا نعوذبالله خردش را ندارد و در جهت دوم چنین گفته میشود خداوند متعال، هدایتگر است اما ما موجودی نداریم که صلاحیت ارتباط با عالم ملکوت را داشته باشد. مثلا برخی از فرق ضاله مانند بابیت و بهاییت گفتهاند که ما نمیتوانیم آن حقیقت غیبی الهی را درک کنیم بنابراین به مظاهر او متوسل میشویم و شخصیتهای مورد نظر خود را جایگزین میکنند.
آیا وحی، همان ندا است؟
وی افزود: در پاسخ به اینکه عدهای میگویند آیا وحی، همان ندا است؟ باید گفت که وحی، ارتباط قلبی پیامبر(ص) با خداوند متعال است که دربردارنده تعالیم میباشد. ممکن است برخی اوقات، چیزی به قلب ما و دیگران خطور کند اما به تعبیر علامه طباطبایی، رسم و ادب اسلامی اقتضاء میکند که نام وحی بر آنها نگذاریم. همانطور که میدانید امیرالمؤمنین(ع) با ملائکه در ارتباط بودند و چیزهایی میشنیدند و یا اینکه حضرت زهرا(س) محدثه بودند ولی ما اینها را وحی نمیدانیم. خود اولیای الهی نیز بسیار توجه داشتند که ادب اسلامی را رعایت کنند. کسی که به آن وحی تشریعی میشود، تنها انبیای الهی هستند که آنها هم مراتب مختلفی دارند.
حجت الاسلام آقاشریفیان یادآور شد: وحی دو رکن دارد؛ یکی منبع که خداوند متعال است و دیگری پیامبر(ص) که در جایگاه دریافت کننده است. آن حقیقتی که بین حق تعالی و پیامبر(ص) گفتوگو میشود همان موضوع وحی است که در شریعت اسلامی، قرآن کریم است.
علم حصولی و علم حضوری
وی بیان کرد: ما دو نوع علم داریم؛ یکی علمی که به واسطه حواس پنج گانه به دست میآید که به آن «علم حصولی» میگویند. این علم، خطاپذیر است و ممکن است دچار اشتباه شود همچون خطای دید. اما یکسری از علوم، بدون واسطه است که به آن «علم حضوری» میگویند؛ یعنی حقایقی در جان من وجود دارد و آنها را بلد هستم. علم حضوری، خطاناپذیر است. مثلا ناراحتی، یک حقیقت حضوری است و نیازی نیست دیگران در مورد آن به من بگویند.
حجت الاسلام آقاشریفیان توضیح داد: یکی از شبه روشنفکران از قول علامه مصباح سخنی را نقل میکند که میگویند «ما وحی را درک نمیکنیم». این شبه روشنفکر با اتکا به این جمله میگوید بسیاری از آنانی که ادله میآورند خودشان هم وحی را درک نکردهاند در صورتی که حقیقت وحی یک امر حضوری و کاملا اختصاصی برای انبیاء بوده است و هیچ شبههای در آن نیست. پس این جمله علامه مصباح نیز از آن روست که وحی برای ما قابل تکرار نیست. مثلا فردی که اتفاق خوب یا بدی برایش افتاده است، تنها میتواند شما را با مفاهیم به آن اتفاق نزدیک کند.
عضو هيأت علمی دانشگاه هنر اصفهان تصریح کرد: علم حضوری یعنی محتوای قلبی؛ از همین رو پیامبر(ص) از مشاهدات خود در هنگام وحی برای مردم توصیفاتی کردهاند. ما باید تاریخ پیامبر(ص) را از منبع درست نگاه کنیم و از زحمات بزرگانمان در حوزه تاریخ نبوت از جمله علامه سید جعفر مرتضی و سید مرتضی عسگری تشکر کنیم. این دو سید بزرگوار در دوران اخیر، منابع بسیار خوبی از تاریخ اسلام را در اختیار ما قرار دادند و در کتب خود بسیاری از شبهات را پاسخ دادند.
وی در خاتمه سخنان خود به معرفی سه کتاب پرداخت و گفت: کتاب «پاسخ به شبهات کلامی؛ دفتر دوم دین و نبوت» و کتاب «پاسخ به شبهات کلامی؛ دفتر سوم درباره پیامبر اعظم(ص)» هر دو نوشته محمدحسن قدردان قراملکی میباشند که در هرکدام پاسخ شبهات بسیاری درخصوص نبوت و شخص پیامبر(ص) آورده شده است. کتاب دیگر نیز با نام «موثرترین صد فرد تاریخ» اثر مایکل اچ هارت، اخترشناس بزرگ آمریکا میباشد که به پنجاه زبان ترجمه شده است. او صد نفر از انسانهای تاثیرگذار در تاریخ بشر را دسته بندی میکند و جالب است بدانید از حضرت محمد(ص) به عنوان اولین شخص و تاثیرگذارترین فرد در ابعاد معنوی و مادی سخن میگوید. با اینکه خود نویسنده مسیحی است اما حضرت مسیح(ع) را در رتبههای بعدی قرار میدهد.