درسی که قذافی به ایران آموخت

معمر قذافی، رهبر پیشین لیبی، دو سال پیش از سقوط خود در سال ۲۰۱۱، هشدار داد که کشورهایی مانند ایران و کره شمالی باید از سرنوشت لیبی درس بگیرند. این هشدار، بازتابی از تجربهای بود که لیبی از تعامل با غرب، خلع سلاح و در نهایت فروپاشی تجربه کرد.
تلاش برای استقلال استراتژیک
در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، لیبی تحت رهبری قذافی در مسیر توسعه برنامههای هستهای و موشکی گام برداشت. قذافی بهدنبال آن بود که کشورش را به یک قدرت مستقل تبدیل کند و از نفوذ قدرتهای غربی در امور داخلی لیبی جلوگیری نماید. اما سیاستهای توسعهطلبانه او، حمایت از گروههای مسلح منطقهای و مقابله مستقیم با آمریکا و متحدانش، باعث شد تا در دهه ۱۹۸۰، آمریکا لیبی را یکی از دشمنان خود معرفی کند. حملات هوایی آمریکا به طرابلس در سال ۱۹۸۶، تنها یکی از نمونههای تنش میان دو کشور بود.
چرخش به سوی خلع سلاح
با ورود به قرن جدید، قذافی متوجه تغییراتی در سیاست بینالمللی شد. حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ و سرنگونی صدام حسین، این پیام را به برخی کشورها رساند که برنامههای تسلیحاتی میتواند بهانهای برای مداخله نظامی باشد. در همین راستا، قذافی تصمیم گرفت مسیر متفاوتی را طی کند. او با پذیرش مذاکرات با آمریکا و بریتانیا، به خلع سلاح تن داد.
در نتیجه این توافق، موشکهای میانبُرد لیبی منهدم شدند، تأسیسات هستهای کشور تعطیل گردیدند و برنامههای تسلیحاتی کاملاً متوقف شدند. در مقابل، آمریکا و اروپا وعده دادند که تحریمهای بینالمللی علیه لیبی را لغو کرده و از سیاست براندازی علیه حکومت قذافی دست بردارند.
خیانت به توافق و سرنگونی قذافی
اما تاریخ، مسیر دیگری را برای لیبی رقم زد. در سال ۲۰۱۱، با آغاز اعتراضات داخلی در این کشور، غرب که دیگر تهدیدی از جانب تسلیحات استراتژیک لیبی احساس نمیکرد، تصمیم گرفت وارد عمل شود. ناتو به رهبری آمریکا و فرانسه با حملات گسترده هوایی، مسیر سرنگونی قذافی را هموار کرد. قذافی که دیگر ابزاری برای دفاع از خود نداشت، در نهایت توسط مخالفانش کشته شد. از آن زمان تاکنون، لیبی همچنان درگیر جنگ داخلی و بیثباتی است و این کشور دیگر به عنوان یک قدرت مستقل در صحنه بینالمللی شناخته نمیشود.
پیامدهای ژئوپلیتیکی برای ایران و کره شمالی
درس لیبی، تأثیر قابل توجهی بر سیاستهای دفاعی ایران و کره شمالی داشته است. تهران و پیونگیانگ، هر دو این تجربه را بهعنوان شاهدی بر این واقعیت میدانند که اعتماد به وعدههای غرب، بدون داشتن یک عامل بازدارنده قوی، میتواند به فروپاشی منجر شود. ایران، با توجه به تجربه لیبی، رویکرد محتاطانهای در مذاکرات هستهای اتخاذ کرده و بر حفظ توانمندیهای موشکی و منطقهای خود تأکید دارد. کره شمالی نیز، با مشاهده سرنوشت قذافی، به توسعه توان هستهای خود سرعت بخشیده و بارها اعلام کرده که هرگز خلع سلاح نخواهد شد.
نتیجهگیری
ماجرای لیبی، نمونهای بارز از پیامدهای خلع سلاح در برابر وعدههای غرب است. این تجربه نشان میدهد که کشورهای مستقل، در صورتی که پشتوانه دفاعی قدرتمند نداشته باشند، در برابر فشارهای خارجی بسیار آسیبپذیر خواهند بود. ایران و کره شمالی، هر دو از این تجربه درس گرفتهاند و سیاستهای دفاعی خود را بر مبنای بازدارندگی و مقاومت بنا کردهاند. در نهایت، پرونده لیبی گواهی است بر این که خلع سلاح، لزوماً به امنیت و صلح نمیانجامد، بلکه میتواند مقدمهای برای سقوط یک نظام سیاسی باشد.