لزوم طراحی الگوی جامع، منسجم و قابل اجرا برای تحول در تبلیغ/نیازمند نقشه راه روشن و همتی جهادی هستیم

اشاره: با گذشت دو سال از فرمان راهبردی رهبر معظم انقلاب مبنی بر تشکیل کانونهای عظیم تبلیغی اکنون زمان ارزیابی و بازنگری در مسیر طیشده فرا رسیده است.
این فرمان تبلیغ را از یک فعالیت حاشیهای به اولویت اول حوزههای علمیه ارتقا داد و زمینهساز جنبوجوشی تازه در میان طلاب شد. با این حال تا رسیدن به نقطهای که تبلیغ بهمثابه یک نهضت فراگیر و جبههمند تحقق یابد فاصله داریم.
لازمه این حرکت طراحی الگوهای منسجم، تقسیم دقیق نقشها در فضای حقیقی و مجازی و بهرهگیری از ظرفیتهای رسانهای روزآمد است. در این میان اخلاص در نیت همچنان شرط اول اثرگذاری است؛ نیتی که اگر الهی باشد حتی با حداقل امکانات نیز راه را میگشاید و کار را متبرک میسازد. اکنون تبلیغ نیازمند نقشه راهی روشن، شبکهای هماهنگ و همتی مضاعف برای جبران کاستیهای دو سال گذشته است.
از این رو خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، گفتوگویی با حجتالاسلام محمد سعیدی آریا استاد حوزه علمیه قم انجام داده است که در ادامه تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
رسا ـ دستاوردهای تبلیغی پس از دو سال از فرمان رهبر معظم انقلاب درباره تبلیغ و تشکیل کانونهای بزرگ تبلیغی چیست؟
تبلیغ از منظر رهبر معظم انقلاب نه تنها یک وظیفه مهم بلکه بهعنوان «اولویت اول» حوزههای علمیه معرفی شده است. پس از بیانات معروف ایشان که در آن رسالت اصلی حوزه را تبلیغ دانستند فضای فکری برخی طلاب و مسئولان نسبت به جایگاه تبلیغ دچار تحول شد. تا پیش از آن برخی تصور میکردند که تبلیغ با تحصیل طلبگی در تضاد است یا آن را در رتبههای پایینتر از اولویتها میدیدند؛ در حالی که امروز این نگاه در حال تغییر است.
بعد از این فرمان نوعی جنبوجوش در میان طلاب به وجود آمد. خود من چندین بار برای سخنرانی یا مصاحبه درباره روشهای نوین تبلیغ و نحوه ارتباطگیری با نسل جوان دعوت شدم. در برخی جلسات مخاطبان نوجوان و جوان بودند و حس میکردم که این موج تبلیغی هرچند آرام در حال شکلگیری است.
با این حال هنوز آن حالت نهضتی و جهادی که رهبر معظم انقلاب مدنظر دارند در عرصه تبلیغ اتفاق نیفتاده است. مثلاً اگر به تجربههایی مثل ایام کرونا یا رزمایش مواسات نگاه کنیم میبینیم چگونه در زمانی کوتاه یک حرکت مردمی فراگیر شکل گرفت. مساجد و پایگاههای بسیج فعال شدند و یک حرکت اجتماعی عظیم پدید آمد. اما در موضوع تبلیغ چنین حالت فراگیری شکل نگرفته است.
به نظر میرسد یکی از دلایل این مسئله نبود الگوهای مشخص و تراز برای کانونهای تبلیغی است. در حوزه هیئتهای مذهبی، وقتی میخواهیم یک هیئت موفق را معرفی کنیم نمونههایی الگو و تراز وجود دارد که دیگران میتوانند خود را با آن مقایسه و تطبیق دهند. اما درباره کانونهای تبلیغی چنین الگوهای مشخصی تعریف نشده و هر گروهی سعی کرده به صورت مستقل و با آزمون و خطا پیش برود. این روند اگرچه ممکن است در بلندمدت نتایجی داشته باشد اما قطعاً زمانبر و پراکنده خواهد بود.
اگر از ابتدا الگوی جامع، منسجم و قابل اجرایی برای کانونهای تبلیغی در سطح حوزههای علمیه طراحی و معرفی میشد ـ حتی در حد یک طرح مکتوب ـ شاید حرکت تبلیغی منظمتری شکل میگرفت و ما امروز شاهد دستاوردهای ملموستری در این حوزه بودیم.
اکنون با توجه به شرایط فرهنگی ـ اجتماعی کشور و نیازی که جامعه به تبلیغ میطلبد لازم است این عقبماندگی جبران شده و یک نقشه راه روشن برای تحقق فرمان رهبر انقلاب تدوین و عملیاتی شود.
رسا ـ بایستههای تبلیغ در دوران کنونی با توجه به شرایط جنگ ترکیبی و احساس نیاز فزاینده به تبلیغ در جامعه چیست؟
در فضای امروز تبلیغ را نمیتوان صرفاً بهصورت یک فعالیت منفعلانه دید که تنها به آمادهسازی طلاب برای پاسخگویی به شبهات ذهنی افراد محدود شود. حتی در حوزههایی چون توحید ما معمولاً از قبل آموزشهایی داریم که میتواند زمینهای برای تبلیغ باشد؛ اما در فضای جنگ شناختی دشمن با تولید سریع روایتها و شبهات پیشدستی میکند و ما باید تبلیغ را از حالت واکنشی صرف به حالت کنشی و پیشبرنده تبدیل کنیم.
واقعیت این است که امروز در میدان فرهنگی و رسانهای همانند دوران امیرالمؤمنین(ع) افرادی از درون جامعه دینی نقش «اشعثها» را بازی میکنند و به تضعیف جبهه حق از درون مشغولاند. این افراد با ایجاد شبهه و روایتسازی فضا را برای مخاطب مشتبه میکنند. اگر ما روایت اول را از دست بدهیم و دشمن روایت اولیه را به ذهنها تحمیل کند بسیار دشوار خواهد بود که روایت دوم را بهدرستی جا بیندازیم.
در زمان جنگ، «سرعت» یکی از مهمترین شاخصههای موفقیت در تبلیغ است. امروز هر کس زودتر بهروزتر و متناسبتر با فضای ذهنی مخاطب سخن بگوید، تأثیرگذارتر خواهد بود. متأسفانه گاهی در فضای حوزوی بهدلیل ایدهآلگرایی به دنبال تولید محتوای بینقص هستیم و همین باعث میشود که فرصتها از دست بروند. تبلیغ موفق در شرایط بحرانی و جنگی باید بهموقع و حتی با کیفیتی حداقلی اما اثرگذار انجام شود. تأخیر بهویژه در فضای جنگ روایتها آسیبزاست.
در مواجهه با این شرایط باید به آموزههای دینی رجوع کرد. قرآن کریم نمونههایی از برخورد انبیا در بزنگاههای سخت جنگی ارائه میدهد؛ مانند برخورد حضرت موسی(ع) در برابر لشکر فرعون که به جای ایجاد اضطراب در یارانش با آرامش و اطمینان آنها را به توکل بر خدا دعوت کرد. یا آیات مربوط به جنگ بدر که میفرماید: «وَ ما رَمَیتَ إِذ رَمَیتَ ولکنَّ اللهَ رَمی»؛ یعنی حتی در لحظه پرتاب تیر فاعل اصلی خداوند است. این آیات به ما میآموزند که فاعلیت حقیقی در میدان نبرد چه نظامی باشد چه شناختی از آنِ خداوند متعال است.
بر این اساس یکی از اصلیترین وظایف مبلغان در فضای جنگ ترکیبی، تقویت روح توکل و ارجاع قلبی جامعه به خداوند متعال است. آنچه دشمن به دنبال آن است ایجاد اضطراب، تزلزل و تردید در دلهاست. اما «الا بذکر الله تطمئن القلوب»؛ ذکر و یاد خداست که آرامش میآفریند.
اگر مبلغان بتوانند روحیه توکل به خدا را در مردم نهادینه کنند جامعه در برابر حملات روانی و تبلیغاتی دشمن مقاومتر خواهد شد و ما میتوانیم گامهای مؤثرتری در میدان جنگ نرم و روایتها برداریم.
رسا ـ چه ظرفیتها و ابزارهای نوین رسانهای و فضای مجازی باید در تبلیغ مؤثر بهکار گرفته شود؟
در دنیای امروز فضای مجازی به عرصهای مهم و تعیینکننده در امر تبلیغ دینی تبدیل شده است. همانطور که حضرت آیتالله جوادی آملی(حفظهالله) نیز تأکید دارند این فضا در ابعاد خرد و کلان تأثیرگذاری بالایی دارد. یکی از نکات مهم این است که فعالیت در یک عرصه نباید مانع ورود به عرصهای دیگر شود. به عبارت دیگر طلبهای که منبر میرود نباید تصور کند فعالیت در فضای مجازی ضرورتی ندارد یا کسی که در فضای مجازی فعال است منبر و ارتباط حضوری را نادیده بگیرد. همه این ابزارها در کنار هم باید بهکار گرفته شوند و فهم دقیق از روش تبلیغ نیازمند شناخت جایگاه هرکدام است.
تبلیغ در فضای مجازی نیز مانند یک میدان نبرد است. همانطور که در جبهه نظامی افراد در قالب سوار نظام، پیادهنظام یا پشتیبانی فعالیت میکنند در فضای مجازی هم افراد باید نقشهای متفاوتی ایفا کنند. برخی باید محتوای اولیه و خام تولید کنند بعضی دیگر باید تحلیلگر باشند و روایتسازی کنند و گروهی هم موظفاند پاسخ دقیق و عالمانه به شبهات ارائه دهند.
نکته مهم دیگر این است که برخی مبلغین، فالوور و مخاطب زیاد دارند اما توان یا تخصص تولید محتوای عمیق و متقن را ندارند. در مقابل برخی طلاب توانمند در تحلیل و پاسخگوییاند اما ابزار یا مخاطب کافی ندارند. اگر بتوانیم میان این دو گروه ارتباط برقرار کنیم یک چرخه تبلیغی مؤثر شکل میگیرد. مثلاً افراد متخصص در تولید محتوا محتوای خود را در اختیار کسانی بگذارند که توان انتشار گسترده و جذب مخاطب دارند.
تجربه نشان داده که وقتی یک موضوع یا شبهه جدید در جامعه مطرح میشود در مدت کوتاهی پاسخهای مختلفی از سوی طلاب و اساتید به ما میرسد. گاهی یک پاسخ خوب از ۱۰ مسیر مختلف برای ما ارسال میشود. این یعنی ظرفیت و دغدغهمندی وجود دارد اما مدیریت و انسجام این فعالیتها ضعیف است.
اگر یک شبکه یا کانون مرکزی بتواند این ظرفیتها را به هم متصل کند، تولیدکنندگان محتوا را با مبلغان رسانهای مرتبط سازد و ابزارهای فنی مانند دوربین، تدوین و صدا را در اختیار آنان بگذارد اثرگذاری تبلیغی چندبرابر خواهد شد. در واقع نقش واسطهای بین تولیدکننده و منتشرکننده محتوا در فضای مجازی نقشی اساسی است؛ شبیه به نقشی که واسطهگران بازار ایفا میکنند با این تفاوت که اینجا هدف نه سود مادی بلکه رساندن پیام دین است.
نکته پایانی اینکه موازیکاری یکی از آفتهای جدی در فضای مجازی است. گاهی میبینیم چند نفر پاسخهایی کاملاً مشابه را بهصورت جداگانه تولید کردهاند؛ این در حالی است که اگر مرجعی برای هماهنگی و مدیریت این تولیدات وجود داشت از اتلاف نیرو و انرژی جلوگیری میشد و میشد تمرکز را به تولید محتوای متنوعتر و پاسخ به مسائل جدیدتر معطوف کرد.
پس یکی از مهمترین بایستهها در بهرهگیری مؤثر از فضای مجازی برای تبلیغ ایجاد شبکهای منسجم برای اتصال نیروها، مدیریت محتوا و توزیع صحیح و هدفمند آن است.
رسا ـ به نظر شما چه شاخصهایی برای سنجش موفقیت کانونهای عظیم تبلیغی باید در نظر گرفته شود؟
برای ارزیابی موفقیت هر مجموعهای مانند کارخانه یا نهاد فرهنگی باید به خروجی آن توجه کرد نه صرفاً ورودیها یا امکانات اولیه. اینکه از بهترین ابزار و فناوری استفاده شده باشد، تا زمانی که محصول نهایی نتواند اثربخشی لازم را داشته باشد به معنای موفقیت نیست. درباره کانونهای تبلیغی نیز همین قاعده صادق است: ملاک موفقیت، میزان دیده شدن اثرگذاری و ماندگاری پیام آنها در جامعه است.
گاهی مشاهده میکنیم برخی برنامهها یا مراسم مذهبی خاص مانند دو هیئت شاخص در ماه رمضان یا محرم در فضای مجازی بهصورت گسترده منتشر میشوند و حتی مدتها بعد هم در حافظه رسانهای و ذهنی مردم باقی میمانند. در چنین مواردی باید بررسی کرد که چه عواملی باعث این میزان دیده شدن و تأثیرگذاری شده است؛ مثلاً ممکن است مداحی قوی، محتوای عمیق یا تصویر حرفهای عامل اصلی این موفقیت باشد.
در این میان کارشناسان رسانه و فضای مجازی میتوانند با تحلیل دادهها و مقایسه میزان بازدید، اشتراکگذاری و بازخوردها به شاخصهای دقیقی برای سنجش موفقیت برسند. اگر دو کانون همرده فعالیت مشابهی انجام دادهاند اما یکی از آنها در سطح وسیعتری دیده شده یا اثر ماندگارتری در ذهن مخاطبان ایجاد کرده میتوان آن را موفقتر دانست.
نمونه روشن این موضوع را میتوان در برخی سریالهای تلویزیونی دید. برخی از این سریالها حتی پس از گذشت ده سال هنوز تکیهکلامهایشان در گفتوگوهای روزمره مردم جریان دارد و بخشی از فرهنگ عمومی شدهاند. در حالی که سریالهای دیگری با کیفیت تولید مشابه هیچ جایگاهی در ذهن جامعه پیدا نکردهاند. این یعنی موفقیت نه در میزان سرمایهگذاری یا تولید بلکه در قدرت تأثیرگذاری و نفوذ در فرهنگ عمومی تعریف میشود.
بنابراین یکی از شاخصهای مهم برای سنجش موفقیت کانونهای تبلیغی میزان دیدهشدن خروجیهای آنها، اثرگذاری اجتماعی و ماندگاری پیام در ذهن مردم است؛ نه صرفاً فعالیتهای اجرایی یا گزارشهای ظاهری.
رسا ـ در پایان اگر نکته خاصی مدنظر دارید بفرمایید؟
در پایان دوست دارم نکتهای مهم را به همه عزیزانی که در عرصه تبلیغ و کار فرهنگی فعالیت میکنند، یادآوری کنم: اگر کارها با نیت خالص و برای رضای خدا انجام شود خودش اثر میگذارد؛ حتی اگر ابزار و امکانات ظاهری دنیایی هم کامل نباشد.
همیشه در آغاز هر کار فرهنگی باید از خدا بخواهیم که این کار فقط برای او و در راه او باشد نه برای کسب فالوور یا جلب توجه دیگران. این اخلاص در نیت کلید برکت و موفقیت واقعی است.
یادم هست یکی از دوستان مثالی زد که برایم خیلی ماندگار شد: وضو گرفتن را در نظر بگیرید؛ اگر کسی صرفاً برای خنک شدن وضو بگیرد آن وضو از نظر شرعی باطل است. اما اگر نیتش قربت الیالله باشد ضمن آنکه ثواب وضو را میبرد خنک هم میشود. نیت همه چیز را عوض میکند.
اگر نیت ما خدایی باشد هم تأثیر واقعی حاصل میشود هم مخاطب جذب میشود و هم کار برکت پیدا میکند. اما اگر نیت صرفاً رسیدن به شهرت یا فالوور باشد آن برکت از کار گرفته میشود. پس تفاوت در نیت است؛ نه در ظاهر کار. این نیت است که سرنوشت و اثرگذاری کار فرهنگی و تبلیغی را تعیین میکند.