عدالت بهمثابه تاج فضائل اخلاقی در حکمرانی

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، دکتر عبدالوهاب فراتی دانشیار و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در نشست تخصصی «بازخوانی اخلاق کارگزاران در کتاب میزانالملوک» اثر سید جعفر کشفی یکی از چهرههای برجسته اندیشه سیاسی معاصر ایران به بررسی و تحلیل ابعاد اخلاقی و سیاسی این اثر مهم پرداخت.
فراتی در ابتدای سخنان خود با اشاره به تأثیر پذیری کشفی از کتاب مرصادالعباد من المبدا الی المعاد اثر نجمالدین رازی که در قرن ششم نوشته شده است، بیان داشت: کلمه «سلوک» در میزانالملوک نشاندهنده آن است که کشفی مفاهیم عرفانی و اخلاقی را وارد حوزه سیاست و مملکتداری کرده است. در حالی که رازی در کتاب خود آداب سلوک را ویژه سالکان معنوی نوشته بود کشفی این مفاهیم را به عرصه سیاست منتقل کرده است.
وی میزانالملوک را یکی از بهترین متون کلاسیک شیعه دانست که تلفیقی شگرف میان عرفان، اخلاق و سیاست ارائه میدهد و از این حیث از ارزش بالایی برخوردار است، هرچند انتقاداتی نیز به این کتاب دارد که در ادامه جلسه به آنها اشاره خواهد کرد.
عدالت ترکیبی متعادل از چهار صفت اخلاقی است
دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تأکید کرد: پایه نظری و اخلاقی میزانالملوک بر عدالت استوار است و کشفی عدالت را نه تنها حد وسطی میان افراط و تفریط نمیداند بلکه آن را ترکیبی از چهار صفت متعادل معرفی میکند.
وی در تشریح تعریف عدالت از دیدگاه کشفی توضیح داد: عدالت در میزانالملوک اسمی مرکب است که تعادل میان چهار صفت مهم را نشان میدهد؛ حکمت، سخاوت، شجاعت و عفت.
فراتی تاکید کرد: فرد عادل باید تصمیمگیرندهای با تدبیر و آگاهی باشد؛ یعنی نه بیفکر و نسنجیده عمل کند و نه دچار تردید و بیجرأتی شود. علاوه بر این او باید جود و سخاوت متعادلی داشته باشد؛ یعنی نه اسراف کند و منابع را هدر دهد و نه در بخشش خسیس باشد. همچنین عدالت در فرد عادل همراه با زهد و عفت است به این معنا که نه اسیر تمایلات مادی افراطی باشد و نه نسبت به زندگی و طبیعت بیمیل و بیتفاوت.
دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: فرد عادل باید به اندازه ضرورت از امور مادی بهره گیرد و شجاعتی متعادل داشته باشد. شجاعت بیمهابای بیپروا که به تهور منجر شود، فاقد عدالت است. شجاعت در عدالت باید مسئولانه و حسابشده باشد.
وی سپس چهار صفت مهم عدالت در میزانالملوک را اینگونه برشمرد:
۱. علم و حکمت: حد وسط میان جربزه (شجاعت بیپروایانه) و بلاهت (نادانی).
۲. جود و سخاوت: حد وسط میان اسراف (بخشش بیحساب) و تقطیر (خسیس بودن).
۳. نجدت و شجاعت: حد وسط میان تهور (شجاعت بیمحابا) و جبن (ترس و ضعف).
۴. زهد و عفت: حد وسط میان شهوت و شره (تمایلات افراطی مادی) و بیمیلی و بیعلاقگی.
تبیین پایه نظری و اخلاقی عدالت در حکمرانی
فراتی در ادامه گفت: میتوان عدالت را تاج فضائل دانست که زمانی در فرد عادل ظهور مییابد که این چهار صفت اخلاقی در تعادل کامل قرار گیرند.
دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به تشریح نقش چهار صفت اساسی در مدیریت عقلانی و اخلاقی پرداخت که کشفی آنها را برای حاکم و رهبر ضروری میداند.
فراتی با اشاره به تأکید کشفی بر این چهار صفت گفت: یک حاکم عادل باید در حوزه اندیشه و عمل، عقلانیت، حکمت، سخاوت، عفت و شجاعت متعادل داشته باشد تا بتواند جامعهای عادلانه و اخلاقی ایجاد کند.
وی افزود: کشفی بر این باور است که نفس بخشنده یکی از ویژگیهای بارز حاکم است؛ همانگونه که در نامه مالک اشتر نیز توصیه شده است؛ حاکم نباید نسبت به مردم سختگیری بیمورد کند و در عین حال بخشش لازم را نیز دریغ نکند.
دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در خصوص صفت شجاعت، بیان کرد: کشفی تأکید دارد که شجاعت حاکم باید تعادلی میان بیمهابایی و ترس داشته باشد؛ یعنی حاکم باید توان مواجهه با مشکلات و چالشها را داشته باشد اما بدون ملاحظه و بیپروا نیز عمل نکند.این چهار صفت در واقع زیرمجموعه عقلانیت مدیریتی قرار میگیرند و نتیجه آن صداقت و اخلاق مداری است.
فراتی گفت: حاکمی که از عدالت خارج شود و تعادل این صفات را رعایت نکند، نمیتواند صادق و قابل اعتماد باشد.
وی با اشاره به اینکه تحقق این تعادل موجب کاهش فساد و رذیلت در مدیران میشود، تأکید کرد: وقتی علم و حکمت، جود و سخاوت، شجاعت و عفت به نقطه تعادل برسند، جامعه به سمت عدالت و سلامت اخلاقی پیش خواهد رفت.
دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در توضیح بیشتر این مفهوم گفت: اگر عدالت را محور اصلی اخلاق بدانیم، عدالت در این نگاه یک «عدالت فضیلت اضافی» است؛ یعنی فضیلتی که خود حاصل تعادل میان چند فضیلت اخلاقی دیگر است.
وی این چهار صفت را چنین معرفی کرد:
1.علم و حکمت که حد وسط آن میان جربزه (شجاعت بیپروا) و بلاهت (نادانی) است؛
2.جود و سخاوت که میان اسراف و خساست قرار دارد؛
3. شجاعت که تعادل میان تهور (شجاعت افراطی) و جبن (ترس) است؛
4. عفت که میان شهوت افراطی و بیمیلی و بیعلاقگی است.
تاج فضائل و نقش چهار فضیلت در تحقق آن
فراتی تصریح کرد: عدالت فضیلتی است که محصول تعادل این چهار صفت در فرد است و تحقق عدالت وقتی اتفاق میافتد که هر چهار فضیلت به نقطه تعادل برسند. از دید کشفی این چهار صفت در حکمرانی نقشهای خاصی دارند؛ حکمت جهتگیری عقلانی و اندیشه، سخاوت در روابط مادی و اجتماعی، عفت برای کنترل تمایلات و شجاعت برای عمل و مواجهه با چالشها. اگرچه این تعبیرها بهطور مستقیم در متن میزانالملوک نیامده اما چنین استنباط میشود.
دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی همچنین یادآور شد: عدالت از نظر کشفی امری اکتسابی است و میتوان از طریق تربیت و آموزش کارگزاران به این فضایل دست یافت.
وی ادامه داد: عدالت به صورت کلنگر مطرح شده و فقدان هر یک از این صفات، عدالت را ناقص میکند؛ بنابراین برای تحقق عدالت باید همه این اوصاف در فرد وجود داشته باشد. نکته مهم دیگر این است که عدالت فراتر از قانون است و صرفاً تبعیت از قواعد اجتماعی و سیاسی نیست؛ بلکه کمال اخلاقی است که باید در مدیران و حاکمان باشد.
دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی خاطرنشان کرد: کشفی عدالت را مقدمه سعادت میداند و هدف حاکم را رساندن جامعه به سعادت میشمرد؛ سعادتی که در واقع تحقق عدالت است.
دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه به تحلیل دیدگاههای کشفی درباره مشروعیت حکومت و ساختارهای اجتماعی پرداخت.
فراتی با اشاره به نظر کشفی درباره مشروعیت حکومت اسلامی گفت: کشفی معتقد است هر حکومتی، چه دیندار باشد و چه بیدین بقا و دوامش وابسته به عدالت است و عدالت پیششرط اصلی مشروعیت حکومت به شمار میرود.
دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: کشفی بر روایتی تأکید دارد که میگوید ملک بدون عدالت یا با ظلم باقی نمیماند و نیز با کفر نمیماند.
عدالت شرط لازم مشروعیت حکومت اسلامی
این عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: بر اساس دیدگاه کشفی قبل از پرداختن به ادله نقلی مشروعیت دولت اسلامی تحقق عدالت لازم و ضروری است و حتی اگر فقیهی حکومت کند اما عدالت را برقرار نسازد، آن حکومت مشروع و قابل قبول نیست. این نگرش کشفی شباهتهایی به مباحث عدالت در اندیشههای محمدرضا حکیمی و موسی نجفی و تأثیر آن بر جنبش عدالتخواهی مشروطه دارد.
فراتی ادامه داد: کشفی جامعه را به هفت طایفه اصلی تقسیم میکند: اشراف و ملوک و سلاطین، وزرا و ارباب قلم، اهل علم مانند مفتیان و واعظان، اصحاب دولت و برخورداران از نعمت و قدرت، زارعان و کشاورزان، تجار و اهل حمل و نقل و سفر، و اهل صنعت و حرفه. این تقسیمبندی بازتاب جامعه پیشاسرمایهداری ایران است که بخشهای مهم جامعه را تشکیل میدهد.
دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به استناد آیه «إني جاعل في الأرض خليفة» توضیح داد: کشفی همه این طوایف، حتی شاه و صنعتگر را خلیفه خدا بر زمین میداند و معتقد است هر فرد در جایگاه خود مظهر صفات الهی است. برای مثال صنعتگر نباید کارش را صرفاً یک فعالیت مادی ببیند بلکه باید بداند که مظهر صفت صنع و آفرینش خدا در زمین است و مسئولیتی بزرگ بر دوش دارد.
فراتی افزود: در «میزانالملوک» کشفی با استناد به آیات و روایات، صفات الهی را که در هر طایفه و شغل تجلی مییابد به تفصیل شرح داده و نشان داده است که این نگرش الهی ـ اجتماعی در اندیشه سیاسی او چقدر عمیق و تأثیرگذار است.
وی خاطرنشان کرد: کشفی عدالت اجتماعی را با عدالت الهی در عالم بالا مرتبط میداند و نگاه عرفانی و عمیقی دارد که هر یک از طبقات جامعه را نه صرفاً نماینده قدرت انسانی بلکه مجری اراده خداوند در زمین میشناسد.
دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی همچنین یادآور شد: کشفی معتقد است اگر حاکم بداند نماینده وجه ربوبیت و قدرت الهی در زمین است، از پیروی صرف از نفس و اراده شخصی خود پرهیز میکند و مواظب رفتار و کردار خود خواهد بود.
شرح وظایف طبقات اجتماعی
این عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه به شرح وظایف و اوصاف هر یک از این طبقات از جمله اهل صنعت، کشاورزی، اهل قلم و قاضیان پرداخت و تأکید کرد که عدالت باید در رفتار و کردار هر یک از این گروهها تجلی داشته باشد. برای نمونه، حکمت در قضاوت، سخاوت در روابط مادی و فضیلتهای لازم در صنعت از جمله مباحثی است که در کتاب به آنها پرداخته شده است.
فراتی گفت: کتاب میزانالملوک گزارش عرفانی، اخلاقی و الهیاتی درباره حکمرانی و طبقات مختلف جامعه است و تأکید میکند که تنها راه اخلاقی کردن جامعه، گسترش همین نگاه معنوی و توحیدی است.
دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: کشفی معتقد است افراد در مشاغل مختلف نباید حرفه خود را صرفاً ابزاری مادی بدانند بلکه خود را مظهر یکی از اسمای الهی بشناسند.
فراتی در ادامه به زندگی و فعالیتهای فردی به نام دانش سخنور اشاره کرد که بر اساس نظر آیتالله بروجردی در ساماندهی شهری به نام «شهر اسلامیه» در نزدیکی فردوس نقش داشت و گفت: این شهر نخستین نمونه شهری است که با توجه به روایات اسلامی طراحی شده و شامل جزئیاتی مانند محل مسجد، حوزه علمیه و طرح کوچهها بوده است.
دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درباره دانش سخنور گفت: او در توسعه کشاورزی و صنعت منطقه اقدامات مهمی مانند حفر ۲۰ حلقه چاه و رونق دامداری انجام داد. دانش سخنور کشاورزی فعال و بینشمند بود و در کشورهای خلیج فارس منبرهای پرشوری داشت.
وی افزود: دانش سخنور معتقد بود کشاورز مظهر صفت فلاحت خداوند در زمین است و باغبان باید تجلی صفت خدا باشد. بر یکی از تابلوهای باغش نوشته بود: «هم خوردن حلال، هم بخشندگی لازم است؛ اگر این نباشد، خدا رزقی به تو نمیدهد.
فراتی در ادامه یادآور شد که دانش سخنور چهرهای است که مطالعه زندگی و آثارش میتواند تصویری روشنگرانه از آخوند تمدنمحور ارائه دهد و حتی دکتر رضا گرمارودی شاعر معاصر نیز از او یاد کرده است.
مسئولیتپذیری به جای سلسله مراتب اجتماعی
فراتی درباره نظریه هفتطایفهای کشفی توضیح داد: ممکن است برخی تصور کنند این نظریه به دنبال توجیه سلسله مراتب اجتماعی یا امتیاز دادن به طبقات است، اما به نظر من کشفی هر طبقه را با مسئولیتهای خاص آن در کشور و نظام مدیریتی مرتبط میداند و تأکیدش بر مسئولیتپذیری است.
وی افزود: جمعبندی دیدگاه کشفی این است که اخلاق در حکمرانی مسئولیتپذیری است؛ خداوند انسان را خلیفه بر زمین قرار داده و اگر حاکم این مسئولیت را به درستی انجام دهد، حکمرانی دینی و عرفانی تحقق مییابد.
دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اشکالی نیز در نظریه کشفی مطرح کرد و گفت: تمرکز بیش از حد کشفی بر فضایل اخلاقی فردی است و کمتر به ساختارها و نهادهای عدالتمحور مانند قوه قضائیه یا رسانههای آزاد که در دوران معاصر اهمیت یافتهاند، توجه دارد. همچنین پیچیدگیهای اجتماعی امروز مانند طبقه متوسط شهری و نیروهای غیررسمی در تحلیل او جایگاهی ندارد.
وی در عین حال تأکید کرد: تاکید کشفی بر مسئولیتپذیری در طبقات هفتگانه قابل تعمیم به سایر طبقات اجتماعی است و میتواند برای فهم بهتر شرایط امروز مورد استفاده قرار گیرد.
فراتی در پایان با اشاره به پیشینه فکری کشفی گفت: او تأثیراتی بر جنبش مشروطه داشته است؛ بسیاری از مفاهیم مطرح شده در مشروطه مانند تفکیک عرفیات و شرعیات برگرفته از تفسیرهای او در کتاب «میزانالملوک» است. برای مثال، آخوند خراسانی این تفکیک را پذیرفت و معتقد بود فقها در امور منصوص حق ولایت دارند و در غیر آن، وکلا هستند.
مهدی الهی