۰۹ آبان ۱۴۰۴ - ۱۳:۴۷
کد خبر: ۷۹۶۰۳۲

نصیحت ممنوع؛ بگذارید نوجوان کتاب را کشف کند!

نصیحت ممنوع؛ بگذارید نوجوان کتاب را کشف کند!
محمدرضا شرفی خبوشان، نویسنده، عقیده دارد که نوجوان امروز از نصیحت و پند گریزان است و تنها زمانی عاشق کتاب می‌شود که خودش آن را کشف کند و معنا دهد. او به صراحت می‌گوید که سیاست‌گذاران ما هنوز برای نوجوانی فکر می‌کنند که مال سه دهه قبل است.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، وجوانی، دوره‌ای پر از کنجکاوی، کشف و پرسشگری است؛ دوره‌ای که علاقه به کتاب و خواندن اگر به درستی هدایت شود، می‌تواند مسیر زندگی را شکل دهد.

 محمدرضا شرفی خبوشان، نویسنده، در گفت‌وگویی خاطرات نخستین مواجهه خود با کتاب را روایت می‌کند و از اهمیت تجربه شخصی و کشف خودجوش کتاب توسط نوجوانان می‌گوید و سپس گریزی به شرایط امروز نوجوانان می‌زند؛ نسلی که در دنیایی پر از فناوری و اطلاعات زندگی می‌کند و با روش‌های نوین، مرزهای تخیل و کنجکاوی خود را کشف می‌کند. او تأکید می‌کند که نوجوان زمانی عاشق کتاب می‌شود که خود، کتاب را کشف کند، معنا دهد و تجربه کند؛ تجربه‌ای که نه نصیحت بزرگ‌ترها بلکه کنجکاوی و آزادی عمل خود نوجوان آن را ارزشمند می‌سازد.

محمدرضا شرفی خبوشان با اشاره به خاطرات کتابخوانی دوران کودکی‌اش گفت: جریان کتاب‌خوانی من به دوران ابتدایی، تقریباً دوم یا سوم دبستان، بازمی‌گردد. در آن زمان، در محلی نزدیک تهران که از شهر دور بود، به دلیل موشک‌باران، بسیاری از اقوام ساکن تهران جمع شده بودند. برخی از آن‌ها کتاب‌خوان بودند و کتاب‌هایشان جزو وسایلی بود که با خود آورده بودند.

وی افزود: من به طور خودجوش کنجکاوی و جستجو می‌کردم و کتاب‌ها را به این صورت می‌دیدم، بدون آنکه کسی به من توصیه‌ای کند یا بگوید این کتاب را بخوان. چون کتاب‌ها در کارتن بودند، من به صورت مخفیانه در کارتن‌ها را باز می‌کردم و کتاب‌ها را یکی یکی کشف می‌کردم.

نویسنده کتاب «بی‌کتابی» بیان کرد که بهتر است برای ترویج کتاب‌خوانی، به ویژه در میان نوجوانان، برنامه‌هایی داشته باشیم که به نوجوان اجازه دهیم خود، کتاب را کشف کند.

وی متذکر شد: چراکه نوجوان خصلتی دارد که هر چیزی را که خودش پیدا کند، به آن دست یابد، و آن را بفهمد و کشف کند، تا آخر عمر حفظ خواهد کرد.

این نویسنده افزود: نوجوان از هرگونه پیشنهاد، نصیحت، پند و اندرز یا توصیه‌ای گریزان است. زمینه‌های کشف کتاب باید برای نوجوان فراهم شود. این کشف زمانی محقق می‌شود که نوجوان خود متوجه شود که کتاب ارزشی دارد که او را وادار به جستجو و کشف کند.

خبوشان عقیده دارد که این ارزش زمانی در جامعه ایجاد می‌شود که نوجوان مشاهده کند بر سر افراد کتاب‌خوان چه آمده است و وضعیت اهالی مطالعه، فرهیختگان، حتی نویسندگان و کتاب‌خوانان چگونه است.

نصیحت ممنوع؛ بگذارید نوجوان کتاب را کشف کند!

او هشدار داد: اگر شرایطی وجود داشته باشد که نوجوان، کتاب را مساوی با یک چیز معمولی، مایه‌ پشیمانی و یا چیزی بداند که جامعه ارزش چندانی برای آن قائل نیست، قطعاً به دنبالش نخواهد رفت. نوجوان به دنبال چیزی می‌رود که او را کنجکاو و برانگیخته کند. بنابراین کافی است ما به کتاب‌خوانان، اهالی مطالعه، علم و دانش شأن بدهیم.

نویسنده کتاب «عاشقی به سبک ونگوگ» به تفاوت شرایط گذشته و حال اشاره کرد و گفت: اینکه من در آن دوران کودکی، چون خودم این کتاب را کشف کردم و دوران جنگ هم بود، شیفته و علاقه‌مند به کتاب شدم، به این دلیل بود که کسانی را می‌دیدم که کتاب می‌خواندند و این افراد در جامعه قابل احترام بودند؛ چه در میان اقوام، چه در همسایگان و چه در آشنایان. این افراد کسانی بودند که صاحب سخن بودند، در یک جمع فامیلی یا دوستانه رشته سخن را به دست می‌گرفتند و صحبت می‌کردند. آن‌ها حتی از نظر مالی هم وضعیت خوبی داشتند و دیگران به آن‌ها احترام می‌گذاشتند.

وی یادآور شد: جامعه‌ای بود که اگر کسی کتاب در دست داشت، او را با دیده احترام نگاه می‌کردند و همه این‌ها باعث می‌شد که نه تنها من، بلکه هم‌سن‌وسالانم نیز کتاب را جستجو کنند و خود را به کتاب نزدیک سازند.

این نویسنده اظهار تأسف کرد که امروزه در جامعه‌ای به سر می‌بریم که ارزش در مسائل مالی، در متراژ آپارتمان، در مدل ماشین و در دارایی‌هاست و گفت: وقتی که بزرگترها و عموم جامعه، ارزش‌گذاری‌هایشان در مسائل مادی است و نگاهشان به امور مختلف این است که هر چیزی که پولساز باشد، ارزشمند است، خود به خود نوجوان هم به آن سمت می‌رود. نوجوان نگاه می‌کند و قدم در راهی می‌گذارد که هموار شده باشد.

او تأکید کرد: متأسفانه ما راهی را هموار کرده‌ایم، راهی را صاف کرده‌ایم و راهی را پیش برده‌ایم که این راه، راه عاقبت‌داری نیست؛ راه خوشی و راه مفید به فایده‌ای نیست.

نویسنده رمان نوجوان « یحیی و یاکریم» بیان کرد که کتاب فی‌نفسه یک شیء است که تشکیل شده از کلمه و واژه و جملات و مفهومی را منتقل می‌کند، اما به ذات خود واجد ارزش نیست و ادامه داد: کتاب زمانی ارزشمند است که به کار برده شود، خوانده شود و به صحنه عمل برسد. وگرنه، اگر به کتابخانه‌ای بروید که از وجود انسان خالی باشد، ارزشمند نیست. این انسان است که به کتاب معنا می‌دهد. اگر این انسان، یعنی انسان اهل مطالعه و اهل خواندن، واجد ارزش باشد، کتاب هم ارزشمند می‌شود.

شرفی خبوشان اظهار داشت: متأسفانه کتاب آن تقدس خود را از دست داده و تبدیل به کالایی نازل شده است؛ کالایی که به درد نخور تلقی می‌شود و همه می‌خواهند از شرش راحت شوند. حتی کتاب‌های الکترونیک و کتاب صوتی هم اقبال چندانی ندارند. روی هم رفته، متأسفانه ما در وضعیتی به سر می‌بریم که حال کتاب و کتاب‌خوان خوب نیست.

این نویسنده همچنین درمورد سلیقه کتابی نوجوانان گفت: نوجوان دوست دارد که خودش و حال و هوای امروزش را در یک کتاب ببیند و فضایی برای تخیل کردن به او بدهیم، خیال‌پردازی او را تند و تیز و مجهز کنیم.

نصیحت ممنوع؛ بگذارید نوجوان کتاب را کشف کند!

او ادامه داد: این نوجوانی که بسیار بی‌تاب، اهل کشف و جستجوگر است، با کتابی می‌تواند قانع شود و مورد استقبالش قرار گیرد که او را به دنیای خیال‌پردازی، جستجو، آزادی عمل، فکر کردن و خطر کردن دعوت کند.

این نویسنده دلیل استقبال از آثار ترجمه را این‌گونه بیان کرد: به همین خاطر است که می‌بینیم نوجوانان از کتاب‌های ترجمه، یا به خصوص کتاب‌هایی که فیلم آن‌ها را دیده‌اند، استقبال می‌کنند و به طرفشان می‌روند. علتش این است که آن‌ها ویژگی وسعت بخشیدن به دامنه تخیل نوجوان را دارند.

شرفی خبوشان با تأکید بر تحول نسل نوجوان بیان کرد: نوجوان امروز بسیار متفاوت با نوجوان ۱۰ سال پیش، ۵ سال پیش و حتی نوجوان سال گذشته است. حتی امروزه بحث بر سر این است که آیا واقعاً ما می‌توانیم نوجوان را از بزرگسال تفکیک کنیم؟ آیا با دامنه وسیع رسانه و دسترسی نوجوان به اطلاعات و تفکر و بینش امروزی او که در برابر تکنولوژی مدرن و اطلاع‌رسانی روز قرار گرفته، می‌تواند فکر کند، اندیشه کند و برای خودش صاحب سخن باشد، آیا هنوز هم نوجوان است یا باید دنبال یک نوع برخورد جدید باشیم؟

وی افزود: بنابراین، به نظر من جامعه ما، به خصوص سیاست‌گذاران آموزشی و فرهنگی، از نوجوانان عقب افتاده‌اند. نوجوانان پیش رفته‌اند و همراه با تکنولوژی، دنیای مدرن را پذیرفته‌اند، هضم کرده‌اند و خودشان را با آن هماهنگ کرده‌اند؛ در حالی که سیاست‌گذاران ما در دنیای فرهنگ و آموزش هنوز دارند به یک نوجوان مثلاً ۳۰ سال پیش فکر می‌کنند و سیاست‌گذاری‌شان برای نوجوانی است که مال سه دهه قبل است.

ارسال نظرات