قیام و قیامت حضرت زینب

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، آغاز نهضت حسینی علیهالسلام و حماسهآفرینیهای سیدالشهدا، اهلبیت و اصحاب در دفاع از اسلام و کیان انسانها و مسلمانها، مکتبی درخشان از ظهور حمیّت دینی و حقیقت جهاد بهنگام را در برابر دیدگان بشریت قرار داد. قیام ابا عبدالله الحسین علیهالسلام فقط یک رخداد تاریخی، تلقی نمیشود بلکه مکتبی است حیاتبخش که احیای دین، انسان، جامعه، سنتها و تکالیف الهی را به صورت واضح و روشن در خود جای داده است. قیامی که در کربلا به نقطه اوج خود رسید و جمعیتی اندک اما دارای ایمان و اخلاص کامل، دارای شهامت و شجاعت در دفاع از دین و حجت خدا، دارای منطق و قدرت تبیین، دارای قوّت تشخیص و تصمیم، در مقابل زور و تزویر و تهدید ایستادگی نمودند، از جان و اموال و علائق دنیا گذشتند و لقاء رب العالمین و قرار گرفتن در رکاب ثارالله را برگزیدند تا بشوند برگزیدگان خدا و از ابرار و احرار شوند. عیار قیام سیدالشهداء علیهالسلام آنقدر بالا است که نور خدا و ثارالله شد برای هدایت انسانها و کشتی نجات برای متمسکین به مکتبی متعالی که فراتر از فهم و عقول بشر است.
قیام الهی در قامت همه اسرای آل الله
اصل قیام حسینی، الهی بود و امتداد آن نیز ماهیت الهی دارد، امام زینالعابدین علیهالسلام، حضرت زینب علیهاالسلام و تمام اسرای آل الله این ویژگی ممتاز را داشتند که با وجود شدائد و سختیهای روحی و جسمی، اهتمامی تا سر حد شهادت برای حفظ الهی بودن نهضت، قیام و اهداف سیدالشهداء علیهالسلام داشتهاند و این باور و روحیه چنانکه در همهی مقاطع حرکت امام حسین علیهالسلام را تشکیل داده، باور و رفتار اسرای آل الله نیز بر همین اصل و شاخص محقق شد، شاهد بر این امر سخنان و استقامت اسرای آل الله است تا آنجا که هیچ خواستهای - حتی خواستهی حقی که نیاز آنها بوده - را طرح نکردند و بر زبان جاری ننمودند، صبوری همراه با مشقتها را به جان خریدند اما نگاهی به دنیا و دابستگان به دنیا که ضعفی برای این قیام سراسر الهی شمرده شود، نداشتند که اگر چنین بود، دشمنان خبیث همان یک مورد را چنان بزرگ مینمودند تا از عظمت قیام سیدالشهداء علیهالسلام بکاهند، اما بازماندگان قیام چنان ذوب در انجام تکلیف خود بودند که جز خدایی بودن، به هیچ امر دیگری فکر نمیکردند، عملشان و گفتارشان خدایی بود، وجهاللهی بود و لذا قیامشان مانند قیام اباعبدالله الحسین علیهالسلام مؤثر و ماندگار شد که این وعده الهی است.
حضرت زینب علیها السلام متمرکز بر اهداف قیام سیدالشهداء علیهالسلام
آنچه در قیام زینب کبری درخششی ویژه دارد، تمرکز آن حضرت بر اهداف قیام امام حسین علیهالسلام میباشد، امری که ناشی از عهدی است که حضرت زینب علیهاالسلام با حجت خدا داشته و نشان از فهم و عقلانیت آن بانوی بزرگ اسلام دارد، حضرت زینب علاوه برآنکه خود پایبند به این امر بودند مواظبتی اکید بر این امر داشتند که هر آنچه را در این مسیر سخت متحمل میشوند، یادآوری و زنده نگه داشتن قیام سیدالشهداء علیهالسلام میباشد، امری که امام سجاد علیهالسلام با تدبیر بر آن امر مینمودند. حقیقت این موضوع آنگاه معلوم و موثر واقع میشود که اهداف مقدس سیدالشهداء علیهالسلام که برآمدهی از تکلیفی الهی میباشد، به خفتگان و قاتلان و آمران این جنایت برسد، جامعه بیدار شود و حجابهای جهل و غفلتهایی که آنها را به سراب و ویرانی کشانده است متنبه یا تنبیه کنند و از خواب غفلت و بیعاری، بیدار شوند و متوجه خطر بزرگ انحرافات و انحطاطات بشوند.
وقتی نفسها در سینه غفلتزدگان حبس میشود.
مواخذه و محاکمه جمعیت تماشاچی، بیتفاوتیها، مدعیان دروغین و خائنین کوفه و حتی سادهانگاران که با تحلیلها و پیشبینیهای سست، امام خود را تنها گذاشتند و عهدهها و تعهدها در اطاعت از امام حق را زیر پا گذاشتند و فراموش کردند و در برابر نص امام معصوم علیهالسلام اجتهاد کردند و نظر خود را مقدم نمودند، حضرت زینب لب به مواخذه آنها گوشودند، این مواخذه نه فقط ملامت آنها بود بلکه محاکمه آنها بود که اینک هیچ عذری در پیشگاه خدا پذیرفته نیست، گریهها فایدهای نخواهد داشت.
عقیله بنیهاشم استوار ایستاده در مقابل کسانی که سکوت و سرافکندگی، کار دیگری نمیتوانستند بکنند، و فقط نفسهایشان در سینه حبس تا غوغای زینب کبری در افشای روحیه نفاق و جاهلان فریبخورده، به عنوان برگ زرینی در تاریخ، ثبت شود که چگونه سخنان و فریادهای اعجازگونه آن حضرت دلهای مرده و روحیات زشت کوفیان را برملا ساخت و خطا و عمدشان را سرکوب و چهره مزوران را برای همیشه رسوا نمود.
سنت روایت «حق و حقیقت» سنتی الهی است
خداوند متعال در قران کریم ماجرای اصحاب کهف را با عبارت «نحن نقصّ علیک نبأهم بالحق...» را برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بازگو میکند، ظاهر این تعبیر نشان میدهد که خداوند در برابر روایتهای نادرست و گاهی واژگون نشان دادن وقایع، سنتی ثابت دارد و آن بیان «حق و حقیقت» در هر واقعهای است. این امر درسی برای همگان است که معاندین و منحرفین در هر واقعهای در صدد روایتهای باطل و بهرهبرداری در جهت امیال خود در برابر جبههی حق داشته و دارند؛ ستیز و سیاستی شیطانی تا بتوانند عمل زشت خود را توجیه و باطل را با رنگ حق! به خورد جامعه دهند و در پیشگاه امتها خود را در جایگاه حق معرفی کنند، روایتهایی که جریان باطل را مصممتر در اعمال جنایتکارانه خود مینماید.
خطابههای حضرت زینب علیهاالسلام این ترفند را از دست دشمنان خالی نمود و حقیقت را آنگونه که بود بیان و تبیین نمودند، هم حقیقت حق و هم چهرهی پنهان و آشکار باطل.
ابعاد قیام حضرت زینب علیهاالسلام و فهم از جهانشمول بودن نهضت حسینی
حضرت زینب(س) میدانست قیام امام حسین علیهالسلام، قیام و نهضتی مقطعی نیست، بلکه تمام اهداف نهضت، ابعاد جهانی دارد، عقیده راسخ، عزتطلبی، عقلانیت، توکل و امید، استقامت، توجه به حقوق انسانها و جایگاه رسالت، امامت، اهلبیت و... همچنین رد هرگونه ذلت، مبارزه با نادانی و گمـراهی، افشای چهرهی نفاق و دروغ و تزویر، قساوتها و... از جمله اموری است که پیوسته در مکتب سیدالشهداء علیهالسلام و بیانات حضرت زینب سلام الله علیها موج میزند. این امور قیام را از قالبی بسته خارج و به جریانی رایج و الهی تبدیل میکند. اساساً ویژگی جریانها و مکتبهای الهی، جهانشمول بودن آنهاست که وسعت فکری و عملی آن از محدوده زمان، مکان و افراد فراتر میرود.
عقیله بنی هاشم جهانی میاندیشد و روایت و تبیین میکند
هرچند به حسب ظاهر قیام سیدالشهداء علیهالسلام در مقطع و محلی خاص از گستره جهان صورت پذیرفت، اما مهم آن است که عقیله بنیهاشم محدودهها و محدودیتها را کنار میزند و افقی بلند از قیام عاشورا - چنانکه اصل قیام اینگوه بوده است - را تبیین میکنند. به بیان دیگر فهم از استعداد و ظرفیت مکتب اباعبدالله الحسین علیهالسلام باعث شد تا به همان ژرفا و بزرگی قیام، حرکت زینب کبری سلام الله علیها نیز سترگ و دامنه آن برای همیشه ماندگار بماند و مشتاقان به مکتب حسینی هر روز بیشتر از گذشته شود.
روایت حقیقت با منطقی گویا و صدایی رسا
از مهمترین ویژگیها خطبههای حضرت زینب علیهاالسلام، بیان همراه با برهان و دلیل و فریادی رسا میباشد، بیانی که نه ابهام دارد و نه در کنج خرابه است بلکه در میان جمعیت و در مقابل سران، آمران و عاملان جنایتکار احیاگری و افشاگری میکند. این سیره زینبی، متضمن درسی بزرگ است که در زمانیکه شاید وقت غلبه احساسات بر انسان میباشد، خود و محیط را مدیریت کند، قاطع سخن بگوید و وزن قیام را بسنجد و بر همان وزان وارد میدان شود، میدانی که از ارکان آن آمادگی و آزادگی در بیان حقیقت و دفاع از حق میباشد. به راستی چگونه و با چه نیت خالصی و چه صدای رسایی، حقیقت قیام اباعبدالله الحسین علیهالسلام در اعماق جانها و جهانیان نشست و افکار پلید یزیدیان را پریشان شد، این سوالی است که هنوز سالها باید بر آن اندیشید و اسوه بودن حضرت زینب سلام الله علیها را به نسلهای جوان بویژه زنان و بانوان منتقل نمود تا مفهوم و معنای حقیقی نخبگی و فرهیختگی، بیشتر معلوم شود.
مدیریت کنشها و واکنشها در فضای فتنهانگیزیها
در فضایی که دشمنان در صدد اخفا و امحای حقیقتها میباشند، دروغ و شایعه، شبهه و فتنه، تهمت و توطئه، ابزار آنها میباشد، از اینرو باید جهتها و روشهای دشمنان را شناخت، دسیسهها را پیشبینی کرد تا بتوان در برابر آنها کنش و واکنش دقیق و لازم را انجام داد؛ این ویژگی از برجستهترین نکات تاریخ قیام حسینی میباشد تا جائیکه برخی اینگونه میدانداری و سخن گفتن حضرت زینب علیهاالسلام را به روش و سیرهی امیرالمومنین امام علی علیهالسلام تشبیه و خروش حیدری برایشان تداعی میشود.
حق، حق است و باطل، باطل است
در واقعهای کربلا، حق تماماً حق بود و باطل تماماً باطل، این همان معنای بسیط بودن ماهیت حق و باطل است، نمیشود در امری، بخشی از آن حق باشد و بخشی از آن باطل، این معنا در تقابل حق و باطل در نهضت حسینی ادراک و تبلوری واقعی دارد. حضرت زینب علیهاالسلام ماهیت جریان حق مطلق بودن سیدالشهداء علیهالسلام و باطل مطلق بودن لشگر کفر در واقعه عاشورا را تبیینی جامع نمودند و لذا میفرمایند «از این پس هیچ عذری نزد پروردگار پذیرفته نیست» چرا که جماعت کوفی و شامی با وجود هشدارها و انذارهای حجت خدا، جبهه باطل را انتخاب کردند. به هر صورت گاهی تشخیص حق از باطل مشکل میشود اما آنجا که اهل باطل میدانند که چه شخصیتی با آنها صحبت میکند و از طرفی میدانند که حضورشان در گروه شیطان براساس تهدید و تطمیع بوده، تشخیص حق از باطل مشکل نیست چنانکه آنانکه اهل بصیرت بودند و در ایمانشان محکم بودند، هم تشخیص صحیح دادند و هم تصمیم درست را گرفتند.
آسیب بیتفاوتی و بیالتفاتیها در کلام زینب کبری سلام الله علیها
از ارکان زیست مومنانه مخصوصاً در شرایط خاص و مقاطع حساس، احساس تکلیف و ابراز وجود در برابر باطل و فسق و فجور است، اینکه امام حسین علیهالسلام هدف از قیام را امر به معروف و نهی از منکر بیان میکنند، صراحت در آسیبهای بیتفاوتی و بیالتفاتی و خسارتبار بودن این روحیه در انحطاط جوامع و وقوع فجایع، دارد. بر همین اساس در تقابل و صفآرایی جبهه حق و جبهه باطل، گروه دیگری که معمولا تعدادشان زیاد است، مسیر بیتفاوتی و بیالتفاتی را بخاطر مقاصد پلید یا راحتطلبی انتخاب میکنند، یقیناً این گروه سوم آسیبشان از گروه باطل بیشتر و در همان صف تعریف میشوند. سخنان و سوالات توبیخی که در خطبه معروف حضرت زینب علیهاالسلام در کوفه بیان کردند، مخاطبشان همین گروه کوردل، بیمار، رفاهطلب و جاهطلب میباشد که به انحایی «فی قلوبهم مرض» هستند.
از حدود انسانی خارج و حرمتها را شکستید
از خصوصیات مهم خطبههای حضرت زینب سلام الله علیها، هدایتگری در ضمن ملامت و توجه دادن آنان به عملی که جانیان در کربلا مرتکب شدند و برخی که فقط نظارهگر و تماشاچی این اتفاق بزرگ بودند، خارج شدن از حدود و حرمتهای انسانی و الهی میباشد؛ وقایعی که بویژه در واپسین روزهای حضور کاروان حسینی در کربلا گذشته است، شکستن حرمتهای انسانی و گذر از حدود الهی است که اگر تأمل و توجهی اندک به آنچه میخواهند انجام دهند، میداشتند شاید مرتکب آن نمیشدند. مصادیق این حرمتشگنیها و تجاوز از حدود الهی، بعدها به عنوان مصائب کربلا مطرح شد در حالیکه حقیقت آن است که این اعمال، مصائبی است برای انسانها که زمینههای پلیدی خود را در درون و نفس خود به وجود آوردهاند و در کربلا بروز میدهند. به همین جهت مصائب کربلا ابعادی فرانر از مصائب عادی میباشد، جائیکه انسانیت کنار گذاشته میشود و تیغهای آلوده به کینه بر اشرف مخلوقات و بهترین انسانها روا داشته میشود. عقیله بنیهاشم این خصومت را یک امر عادی نمیبینند بلکه جامعه آنروز و امروز را هشدار میدهند که انسان منحرف از اصول الهی و ارزشهای انسانی میتواند تا چه حدی از قساوت برسد که نه تنها سخن حق را نمیشنود بلکه جنایت را به نهایت انجام میدهد و سپس این رذالت و خباثت را از افتخارات خود بشمارد.
پریشانی و پشیمانی سودی ندارد
انسانی که حجتها را میبیند و میشنود و اتمام حجت را از امام مفترضالطاعة را درک میکند یا روحیهای تقابلی برای نفهمیدن در خود ایجاد میکند و مسیری را انتخاب و اقدامی را انجام میدهد که با هیچ معیار و میزانی تطابق ندارد، بطور حتم پریشانی عمل و پشیمانی از کردارش برای او سودی نخواهد داشت، عذاب وجدان، عذاب لعن و نفرینهای امت و عذاب الهی، تمام وجود او را فرا خواهد گرفت چنانکه انتقام دنیا و آخرت او را از پای در خواهد آورد هرچند همچنان بر کردهی خود اصرار کند و در دام جهل مرکب افتاده باشد. حضرت زینب علیهاالسلام بزرگ و کوچک کسانیکه در جنایت کربلا دخیل بودند را مورد شماتت قرار دادند و با صراحت بیان کردند که نه تنها اشک بعد از جنایت فایدهای برای آنها نخواهد داشت که پریشانی و پشیمانی از عهدشکنی و حرمتشکنی نیز برای آنها سودی نخواهد داشت.
اشکها بماند برای بعد، هنگامهی بیداری امت است
از نکات حیرتآور تاریخ، قیام حضرت زینب سلام الله علیها با وجود مصائب بزرگی است که هنوز مدتی از آنها نگذشته است، هرچند این امر را گاهی در زمرهی فضائل اهلبیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله شمردهاند که حقیقت نیز همین است اما جنبههای روحی و جسمانی خانمی که عزادار امام و برادر خویش امام حسین علیهالسلام و برترین انسانها میباشد امری است که نیاز به تدبری عمیق دارد که آن حضرت چنان اندیشه و اهداف الهی نهضت حسینی را درک و فهم نمودهاند که باید روایت حقیقت و تبیین اهداف نهضت باید در موقع و زمان خویش انجام شود، تکلیفی که وقت انجامش همان زمان است و عملی که نباید قضا شود، این نگاه شگرف نتیجهی تربیت در بیت رسالت و امامت و البته همّت خارقالعادهی عالمه و فهمیهی اهلبیت علیهمالسلام دارد که سختیهای مصائب را فراموش نمیکند و آنها را موکول به بعد میکند چناکه در بدو ورود به مدینه بازگوکننده مصائب و مصیبتخوان روشنگرانهای شدند که طاقت شنیدنش را از بسیاری ربود. نکته مهم آن است که روایت و تبیین زمانی ماهیت جهادی به خود بگیرد که مانند اصل قیام به موقع و به هنگام انجام شود تا نه تنها حقیقت پنهان یا تحریف نشود بلکه ماهیت هدایتگری و نجاتبخشی جامعه را نیز به دنبال داشته باشد.
حضرت زینب علیهاالسلام، اسوه فرهیختگی و فهمیدگی زن مسلمان
فهم و شناخت قیام حضرت زینب علیهاالسلام امری مشکل بلکه در بسیاری از جهات ناممکن است اما چنانکه آن بانوی بزرگ اسلام دارای شخصیتی ممتاز هستند، اسوهای نامآور در خداباوری، خدایی اندیشیدن و خدایی عمل کردن هستند، سیره و جهات الگویی حضرت زینب آنقدر عمیق، حماسهساز و جریانساز میباشد که اقتدا به آنها در هر مقطع و موقعیتی، مسیر صحیح را معلوم میکند، بصیرت میبخشد، تشخیص دادن و تصمیم درست گرفتن را میآموزد، جرأت مقابله با ظلم و ظالمین میدهد، امید به نصرت الهی را در دلها زنده میکند، وجدانها را بیدار میسازد، فرهنگ مقاومت و شیوهی استقامت را یاد میدهد، سرافرازی را به ارمغان میآورد، جوانههای فهمیدگی و فرهیختگی واقعی را در وجود انسان به بار مینشاند، زندگی انسان را مفید و مؤثر میکند و البته رضایت و خشنودی خداوند را به همراه دارد. به راستی قیام حضرت زینب علیهاالسلام قیام بینظیر و قیامتی بود برای فهم بخشی به جامعه برای پیمودن و زیستن در مسیر حق و رسيدن به مقصد نیک و لقای رب العالمیـن در حالیکه تمام عمر و زندگی خویش را برای خدا و رضایت او سپری نموده است.
حجت الاسلام والمسلمین حسین بنیادی