۲۹ تير ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۰
کد خبر: ۷۸۶۷۹۱
یادداشت؛

خانواده‌ها در عصر دیجیتال؛ از دورهمی‌های گرم تا تماس‌های سرد

خانواده‌ها در عصر دیجیتال؛ از دورهمی‌های گرم تا تماس‌های سرد
مهمانی‌های صمیمانه و گرمی روابط خانوادگی در دنیای امروز به چه روزی افتاده؟ در یک عصر که ارتباطات دیجیتال جایگزین تعاملات گرم شده‌اند، آیا ما به تاریکی انزوا غرق شده‌ایم؟ در این یادداشت با بررسی دلایل این دگرگونی، به جست‌وجوی پاسخ برای سؤالات پرسش‌برانگیز در مورد جوامع معاصر می‌پردازیم.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شاید برای شما هم این پرسش پیش آمده باشد:چرا دیگر خبری از آن دورهمی‌های ساده و دل‌چسب نیست؟ چرا مهمانی‌ها حال‌وهوای صمیمی گذشته را ندارند؟ چه بر سر محبت‌های بی‌ریا و روابط گرم گذشته آمده است؟ شاید بتوان پاسخ را در صنعتی شدن سبک زندگی‌مان جست‌وجو کرد؛ در شتاب زندگی ماشینی، در هیاهوی شبکه‌های مجازی، در خانه‌هایی که دیوارهایشان بلندتر و دل‌هایشان دورتر شده‌اند.
 
پاسخ‌های اصلی این پرسش را باید در تحول ساختار خانواده‌ها جست‌وجو کرد؛ تحولاتی که با رشد شهرنشینی، افزایش تحرک اجتماعی و صنعتی‌شدن سبک زندگی شکل گرفت و موجب شد تا روابط خویشاوندی نزدیک، همبستگی‌های محلی قوی و هم‌زیستی نسل‌های مختلف در یک خانه یا یک محله، به تدریج جای خود را به الگوی خانواده‌های هسته‌ای بدهد. در این الگو، خانواده‌ها کوچک‌تر، مستقل‌تر و از نظر عاطفی و اجتماعی منزوی‌تر شدند و به‌تبع آن، گرمی و پویایی روابط خانوادگی سنتی نیز رو به افول گذاشت.
 
مهاجرت از روستا به شهر و گسست پیوندهای محلی
 
مهاجرت گسترده از روستاها به شهرها، به‌ویژه در قرن اخیر، یکی از مهم‌ترین عوامل فروپاشی خانواده‌های گسترده و کاهش همبستگی اجتماعی بوده است. در روستا، خانواده‌ها معمولاً به صورت شبکه‌ای فشرده و متصل به هم زندگی می‌کردند، با مشارکت‌های خانوادگی در کار، جشن، عزا و زندگی روزمره.
اما در شهر، مهاجران در جغرافیایی بیگانه و اغلب بدون حمایت اجتماعی سکونت می‌کنند؛ این امر باعث تضعیف شبکه‌های خویشاوندی، کم‌رنگ شدن روابط همسایگی و در نتیجه، افزایش انزوا و فردگرایی می‌شود.
خانواده‌های مهاجر ناچارند خود را با قواعد شهرنشینی وفق دهند و در این فرآیند، بسیاری از ارزش‌های جمع‌گرایانه گذشته از بین می‌رود.
 
وقتی هم‌فکری جای هم‌خونی را می‌گیرد؛ چگونه مدرنیته بنیان خانواده را تغییر داد؟
 
شغل‌های شهری و منزلت اجتماعی در تقابل با جای روابط خویشاوندی 
 
در زندگی روستایی، جایگاه اجتماعی افراد بیشتر بر اساس سن، تجربه، یا پیوندهای خویشاوندی تعریف می‌شد. اما در شهر، منزلت اجتماعی بیش از هر چیز به شغل، تحصیلات، درآمد، سبک زندگی و مصرف فرهنگی وابسته است.
این تغییر معیار، باعث شد که افراد برای کسب اعتبار و شأن اجتماعی، بیشتر به رقابت با یکدیگر بپردازند تا همکاری و همدلی. به‌ویژه در طبقه متوسط شهری، این رقابت‌ها سبب شده تا حتی اعضای خانواده نیز بر مبنای "دستاوردهای فردی" سنجیده شوند.
در نتیجه، روابط عاطفی و خانوادگی، جای خود را به روابط عملکردمحور و گاه ابزاری داده است.
 
و از همه مهم تر
 
وقتی هم‌فکری جای هم‌خونی را می‌گیرد؛ چگونه مدرنیته بنیان خانواده را تغییر داد؟
 
آموزش، رسانه و فضای مجازی؛ عوامل شکل‌گیری گفتمان‌های متضاد
 
در عصر مدرن، یکی از عوامل کلیدی در گسست روابط خانوادگی، نه صرفاً مشکلات اقتصادی یا کمبود وقت، بلکه تعدد دیدگاه‌ها، تضاد ارزش‌ها و تنوع ایدئولوژی‌ها میان اعضای خانواده است.
در گذشته، خانواده‌های گسترده با اتکاء به یک نظام ارزشی مشترک و ریشه‌دار که از سنت‌ها، باورها، آداب و تجربه‌های نسل‌به‌نسل تغذیه می‌شد، انسجامی درونی و پیوندی عمیق میان اعضا داشتند. اما امروزه، با گسترش آموزش و پرورش مدرن، نفوذ رسانه‌ها، تأثیر دانشگاه‌ها و تسلط فضای مجازی، هر فرد در خانواده تحت تأثیر گفتمان‌های متفاوتی رشد می‌کند و در نتیجه، حامل یک منظومه ارزشی نسبتاً مستقل و گاه متضاد با دیگران است. 
 
این پدیده، به‌ویژه در مسائل روزمره، باعث ایجاد شکاف‌های فکری و رفتاری میان اعضای خانواده شده است؛ شکاف‌هایی که اغلب در قالب بحث، جدل، سوء‌تفاهم یا حتی قهر و فاصله‌گیری بروز می‌کنند.
 
در چنین فضایی، افراد ناخودآگاه تمایل دارند وقت خود را با همفکران و هم‌نظران سپری کنند، حتی اگر آنان غریبه باشند، تا آن‌که با خویشاوندانی ارتباط داشته باشند که از نظر فکری، فرهنگی یا اعتقادی با آن‌ها تفاوت دارند.
 
به‌عبارت دیگر، در دوران کنونی، "هم‌فکری" جای "هم‌خونی" را گرفته است و این جابه‌جایی در نظام روابط، بنیان خانواده را از درون متزلزل ساخته است.
 
وقتی هم‌فکری جای هم‌خونی را می‌گیرد؛ چگونه مدرنیته بنیان خانواده را تغییر داد؟
 
رفتارهای فردگرایانه و سبک زندگی مصرف‌گرا
 
از سوی دیگر رفتارهای فردگرایانه و سبک زندگی مصرف‌گرا که در فضای شهری رواج یافته‌اند، این گسست را تشدید کرده‌اند.
 
فردگرایی مدرن، افراد را به تمرکز بر خواسته‌ها، لذت‌ها و منافع شخصی سوق می‌دهد؛ آن‌چنان‌که مناسک جمعی مانند مهمانی‌های خانوادگی، دید و بازدیدها، و حتی مناسبت‌های مذهبی یا آیینی، دیگر اولویت خود را در ذهن بسیاری از افراد از دست داده‌اند.
 
همزمان، مصرف‌گرایی شهری، مهمانی‌ها را از حالت ساده، صمیمی و خودمانی گذشته، به عرصه‌ای برای نمایش منزلت، ثروت و پرستیژ اجتماعی تبدیل کرده است. در چنین فضایی، خانواده‌ها ممکن است از برگزاری یک دورهمی ساده صرف‌نظر کنند، چون می‌ترسند اگر نتوانند «سطح» خاصی از تجمل یا پذیرایی را ارائه دهند، مورد قضاوت یا مقایسه قرار گیرند.
 
مجموعه این عوامل، یعنی تضاد گفتمان‌ها، فردگرایی فرهنگی و فشار مصرف‌گرایی، باعث شده‌اند که روابط خویشاوندی، انسجام گذشته را از دست بدهند و مهمانی‌های خانوادگی آن گرمای سابق را نداشته باشند و آن "گرمی روابط انسانی" و "محبت‌های بی‌ریا" که در خانواده‌های گسترده و روستا-محور وجود داشت، جای خود را به ارتباطات سرد، محدود و گاه ابزاری در خانواده‌ها بدهند.
رشیدیان
ارسال نظرات