فصل مدرسه و معادله چندوجهی مادران شاغل

آمدن پاییز و آغازماه مهر با تمام زیباییهای رنگینترین فصل سال با چالشهای جدی برای مادران شاغل همراه است. با آغاز سال تحصیلی جدید، بسیاری از مادران شاغل در ایران با چالشی چندوجهی مواجه میشوند؛ چگونه میتوانند همزمان نقش مادری، همسری و حرفهای خود را بهدرستی ایفا کنند؟ بازگشایی مدارس نهتنها به معنای بازگشت فرزندان به کلاسهای درس است، بلکه برای مادران شاغل به معنای آغاز دورهای از فشارهای روانی، برنامهریزیهای پیچیده و تعارضهای نقشآفرینی است.
اشتغال خارج از منزل اغلب به رضایت درونی، احساس مفید بودن و همچنین اعتماد به نفس بیشتر در زنان منجر میشود. زنان شاغل به واسطه کارکردن با مشکلات جامعه بیشتر آشنا میشوند و بیش از پیش میتوانند همسر خود را درک کنند، همچنین اعضای خانوادهای که مادر در بیرون از منزل شاغل است، بیشتر از دیگر خانوادهها در کارها به یکدیگر یاری میرسانند و همکاری بین آنها افزایش مییابد. با تمام اینها بهطور معمول، بخش زیادی از کارهای خانه بر عهده زنان است. وقتی خانمی به کار خارج از منزل نیز مشغول میشود، وظایف او مضاعف خواهد شد و ممکن است نتواند بموقع به امور خانه رسیدگی کند. این زنان از یک طرف نگران مسئولیتهای داخل منزل و انجام وظایف همسری و مادری و از سوی دیگر به دنبال انجام مطلوب تکالیف سازمانی و ایفای نقشهای اجتماعیدر خارج از منزل هستند، اما با شروع سال تحصیلی جدید، میلیونها مادر شاغل با چالشی چندوجهی روبهرو میشوند؛ چالشی که نهتنها به برنامهریزی روزانه محدود میشود، بلکه به عمق ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور گره خورده است. بازگشایی مدارس برای بسیاری از خانوادهها به معنای بازگشت به نظم و انضباط آموزشی است، اما برای مادران شاغل، این فصل اغلب با اضطراب، فشار روانی و تعارض نقشها همراه است.
«مادران شاغل» ستونهای پنهان خانواده و اقتصاد
در دهههای اخیر، حضور زنان در بازار کار ایران رشد چشمگیری داشته است. طبق آمار مرکز آمار ایران، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در سال۱۴۰۱ حدود ۱۴درصد بوده است که بخش قابل توجهی از آن را مادران تشکیل میدهند. این زنان نهتنها در تأمین مالی خانواده نقش دارند، بلکه مسئولیتهای تربیتی، مراقبتی و عاطفی فرزندان را نیز بر عهده دارند، به همین خاطر هم مادران شاغل در ایران با نوعی دوگانگی نقش مواجهند؛ از یک سو باید در محیط کار حرفهای و کارآمد باشند و از سوی دیگر در خانه نقش مراقب، مربی و مدیر خانواده را ایفا کنند. این تعارض، اگر مدیریت نشود، به فرسودگی روانی و کاهش کیفیت زندگی منجر میشود.
بر این اساس در شرایطی که تقسیم نقشهای جنسیتی در خانواده به گونهای است که مسئولیت امور خانه و فرزندان را بر عهده زنان میگذارد، بانوان در تطبیق نقشهای درون خانه و کارهای دیگر با چالشهای فراوانی روبهرو خواهند شد. این مشکلات ممکن است سبب ترک شغل شود و مانع ورود زنان به عرصه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی گردد یا به کاهش انگیزه فرزندآوری در آنان بینجامد.
آغاز فصل فشارهای چندلایه
با شروع سال تحصیلی، مسئولیتهای مادران شاغل بهطور چشمگیری افزایش مییابد. از یک سو برنامهریزی روزانه و مدیریت زمان میتواند مسئولیتهای خانوادگی و فشارهای روانی مادران شاغل را به مراتب افزایش دهد و از سوی دیگر این مادران اغلب با فشارهای شغلی و عدمانعطافپذیری محیط کار مواجهند.
تنظیم ساعت خواب و بیداری بچه مدرسهایها، آمادهسازی صبحانه، ناهار و میانوعدههای مدرسه، هماهنگی با سرویس مدرسه یا رفتوآمد شخصی، پیگیری تکالیف، آزمونها و فعالیتهای فوقبرنامه از جمله موضوعاتی است که همه مادران در فصل درس و مدرسه با آن مواجهند، اما مادران شاغل باید همه این موارد را در کنار کار و مسئولیتهای خارج از خانه هماهنگ کنند. این مادران ناگزیرند به واسطه اشتغال و فعالیتهای اجتماعیشان، دستکم حدود ۱۰ ساعت خارج از خانه و خانواده به سر ببرند. پس بدیهی است که ساعات حضورشان در خانه با فشار کاری بیشتری برای انجام این هماهنگیها همراه است. همچنان که اگر پای درددل این مادران بنشینید این موضوع میانشان مشترک است که بعد از یک روز کاری و هشت ساعت کار و سروکله زدن با ارباب رجوع و حداقل یک ساعت رانندگی و ماندن در ترافیک یا استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی و تحمل شلوغیهای مترو، اتوبوس و دویدن دنبال تاکسی، تازه وقتی به خانه میآیند باید با بچهها سروکله بزنند و به تکالیف آنها رسیدگی کنند و برنامههای روز بعدی آنها را برای تغذیه و انجام تکالیف و رساندن به سرویس مدرسه و بسیاری از کارهای مرتبط انجام دهند.
فشارهای شغلی و عدمانعطافپذیری محیط کار
قوانین کاری اغلب برای همه افراد یکی است و زن و مرد و مادر و غیر مادر ندارد. قوانینی همچون دورکاری مادران شاغل هم اگر اجرایی شود برای مادران با شرایط خاص و فرزندان زیر شش سال است و برای مادران دارای فرزند مدرسهای کمک خاصی در نظر گرفته نشده است. تازه این قانون ضمانت اجرایی هم ندارد و کمتر شرکت و سازمانی است که این قانون را اجرایی کند، به همین خاطر هم مادران شاغلی که بچه مدرسهای دارند با چالشهای متعددی دست و پنجه نرم میکنند که میتواند فشارهای روانی متعددی را به آنها تحمیل کند. نبود مرخصیهای مناسب برای شرکت در جلسات مدرسه، عدمامکان دورکاری یا کاهش ساعات کاری در فصل مدارس و نگاه منفی برخی مدیران به مادران شاغل بهعنوان نیروی «کمکار» از جمله مواردی است که مادران شاغل در فصل درس و مدرسه با آن مواجه میشوند.
بر این اساس گاهی به نظر میرسد، ساختارهای اداری در ایران هنوز با مفهوم مادری سازگار نیستند. بسیاری از مادران شاغل مجبورند بین شغل و فرزند یکی را انتخاب کنند که این انتخاب اغلب با احساس گناه همراه است. مادرانی که شغلشان را انتخاب میکنند همواره با این عذاب وجدان مواجهند که نتوانستهاند به خوبی مادری کنند و مادرانی هم که برای مراقبت از فرزندانشان مجبور میشوند شغلشان را رها کنند، خیلی وقتها با حسرت ترک شغل و فعالیت اجتماعی مواجهند و به واسطه برخی باورهای نادرست اجتماعی جا افتاده در جامعه حتی گاهی وقتها احساس بطالت و بیهودگی میکنند!
چالشهای اقتصادی
چالشهای اقتصادی، اما یک ضلع قابل تأمل اشتغال زنان است که نمیتوان در بررسی این پدیده اجتماعی آن را نادیده گرفت. خیلی وقتها زنان برای جور کردن کفه دخل و خرج خانه و خانواده ناگزیرند شاغل باشند. این مسئله به خصوص برای خانوادههای دارای فرزند جدیتر میشود چراکه تورم بالا هزینههای زیادی را برای نگهداری از بچهها به خانواده تحمیل میکند. در این میان هزینههای تحصیل اعم از شهریه مدارس و هزینههایی همچون لوازمالتحریر، لباس فرم، کتابهای کمکدرسی، کلاسهای تقویتی و سرویس میتواند به طور جدی چالشبرانگیز باشد و ضرورت اشتغال زن و مرد را برای برآمدن از پس هزینههای زندگی و خانواده ضروریتر کند.
تعارضهای روانی و عاطفی
مادران شاغل خیلی وقتها با تعارضهای روانی و عاطفی متعددی مواجه میشوند. احساس ناکامی در ایفای نقش مادری، اضطراب ناشی از عدمحضور در لحظات مهم فرزند و کاهش کیفیت ارتباط با فرزندان و همسر مصادیقی از این تعارضهاست که میتواند فشار مضاعفی را به این زنان تحمیل کند.
بر این اساس تعارض بین نقشهای خانوادگی و شغلی، پیامدهایی جدی برای سلامت روان مادران دارد و آنها را دچار فرسودگی شغلی و خانوادگی میکند و گاهی حتی با کاهش رضایت از زندگی همراه است. در کنار اینها افزایش احتمال افسردگی و اضطراب و همینطور تأثیر منفی بر روابط همسری و تربیت فرزندان از جمله موضوعات دیگری است که میتواند مادران شاغل را با فشارهای روانی و عاطفی جدی مواجه کند.
در پژوهشی کیفی که در سال۱۴۰۲ از سوی دانشگاه علامه طباطبایی انجام شد، بیش از ۷۰درصد مادران شاغل از «احساس ناتوانی در مدیریت نقشها» و «فشار روانی مزمن» سخن گفتند. با تمام اینها، اما زنان به عنوان نیمی از بدنه جامعه میتوانند در حوزههای اقتصادی نقشآفرینی جدی داشته باشند و شاید با تدابیری کمهزینه و آسان بتوان آنان را در مدیریت نقشهای اجتماعی و خانوادگی و مادری کردن همراهی کرد تا هم اقتصاد کشور از ظرفیت این بخش از جامعه بتواند بهرهبرداری کند و هم مادران شاغل چالشها و فشارهای روانی کمتری را تجربه کنند.
نقش مدارس و نهادهای حمایتی
مدارس میتوانند نقش مهمی در کاهش فشار بر مادران ایفا کنند. ارائه خدمات مراقبتی بعد از ساعات مدرسه، برگزاری جلسات آنلاین اولیا و مربیان، همکاری با مراکز مشاوره برای حمایت روانی از خانوادهها و اطلاعرسانی شفاف و منظم درباره وضعیت تحصیلی دانشآموزان از جمله مواردی است که مدارس میتوانند اجرایی و به تعادل نقشهای مادران شاغل کمک کنند.
از سوی دیگر با اصلاح ساختارهای اداری و قانونی مانند اجرای دقیق قوانین حمایتی مانند مرخصی زایمان، ساعات کاری منعطف و امکان دورکاری، ایجاد مهدکودکهای سازمانی در محل کار و اعطای مرخصی ویژه برای شرکت در جلسات مدرسه مادران شاغل را برای مدیریت خانواده و مدرسه یاری کرد. از سوی دیگر مدارس و ادارات میتوانند با تهیه جزوات یا برگزاری کارگاههای آموزشی آنلاین در آموزش مهارتهای مدیریت زمان و تعادل نقشها به مادران شاغل کمک کنند. برگزاری کارگاههای آموزشی برای مادران شاغل در زمینه برنامهریزی روزانه، مدیریت استرس و ارتباط مؤثر با فرزندان میتواند بسیار مؤثر باشد.
تقویت نقش پدران در خانواده
هر چند به طور سنتی مردان نقش کمتری را در اداره امور خانه و رسیدگی به وضعیت تحصیلی فرزندان ایفا میکنند، اما همراهی آنها با همسرانشان میتواند هم در زمینه فرزندپروری و شکلگیری ارتباطات بهتر بین پدر و فرزندان منتهی شود و هم از فشارهای روانی مادران بکاهد.
تقسیم عادلانه وظایف خانوادگی بین زن و مرد، نهتنها به کاهش فشار بر مادران کمک میکند، بلکه الگوی سالمی برای فرزندان فراهم میسازد. تشویق مردان به مشارکت بیشتر در امور تربیتی و خانهداری و تغییر نگرش فرهنگی نسبت به تقسیم وظایف خانوادگی بسیار راهگشاست.
بازگشایی مدارس برای مادران شاغل، آغاز دورهای از چالشهای پیچیده است که نیازمند توجه جدی سیاستگذاران، مدیران سازمانی و نهادهای آموزشی است. بدون اصلاح ساختارهای حمایتی و فرهنگی، این تعارضها نهتنها بر سلامت روان مادران، بلکه بر کیفیت تربیت فرزندان و پویایی خانوادهها تأثیر منفی خواهد گذاشت.
مادران شاغل، ستونهای پنهان جامعه هستند، اگر قرار است آیندهای روشن برای فرزندانمان بسازیم، باید امروز از مادران حمایت کنیم.