آثار فست فودی ذائقه هنری را تغییر داد/ قانون دقیق و کارشناسی شده؛ ضرورت حوزه صوت و تصویر فراگیر
مقدمه: ماده (۷۴) «قانون برنامه هفتم پیشرفت»، دولت را به «تولید سالیانه ۲۰ فیلم سینمایی فاخر و ارزشمند» مکلف کرده است. این تکلیف راهبردی، با چالش بنیادین ابهام در تعریف مفاهیم کلیدی «فاخر» و «ارزشمند» در مرحله اجرا مواجه است. فقدان یک تعریف عملیاتی، دقیق و مورد اجماع، میتواند اجرای این حکم مهم را با سه آسیب جدی مواجه سازد: ۱. تفسیرهای سلیقهای در تخصیص بودجه و حمایتها؛ ۲) هدررفت منابع بهدلیل کمبود معیارهای شفاف برای ارزیابی طرحها و سنجش موفقیت نهایی و ۳) عدم تحقق اهداف راهبردی قانونگذار، که صرفاً تولید کمّی نبوده، بلکه ارتقای عمق فرهنگی کشور از طریق آثار تأثیرگذار و ماندگار است.
این مسئله در شرایطی مطرح میشود که سبد اکران سینمای ایران دچار عدم توازن است؛ ازسویی، بخش عمده گیشه در اختیار فیلمهای خندهدار سطحی و تجاری قرار دارد و ازسویدیگر، برخی فیلمهای اجتماعی با رویکرد سیاهنمایی و با هدف جلب نظر جشنوارههای خارجی تولید میشوند. در چنین فضایی، حکم ماده (۷۴) تلاشی برای احیای سینمای هویتبخش و راهبردی است؛ اما موفقیت این تلاش، در گرو رفع خلأ تعریف «فیلم فاخر و ارزشمند» و ارائه یک چارچوب کارشناسی دقیق برای تشخیص مصادیق است.
از سوی دیگر تحولات شتابان در حوزه رسانههای دیجیتال و گسترش پلتفرمهای صوت و تصویر فراگیر، طی سالهای اخیر یکی از مهمترین عرصههای تغییر در زیستبوم فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور را رقم زده است. این فضا، نهتنها الگوهای مصرف رسانهای را دگرگون کرده، بلکه شیوههای تولید محتوا، مدلهای کسبوکار، مناسبات فرهنگی و حتی ادراک عمومی از مفاهیمی چون آزادی بیان، مسئولیت رسانهای و حقوق کاربران را نیز تحت تأثیر قرار داده است. طبیعی است که چنین تحولی، بدون برخورداری از چارچوبهای حقوقی شفاف و متناسب، میتواند زمینهساز بروز تعارض، بیثباتی و چالشهای جدی در سطح حکمرانی رسانه شود.
در این میان، فقدان یک قانون جامع و مدون برای تنظیم حوزه صوت و تصویر فراگیر، همواره یکی از خلأهای اساسی نظام حقوقی کشور به شمار میرفته است؛ خلأیی که پیامدهای آن را میتوان در پراکندگی مقررات، تداخل صلاحیتها، ابهام در مسئولیتها و بروز اختلاف میان نهادهای تنظیمگر، پلتفرمها و تولیدکنندگان محتوا مشاهده کرد. از همین رو، طرح و تصویب قانونی که بتواند این حوزه را بهصورت یکپارچه ساماندهی کند، نهتنها یک انتخاب سیاستی، بلکه ضرورتی اجتنابناپذیر در مسیر حکمرانی هوشمند رسانهای محسوب میشود.

از همین رو، خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا،با جناب آقای یقموری فیلمنامه نویس و کارشناس حوزه سینما و تلویزیون به گفتوگو نشسته که مشروح آن ذکر می شود.
رسا_ بهنظر شما گسترش بیضابطه انتشار فیلم و سریال در فضای مجازی، بدون وجود چارچوبهای قانونی مشخص، چه تأثیری بر کیفیت هنری آثار گذاشته و چگونه به شکلگیری ذائقه بصری و فرهنگی نازل در میان مخاطبان انجامیده است؟
اگر چارچوب قانونی مشخص وجود داشته باشد ممکن است کیفیت آثار هنری ارتقاء و ذائقه فرهنگی مخاطبان بهتر شود، طبعا به صورت عقلی وجود چارچوب بهتر از نبود آن است. اما وقتی چارچوب باشد ولی به آن عمل نمی شود، بحث دیگری است. یعنی گاهی چارچوب هایی وجود دارد ولی به آنها عمل نمی گردد که خود این مسئله می تواند مشکل آفرین شود. یک وقت به لحاظ صوری بحث می کنید و گاهی به لحاظ محتوایی؛ فکر می کنم بیشتر منظور شما به لحاظ محتوایی و تنزل آثار باشد. در قالب مثال توضیح بدهم. بدن غذا می خواهد گاهی به بدن غذایی می دهید که سلول های بدن سیر بشوند و این بدن سالم بماند و در مقابل ویروس و میکروب مقاومت کند اما گاهی چیزی به بدن می رسانید که صرفا شکم سیر شود. اگرچه بدن فربه می گردد اما چون غذا مقوی نبوده و اتفاقا غذای ناسالم هم داده اید بجای تزریق نیرو و قوت به بدن عامل بیماری وسرطان زا شده است. اگرچه از قبل می دانیم غذای فست فودی عامل بیماری است اما ذائقه اینگونه تربیت گشته است این مثال در سینما هم صدق می کند. چرا آن غذای سالم را به بدن نمی رسانید چون ذائقه تغییر کرده است. سینما هم متولیانی دارد که ذائقه خودشان تغییر کرده و ذائقه مخاطب را هم تغییر می دهند.
رسا_ برخی هنرمندان و فعالان فرهنگی میگویند سیطره نگاه تجاری در تولیدات صوت و تصویر فراگیر، عملاً هنر را به حاشیه رانده و تولید آثار عامهپسند را بهعنوان معیار اصلی موفقیت تثبیت کرده است. شما این ارزیابی را چگونه میبینید و مصادیق این روند را در آثار اخیر چه میدانید؟
سیطره نگاه تجاری فقط در هنر نیست در خیلی از موارد دانسته یا نادانسته در زندگی ما این سیطره نگاه تجاری سایه انداخته است. طبعا در تولیدات صوت و تصویر نیز تاثیر می گذارد. تهیه کننده و اسپانسر به ذائقه جامعه نگاه می کنند جامعه ای که سالها خوراک فست فودی به آن داده اند و امروز این بدن خوراک با کیفیت اما بدون طعم و رنگ های مصنوعی را نمی پذیرد از این رو در سینما نیز هزینه به سمت ساخت آثار پرمخاطب می رود و دیگر به فاخر بودن موضوع و فیلنامه توجه نمی گردد.

رسا_ در میان هنرمندان دغدغهمند و حرفهای نوعی گلایه جدی نسبت به بیقانونی، نبود حمایت حقوقی و برخوردهای سلیقهای وجود دارد. از دید شما وجود یک قانون تنظیمگر قوی تا چه اندازه میتواند به احقاق حقوق هنرمندان واقعی و حفظ استقلال فضای هنر کمک کند؟
در ادامه سوال قبل باید بگویم در سینما ایران برای ساخت فیلم هزینه های خوبی می شود اما مطالبه و دغدغه هنرمندان اصیل استفاده و هزینه در راه ساخت فیلم و برنامه هایی است که تربیت کننده انسان معاصر و جامعه ایرانی باشد. قانون دقیق و کارشناسی شده می تواند به این دغدغه جامع عمل بپوشاند.
رسا_ با توجه به گفتوگوهایی که شما با مخاطبان واقعی فیلمها و سریالها داشتهاید، نگرانیها و نارضایتیهای اصلی جامعه نسبت به محتوای سخیف، افت معنا و کاهش ارزشهای فرهنگی در آثار اخیر چیست؟ این شکاف میان نیاز واقعی مخاطب و تولیدات موجود را ناشی از چه عواملی میدانید؟
جواب این سوال هم در سوالات بالا داده ام با ساخت فیلم های بی کیفیت تا حدودی ذائقه ها تغییر یافته است و در این سالها با چند بازیگر سرشناس مخاطب را به سینما می کشانیم اما خروجی فرهنگی و تربیتی مثبت را نمی بینیم و برعکس نسل جدید را با ناهنجاری های جدید و منفی روبه رو کرده ایم. شکاف بین نیاز مخاطب و تولیدات موجود را در عدم حمایت مسئولان از سازندگان آثار فاخر می بینم. اگر به فیلمنامه های اثرگذار و سازندگان دغدغه مند اهمیت داده شود پرده سینما مملو از آثار فرهنگی فاخر خواهد شد.

رسا_ اگر روند فعلی یعنی تسلط بازار، نبود قانون، رقابت اقتصادی ناسالم و حذف تدریجی هنرمندان واقعی ادامه پیدا کند، آینده تولیدات هنری و فرهنگی را چگونه پیشبینی میکنید؟ نقش دولت و نهادهای تنظیمگر هنری برای جلوگیری از این بحران چیست؟
روند فعلی یعنی تسلط بازار و نبود قانون رقابت اقتصادی ناسالم و حذف تدریجی هنرمندان واقعی که نتیجه آن رشد قارچ گونه آثار بی ارزش و بی کیفتی خواهد شد که متاسفانه در پلتفرم های مختلف شاهد هستیم. قطعاً دولت و نهادهای تنظیم گر با حمایت های مادی و معنوی می توانند از رشد آثار نامطلوب جلوگیری و به احیاء آثار فاخر و ارزشمند کمک نمایند اما به آنچه در حمایت این نهادها گفتم اصلا خوش بین نیستم چنانکه تا به امروز نیز روی پای خود ایستاده ایم.