نسبیگرایی آسیب جدی در تفکرات سروش است
حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه، مدیر و عضو هیأت علمی گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا با اشاره به تدوین آسیبشناسی منظومه فکری سروش، اظهار داشت: عبدالکریم سروش پیش از اینکه برای ادامه تحصیل به لندن مسافرت کند، بیشتر به حکمت متعالیه گرایش داشت و با فلسفه اسلامی آشنا بود، اما پس از آن با بحثهای فلسفه علم و معرفتشناسی غربی آشنا شد و به آن گرایش پیدا کرد.
وی با بیان اینکه معرفتشناسی غربی و همچنین فلسفه علم به خصوص با گرایش ابطالپذیری پوپری، شعار رئالیزم پیچیده را مطرح میکند و رئالیزم پیچیده نیز متضمن یک نوع نسبیگرایی است، افزود: سروش با توجه به علاقهاش نسبت به فلسفه علم و گرایش به دیدگاههای فیلسوفان علم به ویژه ابطالگرایی پوپر به سوی ابطالگرایی معرفت تجربی سوق پیدا کرد.
مدیر گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی خاطرنشان کرد: متأسفانه سروش در حوزه فلسفه علم و معرفتشناسی علم با گرایش به رئالیزم پیچیده و یک نوع نسبیگرایی پنهان، پس از بازگشت به ایران، همان مبنا را در بحثهای معرفتشناسی دینی پیاده کرد.
وی اضافه کرد: زمانی که سروش کتاب قبض و بسط تئوریک شریعت را در معرفتشناسی دینی نوشت، که البته پیش از آن نیز این مجموعه به صورت مقالاتی با عنوان قبض و بسط تئوریک شریعت در کیهان فرهنگی منتشر میشد، دقیقاً همان مبنای نسبیگرایی را در معرفت دینی پیاده و معرفت دینی را نسبی معرفی کرد.
حجتالاسلام خسروپناه با بیان اینکه مبنای نسبیگرایی سروش کم کم به حوزه دین و حقایق دینی مانند وحی، امامت و مهدویت سرایت پیدا کرد، اظهار داشت: بشری خواندن وحی یا بشری خواندن آموزههای مربوط به امامت و نبوت، ایده همان نسبیگرایی است که از حوزه فلسفه علم راه پیدا کرده است.
وی یادآور شد: هرکس در مباحث معرفت علمی، معرفت دینی و حقایق دینی نسبیگرا شود، نگاهش به بحث جامعه دینی عوض شده و دیگر چیزی با عنوان جامعه دینی برایش مفهوم حقیقی پیدا نمیکند و جامعه دینی همواره نسبی میشود، از این رو اخلاق اجتماعی، حقوق اجتماعی و عدالت اجتماعی نیز نسبی میشود.
این استاد حوزه و دانشگاه نسبیگرایی را آسیب جدی در تفکرات سروش دانست و گفت: سروش به گونهای سخن میگوید و اظهارنظر میکند که گویی تنها حرفهای خودش مطلق است، در حالیکه همه چیز را نسبی میداند.
وی خاطرنشان کرد: سروش غافل از اینکه هرکسی نسبیگرا شد، در تمام بحثها، رفتار و منش خود نیز باید نسبیگرا باشد و هیچ باور یقینی پیدا نکند، نسبت به معرفتهایی که خود به دست آورده است، کاملاً مطلقگرایانه اظهارنظر میکند، اما حرفهای دیگران را نسبی میداند. /920/ت302/ع