۳۰ دی ۱۳۸۹ - ۱۷:۵۲
کد خبر: ۹۶۱۳۰
گزارشی از میزگرد علمی زمان در فلسفه و فیزیک؛

زمان فلسفی و زمان فیزیکی (1)

خبرگزاری رسا ـ میزگرد علمی زمان در فلسفه و فیزیک با حضور پژوهشگران حوزه علمیه قم به همت مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
همايش دين و فلسفه در مدرسه دارالشفاء قم زمان + فلسفه + ساعت


 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، مجمع عالی حکمت اسلامی، پنج‌شنبه 30 دی‌ماه میزگرد علمی زمان در فلسفه و فیزیک را با هدف بررسی اهمیت و پیشینه و جایگاه بحث زمان در فلسفه و فیزیک، وجود و چیستی زمان در فلسفه، زمان در فیزیک و نسبت زمان فلسفی با زمان فیزیکی، در سالن اجتماعات مدرسه عالی دارالشفای قم برگزار کرد که مورد استقبال بسیاری از طلاب و پژوهشگران علاقه‌مند به مباحث فلسفی قرار گرفت.

 

در این میزگرد علمی که حجت‌الاسلام ابوالفضل کیاشمشکی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دبیر علمی آن را به عهده داشت، حجج اسلام علی عباسی، معاون آموزش حوزه‌های علمیه، رضا حاجی ابراهیم و منفرد از اساتید حوزه و دانشگاه به ارائه بحث پرداختند.

 

دبیر علمی این نشست در آغاز به جایگاه ویژه زمان در فلسفه اشاره کرد و اظهار داشت: فلاسفه و دانشمندان از دیرزمان به این موضوع توجه جدی داشته‌اند.

 

وی در ادامه فیلسوفان آغازین و مطرح یونان که وارد بحث زمان شده‌اند را نام برد و به تعبیر خاص افلاطون درباره زمان اشاره کرد و گفت:افلاطون زمان را سایه ازلیت و ناشی از مواجه حد و نامحدود می‌دانست، اما ارسطو شاگرد افلاطون  تحلیل دیگری از بحث زمان دارد و آن را بیشتر بر اساس حرکت و مقدار حرکت تعریف می‌کند که در حقیقت این دو تعریف به مابعدالطبیعه نزدیک و در نتیجه مابعدالطبیعه ناظر به فلسفه و فیزیک است.

 

حجت‌الاسلام کیاشمشکی هدف از بیان فلسفه را کاوش‌های بنیادین در مبانی حقیقت و وجود عنوان کرد و عمده‌ترین تفاوت دو ساختار و نظام فیزیکی مهم در دوره جدید، یعنی فیزیک کلاسیک نیوتن و فیزیک نسبیت را به تلقی فیزیکی آنها از زمان دانست و گفت: بحث زمان، مورد توجه ویژه دانشمندان و فیزیکدانان هم بوده است. وی با این توضیح نسبت به عدم توجه به وقت در جامعه کنونی انتقاد شدیدی کرد و با بیان این‌که در جامعه نسبت به مقوله زمان توجهی نداریم و اگر ساعت خاصی را برای جلسه‌ای در نظر می‌گیریم چندان مقید به در نظر گرفتن آن وقت نیستیم و توجهی هم به مقوله فرهنگی زمان نداریم، اظهار داشت: جوامع مدرن توجه عمیقی به بحث زمان دارند و این نشان می‌دهد که مقوله زمان بسیار اساسی است.

 

پس از سخنان حجت‌الاسلام کیاشمشکی، حجج اسلام عباسی، حاج ابراهیم و منفرد به جایگاه دعوت شدند تا میزگرد علمی زمان در فلسفه و فیزیک آغاز شود که طی آن حجت‌الاسلام عباسی به بیان مباحث مربوط به فیزیک پرداخت و در حوزه فلسفه هم سخن گفت، حجت‌الاسلام منفرد، مباحث مطرح شده پیرامون زمان در حکمت صدرا و سنت آگوستین را مورد نظر قرار داد و حجت‌الاسلام حاجی ابراهیم نیز به بررسی بحث زمان در حوزه فیزیک و فلسفه پرداخت.

 

حجت‌الاسلام رضا حاجی ابراهیم، عضو هیأت علمی و مدیر گروه معارف دانشگاه امیرکبیر تهران، دارای دکترای فلسفه اسلامی از دانشگاه تهران و تحصیلات خارج فقه حوزه است و اکنون در دانشگاه معارف اسلامی قم به تدریس مباحث فلسفی مشغول می پردازد.

 

وی در آغاز سخن به اهمیت و پیشینه بحث زمان در فلسفه و فیزیک پرداخت و گفت: زمان از بحث‌هایی است که در پیشینه اندیشه فلسفی به صورت کلی و از قدیم الایام مطرح بوده است. اگر بخواهیم زمان را نسبت به داشتن واقعیت وجودی یا صرف توهم، مورد بررسی قرار دهیم باید بگوییم که اندیشمندان قبل‌السقراطی نخستین دانشمندانی هستند که نظریاتی در حوزه فلسفه داشته‌اند.

 

وی با بیان این‌که هراکلیتوس همه جهان را عین حرکت و سیلان می‌دانست، افزود: اندیشه سرمدیت از یک سو و بحث زمان از سوی دیگر از طرف فیلسوفان پیش از سقراطی تا فیلسوف بزرگی مانند افلاطون مطرح می‌شود که نگاهی در عالم طبیعت به ابدیت، سرمدیت و عدم تحول و تغییری در عالم موصول از یک طرف و تغییر، سیلان و جایی که زمان در آنجا جلوه می‌کند از سوی دیگر است.

 

 در یک نگاه هستی‌شناسانه نسبت به این‌که هستی را چگونه ببینیم و واقعیات جهان را چگونه توصیف کنیم و در تقسیم‌بندی و مراتبی که برای زمان قائل هستیم آیا برای حرکت واقعیتی را تلقی کنیم یا امری موهوم بدانیم، به طبع بحث مراتب هستی، بحث زمان خواه ناخواه پیش خواهد آمد.

 

بحث زمان، از یک منظر فلسفی و چشم‌انداز هستی‌شناسانه به این‌که چه مشخصاتی را برای واقعیت عالم و آدم  قائل شویم و بحث حرکت و تحول را امری عینی و واقعی تلقی کنیم یا نکنیم، به طبع بحث حرکت و تحول، به پیش  خواهد آمد.

 

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به ارائه مطالبی پیرامون فیزیک پرداخت و با تصریح بر این‌که آنچه در فیزیک مهم است، دیدگاه فیلسوفان علم و خاصه فلاسفه‌ای است که بیشتر رویکرد تاریخی به مباحث علمی دارند، گفت: مورخین علم گفته‌اند که جریانی قبل از رنسانس در مغرب‌زمین وجود داشت که  پس از رنسانس تحولی اساسی در این جریان به وجود آمد و روح هندسی بر اندیشه غربیان سیطره پیدا کرد. این روح هندسی که درپی آن جریان علم جدید شکل گرفت، شامل دو بخش اندیشه ارسطویی و اندیشه افلاطونی می‌شد که اندیشه غالب در میان متفکران قرون وسطایی مسیحیت، اندیشه ارسطو و اندیشه ضغیف، جریان افلاطونی بود.

 

وی ادامه داد: جریان اول به کیفیات توجه می‌کرد و کمیات مدنظر آن نبود و جریان دوم عنایت بسیاری به کمیت داشت که مورخین علم در این‌باره گفته‌اند «آنچه در طول رنسانس ظرف یکی دو قرن اتفاق افتاد، این بود که جریان مغلوب یعنی جریان افلاطونی تبدیل به جریان غالب شد و نگاه به آدم و عالم از منظر افلاطونی و رفتن به سراغ مفاهیمی که اندازه‌پذیر باشد و بتوان با آن روابط ریاضی را سامان داد و صورت‌بندی کرد، از محورهای مهم آن بود».

 

حجت‌الاسلام حاجی ابراهیم برای تکمیل سخن خود به نظر گالیله که می‌گفت «خداوند جهان طبیعت را به زبان ریاضیات نوشته است و اگر انسان بخواهد کتاب طبیعت را بفهمد، ناگزیر باید به زبان ریاضی آشنا شود» اشاره کرد و با بیان این‌که این عقیده نشان از جهان‌بینی و نگرش افلاطونی و فیثاغورسی دارد، اظهار داشت: آنچه در فیزیک و طبیعیات جدید ظهور و بروز پیدا کرده، توجه به جهان از منظر مفاهیم و معانی کمیت‌پذیر، قابل اندازه‌گیری، قابل صورت‌بندی و فونداسیون ریاضی است.

 

وی با بیان این‌که شکل‌گیری حرکت مفهومی در اندیشه گالیله، چندان در اندیشه پیشینیان قابل اعتنا نبود و فیلسوفان رنسانس و پیش از آنبه بررسی بُعد مسافت در حرکت‌های جابه‌جایی، زمان و جدا کردن مفهومی مانند سرعت، شتاب و صورت‌بندی روابط ریاضی  اهمیت چندانی قائل نبودند، خاطرنشان کرد: پس از رنسانس می‌بینیم مفهوم زمان یک مفهوم قابل اندازه‌گیری است که نسبت کمی و ارتباط کمی آن با سایر مفاهیمی که در مکانیک  مطرح است، مانند مکان، سرعت، شتاب و  نیز نیرو مورد عنایت دانشمندان قرار گرفت.

 

عضو هیأت علمی دانشگاه امیرکبیر تهران، مفهوم زمان را صرف‌نظر از بحث‌های فلسفی و هستی‌شناسانه مورد توجه  قرار داد و گفت: در فیزیک،  از سنجش و اندازه‌گیری بحث می‌شود و نسبت به این سنجش و اندازه‌گیری به گونه ای، مطلق دیدن زمان بر همه اشیاء و اشخاص، پیش‌فرض است که البته این زمان در حوزه فیزیک وجود دارد.

 

وی افزود: زمان در اندیشه فلسفی از فیلسوفان پیش سقراطی تا زمان افلاطون و پس از آن ارسطو و سایر فیلسوفانی که در جریان تفکر فلسفی ظهور کردند به این نکته برمی‌گردد که باید در عالم واقع و هستی برای آنچه پیش‌فرض گرفته‌ایم حرکت و تحولی قائل شویم و بدانیم هرجا پای حرکت و تحول به میان آمد، پای زمان هم در میان است.

 

وی در پایان بخش اول سخنان خود گفت: فیزیک، انسان‌ها و دانشمندان طبیعت‌شناس را  به یک نگاه کمی و ریاضی دیدن جهان و انتخاب مفاهیم قابل اندازه‌گیری سوق داده است و در بحث حرکت، شاخه‌ای از مکانیک که دینامیک نام دارد، ارتباط نزدیکی با بحث زمان برقرار است اما بحث از این‌که آیا این اندازه‌گیری‌ها در فیزیک جدید، مطلق، مستقل و یا امری نسبی هستند، نشان‌دهنده تحول مفهومی در این زمینه است.

 

پس از سخنان ابتدایی حجت‌الاسلام حاجی ابراهیم، حجت‌الاسلام کیاشمشکی، از بیان نکات قابل توجه این استاد حوزه و دانشگاه پیرامون بحث زمان در گذشته، تفکر یونانی و دوره جدید تشکر کرد و با بیان این‌که توجه به بحث زمان در نگرش فیثاغورسی در دوره جدید و از قرن هفدهم به بعد و تفاوت آن با قبل از این قرن که بیشتر نگرش ارسطویی حاکم بوده است از نکات مهم مطالب ارزنده حجت‌الاسلام حاجی ابراهیم بود، گفت: در این موضوع برای من سؤالی پیش آمد و آن این‌که ارسطو زمان را مقدار حرکت می‌گیرد و بنابر تقسیم‌بندی که انجام می‌دهد زمان، بحثی کمی است؛ اما این‌که بگوییم ارسطو بیشتر بحث کیفی داشته نه بحث کمی و این‌که بگوییم فلاسفه دوره جدید نگاه کمی را مورد نظر قرار می‌دهند که در دوره ارسطو نبوده است، نیاز به رفع ابهام دارد.

 

وی در ادامه از حجت‌الاسلام منفرد خواست تا پیرامون بحث مطرح شده به ابراز نظر بپردازد که این استاد حوزه و دانشگاه سخنان خود را این‌گونه آغاز کرد: بحث زمان از مسائل بسیار مهم فلسفه است؛ زمانی که انسان خود را شناخت و در حقیقت انسان، انسان شد، مسأله زمان برایش مطرح بوده است. وی البته پیش از این‌که به بحث زمان در یونان باستان و ایران باستان بپردازد به این مسأله اشاره کرد که وقتی انسان در شرایط خاصی قرار می‌گیرد  آن چنان که گویی زمان ایستاده و حرکتی نمی‌کند، اهمیت زمان را بیشتر می‌داند و برداشت بهتری از چیستی زمان، حقیقت و واقعیت آن دارد.

 

حجت‌الاسلام منفرد ابراز داشت: زمان در اسطوره‌های یونانی مطرح بوده است و در واقع اساطیر یونانی زمان را شکافی بین آسمان و زمین مطرح می‌کردند؛ اما آنچه در فلاسفه پیش سقراطیان مطرح می‌شود، مسأله زمان به لحاظ تغییر و حرکت بوده است؛ چراکه "پیش‌سقراطیان" به تغییرات و حرکاتی که در عالم ماده موجود است توجه داشتند و از این باب به زمان اهمیت می‌دادند تا برسد به افلاطون که وی بحث بسیار مهمی را درباره زمان مطرح می‌کند؛ آنچه که الآن برای ما از اهمیت ویژه برخوردار است این‌که افلاطون قائل به دو عالم موصول و عالم محسوس است و برای عالم محسوس زمان را در نظر می‌گیرد، اما برای عالم موصول زمانی را در نظر نمی‌گیرد، چراکه زمان با حرکت و تغییر سر و کار دارد.

 

وی خاطرنشان کرد: ارسطو زمان را مقدار حرکت می‌داند؛ هرچند به مسأله زمان اندک توجهی داشته است، اما همین اندازه هم معتقد است که حرکت و تغییری که در عالم وجود دارد، در عدد و مقدار تجلی پیدا می‌کند و این عدد و مقدار حرکت و تغییر همان زمان است.

 

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در فلاسفه پس از ارسطو، زمان بسیار مطرح شده است تا جایی که نظریه مهم فیلسوف و کشیش سنت آگوستن مطرح می‌شود.  این فیلسوف مسیحی در مسأله زمان نقشی همچون ملاصدرا در عالم اسلامی دارد و یک بحث جدید و ابتکاری مطرح می‌کند.  صدرالمتألهین در عالم اسلامی، زمان را به نحوی تبیین کرده است و اصطلاح نوینی را برای آن مطرح کرده که تاکنون کسی نتوانسته در فلسفه بهتر از آن مفهومی را از زمان ارائه دهد.

 

وی فلسفه آگوستن را بیشتر مربوط به رابطه انسان با خدا دانست و با اشاره به کتاب اعترافات این دانشمند مسیحی که مرعوب حدیث نفس انسان است، گفت: آگوستن به مسائل خشک و خاص فلسفی نپرداخته اما برای زمان اهمیت زیادی قائل بوده و معتقد است اگر انسان قرار است به خداوند برسد، این امر در بستر زمان امکان‌پذیر است.

 

حجت‌الاسلام منفرد به فلسفه ملاصدرا اشاره کرد و ابراز داشت: این اندیشمند مسلمان در جلد سوم اسفار، مسأله زمان را مطرح می‌کند و نظریه‌ای ارائه می‌دهد که به مسائل بسیار مهمی در اندیشه فلسفی، دینی و کلامی پاسخ می‌دهد؛ مانند آگوستن که قرار بود این کار را به سرانجام برساند.

 

وی به بحث «زمان چیست» در رساله یازدهم کتاب اعترافات آگوستن اشاره کرد که آورده است «اگر از من نپرسید که زمان چیست، من به خوبی می‌دانم؛ اما همین‌که از من بپرسید زمان چیست می‌مانم و مبهوت می‌شوم» و ادامه داد: این فرد مسأله زمان را مسأله‌ای معماگونه، دشوار و بسیار سخت می‌داند و حل کردن مسأله زمان را به آسانی امکان‌پذیر ندانسته اما در تلاش است تا این مسأله را حل کند.

 

حجت‌الاسلام کیاشمشکی دبیر علمی میزگرد، سخن حجت‌الاسلام منفرد را این‌گونه ادامه داد که  آگوستن و  صدرالمتألهین آرای خاصی در بحث زمان دارند که دیدگاه آنان را از دیدگاه پیشینیان متمایز می‌کند؛ ما در فرصت‌های بعدی که در اختیار آقای منفرد قرار می‌گیرد، می خواهیم به ویژگی‌های نظر آگوستین و صدرالمتألهین اشاره کنند تا این نوآوری که در بحث فلسفه اسلامی مطرح شد، برجسته شود.

 

وی بررسی سنخیت زمان وجودی صدرایی با آنچه در فلسفه‌های اگزیستانس مطرح می‌شود را ضروری دانست و به یک نکته‌ علمی طبیعی اشاره کرد و گفت: چندی پیش برنامه علمی پیرامون زمان دیدم که در آن مطرح شد،بحث زمان در حیوانات نیز با مقیاس‌های متفاوتی مطرح است یعنی زمانی که یک موش در حرکت، احساس می‌کند با زمانی که یک فیل احساس می‌کند متفاوت است، شاید زمان برای موش تندتر و برای فیل کندتر می‌گذرد!

 

 

پس از توضیحات حجت‌الاسلام کیاشمشکی، حجت‌الاسلام عباسی، درباره اهمیت و پیشینه بحث زمان با تأکید بر بحث‌های فیزیک جدید به ارائه سخن پرداخت.

 

 وی مرور اقوال گوناگون در مسئله زمان را، مقدمه بحث خود قرار داد و گفت : در طول تاریخ فلسفه و علم، ماهیت این پدیده و منشأ پیدایش اقوال متعدد و گاه بسیار متفاوت و متعارض است؛ اقوالی وجود دارد که زمان را واجب الوجود و مبدأ هستی و مبدأ شکل‌گیری جهان مطرح کرده‌اند که از جمله این اقوال می‌توان عقیده زروانیان را نام برد که معتقد بودند زمان عبارت از وجودی نامحدود است که مبدأ عالم از آن تجلی پیدا می‌کند؛ کسانی حتی به زمان و به دهر به عنوان منشأ و مبدأ پیدایش عالم هم نگاه کرده‌اند و کسان دیگری بوده‌اند که زمان را واجب‌الوجود و مبدأ عالم ندانسته، اما یک جوهر مجرد مخلوق تصور کرده‌اند که ماده در این ظرف مجرد قرار گرفته است.

 

معاون آموزش حوزه‌های علمیه که دکترای خود را در حوزه فلسفه اسلامی اخذ کرده است، ادامه داد: کسانی مکان را در ظرفی سه بعدی فرض کرده‌اند که موجوداتی در آن هستند و کسانی هم زمان را جوهر جسمانی و مادی  و نه جوهر مجرد گرفته‌اند که البته اشکالات فراوانی  بر این قول می‌توان گرفت. اقوالی هم وجود دارد که زمان را امر موهوم فرض کرده‌اند و در واقع آنچه در عالم خارج است را اموری امتداددار می‌دانند.

 

 وی در تبیین این قول با بیان این‌که یک شی در نقطه‌ای هست که بعدها آن را در جای دیگری احساس می‌کنیم، افزود: این قول واهمه ما را در میان این دو پدیده خطی موهوم، به عنوان زمان فرض می‌کند؛ اما در عالم خارج چنین چیزی وجود ندارد و حتی منشأ انتظار هم ندارد؛ یعنی امری فلسفی نیست، بلکه امر موهوم ساخته شده در ذهن است که  درستی و نادرستی و اشکالات آن در جای خود مطرح خواهد شد.

 

حجت‌الاسلام عباسی  ادامه داد:بشر جدید در بعضی از مکتب‌های فلسفی فراتر از این اقوال نرفته است به طوری که در تفسیر کانت از زمان می‌بینیم تفاوت زیادی با تعبیر موهوم ذکر شده ندارد؛ اما تصوری که از زمان به عنوان صورتی برای درک محسوسات ارائه می‌دهد، این مورد را اضافه می‌کند که بیرون از قوه احساس چیزی به نام زمان وجود ندارد، بلکه ظرفی است در ذهن، که موجودات خارجی و حقیقت‌های خارجی به این‌گونه در عالم ذهن پدیدار می‌شوند و تعیّن ذهنی و احساسی پیدا می‌کنند.

 

وی با بیان این‌که دیدگاه ارسطو در اقوال پیشینیان از نظر فلسفی، اعتبار بیشتری کسب کرد و مدت‌ها مورد پذیرش قرار گرفت، گفت: ارسطو به رابطه میان زمان و حرکت وقوف پیدا کرد که البته این مورد را پیش از ارسطو، دیگر فیلوسفان یونانی نیز متذکر شده بودند؛ اما کسی که به صراحت زمان را مقدار حرکت اشیا دانست و به حرکت در ظواهر مرتبط کرد، ارسطو بود. بر این اساس که کمیت متصل و بی‌قرار در همه اشیای متغیّر مادی قابل انتزاع است و این مقدار حرکت با واقعیتی مانند زمان ابراز می‌شود که پیوند دادن بین زمان و حرکت گام بزرگی در روشن شدن واقعیت زمان است.

 

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه سخنان خود، پرداختن به هویت و ماهیت زمان در اندیشه پیشینیان را مورد توجه قرار داد و گفت: کسانی مانند ابن‌سینا تلاش کرده‌اند پیش از این‌که به هویت و ماهیت زمان بپردازند، اصل وجود آن را اثبات کنند؛ابن‌سینا و برخی فیلسوفان، براهینی را برای اثبات وجود زمان مطرح کرده‌اند که از آن جمله می‌توان به برهان طبیعی و برهان الهی درباره اصل وجود زمان اشاره کرد. در مقابل افرادی هم مانند فخر رازی معتقدند نیازی به این برهان‌ها نیست چراکه زمان امری بدیهی است. 

 

 وی افزود: در برهان طبیعی می‌توان دو شی متحرک را در نظر گرفت که مسافت متفاوتی را طی می‌کنند؛ بنابراین یک حقیقت دیگر غیر از مسافت مکانی در این مسأله وجود دارد که آن سبب این تفاوت شده و نام آن زمان است؛ در برهان الهی هم اگرچه به پیمودن مسافت مکانی کاری نداشته باشیم و تنها یک شی را در نظر بگیریم، خود این پدیده یا شی، غیر از آن استقراری که در یک مکان دارد، تقدم و تأخری دیگری برای حالات آن قابل فرض است. نمونه آن که تبدیل رنگ سبز به قرمز، تقدمی و تأخری دارد که این تقدم و تأخر با هم جمع نمی‌شوند؛ یعنی در موجودات، نوع خاصی از تقدم و تأخر وجود دارد که نسبت به وضعیت‌های یک موجود فرض گرفته می‌شود، اما قابل جمع نیست؛ به عبارت دیگر، اگر چیزی نسبت به چیز دیگری در زمان متقدم  بود،  هیچ‌گاه جمع یا برعکس نمی‌شود.

 

حجت‌الاسلام عباسی با طرح این‌که یک ناظر می‌تواند پدیده‌ای را متفاوت با کسی دیگر ادراک کند و حتی ناظری یک پدیده را مقدم بر پدیده دیگر درک کند در حالی که ناظر دیگری آن را متاخر ادراک می‌کند، گفت: برهان طبیعی و برهان الهی برای اصل موجودی مانند زمان به کار برده شده است و با تحلیل این امر، زمان، کم متصل غیر قار است و در واقع عارض تحلیلی بر حرکت است و از حرکت انتزاع می‌شود. جایی که حرکت باشد اعم از حرکت کمی یا کیفی یا وضعی و عینی، این حرکت مقداری دارد که از آن به زمان یاد می‌شود. 

 

وی فلسفه صدرا را گامی در تحلیل حرکت و زمان و متفاوت با آنچه از گذشته انجام شده بود، دانست و با بیان این‌که آنچه امروز در مباحث فیزیک مطرح می‌شود، به هیچ‌وجه ناظر به این بخش از بیانات صدرا نیست، گفت: برخی تلاش کردند، این‌گونه تصور کنند که بُعد چهارم شمردن زمان در تبیین اشیای مادی اشاره به حرکت جوهری است و نسبت منطقی قابل قبولی دارد که چنین نیست؛ آنچه صدرا در موضوع زمان مطرح می‌کند آن است که زمان از حرکت مکانی و کیفی انتزاع نمی‌شود و البته این امر در دایره بحث‌های فیزیک جدید وارد نخواهد شد؛ حرکتی که در جوهر طبیعی اتفاق می‌افتد و زمانی که بیان می‌شود، کاشف آن حرکت است.

 

معاون آموزش حوزه‌های علمیه با بیان این‌که زمان از بحث هم زمانی‌ها، مقایسه‌ها و سنجش بین دو حادثه گرفته نمی‌شود گفت: واسطه انتقال پیام در دنیا، نور است و هم‌زمانی به ناظر نسبت داده می‌شود نه خود پدیده‌ها که البته دریافتی که از حادثه‌ها می‌شود، همزمانی را می‌رساند.

 

وی به بحث مکانیک کلاسیک و نیوتنی اشاره کرد و ابراز داشت: وقتی پدیده‌ها و زمان پدیده‌ها را می‌سنجیم، این امر ربطی به سنجش پدیده‌ها از سوی ناظری که حرکت می‌کند یا این‌که ساکن است، ندارد.

 

وی در پایان برای روشن شدن بحث خود به شروع و پایان یک جلسه علمی اشاره کرد و گفت: هر جلسه علمی نقطه آغاز و نقطه پایانی دارد؛ چه سخنرانی که مباحث اصلی جلسه را مطرح می‌کند و و چه کسانی که در حرکت هستند یا نشسته‌اند زمان آغاز و پایان جلسه را می‌دانند؛ بنابراین در سنجش زمان دو حادثه، حرکت و سکون ناظری که این سنجش را انجام می‌دهد، تفاوتی یجاد نمی‌ کند.

 /920/501/ح

بخش دوم به زودی منتشر خواهد شد.

ارسال نظرات